باباعهمیگه
اینهمهوقتگذشت
ازاونهفتهتااینهفته...
آخرشبگفتیبهمپسر؟
ولینمیگهنه...
میگهواستمیخرممیام...
باباعهکلخیابونارومیگرده..
همهجابستس...
میادخونهمیبینهبچهشباخیالراحتخوابیده
غصهشمیگیره
میگهخدایااینبچهانقدبهماطمینانداره
میدونهواسشمیخرممیارم...راحتگرفتهخوابیده(:
میگیریچیمیگم؟
کدومیکیازماهاچیزیخواستیمازآقا.
بعدراحتسرمونوگذاشتیمروبالش؟((:
بهآقادردمونوگفتیم...
باخیالراحتخوابیدیم..
چونمطمئنبودیم...بابامونهدیگه((:
حلشدستاونمشکل..
اماچیکارکردیم؟(:
اهلبیتوصداکردیم..
امامحسینوآوردیموسط
مادرمادرکردیم
ولیبازمگفتیم...وایاگهنشهچی؟((((:
اعتمادنکردیمبهشون...
مثلاونبچهنشدیم((:
باباییکهوقتیدیدبچهانقدخیالشراحتهگرفته
خوابیده...
صبحزودبلندشدهمهجاروگشت
اونوسیلهروواسبچهشبخرهبدهدستش(((:
کدومموناعتمادکردیمبچهها((:
کدومموننترسیدیموسطخواستههامون(((:
خستهایمآقا...
وجودموندردمیکنهآقا...
بیتابیمآقا..مضطریمآقا...
ولیدلخوشیمبهنگاهشما..
دلخوشیمبهمحبتشماومادرشما...
وسطدردودلامباهات
همیشهمیگمآقا...منهرچیباشمنوکرتم..
سیاهباشم...بدباشم..نوکرتم...
نوکرجزاربابشکیودارهمگه؟(:
شمادستمونونگیری...کیبگیره(((:
اینخونه...خونهیناامیدینیست...
امیددارمکهنیست....باورمکهنیست(((:
میدونمحواستهستبهتمومدردامون((: