#دیدار_با_خانواده_شهدا
دیدار با خانواده شهید محمدرضا خزایی
از محمدرضا می‌گفت محمدرضای که اولین فرزند پسر خانواده بود و به خاطر اخلاقش مورد علاقه فامیل بود مادرش خیلی او را دوست داشت
محمدرضا می خواست به جبهه برود اما ما با او صحبت می‌کردیم تا منصرف شود و به جبهه نرود
محمدرضا سنش کم بود به او می‌گفتیم
هنوز جبهه و جنگ هست و بعداً برو
بعضی اوقات محمدرضا با ما بحث می‌کرد می‌گفت شما مردم را تشویق به جبهه رفتن می‌کنید اما نوبت خودتان که می‌رسد ، نه
در تهران زندگی می‌کردیم او را به چند پایگاه در تهران بردیم اما پایگاه‌ها پر بود و جای برای ثبت نام محمدرضا نبود
من برای ماموریتی به کرمانشاه رفته بودم در کرمانشاه پایگاه وجود داشت و دارای ظرفیت ، به محمدرضا گفتم او گفت فرقی برای من ندارد من می‌خواهم بسیجی شوم
محمدرضا برای آموزشی به کرمانشاه آمد در طی مدتی که در آنجا بود فعالیت‌های فرهنگی انجام می‌داد فرمانده‌اش از او خواسته بود که پایگاه را ترک نکند و در امر فرهنگی کمک آنان باشد
محمدرضا به فرمانده گفته بود من چه اینجا باشم چه به جبهه بروم شهید می‌شوم
اگر اینجا باشم و موشک اصابت کند چند نفر دیگر هم شهید می‌شوند
محمدرضا به جبهه رفت تا آنکه بر اثر اصابت خمپاره به شهادت رسید
بر اساس برداشت از صحبت‌های پدر شهید محمدرضا خزایی
🌸أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌸
@Reyhanatolhossein_nahavand✾
