eitaa logo
پـویـش فــڔشــتڱـاݩ سـرزمـین من بجنورد
221 دنبال‌کننده
401 عکس
212 ویدیو
2 فایل
من یک دخترم، هرگز نمیدانند... چه احساس دلنشینی در این جمله نهفته است! احساس این که گویا خدا برای خلقت تو تمام هنرش را خرج کرده این که گل باشی، ریحانه باشی،‌ #ریحانه_ی_خدا😍 __________ ☕ جهت ارتباط با ما: 👇🏻👇🏻 @Negiinmah @Yazeynab0313
مشاهده در ایتا
دانلود
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی:) ⊹ ⊹ برای وداع با تو💔 اما نه .. تو هستی! شرط رفاقت معرفت است و تو خوش مرامی:) در ،یادت ماندگار و مسیرت ادامه دارد ..🥺 فراموش نکنی بانوی خوش عاقبت ما! رفاقت تا شهادت🤍 ᥫ᭡ https://eitaa.com/Reyhane_shou_Bojnord
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 🔗 دیشب پس از رسیدن به دانشگاه فرهنگیان مرکز علّامه طباطبایی کرمان در خوابگاه‌ها اسکان گرفتیم و با آرامش خوابیدیم، آرامشی که خیلی ماندگار نبود . بعد از کنسل شدن بازدیدمان از بیت الزهرا قرار بر این شد که ما ظهر به سمت گلزار حرکت کنیم، مایی که شاهد دانشجومعلمانی بودیم که اولین سفرشان به دیار کریمان بود و خدا می‌داند چه ذوقی داشتند. و داستان ما از اینجا شروع شد ... +دوستان ساعت یک آماده باشید حمایل هاتون هم بندازید که بریم گلزار ان شاءلله . -دخترا دیر شد سریع تر بیاین. +حمایلم رو جا گذاشتم برم بیارم؟ -بدووووو ، یه دقیقه ای برو و بیا ، معطل نکن دختر با بچه ها در نگهبانی منتظر اتوبوس شدیم، قرار بر آن بود که ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر به سمت گلزار حرکت کنیم، اما به طرز عجیبی تا ساعت ۲:۴۵ خبری از اتوبوس نبود! +خانم فلاح زاده نیم ساعت گذشته چرا نمیان؟ ما غممون نیست پیاده بریم اگه تا حالا رفته بودیم رسیده بودیم. -نمیشه... میگن ما برای راحتی شما ماشین گرفتیم. زنگ‌ زدن گفتن چند دقیقه دیگه میرسه، صبوری کنید میریم‌ ان شاءلله. خودم بارها مسئول برگزاری دوره بوده‌ام و درک می کردم که گاهی ممکن است اتفاقی بیفتد و برنامه ها کامل بهم بریزد و از دست ما هیچ کاری برنیاید..! هر چه بیشتر می‌گذشت، ناراحتی بچّه‌ها بیشتر می‌شد؛ بعضی توی کوچه ایستاده بودند، بعضی در دانشگاه و بعضی زیر سایه درختان پناه گرفته بودند ... زمزمه‌ها و غرولند‌ها کم کم شدّت می‌گرفت، دیگر نمی‌شد با حرف آن‌ها را دعوت به آرامش کرد، تا بالاخره خبر رسید... +ماشین اومد. ماشین اومد. -نه بچه ها صبر کنید اون مال بچه های فارس هست. اول اونا برن بعد ما میریم. چند تا از بچه های فارس در اتوبوس جا نشدند و ماندند تا با ما بیان و ما همچنان منتظر بودیم که تلفنم زنگ خورد. +عزیزم بگید بچه ها بیان جلو که ماشین اومد سریع بریم. -دخترا بریم جلو ماشین اومد سریع بریم . _چه عجب، بالاخره ماشین رسید. و ناگهان... 🌸 ادامه دارد.... ✍ به روایت کادر ۱۴۰۲ 🏷کاری از مدیریت دانشگاه پردیس فاطمه زهرا سلام الله علیها یزد 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم https://eitaa.com/Reyhane_shou_Bojnord
📋 🔗 +چه صدایی بود؟ _احتمالا تصادف شده جایی -ولی صداش خیلی بلند بودا. صدایی شنیدم ، یکی از خدّام کرمانی با عصبانیت از دانشجویانی که در کوچه ایستاده بودند می‌خواستند که به داخل بروند اما چه شده بود؟ اتوبوس که تازه رسیده بود... سراسیمه بقیه دانشجوها را هم به داخل خوابگاه منتقل کردند. - بچه ها برید داخل‌. سریع تر برید داخل. مگه نمیگم برید تو. برید میگم بهتون. برید خوابگاه اصلا برید داخل سریع تر. اما این اصلا عادی نبود، خبری هست اما چه شده؟ ما می‌خوایم بریم گلزار ... وارد خوابگاه که شدیم گوشیم رو چک کردم صدای انفجاری در گلزار شهدا شنیده شده؛ علت حادثه هنوز مشخص نیست. یا حسین بچه ها این پیام رو نگاه کنید. یکی با ترس گفت: انتحاری نباشه؟ مسئول کاروان: نه ان شاءلله نوشته احتمالا کپسول گاز بوده. یکی دیگه پرسید: کسی چیزیش نشده؟؟ و دوستش پاسخ داد: نه هنوز که چیزی نگفتند چیزی نگذشته بود، که خبر ها کم کم پخش شد؛ انفجار بمب در مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان یکی داد زد: دخترا سریع به خانواده هاتون زنگ‌ بزنید بگین داخل خوابگاه هستین نگران نشن _داخل کانال هم بذارید بچه ها خوابگاهن و سالمن گوشی ها مدام زنگ میخورد. کانال ها را رصد میکردیم. هر لحظه یکی از بچه ها چیزی می گفت. _میگن انفجار دوم هم اتفاق افتاده. _ نوشته که کپسول گاز بوده _اون صدایی که ما شنیدیم کپسول گاز نبود، از گلزار تا اینجا صداش اومده، تو باور میکنی کپسوله؟ بهت بود، ترس بود، غم بود، حال و هوای عجیبی بر خوابگاه حاکم بود. به حیاط رفتم تا با تلفن صحبت کنم. نمی‌توانستم به داخل برگردم. دقایقی همانجا نشستم. صدای آمبولانس ها هر لحظه قلبم را بیشتر می فشرد. بغضم شکست... این چهارمین آمبولانس بود. خدایا اتفاقی برای مردم نیافتاده باشه . هرکسی به گوشه‌ای می‌رفت و برمی‌گشت، ظاهرا در پی انجام کاری رفته بود اما چشم‌های خیسش حکایت از آن داشت که کجا بوده و چه کاری کرده است! عامل انفجار انتحاری بوده... هر لحظه آمار کشته ها و مجروح ها بالاتر می رفت. ولی امان از ادامه ماجرا ..... مشترک مورد نظر خاموش می باشد... تلفنی که زنگ خورد اما خاموش بود... 🌸 ادامه دارد.... ✍ به روایت کادر ۱۴۰۲ 🏷کاری از مدیریت دانشگاه پردیس فاطمه زهرا سلام الله علیها یزد 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم https://eitaa.com/Reyhane_shou_Bojnord
دانشجو معلم باشی .. افسر سپاه پیشرفت کشور! با کلی دغدغه برای ساختن ایرانت .. دختر هم باشی🥺! کی گفته دخترا نمیتونن شهید بشن ؟؟ 🥀 .. ما بانوان فرشتگان سرزمین من مفتخریم به حضور خواهران دغدغه مند وعاشقان سردار دلها در هفتمین روز شهادت هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی کرمان همراه با گرامیداشت یاد بانوان و کودکان شهیده بخصوص شهیده شاخص هم سنگریِ عزیزمان فعال فرهنگی فرشتگان سرزمین من ... زمان : پنجشنبه ۲۱ دی ماه ساعت ۱۴:۳۰ مکان : حسینیه ستاد امر به معروف و نهی از منکر واقع در خیابان صیاد شیرازی بین صیاد شیرازی ۱و ۳. 🖤 https://eitaa.com/Reyhane_shou_Bojnord
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴💭 لعنت به کسی که بعد از شهادت تو خوشحالی کرد! دقیق مثل امروز آسمانی شدی فرشته کوچولو 😢 🖤https://eitaa.com/Reyhane_shou_Bojnord
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب حکایتی دارد این گوش و گوشواره‌ 😔 🌸 شهیدهٔ دوساله ... ریحانه ای از ریحانه ی خلقتِ خدا 🎀 💗 https://eitaa.com/Reyhane_shou_Bojnord