eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
52.8هزار عکس
34.9هزار ویدیو
609 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/16669409652024 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 دست‌گیری امام زمان (عج) آیت الله جاودان: یکی از راه‌های نجات انسان از گناه پناه‌بردن به امام زمان است. ایشان به انتظار نشسته اند تا کسی دستش را به سمت ایشان دراز کند تا ایشان او را هدایت کنند. اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌱
خدا همیشہ بهترین هایش را بہ ڪسانے میدهد که در انتخابهایشان بہ او اعـتماد و توڪݪ مۍ کنند.
از خدا پرسیدند عزیزترین بندگان نزد تو چه کسانی هستند؟ خداوند گفت آنها که میتوانند تلافی کنند اما به خاطر من میبخشند . . .
ریحانه زهرا:))🇵🇸
ایده کار کردن به نیت ظهور ۱ ←ساعت ۱۲:۱۲ سلام دادن به مولا ۲ ←بعد نماز دعای فرج خوندن ۳ ←دلیل لبخن
امروز هممون به نیت ظهور آقا صاحب الزمان (عج) صلوات میفرستیم ممنون از همکاریتون🌸🌸
‌‌‌‌‌ ✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از (عوامل) نابودی اسلام و مسلمانان این است که اموال در دست کسانی باشد که حق و حقوق آن را نشناخته و با آن کار خیر انجام ندهند.✨
یِ‌وقتایـےڪھ‌بـھ‌هم‌میرسیم حالِ‌امام‌دلمونم‌بپرسیم! شایدکمکـےباشـھ‌برای‌پررنگ‌شدنش:)!
بھ‌حڪم‌آیہ‌ۍ[ بَل‌أَحياءٌ... بےا یڪ امشب را نگذار ڪھ من متڪلم وحده باشم ؛ حرفے بزن ڪه دواے بۍقراری‌هایم صداۍِتوست . . . بلڪه‌زنده‌اند...🍃
. . وَمحالات‌ِرضا.. یعنی‌تواوج‌دلتنگی‌ودرموندگی‌ دقیقاازجایی‌که‌تصور‌نمیکنی‌ دعوت‌شی‌حرم‌ِسطان(:!💔
💫 ڪربَلایـے شـدنِ مـا بہ‌ همین‌ سادگـے اسٺ دسـٺ‌ بَر سینـہ‌ گذاریـم و بگوییـم‌ حُسیـْـن 💚
میثاق: 🔴 احتمال شیوع طاعون در سال 2021 تحلیل مجله فراماسونری نیویورکر 🌕 افشاگری پزشکان از برنامه‌ی تغییر DNA با واکسن کرونا 🌕 دگرگونی، آدم خواری و درندگی مردم در آستانه ظهور امام مهدی عج در احادیث شیعه 🌕 امام صادق (ع) فرمودند : پيشاپيش قائم دو مرگ‌ است، مرگی سرخ و مرگی سفيد تا آن‌که از هر هفت تن پنج تن از میان بروند. مرگ سرخ شمشير، و مرگ سفيد طاعون است 📜 کمال الدین ص 655 ب57 ح27 🌕 امام باقر ع می‏فرمود: .. ای ابو حمزه، قائم(امام مهدی عج) برنمی‌خیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمین‌لرزه‌ها، آشوب و گرفتاری‌ كه به مردم می‏رسد، طاعونی پيش از آن، شمشيری برنده میان عربها، ناسازگاری‌ ای سخت ميان مردم و پراكندگی‌ای در دينشان و دگرگونی‌ ای در حالشان، به گونه‎ای كه هر آرزوکننده‌ای، از بزرگی آن‌چه از درنده‌ خويی مردمان و خوردن برخی از آنان ديگری را می‌بیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ ‌کند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خواهد بود... 📜 الغيبت نعمانی ص 239-40، ب13 ح22 ترجمه تنکابنی
✨🌱 يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ، حَبِّبْ إِلَيَّ لِقَاءَكَ... | تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را ڪرامت تو گنهڪار ڪرده است | ابوحمزه_ثمالی 🌿
💠 محمود رضا بيضايي(شهيد مدافع حرم ) 💠 : شهید محمودرضا بیضائی در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانواده‌ای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی – مسجد چهارده معصوم (ع) شهرک پرواز تبریز – درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقه‌های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد. در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتاب‌ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد با خود داشت. ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از ۱۰ سالگی به این ورزش پرداخته بود. در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجانشرقی در مسابقات چهارجانبه بین المللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. فوتبال، دیگر ورزش مورد علاقه او بود و بدنبال تعقیب حرفه‌ای این ورزش بود که بخاطر پرداختن به درس از پیگیری آن منصرف شد. در سال ۷۸ با اخذ دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی، عازم خدمت سربازی شد. دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و ادامه خدمت را در پادگان الزهراء (س) نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند. آشنایی نزدیک با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره، نقطه عطف زندگی شهید بیضائی محسوب می‌شود. بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد. ورود او به دانشکده افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد. او نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود. در شهریور ماه سال ۸۵ از دانشکده افسری فارغ التحصیل گردید و قدم در راهی گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری او، هیچ تزلزلی در پیمودن آن در وی مشاهده نشد. پرکاری و ساعت‌های انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگی‌های بارز او بود بطوریکه کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی می‌کرد. بدلیل علاقه فراوان به کار خود، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود و در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضله از خانواده‌ای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج دختری بنام «کوثر» است که در ۲۵ اسفند ۹۱ متولد شد. علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. محمودرضا به زبان عربی تسلط کامل داشت و آنرا با لهجه‌های عراقی و سوری تکلم می‌کرد و بخاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می‌ستود. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۹۰ برای دفاع از حرمهای آل الله (ع) و آگاهانه عازم سوریه شد. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در حالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد. ❤️شهادت: 29/10/92 /قاسميه در جنوب شرقي دمشق مزار شهید:تبريز/گلزارشهدا
💠 حدیث روز 💠 🌀 غوغایی از فضائل أمیرالمؤمنین (ع) 🔻 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لاَ يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى اَلْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمْ تَزَلِ اَلْمَلاَئِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ اَلْكِتَابَةِ رَسْمٌ وَ مَنِ اِسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي اِكْتَسَبَهَا بِالاِسْتِمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي اِكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ 💎 خدا براى برادرم على بن ابى طالب فضائل بيشمارى مقرر كرده هر كه يك فضيلت او را ذكر كند با اعتراف بدان خدا گناهان گذشته و آينده‌اش را بيامرزد گرچه با گناه جن و انس به محشر آيد و هر كه يك فضيلت از او بنويسد تا آن نوشته بماند، فرشتگان برايش آمرزش جويند و هر كه فضيلتى از او گوش دهد خدا گناهانى كه گوش كرده بيامرزد و هر كه به يك فضيلتش نگاه كند، خدا گناهانى كه با چشم كرده بيامرزد. 📚 الأمالی (للصدوق)، جلد ۱، صفحه ۱۳۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آرامشی که آدم با این صحبت آقا میگیره منحصر به فرده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استـــورے 🌸🍃 حجاب یعنی همین😌✌️ بانو‌های‌سرزمینم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣ 🕊🥀
مراقب حجاب آخرالزمانی باشیم🔥 ‌‌‎‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌
شهیدانه؛🕊 حکایت یک جمله ناب ۳۲ روز قبل از شهادت چند هفته بعد از شهادتش، یکی از هم‌سنگرهایش جمله‌ای را به زبان عربی برایم پیامک کرد که اولش نوشته بود: «این سخنی از محمودرضاست.» جمله این بود: «إذا کانَ المُنادِی زینب (س) فأهلا بِالشَهادة.» یعنی اگر دعوت کننده زینب (س) است، پس سلام بر شهادت. چیزی در جواب آن بزرگوار نوشتم که در دو دقیقه بعد خودش تماس گرفت. از او پرسیدم: «این حرف را محمودرضا کجا زده؟» گفت: «آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس برگزار کردیم، این جمله را اول کلاس روی تخته سیاه نوشت. من هم آن را توی دفتر یادداشت کردم.» تاریخ کلاس را پرسیدم، گفت: «۲۷ آذر بود.» حساب کردم، ۳۲ روز قبل از شهادتش بود. خاطره ای از همرزم شهید محمود رضا بیضایی شادی روح شهدا به خصوص شهید محمود رضا بیضایی صلوات