#تلنگرانه! 🖐🏼
بعضۍڪارهامثللیموشیرینهستند
اولششیرینه؛
امابعدازگذشتمدتڪوتاهۍ
تلخمیشه...
درستمثلگناه
اولشباعثشادۍولذت؛
اماتاآخرعمرتبایدجواب
همونگناهتروبدۍ:)'
رفیق جانا"😉"
پاشوآرھ باتؤامـ ڪہ الان پیاممو😌:)
مےخونے🤨؟!
میگمٺ پاشو⇦😒⇨
احسنت👏🏻
حالاخوشگڵ دست ٺوبزارروسینہ اٺ🖐🏻
آفرینـ روبھ قبلہ اےدیگہـ ؟!😠
اااحسنٺ👏🏻
حالابگو:🗣
°اَلْسَلٰامـُ عَلیْڪ یاٰبَقِیْةاللّٰہ°🖐🏻
⚠️ #تلنگر
چجوری امامحسین علیهالسلام
رو دوست دارے..!♥️😌
ولے #حجاب رو... نہ؟!
امام حسینے کہ
آخرین لحظات عمرش🌸❤️
نگرانےاش، چادر دختراشون بود!🙂
#ریحانه_زهرا
کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
『@Reyhaneh_Zahra_80』
⚠️ #تـــــݪنگـــر
از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند #عـبادت چیست ؟ فـرمود: عـبـادت #خـدمــتڪـردن بــه خلـــق اسـت
پرسیدند چگـــونه؟
گـــفت:
اگـر هر پیـشهای ڪه به آن اشــتغال داری رضــای خدا و مردم را در نظـر داشته باشۍاین نامش #عبـادت است
پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس..
اینها چـه هستنــد؟؟؟
گــفت: اینها #اطاعـت هستند ڪه باید بنده برای نزدیڪ شدن به خــدا انجـام دهد تا انوار حـــق بگیرد.
خادمےافتخارمونھ↯✌️
"♥️عاشقانصاحبالزمانعجل ³¹³♥️"
☺️😁😆😅😴🤣
با امام زمان مهربونمون بخندیم 😂🤣
#طنز جبهه😂
یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...😍
برای خودش یه قبری ڪنده بود. 😍
شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.😊
ما هم اهل شوخے بودیم
یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😝
گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم!
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂
با بچه ها رفتیم سراغش...
پشت خاڪریز قبرش نشستیم.
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند.😍
دیگه عجیب رفته بود تو حال! 😉
ما به یڪے از دوستامون ڪه
تن صدای بالایـے داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه، 😂
بگو: اقراء
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن
و به شدت متحول شده بود
و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده!
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😂
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباڪرم بخون😂😂😂
#خنده_مهدوی
#ریحانه_زهرا
کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
『@Reyhaneh_Zahra_80』
💚#خـنـده.حـلال😁
💚#طـنـز.جـبـهـہ📿
💚#چـفـیــه🧣
چـفیــه یـه بـسیـجـے رو از دسـتـش قـاپـیـدن ؛
داد مـیـزد🗣: آهــای....😀سـفـره ؛
حـولـه👘 لحـاف🛏 مـاسـک😷 کـلاه ؛ کـمربـنـد😟
جـانـمـاز📿سـایـه بـون⛱کـفـن😵بـانـدزخـم🧵
تـور مـاهیـگیریم🐠🐬.......!!!🥵
هـمـه رو بـردن!!!!😰😂
شـادی روحـشـون کـه دار و نـدارشـون هـمـون یـه
چـفیـه بـود #صـلـوات❤
#سلامتیامامزمانوتعجیلفرجصلوات 🌿
#ریحانه_زهرا
کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
『@Reyhaneh_Zahra_80』
#لبخندخاکے🤣🌱
👤 بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛
توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش
🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده!
پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست؟
:پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!
رفتیم کنار تختش ؛ عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ یهو همه زدیم زیر خنده
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد ! عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
- وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت. چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم 😂
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند. 😂
عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂 😂
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! 😂😂
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا. 😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!! 😂😂😂😂🤦♂🤦♂🤦♂
عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ... 😂 😂 😂
#ریحانه_زهرا
کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
『@Reyhaneh_Zahra_80』
به نام خدا
امام حسن علیهالسلام:
کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند،
من ضمانت میکنم که خداوند دعایش را مستجاب میکند
🌹🌴 کلام امیر مومنان🌴🌹
💞🍃امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)🍃💞
⬅️ نيكى كردن جز با سه چيز به كمال نرسد :
1️⃣ زود انجام دادن آن
2️⃣ كوچك شمردنش
3️⃣ پوشيده داشتن آن
چرا كه وقتی زود انجام دهى، گوارايش كردهاى
و چون كوچكش بشمارى، (در حقیقت) بزرگش داشتهاى
و چون پوشيدهاش بدارى، آن را به تمام (و کمال) رساندهای.
📚 خصال (شیخ صدوق):ص۱۲۳
#ریحانه_زهرا
کانال جذاب ریحانه زهرا✨♥️
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
『@Reyhaneh_Zahra_80』
#فقـطبیـایدیکـمفـکرکنیـم✋
•••✨|💌|
بچـه ها یه لحـظهـ به خودمونـ بگیمـ چه کارے واسـه،
امامـ زمانمـون کردیـم؟
چه قدمـے برداشتیـم؟
بعضـیا جواب دارنـ به خودشونـ بدنـ
مثـلا میگنـ
دوتا از دوستامـ و باحجاب کردمـ
نماز شبمـ و ترڪ نکردمـ
اخلاقمـ و با والدیـن درسـت کردمـ!
یا...
امـا خیلیامونمـ هستیمـ کـه جوابے نداریـم بدیمـ!
چی بگیـم؟
کدومـ گناه باعثـ نزدیکـ تر شدنـ ظهورـش شـد؟
چیکار کردیـم؟
-هیچـی🚶♀️!-
فقـط نباید اینو فرامـوش کنیمـ کـه آخـرش برامونـ مینویـسـن!
مینویـسن میتونـست کارۍ بکـنه و نکرـد!
اصلا کار خیلے بزرگیـ هم ـنیاز نیـستااااا!
فقـط گناهـ نکنیـم خـب؟💕☝️
#گناهنکنیم...
#حکایت
❤️ #فرق_ظهور_با_فرج_چیست؟
ظهور در لغت به معنای آشکار شدن و پیدا و ظاهرشدن است
و فرج در لغت به معنای گشایش و آسودگی از اندوه است
در احادیث ادعیه آمده «اللهم من قبلک الروح و الفرج» : خداوندا! آسایش و گشایش از سوی تو، به بندگان می رسد.
👈فرج در اصطلاح شیعه:
ظهور حضرت ولی عصر (عج) مراد است و از حضرت رسول اکرم (ص) رسیده که:
«افضل اعمال امتی انتظار الفرج»
و نیز از آن حضرت روایت شده که: «هر شدت و سختی را فرجی در پی خواهد بود، جز سختی و محنت دوزخیان .
عبدالعظیم حسنی از حضرت جواد (ع) روایت کند که فرمود:
بهترین عمل شیعیان ما انتظار فرج (ظهور دولت حقه حضرت مهدی «عج») است .
پس بنابراین طبق آنچه از روایات استفاده می شود، فرج در اصطلاح همان ظهور دولت حقه حضرت ولی عصر (عج) است و به تعبیری از نظر معنا با همدیگر تطابق دارند. گرچه از نظر اهل لغت به دو معنای مختلف ذکر شده است.
📚الکافی، ج4 ، ص 410، باب الملتزم و الدعاء عنده.
✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐