eitaa logo
🌴صوتها ونواها🌴تاسیس ۱۴۰۰
456 دنبال‌کننده
787 عکس
693 ویدیو
119 فایل
((باسلام)) صوتها بانواها درخدمت شماست باارائه شعرو مطلب برای محبین اهل بیت(ع) ((السلام علیک یااهل بیت النبوه)) https://eitaa.com/RobAbEnorozi313 «برای سلامتی امام زمان عج الله وتعجیل در فرج ظهور ایشان صلوات بفرستیم برمحمد وآل محمد»
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام از زبان امام الله الله اکبریم جان اوسته دی قانلی گوزلر عهد و پیمان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر جان وئرور جانانیم ای جان صاحبی گل صولور اغلور گلستان صاحبی ال بالامین قانین ای قان صاحبی نهضتیم احقاق قران اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر جان وئرور پیغمبره بنزر بالام نور عین ساقی کوثر بالام گل بالام اطهر بالام اکبر بالام قانه غلطان سیر عرفان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر لبلریندن نغمه قران گلور خنجر اوسته ن نیزه و پیکان گلور اوغلومون الله باشیندان قالور بیر بئله هنگامه ایمان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر سسلدی جدیم منی سیراب ائدوب قلبیمی دوتقون سسی بی تاب ائدوب یار اونا رضوانی فتح الباب  ائدوب مرغ روحی باغ رضوان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر اکبریم پوزدی پیامیندن منی اغلادوب اخر سلامیندن منی مست ائدوبدی قانلی جامیندن منی قابلی باشی قانلی دامان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر خوشدی جان فکرین بو گون باشدان اتاخ اکبریمله وصلت یاره چاتاخ ایستورم بیر قبریده با هم یاتاخ جلوه سی ائینه جان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر گر (کلامی) یا حسین.شهرت تاپوب سن وئروبسن ابرو . عزت تاپوب دوز قاتوبسان شعریوه قیمت تاپوب پاک ادون اون یدی دیوان اوسته دی گوزلیم جام وئرور الله اکبر          یاره سی قان وئرور الله اکبر ** فایل صوتی👇👇👇
♥️ارباب من 🤍نشود صبح اگر عرض ♥️ ارادت نکنم 🤍نام زيبای تو را صبح ♥️تلاوت نکنم 🤍اَلسلامُ علی الحُسین ♥️وعلی علی بن الحُسین 🤍وَعلی اُولاد الـحسین ♥️وعَلی اصحاب الحسین ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💐سلام صبحتون بخیر💐 🍃🖤🍃🖤
📖 تقویم شیعه🥀 ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ میلادی: Monday - 24 July 2023 قمری: الإثنين، 6 محرم 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹دعوت حبیب بن مظاهر، بنی اسد را به یاری امام حسین علیه السلام، 61ه-ق 🔹تجمع لشکر یزید ملعون در کربلا، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا عاشورای حسینی ▪️19 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️29 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️44 روز تا اربعین حسینی ▪️52 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ✅ با ما همراه شوید... 🍃🖤🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ ▪️ ۶ ماه ميشود به تو من خو گرفته ام باشد، عصاے پيرے توهم برو  فكر دل شكسته ے نمےكنے؟ كم بود داغ قاسم و اكبر؟ تو هم برو 🏴🏴
شب هفتم محرم/ حضرت علی اصغر(ع)😔 تا طفلی می گه آب گریه‌م میگیره من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره همیشه وقتی «بابا آب داد»و میخونم تو کتاب گریه‌م میگیره تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش میگه: مادر بخواب! گریه‌م میگیره اگه مردی جلو روی عیالش بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد می‌نوشه، بی حساب گریه‌م میگیره گلوی طفل شش ماهه چقدره؟ می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره همین که مادرم دنبال چیزی می‌گرده با شتاب گریه‌م میگیره اگه دیدم زنی رد میشه ظهری به زیر آفتاب گریه‌م میگیره جنوب وقتی میبینم خانوما رو با روبند و نقاب گریه‌م میگیره نشون مستیه تو شعر اما تا مینویسم شراب گریه‌م میگیره به سقاخونه حساسه دل من تو صحن انقلاب گریه‌م میگیره تا طفلی گم شده باباشو می‌خواد اونم با اضطراب ... از حالمی‌رم? شاعر:قاسم صرافان
نای بستنِ چشاتو نداری با چشای باز داری خواب می‌بینی من دارم توو گریه‌هام غرق می‌شم تو می‌خندی اشکامو آب می‌بینی یادته قصه‌شونو گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیر گنبد کبود من مثِ هاجرم و تو اسماعیل همیشه قصه‌ی اونا روضه بود من می‌فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبای تشنه‌شون به بهشتِ خنکِ چشمه رسید یعنی قصه‌ی ما هم اون‌طوریه؟! یعنی آخرش تو هم آب می‌خوری؟! یعنی میشه ببینم مثل قدیم داری رو دست بابا تاب می‌خوری؟! بیا آرزوهامو بازی کنیم یه کم از تشنگی‌مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کنه مشکا رو رو ناقه‌مون سوار کنیم مثلا توو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا می‌شی آخ که اون لحظه برات غش می‌کنم دست بابا رو می‌گیری پا میشی مثلا یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا می‌کنی که داریم بهت می‌گیم بگو علی یاعلی می‌گی زبون وا می‌کنی عزیزم من چشام آب نمی‌خوره به تو یک قطره سرابم برسه می‌دونم که آخرش تشنه می‌ری اگه حتی به تو آبم برسه ؛؛؛ یه صدای مهربون می‌گه رباب! عمه اومده منو بیدار کنه می‌گه بچه‌تو بده دست باباش نمی‌دونم که می‌خواد چی‌کار کنه وای می‌خواد بچه‌مو میدون ببره نه می‌خواد رو بزنه برای آب رو نزن تشنه بمیره بهتره رو نزن حسین! می‌میره رباب شاعر:
خیمه‌ها را عجیب‌تر می‌کرد گریه‌هایِ عجیبِ آن نوزاد پیشِ گهواره‌اش زمین می‌خورد مادرِ بی شکیبِ آن نوزاد همه مشغولِ کودکش بودند خبر از سمتِ علقمه آمد که عمو رویِ خاک افتاده وَ پدر دست، بر کمر می‌زد نا امیدانه مادرِ اصغر... رو به زینب، چکار باید کرد؟ دارد از دست می‌رود طفلم سوخت از تب، چکار باید کرد؟ این‌چنین صحنه را تصور کن این همه درد را کجا دیدی؟ تا به حالا تمامِ عمر آیا سُرفه‌ی خشکِ طفل را دیدی؟ پدرش آمد و عبایی خواست طفل را در عبایِ خود پیچید نرم و آهسته گام بر می‌داشت لبِ او را چقدر می‌بوسید تا عبا را کنار زد بابا دید طفلش دوباره تب می‌کرد پسرِ مظهرِ مناعتِ طبع آب از دشمنش طلب میکرد اشکِ بابا فقط تمسخر داشت به علی رحم شد؟ بگو اصلاً حرمله آمد و نشانه گرفت یک سه شعبه رسید تا گردن گره افتاده بود در کارش پدری مانده بود شرمنده این طرف گریه‌ی حرم بود و آن طرف یک سپاه در خنده وَ گذشت و گذشت و گذشت روزگاری به مادرش طی شد اصغرش را ندید تا وقتی که سرِ او سوارِ بر نِی شد گفت حالا به رویِ این نیزه لااقل قد کشیده‌ای، مادر از کبودیِ پلکِ تو پیداست چِقَدَر زجر دیده‌ای مادر ✍
تو که لب‌تشنه بودی، چاره‌ای را دست و پا کردند برایت عاقبت زیرِ گلویت چشمه وا کردند تنت را موقعِ بیرون کشیدن از درونِ خاک به زورِ ضربه‌هایِ محکمِ سرنیزه تا کردند فقط یک نیزه خالی بود و نیزه‌دار سر می‌خواست که این‌ها با سرِ تو حاجت او را رَوا کردند غریبی می‌کنی بالایِ آن نیزه نمی‌مانی سرت را چند باری رویِ نیزه جا‌به‌جا کردند نخِ قنداق، یا معجر، نمی‌دانم چه بود اما سرت تا بند شد بر نیزه، جشنی را به پا کردند سرت بر رویِ نیزه، رو به رویِ مادرت اما تنت را مثلِ بابا در بیابان‌ها رها کردند ✍
از گلویت پسرم هرم عطش می‌بارد لبت از تشنگی انگار که آتش دارد می‌زند شعله لب سوخته‌ات بر جگرم تاب یک ناله نمانده‌ست برایت پسرم برو ای تشنه محال است که آبت ندهند نه! بعید است که این قوم جوابت ندهند ** تو بمیری ز عطش هم به دلشان غم نیست بین این طایفه‌ی شب‌زده یک آدم نیست مهلت حرف ندادند به لب‌های پدر خون لب‌های تو پاشید به سیمای پدر حرمله کاش که شرمنده‌ی رویت می‌شد کاش دستم سپر زیر گلویت می‌شد ناگهان کشت مرا درد صدای گلویت چقدر تیر بزرگ است برای گلویت می‌چکد خون ز لبت قطره به قطره پسرم مانده‌ام با تو چگونه بروم سمت حرم ✍
۱۵ علی اصغر فرزند دلبند رباب هستی دریای دین را در ناب هستی ما ذره و تو آفتاب هستی علی اصغر،ای تشنه ی آب علی اصغر،مهر انقلاب علی اصغر،بر یاری دین در کربلا گشتی تو انتخاب مولانا علی اصغر حسین۴ علی اصغر تو گل گلشن ولا هستی زینت شهر کربلا هستی با خون خود رمز بقا هستی علی اصغر،ای باب نجات علی اصغر،عالی درجات علی اصغر،با تشنه لبی اشک چشمان تو آب حیات مولانا علی اصغر حسین۴ علی اصغر بوده پدر به گفت و گوی تو عدو نشسته رو به روی تو تیر ستم زد به گلوی تو علی اصغر،با دیده ی تر علی اصغر،بر دست پدر علی اصغر،با تیر ستم بر جان تو زد دشمنت شرر مولانا علی اصغر حسین۴ علی اصغر با لب تشنه ات در آن وادی با تیر کین از نفس افتادی در ره دین حق تو جان دادی علی اصغر،شافع جزا علی اصغر،کشته ی جفا علی اصغر،پاره پاره شد حنجر تو با تیر اشقیا مولانا علی اصغر حسین۴ @r