eitaa logo
🌴صوتها ونواها🌴تاسیس ۱۴۰۰
457 دنبال‌کننده
787 عکس
693 ویدیو
119 فایل
((باسلام)) صوتها بانواها درخدمت شماست باارائه شعرو مطلب برای محبین اهل بیت(ع) ((السلام علیک یااهل بیت النبوه)) https://eitaa.com/RobAbEnorozi313 «برای سلامتی امام زمان عج الله وتعجیل در فرج ظهور ایشان صلوات بفرستیم برمحمد وآل محمد»
مشاهده در ایتا
دانلود
شعربی وفایی دنیا-ترکی شعربی وفایی دنیا-ترکی اویما دنیایه عزیزیم که دل و جاندا گئدر بو فنادهره گلن سویگلی انساندا گئدر اجلین صرصری قویماز قالا دیار بشر اسر آخرده گل و باغ و گلستاندا گئدر سندیرار گردن و بازوی قوی پنجه لری قالماز آخرده یقین رستم دستاندا گئدر تیره تپراقه گوزل صورتی مدفون ائده جک صورت وسیرتی خوش یوسف کنعاندا گئدر بیر کفنن قویاجاقلار قره تپراقه سنی اجلین حکمینه باخ سائل و سلطاندا گئدر وارث اولسون گوزلیم ملک سلیمانه اگر بوش قالار آخر الون ملک سلیماندا گئدر وحید شریفی
شعرپندیات هر که پیشانی او زخم شده مومن نیست پیرِ وادی شدن ای دوست،به سال وسن نیست دینِ تسبح ومناجات ومحاسن دین نیست به خدای توقسم پیرو دین خود بین نیست دین کجاگفته که همسایه ی خودرا وِل کن دین کجاگفته که دل را ز خداغافل کن دین کجاگفته که چون کبک،ببرسردربرف دین کجاگفته فقط مغلطه باشد درحرف دین کجاگفته جواب سخن حق،تیراست دین کجا گفته که بیچاره شدن تقدیراست دین نگفته است ببرآبروی مومن را دین نوشته است بخر آبروی مومن را بخدا سخت درانجام خطا غرق شدیم ناخداجان همه درغیرِخداغرق شدیم دل خوشیمان همه این است ،مسلمان هستیم فخر داریم که ما پیرو قرآن هستیم مامسلمان دروغیم،مسلمانِ فریب همه ی دغدغه مان،این شده گندم یاسیب هر که از راه رسید آبروی دین رابُرد هرکه آمد فقط از گُرده ی این مذهب خورد آب راکد بشود قطع ویقین می گندد غرب یکدست به دینداری مان می خندد درنمازت خَمِ ابروی نگار آوردی باعبادات چنین شرم ببارآوردی هرچه را گم بکنی وقت نمازت پیداست اصلاً انگار نه انگار خدا آن بالاست چه نمازیست که یک ذرّه خدایی نشده این نمازیست زمینی وهوایی نشده پاره کن رشته ی تسبیح و مرنجان دین را این همه کِش نده،مَدِّ ولالضّالین را وحید شریفی
اعمال آدمی آدمی گاهی ز اعمالش پشیمان میشود کرده های ماضی اش بر روح سوهان میشود لفظ حالش این بود ایکاش نمیکردم چنین مثل دردی است بی دوا مانند سرطان میشود آدمی گاهی مقامش میرود تا عرش حق محرم راز پیمبر همچو سلمان میشود گاهی در اوج شقاوت میکند فسق و فجور ظاهراً انسان ولی باطن چو شیطان میشود آنچنان دام هوس افتد زبهر میل نفس کشتن و غارت گری بهرش چه آسان میشود گاهی هشتاد سال عبادت میشود از کف برون بلعم باعور مثالش ثبت قرآن میشود من نمی دانم چه دارد کدخدائی جهان که برادر به برادر قاتل جان میشود سیرِ در تاریخ درسی باشد از بهر بشر آری این تکلیف به قرآن بر مسلمان میشود آه مظلومان کند ویران بنای ظلم را کیفر ظالم به روز حشر نیران میشود ای خوشا آنکس در این دنیا برای دیگران میکند ایثار و یاور بر ضعیفان میشود غم مخور روزی شود اصلاح امور روزگار ای( صفا) آن روز دنیا چون گلستان میشود شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
شعرپندیات شعرپندیات زشاهی تا گداهی یک وجب نیست اگر شاهی گدا گردد عجب نیست اگر شه یا گدا یا ھر چه ھستی به هر حالت که ھستی بی سبب نیست جوان مرد باش و در بازار دنیا مشو مغرور که این شرط ادب نیست زافتاده بگیر تو دست یاری خدا تنها نماز نیمه شب نیست تو در خوان نعم خلقی به ذلت حیا کن این که شادی و طرب نیست مده دل را براین دیر خرابه که عمر تو به جز چند روز وشب نیست چگونه در رفاه باشی که مردم همه در رنج ترا رنج و تعب نیست مشو غرّه پیمبر زاده باشی که فردا برتری اصل و نصب نیست ز کلُّ مَنْ علَیهاٰ فٰانْ شنیدم سر آخر زنده کس جز ذات رب نیست تو در خواب بهشتی همچو شداد (صفا )را هم و غم جز نان شب نیست جز دوبندابتدا بقیه از قاسم جناتیان قادیکلایی بداهه
بی وفایی ومذمت دنیا دل بر جهان مبند که بسیار بى وفاست‏ این کهنه دیر دشمن مردان با خداست‏ از این عجوزه رحم و مروت مجو رفیق‏ زیرا عروس بکر هزاران هزار هاست‏ با هیچکس نکرده سحر شام روز وصل‏ همواره بکر مانده و داغش به سینه هاست‏ عاقل فریب صورت او را نمى‏خورد چون سیرت حقیقى او زشت و بدنماست‏ دنیا براى مردم دیندار کوچک است‏ لیکن به چشم دشمن دیندار پربهاست‏ مردان حق طریقه ى توحید طى کنند این راه پر مخاطره از هر رهى جداست‏ هر کس بغیر راه ولایت قدم نهد نابودیش مسلم و دنیاى او فناست‏ بیهوده عمر خویش تلف کرده بى ولا چون هر چه هست در گرو دولت ولاست‏ خواهى که از طریق خطا در امان شوى‏ راه على برو که رهش راه انبیاست‏ بیم خطر ز راه على خود بود خطا زیرا که راه شیر خدا بیمه از بلاست‏ آنانکه از طریق ولایت شدند دور گم کرده راه حق و گران بارشان به جاست‏ جز پیروى ز خط امامان مجوى راه‏ زیرا على وصى بلافصل مصطفاست‏ زیرا على وصى بلافصل مصطفاست‏ ملک جهان که مزرع کشت و زراعت است‏ بفشان تو دانه‏اى که تو را توشه بقاست‏ بر مردم فقیر و ستم دیده یار باش‏ پاداش این معامله افزایش قناست‏ از یارى و حمایت آنان مکن دریغ‏ دستان پرتوان تو مشکل گشاى ماست‏ ما را زلطف وجود عنایات بهره ده‏ چشم امید ما به تو هر صبح و هر مساست‏ خرم براى اهل نظر هر چه بود گفت‏ این داستان زبده که از نعمت ولاست‏
شعرپندیات شعرپندیات جوانی چونکه از کف رفت دوباره بر نمیگردد یقین دارم درخت خشک دوباره تر نمیگردد بدان قدر جوانی را که تا قدرت به تن داری که جسمت ناتوان گردد ترا باور نمیگردد زبعد هر بهاری لاجرم فصل خزان آید گل این باغ هم ایمن ز باد شر نمیگردد بجز مهر و محبت ها کلید فتح دلها نیست که فتح کشور دل با دو صد لشکر نمیگردد مگو راز دل خویش را به هر نامحرمی ای دوست که هر ناکس در این عالم ترا یاور نمیگردد هزاران قصه مرگ عزیزان را به چشم دیدی از این خیل سفر کرده یکی هم بر نمیگردد بگو تا کی به دنبال زر و زیور به دنیایی که یار هیچ کسی فردا مقام و زر نمیگردد خدا داند که حق گویی بود از بهترین خصلت نمیدانم چرا دیگر کسی بوذر نمیگردد سزای هر بد و خوبی به قدر زره ائی پیداست جزای خوبی ها جز جنت و کوثر نمیگردد خدا فرموده در قرآن به کل من علیها فان کسی ایمن ز دست مرگ و این ساغر نمیگردد هزاران تن اگر هر روز محبت ها کنند بر تو هزاران تن اگر هر روز محبت ها کنند بر تو یکی زان آدم مشفق چنان مادر نمیگردد پیمبر غیر زهرا هم شنیدم دخترانی داشت ولی در علم و حلم صدیقهٔ اطهر نمیگردد (صفا ) گوید که دنیایم چنان زندان تاریک است که یک لحظه زعمرم بی غم مادر نمیگردد شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
شعرپندیات شعرپندیات بهار عمر می گردد خزان اهسته اهسته به مقصد می رسد این کاروان اهسته اهسته از این بالا نشینی مناز ای سرو که چرخ دون کشد از زیر پایت نردبان اهسته اهسته به زیبایی مناز ای گل که در این گل ستان بسی پرورد و چید این باغبان اهسته اهسته فریب خوان الوان جهان هرگز مخور جانا که مهمان کش بُود این میزبان اهسته اهسته کتاب زندگی افسانه ای بود اما به پایان میرسد هر داستان اهسته اهسته توانایی وبرنایی نمانددوستان هرگز شودپیرعاقبت هرنوجوان آهسته آهسته زدست آه مظلومان بترس ای صاحب قدرت رسداین ناله هابرآسمان آهسته آهسته من ژولیده میگویم به نص آیه قرآن بهارعمرمیگردد خزان آهسته آهسته
شعرپندیات شعرپندیات ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم جـز یاد خدا هیـچ دگـر کار نداریم درویش فقیریم و در این گوشه دنیا با نیک و بد خلق جهـان کار نداریم گر یار وفادار نداریم عجب نیست ما یار بجز حضرت جبار نداریم با جامه صد پاره و با خرقه پشمین برخاک نشینیم و از آن عار نداریم ما شاخ درختیم و پر از میوه توحید هر رهگذری سنگ زند باک نداریم ما صاف دلانیم و ز کَس کینه نداریم گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم ما مست صبوحیم و ز میخانه توحید حاجت به می و باده و خمار نداریم بنگر به دل خسته شمس الحق تبریز مـا جز هوس دیدن دلـدار نداریم
یا مهدی (عج) ایا صاحب زمان یا حجّةالله اورکلر اولدی قان یا حجّةالله رکابه قوی قدم چک ذوالفقاری ظهور ایت الأمان یا حجّةالله دوتوبدور ظلمت غم ماسوانی جمالون ویر نشان یا حجّةالله زمان غیبتون چوخ طول چکدی بو طوله یوخ توان یا حجّةالله حسینون قویما قالسون قانی یرده او قانی یوخ آلان یا حجّةالله گتوردی کوفیان کرب و بلایه حسینی میهمان یا حجّةالله یوزینه باغلادی راه فراتی او چولده کوفیان یا حجّةالله فرآت آخدی چوله ویردی سوسوز جان نچه پیر و جوان یا حجّةالله مگر مهریّه ی زهرا دگلدی همان آب روان یا حجّةالله امامون اللری اوستنده اصغر ویروردی تشنه جان یا حجّةالله سولی پیکانیله گویا سو ویردی او طفله شامیان یا حجّةالله دگوب اوچ شعبه اوخ بچدی بوغازین روانه اولدی قان یا حجّةالله او قانی اَخذ ایدوب سپدی سَمایه او شاه بیکسان با حجّةالله ایدوب اکبر غمی لیلانی مجنون قویوب بی خانمان یا حجّةالله دوتوبلار قاسمه بیر طوی او چولده عروس ایلر فغان یا حجّةالله گوروبدور کیم جهاندا بیر بیله طوی بیله داماد اولان یا حجّةالله ابوالفضلون دوشوب قوللاری اولدی حسین قدّی کمان یا حجّةالله او اللر دوشمسیدی ایلمزدی جسارت ساربان یا حجّةالله اولوبدور جدّیون بو ماجراسی سنه خیلی گران یا حجّةالله او ساعت که خیامه ذوالجناحی گلوب شیهه کنان یا حجّةالله او صحرای بلاده ویردی جدّون غریبه امتحان یا حجّةالله ویروبدور شمره باش اَل ساربانه ایدوب عشقین عیان یا حجّةالله ((شهاب )) ایسته فَرَج هر دم بو اسمی ایله ورد زبان یا حجّةالله ** مرحوم میرزا یوسف شهاب تبریزی
مدیحه ی انتظار (سبک : تا مشکتو توآب زدی) بیر عمردور یوللاریوا من تیکمیشم گوزلریمی یانا یانا آغلامیشام دیه دیه سوزلریمی جوانلیقیم گیتدی الدن هاردا قالوبسان فراقوندا صبر و تابی الدن آلوبسان دوزنمورم گَل دوا ایله سن بو درده منی آخر بو یامان درده سن سالوبسان آقام گَل....... گناهیم ازبس چوخ اولوب گوزلریمه پَرده سالوب گورنمورم گول یوزووی حسرتی قلبیمده قالوب لیاقت یوخدور سنی گورماقه گوزومده اوز اعمالیمدن خجالت اولدوم اوزومده گناهیم باعثدی سندن من آیری دوشدوم نه آهیمده بیر اثر واردور نه سوزومده آقام گَل....... یوزی قره عاشیقیوم رحم ایله سوزِ آهیمه آقا سنی آنان جانی باخما منیم گناهیمه اوزوم بولورم کی مولا نالایقم من خطا کارم جُرمومه امّا صادقم من گذشت ایله قلبیوی چوخ سیندیرمیشام من بولورسن امّا جمالیوه عاشقم من آقام گَل....... کور ایلیوب خطالریم دوزدی سنی گورنمورم سنون قاپوندان ولی من آیری یئره گیدنمورم هارام واردی غرق بحرِ حُزن و ملالم اسیرِ دردم گرفتار مین خیالم الیمدن گر دوتماسان من بیچاره اولّلام منی قووما درگهوندن ای شاه عالم آقام گَل....... آلوده ی معصیتم خجالتم سندن آقا نولور کی رحمت گوزووی چکمیه سن مندن آقا منه باخما من گنهکارم رو سیاهم کیچیک عبدم سن ولی مولا شاه عالم سن امّا اوز لطفووی کسمه بو باشیمدان یوزی قاره بیر خطاکارم بی پناهم آقام گَل....... بو (( بیکَسین )) جوانلیقی گیدور الیندن هارداسان محالیدور گوزل آدون دوشه دیلیندن هارداسان او زهرایه بَنزیَن گوزلرده گوزوم وار قولاق ویرسن قلبیده گیزلین بیر سوزوم وار دعا ایله قورتارا الله بو فراقی قوجالدیم مولا داخی درده نه دوزوم وار آقام گَل....... ** مهدی عبادی (بیکس )
یا مهدی (عج) قائم آلِ عباسن آقا قربانون اولوم چاره سیز درده دواسن آقا قربانون اولوم صبح جُمعه نمازین هانسی مکاندا قیلوسان؟ ساکنِ هانسی سَراسن؟ آقا قربانون اولوم کربلانی گزوسن یا که بقیع زائریسن؟ هاردا مشغول بُکاسن ؟ آقا قربانون اولوم سن شب جمعه نی آخر نجه صبح ایلیوسن؟ غملیسن ، غرقِ نواسن آقا قربانون اولوم گون چیخینجا یوخی گَلمز نگران گوزلرووه صبحه جک ، غرقِ دعاسن آقا قربانون اولوم ای بیزیم صاحبیمیز ، گَل داخی قان اولدی ئورَک عالَمه قبله نماسن آقا قربانون اولوم اِنس و جِنّ و ملکوتین گوزی یولّاردا قالوب منجیِ ارض و سما سن ، آقا قربانون اولوم قاپوین سائلیدور ، پیر و جوان ، شاه و گدا سن امیر الاُمَراسن ، آقا قربانون اولوم کیم دوتا دامنووی صدقیله ، تز مَطْلَب آلار هامی امراضه شفاسن آقا قربانون اولوم فیضِ اَکمَلدی آدون ، (( فیضی )) نه یازسون ، نه دئسون؟ شعریمه شور و صفاسن ، آقا قربانون اولوم ** کربلایی رحیم فیضی اردبیلی
یا مهدی (عج) (سبک : زینبم جان اوستیم ...) ای ولایت اهلینون مولاسی یا صاحب زمان نخل توحیدین گُل رعناسی یا صاحب زمان مولا آقا عَجِّل عَلی ظُهورک گَل زمان طوفاندی ای عصر و زمانین صاحبی سندن ئوزگه یوخ بو گون اسلامیانین صاحبی گل ، جهانی روشن ایله ، ای جهانین صاحبی تا قورولسون معدلت شوراسی یاصاحب زمان گل ، ییغیشدیر دهردن کفر و ظلالت پرچمین ویر هامی عالملره حقّ و عدالت پرچمین نصب ائله هر یاندا اسلامین اصالت پرچمین دولدورا دنیانی حقّ آواسی یاصاحب زمان ای ولیّ الله اعظم حجّت کبرای حق وی قویان باشه شرفدن تاج کرّمنای حق ای امام کون و امکان آیت عظمای حق کایناتین باعث ابقاسی یا صاحب زمان یئر یوزونده ای جلال کبریانین وارثی انبیانین جانشینی ، اولیانین وارثی هارداسان گل ای شهید کربلانین وارثی قوی گورونسون کربلا غوغاسی یاصاحب زمان سن بو گون ارض و سمانین باعث ابقاسی سن واقعی صلح جهانین ضامن اجراسی سن دردمندانِ زمانین ملجاء و مأواسی سن ای هامی مظلوملارین ملجاسی یاصاحب زمان روزگاری غم دوتوب ای روزگارین صاحبی کسمه فیض لطفون ای خرد و کبارین صاحبی ذوالفقارون آل اَله ای ذوالفقارین صاحبی صلحه بسدی تیغیوین ایماسی یا صاحب زمان ای جهانین صاحبی تئز گل جهان آلماقلیقا ادّعا صاحب لریندن امتحان آلماقلیقا جدّوون قانین توکنلردن ده قان آلماقلیقا جوشه گلسین بیرده قان دریاسی یاصاحب زمان کربلاده کوفیان ظلمونده طغیان ائتدیلر آل طاهانین مبارک خاطرین قان ائتدیلر ظلمیله انصارِ دینی قانه غلطان ائتدیلر هر شهیدین دوغرانوب اعضاسی یا صاحب زمان غصّه دن اهل ولانین خاطری قان اولدی گل ظلمیله ای مصلح عالم بو عالم دولدی گل صرصرِ ظلمیله دینین گلستانی صولدی گل سلب اولوب اسلامیان یاراسی یا صاحب زمان سیّدی سن سن بو گون اسلام و دینین عزّتی مفخر عرفان و قرآن مبینین عزّتی گل بنای کفری یئخ ای مؤمنینین عزّتی بو گونون بولسونله وار فرداسی یا صاحب زمان خائن اللر تفرقه سالماقدا طغیان ائیلییب دین آدیلا قصد جان اهل ایمان ائلییب قارداشی قارداشه دشمن قوم عدوان ائیلییب گل گئدیب قارداشلیقین معناسی یا صاحب زمان سالدیلار بیگانه لر قارداشی قارداش جانینه دشمن ایمندی دوشن یولداشدی یولداش جانینه گل بو قدری قویما اسلامین دگه داش جانینه تار اولا اسلامیان دنیاسی یاصاحب زمان سیّدی اسلامی امّتلرده وحدت قالمیوب درک ائداخ ضربت بیزه هارداندی فرصت قالمیوب خلقلرده عدل و انصاف و مرّوت قالمیوب یوخدی دنیانین مگر عقباسی یا صاحب زمان؟ سالمیری یاده چوخ انسانلار عذاب آیاتینی چوخلاری یاددان چیخاردیبلار حساب آیاتینی ایلیوب انکار چوخ چوخلار حجاب آیاتینی یوخدی غیظ حقّدن پرواسی یاصاحب زمان باغلانیب احبابه امّید و رجانین یوللاری سیّدی وار سنده هر درده دوانین یوللاری بیر نظر قیل امن اولا کرب و بلانین یوللاری او یولون اولموش ((حزین)) شیداسی یاصاحب زمان ** مرحوم حاج حیدر خسروشاهی ( حزین )