eitaa logo
رمانکده
5.1هزار دنبال‌کننده
207 عکس
16 ویدیو
2.3هزار فایل
تابع مقررات جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 و اپ ایتا کانال زاپاس https://eitaa.com/joinchat/3234857650C551a82326a https://eitaa.com/joinchat/3234857650C551a82326a
مشاهده در ایتا
دانلود
@Romankade, boghe man eshghe o.apk
1.72M
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص گوشی های اندروید📱
@Romankade, boghe man eshghe o.pdf
1.65M
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص همه ی گوشی ها و کامپیوتر💻
@Romankade, boghe man eshghe o .epub
230.1K
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص گوشی های آیفون 📱
بغض من عشق او ⬆️📚 @Romankade ✍🏻نویسنده: نگین یزدانی 📖تعداد صفحات: 412 💬خلاصه رمان: آمدی و با گرمای وجودت، دستانم گرم شد نفس هایم وصل نفس هایت بود جانم فدایت بود.. تا این که مرا متهم خواندی وازمن فاصله گرفتی زمانی که متوجه اشتباه خود شدی برگشتی حال من آن آدم سابق نیستم وتو باید تاوان حکم بی گناهی ام را بدهی! 🎭 ژانر ⬅️ 📚 📌 اگر از این رمان خوشتون اومده کانالمون رو به دوستانتون پیشنهاد بدین 📚📚📚📚📚📚 ✍️ ڪانال رمانڪده📗 https://eitaa.com/joinchat/535429120C6619763423 📚📚📚📚📚📚📚
@Romankade, dode sorati.pdf
1.11M
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص همه ی گوشی ها و کامپیوتر💻
@Romankade, dode sorati.apk
1.87M
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص گوشی های اندروید📱
@Romankade, dode sorati .epub
168.7K
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص گوشی های آیفون 📱
دود صورتی ⬆️📚 @Romankade ✍🏻نویسنده: زینب 8288 📖تعداد صفحات: 180 💬قسمتی از رمان: بطری بنزین و به گوشه‌ای که دقیقا نمی‌دونم کجا بود پرت کردم. شبیه آدمای بد حال شده بودم! آستین خونیم رو به صورتم کشیدم، بوی خون و گاز و بنزین قاطی شده بود و حالم رو بهم می‌زد. با خنده و چشم‌هایی که همه چیز رو دو تا می‌دید به آستین خونی لباسم نگاه کردم. خون من بود یا خون الکس؟ خون هرکدوممون که بود زیادی سیاه بود! کف دستم به طرز عجیبی سوخت و خونریزی کرد. خب، گویا شیشه‌ای که هول دادم توی گردن الکس دست خودمم پاره کرده بود! فندک نقره‌ای رنگی که از جیب الکس برداشته بودم رو بالا گرفتم. اوه الکس بیچاره، با فندک خودت، جسدت رو آتیش می‌زنم! البته نه فقط جسد خودت بلکه… بلکه خونه‌ی پدریم به همراه همه‌ی اون مدارک رو آتیش می‌زنم! خیره به آتیش فندک تمام لحظاتی که همین حالا گذروندم رو مرور کردم. مدام تصویر جسد غرق در خونش روانیم می‌کرد!… 🎭 ژانر ⬅️ 📚 📌 اگر از این رمان خوشتون اومده کانالمون رو به دوستانتون پیشنهاد بدین 📚📚📚📚📚📚 ✍️ ڪانال رمانڪده📗 https://eitaa.com/joinchat/535429120C6619763423 📚📚📚📚📚📚📚
@Romankade, lamse sarnevesht.pdf
2.99M
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص همه ی گوشی ها و کامپیوتر💻
@Romankade, lamse sarnevesht.apk
1.93M
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص گوشی های اندروید📱
@Romankade, lamse sarnevesht .epub
308.7K
✍ ڪانال رمانڪده📗 @Romankade 📌مخصوص گوشی های آیفون 📱
لمس سرنوشت ⬆️📚 @Romankade ✍🏻نویسنده: زهرا سعیدی 📖تعداد صفحات: 350 💬 خلاصه: مادرم‌ همیشه می‌گفت‌ کسی‌ که برای انتقام قبر میکنه‌ باید دو تا بکنه که از قضا اولیش‌ برای خودشه! زندگی‌ مثل تاس می‌چرخه، گاهی‌ اوقات‌ با یه جفت‌ شیش زندگی روی دور خوشبختی می‌چرخه‌، اما‌ هیچ‌ خوشبختی‌ای‌ همیشگی نیست، هست؟ خط قرمز یه سریع از آدما‌ همیشه احساساتشونه‌ و منم استثنا نبودم و حالا… از من‌ بترس! از منی‌ که زخم‌ خورده‌ام… از منی‌ که بی‌مهری‌ دیدم و سنگ شدم؛ خاکستر‌‌ها خطرناکند‌ چون با یه اشاره گر‌ می‌گیرند، خاکستری که به یاد گذشته شعله‌ور میشه و هست و نیست‌ رو به آتش میکشه! حالا یا آتش جنون یا نفرت… یا عشق! 🎭 ژانر ⬅️ 📚 📌 اگر از این رمان خوشتون اومده کانالمون رو به دوستانتون پیشنهاد بدین 📚📚📚📚📚📚 ✍️ ڪانال رمانڪده📗 https://eitaa.com/joinchat/535429120C6619763423 📚📚📚📚📚📚📚