#مسجد_جمکران
🔹نشانی ظهورت پیداست🔹
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
کانال رشدانه
#شهیدانه
#بصیرانه
#سیره_خانواده_تراز
🔹شهادت آيت اللَّه سيدمحمدباقر صدر
ایشان در 25 ذيقعده ي سال 1353 ق در شهر كاظمين در خانواده اي عالمپرور به دنيا آمد. وي در كودكي پدر را از دست داد و از آن پس تحت تكفّل برادر بزرگش، سيد اسماعيل، قرار گرفت. شهيد صدر در 12 سالگي راهي نجف اشرف گرديد و پس از چند سال، دوره ي عالي فقه و اصول را در نزد حضرات آيات سيد ابوالقاسم خويى و دايى خود شيخ محمدرضا آل ياسين گذراند. اين عالم بزرگوار در جواني به اجتهاد دست يافت و از 25 سالگي تدريس خارج اصول و سپس خارج فقه را آغاز كرد. آيت اللَّه صدر در طول نزديك به 30 سال تدريس، شاگردان مستعدي تربيت كرد كه حضرات آيات سيدمحمد باقر حكيم، سيدمحمود هاشمي شاهرودي، سيدكاظم حسيني حائري، شيخ مهدي آصفي و... از آن جمله اند. همچنين كتابهاي فراواني از شهيد صدر به يادگار مانده اند كه كتب فَلسَفَتُنا(فلسفه ي ما) و اقتصادُنا،(اقتصاد ما) سمبل قدرت نمايى ايدئولوژي اسلامي در برابر انديشه هاي وارداتي شرق و غرب بود. ايشان تفكيك مسألهي رهبري فكري را از مسأله ي رهبري سياسي امكانپذير نميدانست و همراهِ فعاليتهاي فكري، به فعاليتهاي سياسيِ جامعه نيز همت ميگماشت. اين مبارزات پرشور به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و حمايت امام خميني از ايشان، خطري جدي براي بعثيان به شمار ميآمد و بدين سبب حاكمان عراق، حضور اين رادمرد صحنه ي دين و سياست را تحمل نكردند. سرانجام مزدوران حزب بعث عراق آيت اللَّه صدر را پس از چند روز بازداشت و اِعمال وحشيانه ترين شكنجه ها، به همراه خواهر فداكارش بنت الهدي، در روز 19 فروردين 1359 شمسي برابر با 24 جمادي الاولي 1400 ق در 47 سالگي به شهادت رساند. پيكر پاك اين دو عزيز در فضايي غمبار و بدون حضور مردم در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
🌺یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد.
#بصیرانه
تبلیغ اسلام در قالب کتاب داستان
🔹شهیده بنت الهدی صدر، این زن بزرگ مسلمان از داستان بهمثابه ابزاری برای تبلیغ و اثبات حقانیت اسلام بهره میبرده است. هفت جلد مجموعه داستانهای بنتالهدی و یک جلد سفرنامه حج و یک جلد هم مقالاتی است درباره نگاه اسلام به زن.
بنتالهدی در داستانهای خود علاوه بر پاسخگویی به شبهاتی که برای جوانان مطرح میشود، به معرفی کتابهای فراوانی هم میپردازد. اشکالی که همان سالها خود بدان چنین جواب داده است: «نمیگذارند حرفم را بزنم. میدانم که این کتاب هم ممنوع خواهد شد. پس بگذار کتابهایی را معرفی کنم که پاسخگوی سؤالات باشد.»
این داستانها در سالهایی نوشته شده است که رواج کمونیسم و سوسیالیسم باعث سست شدن آموزه های دینی جوانان شده بود. هنگام چاپِ این کتابها زنان عراقی دو دسته بودند: زنانی که کاملاً به اصول اسلام پشت کرده بودند و عضو حزب بعث می شدند تا از امکانات آن برای تحصیل و پیشرفت استفاده کنند؛ و زنانی که به منظور دوری از فساد و آلودگیهای جامعه برای حفظ دین خود مجبور بودند که خانهنشین شوند. بنتالهدی دریافت که تنها با جلسات زنانه احکام و قرآن نمیتواند روح تشنه دختران و زنان را سیراب کند. لذا از داستان همچون ابزاری برای بیان حقیقت اسلام بهره گرفت.