eitaa logo
روزی حلال
37.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.5هزار ویدیو
55 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vB1e.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ تلنگر✨ ✅ خدا حکیم و عالم است! تمام کارهایش حساب کتاب دارد و حکیمانه است! ❌ پس چون و چرا هم ندارد! بنده هم باید تسلیم باشد! بی اعتراض! بی نق و نوق! 🔴 ولی سمت مقابل، این آدمیزاد باید در قبال تمام اعمال و رفتارش بازخواست شود و دلیل بیاورد! 📖 آیه ۲۳ سوره انبیاء : 💥 لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ 💥 🔰ترجمه: او (خداوند) از آنچه انجام مى‌دهد سؤال نمى‌شود، امّا آنها (مردم، در انجام كارهايشان) مورد بازخواست قرار مى‌گيرند. ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
قرآن کریم می فرماید: «مَنْ یصْرَفْ عَنْهُ یوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِک الْفَوْزُ الْمُبینُ»؛ «هر کسی که در آن روز از عذاب خدا نجات یابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است و این رستگاری آشکاری است.» انعام/ 16. ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
༻♥️༺ آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد یعنی که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد ✨وفات حضرت معصومه سلام‌ الله‌ علیها تسلیت باد✨ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🍃🍂 رفع حاجت🍃🍂 🖊 براے هر حاجتے بعد از نماز صبح ۱۰۰۱ مرتبہ بگوید   📚 کشکول شمس ۷۸۱و۶۹۴ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✍ در کتاب مکارم‌الاخلاق آمده است در هنگام عصبانیت صلوات بفرستید و این دعا بخوانید تا عصبانیت زایل گردد 📚مکارم‌الاخلاق ۳۵۰ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
. ✅داستان معروف ضامن آهو❤ ✍صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت معتنابهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً در آن حوالی تشریف‌فرما بوده است، می‌اندازد. ✍صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا علیه السلام مواجه می‌شود. ولی چون آهو را صید و حق خود می‌داند، در مطالبه آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. ✍شکارچی نمی‌پذیرد ومی گوید: من همین آهو که حق خودم است را می‌خواهم و آن وقت آهو به زبان می‌آید و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم و شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم… حضرت رضا علیه السلام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی می‌فرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار می‌دهد. آهو می‌رود و به‌سرعت با آهوبچگان باز می‌گردد و خود را تسلیم شکارچی می‌کند. ✍شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است. فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ متنابهی به او مرحمت می‌فرماید و به‌علاوه، تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌دهند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ آشیانه خود می‌دود. ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✨﷽✨ 🌼آه جانکاه زاهد هنگام مرگ زاهد وارسته ای در بصره سکونت داشت در بستر مرگ قرار گرفت، خویشانش بر بالین او نشسته و گریه می کردند. زاهد به پدرش رو کرد و گفت: چرا گریه می کنی؟ پدر گفت: چگونه گریه نکنم، وقتی فرزندی از دنیا برود، پشت پدر می شکند. زاهد به مادرش گفت: چرا گریه می کنی؟ مادر گفت: چگونه نگریم که امیدوار بودم در ایام پیری عصای دستم باشی و به من خدمت کنی، و در هنگام بیماری و مرگم در بالینم باشی. زاهد به همسرش گفت: چرا گریه می کنی؟ همسر گفت: چگونه گریه نکنم که با مرگ تو، فرزندانم یتیم و بی سرپرست می شوند. زاهد، فریاد زد آه! آه! شما هرکدام برای خود گریه می کنید، هیچ کس برای من نمی گرید، که بعد از مرگ بر من چه خواهد رسد و حالم چه خواهد شد؟ آیا دو سوالات فرشته نکیر و منکر را می دهم یا درمانده می شوم؟ هیچکس برای من نمی گرید که مرا تنها در لحد گور می گذارند، و از اعمال من می پرسند، این را گفت و آهی کشید و جان سپرد. 📚 منهاج الشارعین - منهج ۱۳، ص۵۹۳ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🍃🍂 وسعت رزق🍃🍂 ✍ روزے ۳۰ مرتبہ بگوید↶ سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ پس ۱۰۰ مرتبه بگوید ⇦ استغفرالله     🗞 گلهای ارغوان۱۳۵/۱ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✍ ۷۴ مرتبه گفتن این ذڪر جهت راه یافتن و گشادگے امور بسیار موثر است 📚 ختوم و اذکار ۱۰۵ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🍃حکایات شـنیدنی 🍃🔆آب بکش و وضو بساز🔆🍃 دزدى به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت ، اما چیزى نیافت که قابل دزدى باشد . خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت :اى جوان !سطل را بردار و از چاه ، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزى از راه رسید، به تو بدهم ؛ مبادا که تو از این خانه با دستان خالى بیرون روى !دزد جوان ، آبى از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند. روز شد . کسى در خانه احمد را زد . داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه ، به جناب شیخ است . احمد رو به دزد کرد و گفت : دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبى است که در آن نماز خواندى . حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت : تاکنون به راه خطا مى رفتم . یک شب را براى خدا گذراندم و نماز خواندم ، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بى نیاز ساخت . مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم . کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✍امام علی علیه السلام: اظهر توانگری گونه ای شکر است و فقیر نشان دادن فقر می آورد. 📚غررالحکم 🌹داستان آموزنده سرخپوستِ پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین می‌گفت :در وجود هر انسان، همیشه مبارزه‌ای وجود دارد مانند مبارزه دو گرگ!که یکی از گرگها سمبل بدیهاست: مثل، حسد ، غرور ، شهوت ، تکبر ، خود خواهی و ... و دیگری سمبل مهربانی، عشق ، امید، و حقیقت است.کودک پرسید :پدر کدام گرگ پیروز می شود؟پدر لبخندی زد و گفت ، گرگی که تو به آن غذا می‌دهی… ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✨جهت آسان شدن کارهای مشکل✨ 📜 آمده است که: هر وقت رسول اکرم صل الله علیه وآله را کاری سخت و مشکل پیش آمد جبرئیل آن حضرت را می گفت بگو : 💥تَوَكَّلْتُ عَلَی الْحَی الَّذی لایمُوتُ وَ اَلْحَمْدُللِهِ الَّذی لَمْ یتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً وَ لَمْ یكُنْ لَهُ شَریكٌ فِی الْمُلْكِ وَ لَمْ یكُنْ لَهُ وَلِی مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبیراً💥 ✅حق سبحانه و تعالی آن کار مشکل و سخت را به آن حضرت سهل و آسان می گردانید 📚خواص آیات قرآن کریم صفحات۱۰۳-۱۰۲ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✨﷽✨ 🏴علم حضرت معصومه سلام الله علیها ✍روزى جمعى از شيعيان براى تشرف به محضر امام موسى بن جعفر عليه السلام و ارائه پرسش هاى خود وارد مدينه شدند. وقتى به منزل آن حضرت رسيدند، با خبر شدند كه آن بزرگوار در شهر نيست و تا زمان خروج آنها نيز بازنخواهد گشت. به ناچار پرسش هاى خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم‏ عليه السلام سپردند تا در سفر بعد پاسخ آن سؤالات را بگيرند. آنها پس از سپردن آن نامه مدتى در مدينه ماندند. وقتى براى خداحافظى به خانه امام كاظم‏ عليه السلام آمدند، پاسخ پرسش ‏هاى آنها كه در نامه ‏اى نوشته شده بود به آنها داده شد. نكته‏‌اى كه مايه تعجب آنها شد اين بود كه دريافتند پاسخ سؤالات را حضرت معصومه‏ عليها السلام -با اينكه در آن عصر حدود شش سال بيشتر نداشت- نوشته و آماده نموده است. هنگام مراجعت و در بين راه، با امام كاظم‏ عليه السلام كه از سفر باز مى ‏گشت، ملاقات نمودند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند. امام‏ عليه السلام نوشته را از آنها طلبيد و مطالعه كرد و پاسخ‏ هاى حضرت معصومه‏ عليها السلام را درست يافت، آنگاه به نشان تمجيد از حضرت معصومه‏ عليها السلام و تصديق او سه بار فرمود: «فداها ابوها» پدرش به فدايش باد. 📚منبع: كشف اللئالى، صالح بن عرندس حلّى، طبق نقل كتاب كريمه اهل بيت‏ عليهم السلام، ص 63 ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🍃🍂 دعاے رفع سردرد 🍃🍂 ✍ امام باقر ؏ براے دفع درد سر دست بر سر بمالید و ۷ مرتبه بگویید 📚 ختومات و اذکار ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✍مردی از پدر پیر خود به‌ سختی مراقبت می‌کرد و کاملا ناز او را می‌کشید تا مبادا عاق شود. پسرش از او پرسید: پدر! به یاد دارم که خودت همیشه می‌گفتی که پدرم مرا از تحصیل بازداشت و مرا به کارگری فرستاد و ریشۀ تمام مشکلات من٬ نادانیِ پدرم بود که نگذاشت تحصیل کنم؛ با این‌که درس‌خوان بودم. حال تو چرا چنین پدر خود را مورد محبت و مراقبت قرار می‌دهی؟! مرد تبسمی کرد و گفت: آیندۀ هیچ‌کس٬ جز بر خدا بر هیچ احدی معلوم نیست. پسرم! حرف‌های تو درست است، ولی من فکر روزی را می‌کنم که شاید چنین پیر شوم و در بستر بیماری بیفتم، آن روز دوست ندارم لحظه‌ای از ذهنم بگذرد که اگر به پدرم خدمت کرده بودم چنین گرفتار نمی‌شدم. تحمل آن را ندارم. دوست دارم اگر مانند پدرم بیمار شدم یقین کنم که خواست و مشیت خدا بوده است نه مجازات و مکافات عمل بد من که به‌ خاطر خدمت نکردن به پدرم است و اگر خدمت می‌کردم چنین نمی‌شدم. ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✨﷽✨ 🌼نمک و آب ✍روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که به او درسی به یاد ماندنی دهد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی. استاد پرسید: «مزه اش چطور بود؟» شاگرد پاسخ داد: «خیلی شور و تند است، اصلاً نمی شود آن را خورد.» پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید. استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولی بود.» پیر هندو گفت: «رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو می شود همچون مشتی نمک است و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگتر و وسیعتر می شود، می تواند بار آن همه رنج و اندوه را براحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب.» ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🔰سرآغاز نافرمانی خدا ✍️رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: سرآغاز نافرمانی خداوند عزوجل شش چیز است: 1️⃣ دوستی دنیا 2️⃣ دوستی ریاست 3️⃣ دوستی خوراک 4️⃣ دوستی خواب 5️⃣ دوستی راحتی 6️⃣ دوستی زنان 🔸موارد مذکور در روایت ناظر به دوستی و محبت زیادی است که انسان را از دایره بندگی و فرمانبرداری خارج سازد و الا محبت‌های اندک دنیایی که به نافرمانی منجر نشوند از این قاعده مستثنی هستند. 📚الكافی، جلد ۲، صفحه ۲۸۹ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🍃🌸🍃 🌹امام باقر علیه‌السلام: تعجب است از كسى كه به خاطر ترس از بيمارى، از خوردن غذا پرهيز مى كند چگونه از ترسِ آتش دوزخ ، از گناهان پرهيز نمى كند؟! 📚ميزان الحكمه ج ۴ ص ۲۶۴ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🔴 عجایب دنیای ظهــــور ⭕️ نزول مخلوقاتی از آسمان به زمین برای اولین بار 🌕 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: امام حسین علیه‌السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند: اوّل کسی که زمین برایش شکافته و او خارج می‌شود من خواهم بود. من با حضرت امیر و قیام حضرت قائم و زنده‌بودن پیامبر خدا علیهم‌السلام خارج خواهم شد. سپس افرادی از آسمان از طرف خدا نزد من می‌آیند که هرگز در زمین نازل نشده‌اند. 📗بحار، ج ۴۵، ص ۸۰ فرازمینی‌های واقعی این مخلوقات آسمانی هستند نه موجوداتی چون جنّ که توسط سازمان‌های تحت نظارت مخلوقات جنی چون ناسا به مردم گفته شده. درواقع لفظ فرازمینی در برابر اهل زمین، یک واژه ساختگی از سوی ابلیس است تا اینگونه برتری خود را نسبت به انسان به رخ بکشد تا شاید کمی از حقارت خود در برابر اشرف مخلوقات یعنی حضرت محمد و دیگر معصومین(ع) بکاهد. ➥ | شیخ احمد ڪـافی ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🖊 اگر بخواهی ڪسی را از خود دور ڪنی ۹ مرتبه《سوره کوثر》 را بخوان و به جانب او بدم به اختیار خود راه ڪج می‌کند و مے رود 📚 تعطیرالانام فی تعبیرالمنام ۱/۳۵۳ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🔆 🔸سخت‌ترین آزمون قضاوت یکی از دوستان قدیمی که در ارتش با درجه تیمساری خدمت می‌کرد روزی مطلبی را برای من تعریف کرد که فوق‌العاده زیبا بود: در سال ۱۳۵٠ هنگامی که با درجه سرهنگی در ارتش خدمت می‌کردم، آزمونی در ارتش برگزار شد تا افراد برگزیده در رشته حقوق عهده‌دار پست‌های مهم قضائی در دادگاه‌های نظامی ارتش شوند. در این آزمون، من و ۲۵ نفر دیگر رتبه‌های بالای آزمون را کسب کرده و به دانشگاه حقوق قضائی راه یافتیم. دوره تحصیلی، یک ساله بود و همه با جدیت دروس را می‌خواندیم. یک هفته مانده به پایان دوره، روزی از درب دژبانی در حال رفتن به سر کلاس بودم که ناگهان دیدم دو نفر دژبان با یک نفر لباس شخصی منتظر من هستند و به محض ورود من فرد لباس شخصی که با ارائه مدرک شناسایی خود را از پرسنل سازمان امنیت معرفی می‌کرد مرا البته با احترام، دستگیر و با خود به نقطه نامعلومی برده و به داخل سلول انفرادی انداختند. هرچه از آن لباس شخصی علت بازداشتم را می‌پرسیدم، چیزی نمی‌گفت و فقط می‌گفت: من مأمورم و معذور و چیز بیشتری نمی‌دانم! اول خیلی ترسیده بودم. وقتی داخل سلول انفرادی رفتم و تنها شدم، افکار مختلفی ذهنم را آزار می‌داد. از زندانبان خواستم تلفنی به خانه‌ام بزند و حداقل خانواده‌ام را از نگرانی خلاص کند که ترتیب اثری نداد و مرا با نهایت غم و اندوه در گوشه بازداشتگاه به حال خود رها کرد. آن روز، شب شد و روزهای دیگر هم به همان ترتیب گذشت و گذشت، تا اینکه روز نهم، در حالی که انگار صد سال گذشته بود، رسید. صبح روز نهم مجددا دیدم همان دو نفر دژبان به همراه همان لباس شخصی به دنبال من آمده و مرا با خود برده و یک‌راست به اتاق رئیس دانشگاه که درجه سرلشکری داشت، بردند. افکار مختلف و آزاردهنده لحظه‌ای مرا رها نمی‌کرد و شدیدا در فشار روحی بودم. وقتی به اتاق رئیس دانشگاه رسیدم، در کمال تعجب دیدم تمام هم‌کلاسی‌های من هم با حال و روزی مشابه من در اتاق هستند و البته همگی هراسان و بسیار نگران بودند. ناگهان همهمه‌ای بپا شد که ناگهان در اتاق باز شد و سرلشکر رئیس دانشگاه وارد اتاق شده و ما همگی بلند شده و ادای احترام کردیم. رئیس دانشگاه با خوش‌رویی تمام با یکایک ما دست داده و در حالی که معلوم بود از حال و روز همه ما کاملا آگاه بود، اینچنین به ما پاسخ داد: هرکدام از شما که افسران لایقی هم هستید، پس از فارغ‌التحصیلی، ریاست دادگاهی را در سطح کشور به عهده خواهید گرفت و حالا این بازداشتی شما، آخرین واحد درسی شما بود که بایستی پاس می‌کردید. و در مقابل اعتراض ما گفت: این کار را کردیم تا هنگامی که شما در مسند قضاوت نشستید، قدرتمند شدید و قلم در دستتان بود از آن سوءاستفاده نکنید و از عمق وجودتان حال و روز کسی را که محکوم می‌کنید، درک کرده و بی‌جهت و از سر عصبانیت یا مسائل دیگر کسی را بیش از حد جرمش، به زندان محکوم نکنید! در خاتمه نیز از همه ما عذرخواهی شد و همه نفس راحتی کشیدیم. به قول سعدی شیرازی: زیر پایت چون ندانی، حال مور همچو حال توست، زیر پای فیل ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✅پـــندانــه ✍اﺯ ﺧﺪﻣﺖ به ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ‌ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ ﻏﻤﮕــﯿﻦ ﻣﺸـــﻮ! ﭼﻮﻥ گنجشکها ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ میخوانند ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ. ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﻧﻔــﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧــﻮﺏ! ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕــﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟـﺬﺍﺏ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕـﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣـﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ! 👌ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﭘﺲ ﺧـﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣـــﺮﺍﺩ ﺧـﻮﺩﺕ ﻗـــﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ. ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✨﷽✨ ⚜ حکایتهای پندآموز⚜ ✨هر چه‌ کنی‌ به‌ خود کنی✨ ✍زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هرجادلت می خواهد!زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد .مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم! هرکه باشد نظرش‌در پی‌ناموس‌کسان پی نامـوس وی افـتد نظر بوالهوسان 📚حکایتهای معنوی ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
🌹|شهید امیر لطفی ✍️ پابوس مادر ▫️خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره‌ای از او دلخور و ناراحت می‌شدم به هر طریقی دلم رو به دست می‌آورد، حتی پشت پاهامو می‌بوسید، هر روز صبح وقتی می‌خواست بره اداره میومد و پای منو می‌بوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب می‌زنم یک وقت خجالت نکشه. ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠
✨طلب حاجت ✨ 🌹اميرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمودند: هر گاه يكى از شما حاجتى داشت ، پس صبح پنجشنبه در طلب آن برود ، زيرا رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم ) در دعا گفت : ✨ خدايا، در بيرون رفتن امتم در بامداد پنجشنبه بركت قرار ده ... ✨و چون از منزل برون رفت ، آية الكرسى و سوره انا انزلناه را بخواند. 📚 قول ثابت ، صفحه۴۱ ‎‎‌‌ 💠 @RoozieHalal 💠