ارسالی آقای امین اخگر
کریم هر جا که باشد، کریم است
کجا دیده ای درخواستت را اجابت کند اما خواسته ات را در صندوقچه ای بگذارد و بعدها شاید خیلی دور یا خیلی نزدیک، زمانی که گرفتار کوچکترین کمکها و نگاهها هستی، صندوق را تحویلت دهد و بگوید؛ بیا امانتت را بگیر
حکایت ماست و زیارت امین الله خواندنمان در حرم
هر دری از این درها را که بزنی باب الله است و هر کدامشان طعمی به تو میچشانند اما سامرا طعم دیگری دارد
افتاب اینجا طلوع نمیکند مگر به بهانهی عرض ادب و چه دنیای تاریکی داشتیم اگر حرمین شریفین سامرا نبود
وقتی از پیچ کوچه میپیچی، چشمانت به گنبدی میخورد که افتاب نور از او میگیرد.
حالا تویی و دری که به سویت باز شده تا مگوترین حرفهایت را بشنود و تو خوشحال از این گوش شنوا و دستان با کرامت از او حاجت میخواهی و مشعوف میشوی
در صدر حاجات دعا برای ظهور است اما اقا میفرماید این حاجتت را من نمیتوانم پاسخ بگویم، براورده شدن این درخواست در دستان خودتان است اگر به واقع بخواهید و تلاش کنید خدا فرجم را نزدیک میکند
زمان میگذرد و من یاد این شعر قیصر امین میفتم که؛
حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان، چقدر زود دیر می شود
دقیقه ها با خنجر عقربه ها زمان را میکشند و رفتنِ تو را ناگزیر میکنند
حالا دست به سینه داری و باید خداحافظی کنی شاید تا سال بعد که قسمتت شود بیایی
دلت را جا میگذاری و خودت راه میفتی...
#روایتاربعین
#سامرا
ما رو اینجا دنبال کنین⬇️
🆔@Radio_Taalei