_ طلوع پاداش کسیست که تاریک ترین لحظههای
شب را به انتظار نشسته است. . !
اشکانپارسا
بارانکهشدۍ مپرسکهاینخانهۍکیست ،
سقفحرمومسجدومیخانهیکۍاست!!
مهدی مختارزاده
جهان را قطرۀ اشکِ غریبی میکُند ویران
من از اشکی که می ریزد زِچَشمِ یار میترسم.(:
_مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم، ترسم که مغز و استخوان سوزد !
گل سرخم چرا پژمردهحالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری
بیا قسمت کنیم، بیشش به من ده
که تو کوچکدلی، طاقت نداری
باباطاهر
دلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت
بابا طاهر
چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود، تنهایی...
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی!
پیله ات را بگشا
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی...
سهراب سپهری
می خندم همین طور می خندم
اما دلم شاد نمی شود، چون شب
که این همه ستاره روشن اش نمی کند.
معین دهاز
ای کاش نشانی از هلالم بدهند
روزی خبرِ خوبِ وصالم بدهند...
از رؤیت روی ماهِ یار چه خبر؟
ای کاش جوابی به سؤالم بدهند
سید مجتبی شجاع
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چارهی معشوق اگر عاشق از او دل کند، چیست؟
فاضل نظری
از نظر روانشناسی،
به این دلیل ما زمان رویا پردازی چشمامون رو میبندیم چون زیباترین چیزهای زندگی با چشم دیده نمیشن، بلکه با قلب احساس میشن🤍'
آنکه یک عمر به شوق تودر این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
فاضل نظری
سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟
نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد
علت کورى. یعقوب نبى معلوم است
شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد….
شهریار
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام/
دل تو را می طلبد دیده تو را می جوید ...
صائب تبریزی