https://eitaa.com/SAHABZAMAN/31128
♥️🕊صلوات خاصه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها(بسیارپرفضیلت)
لحظه ای یاد صاحب الزمان(عج)باشیم
#سهدقیقهدرقیامت پارت ۱ گذر ایام پسری بودم که در مسجد و پای منبرها بزرگ شدم. در خانواده ای مذهبی
#سهدقیقهدرقیامت
پارت ۲
نیمه چپ بدنم به شدت درد می کرد. راننده پیکان پیاده شد و بدنش مثل بید می لرزید. فکر کرد من حتما مرده ام. یک لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائیل به سراغ ما هم آمد!
آنقدر تصادف شدید بود که فکر کردم الان روح از بدنم خارج می شود. به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم.
ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود. نیمه چپ بدنم خیلی درد می کرد! یکباره یاد خواب دیشب افتادم. با خودم گفتم: این تعبیر خواب دیشب من است. من سالم می مانم. حضرت عزرائیل گفت که وقت رفتنم نرسیده. زائران امام رضا علیه السلام منتظرند. باید سریع بروم. از جا بلند شدم . راننده پیکان گفت: شما سالمی!
گفتم: بله. موتور را از جلوی پیکان بلند کردم و روشنش کردم. با اینکه خیلی درد داشتم به سمت مسجد حرکت کردم. راننده پیکان داد زد: آهای، مطمعنی سالمی؟ بعد با ماشین دنبال من آمد. او فکر می کرد هر لحظه ممکن است که من زمین بخورم. کاروان زائران مشهد حرکت کردند. درد آن تصادف و کوفتگی عضلات من تا دو هفته ادامه داشت.
بعد از آن فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار انجام دهم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغ ما خواهند آمد. اما همیشه دعا می کردم که مرگ ما با شهادت باشد.
در آن ایام، تلاش بسیاری کردم تا مانند برخی رفقایم، وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه، همان لباس یاران آخر الزمانی امام غائب از نظر است.
تلاش های من بعد از مدتی محقق شد و پس از گذراندن دوره های اموزشی، در اوایل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم.
این راهم باید اضافه کنم که من از نظر دوستان و همکارانم، یک شخصیت شوخ، ولی پر کار دارم. یعنی سعی می کنم ، کاری که به من واگذار شده را درست انجام دهم، اما همه رفقا می دانند که حسابی اهل شوخی و بگو بخند و سر کار گذاشتن و ... هستم. رفقا می گفتند که هیچ کس از همنشینی با من خسته نمی شود. در مانورهای عملیاتی و در اردوهای اموزشی، همیشه صدای خنده از چادر ما به گوش می رسید. مدتی بعد، ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم. خلاصه اینکه روزگار ما، مثل خیلی از مردم، به روزمرگی دچار شد و طی می شد. روزها محل کار بودم و معمولا شب ها با خانواده. برخی شب ها نیز در مسجد و یا هیئت محل حضور داشتیم. سال ها از حضور من در میان اعضای سپاه گذشت. یک روز اعلام شد که برای یک مأموریت جنگی آماده شوید.
سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروریست های وابسته به آمریکا، در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر، مردم مظلوم را به خاک و خون کشیده بودند. آن ها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله می کردند. هر بار که سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده می شدند، نیروهای این گروهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند. شهریور همان سال و به دنبال شهادت سردار جان نثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه نیروهای ویژه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای پاکسازی کل منطقه تدارک دیدند. عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار، ارتفاعات و کل منطقه مرزی، از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در آن عملیات حضور داشتم. یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه کردم، حس خیلی خوبی بود. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم، اما با خودم می گفتم: ما کجا و توفیق شهادت ؟! دیگر آن رو حیات دوران جوانی و عشق به شهادت در وجود ما کمرنگ شده بود. در آن عملیات، به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاک منطقه و ... چشمان من عفونت کرد. آلودگی محیط، باعث سوزش چشمانم شده بود. این سوزش، حالت عادی نداشت. پزشک واحد امداد، قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تا یک ساعت دیگه خوب می شوی. ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم مرا اذیت می کرد. چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند، اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر، چشم چپ من اذیت می کرد. حدود سه سال با سختی روزگار گذراندم. در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم. تا اینکه یک روز صبح، احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده! درست بود! در مقابل آینه که قرار گرفتم، دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده! حالت عجیبی بود. از طرفی درد شدیدی داشتم.
همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس می کردم که مرا عمل کنید.
دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد. عکس ها و آزمایش های متعددی از من گرفتند. در نهایت تیم پزشکی که متشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود، اعلام کردند: یک غده نسبتا بزرگ در پشت چشم تو ایجاد شده، فشار این غده باعث جلو آمدن چشم گردیده. به علت چسبیدگی این غده به مغز، کار جداسازی آن بسیار سخت است.
https://eitaa.com/SAHABZAMAN
لحظه ای یاد صاحب الزمان(عج)باشیم
💚دعای عهد https://eitaa.com/SAHABZAMAN/9170 💚زیارت عاشورا https://eitaa.com/SAHABZAMAN/9181 💚سلام
ادعیه صبحگاهی(دعای عهد،زیارت عاشورا و...)
. 🌼🍃 ﷽ 🍃🌼
#سلام_امام_زمانم
✍️مولای من!
❤️ ای آقای مهربانی ها ! سلام بر شما
امروز می خواهم #عهدم را با شما تجدید کنم، #عهدی که بارها آن را شکسته ام اما،
اما هربار به دنبال فرصتی بوده ام که دوباره آن را #تجدید کنم.
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
#جهـــــــــاد_تبیــــــــــــن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دعای عهد.mp3
21.59M
کاری که ما برای حفظ و تقویت پیوند قلبی خود با امام زمانمان میتوانیم انجام دهیم، خواندن #دعای_عهد است. دعایی که زمزمهی آن در آغاز هر صبحگاه ما را از حال غفلت و بیخبری خارج میسازد و یادآوری میکند که ما عهد و پیمانی از مولای خود بر گردن داریم که تا از عهده وفای به آنها برنیاییم، نمیتوانیم از خدا بخواهیم که ما را از جملهی انصار و اعوان آن حضرت قرار دهد.
عهدت را با مولایت تازه کن!
🌤 دعــــای عــهــد ؛
قرار عـاشـقانه منتظران💚
#امام_زمان
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
✾✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾✾
@SAHABZAMAN
✾✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾✾
❤️ دعا برای تعجيل فرج یک وظیفه مهم منتظران
✨يكی از وظايف مهمی كه بنا به تصريح حضرت صاحب الامر صلوات الله علیه بر عهده همه منتظران گذاشته شده، دعا برای تعجيل فرج است.
💚#امام_زمان صلوات الله علیه در توقيعی كه خطاب به اسحاق بن يعقوب صادر شده است، میفرمايد:
«براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد كه فرج شما همان است».
🌹امام حسن عسكری صلوات الله علیه نيز دعا برای تعجيل فرج را شرط رهايی از فتنههای دوران غيبت دانسته است و میفرمايد: «به خدا سوگند، [ او] غيبتی خواهد داشت كه در آن تنها كسانی از هلاكت نجات میيابند كه خداوند آنها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا برای تعجيل فرجش موفق كرده است.
دعا برای تعجيل فرج چنان اهميتی دارد كه امام صادق صلوات الله علیه می فرمايد: هر كس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگويد: «خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست و در فرج ايشان تعجيل كن»، نميرد تا قائم را دريابد.
در روايت ديگری نيز آمده است كه هر كس چنين كند، خداوند، شصت حاجت او را برآورده میسازد؛ سی حاجت از حوائج دنيا و سی حاجت از حوائج آخرت.
بنابراين، همه شيعيان بايد در طول شبانه روز، در اوقات نماز و ايامی كه در آنها دعا سفارش شده است، دعا برای تعجيل فرج را به عنوان يك تكليف و وظيفه مهم عصر غيبت فراموش نكنند.
همچنين اين دعا را بر همه دعاهای خود مقدّم كنند تا خداوند به بركت اين دعا، آنها را از همه فتنهها و آشوبهای زمان غيبت در امان نگه دارد و همه گرفتاریها و غم و غصههای آنها را برطرف سازد.
📚معرفت امام زمان و تکلیف منتظران ص ۳۱۴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آسمان سامرا غرق اندوه،
زمینش لبریز بغض،
و این حکایت باقی است تا او نیاید...
#امام_هادی_صلوات_الله_علیه🥀🖤🥀
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
14صلوات امشب هدیه میکنیم به آقا امام زمان(عج) به نیت 👇
▪️شهادت مظلومانه، حضرت امام علي النقي علیهالسلام، هادی الائمه صلوات الله علیهم
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعای فرج
🍃🌸
✍شهيد حاج قاسم سلیمانی :
حسین! میدانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. میدانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب میدانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظهای رهایم نمیکند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از مقام و مکان. تو میدانی! چون پارهای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم
دعایم کن و در دعایت رهایم نکن.
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299