یه معلمی یه نقطه روی یه برگه سفید میکشه و نشون میده به دانش اموزاش ومیگه بچه ها چی میبینید؟ همه میگن یه نقطه سیاه معلم میگه چرا فقط نقطه سیاه رو دید! سفیدیای دورو براین برگه رو ندیدید فقط یه نقطه سیاه رو دیدید؟ چراهیچکی نگفت یه برگه که همه جاش سفیده فقط یه جاش یه نقطه سیاهه‌!

حضرت زینب زیبانگر بودن رفقا✋🏻 ببینید حضرت زینب چقدر سختی کشیدن! امابنظرتون یه بار حضرت زینب گفتن من این همه سختی میکشم پس خدادوسم نداره! یه بار علاقه و اعتقاد حضرت زینب در برابر اون همه سختی ذره ای کم نشد!

ولی اگر ما بودیم این همه سختی رو میکشیدیم میشدیم عین یه مرده متحرک که اعتقادشو ایمانشو از دست داده از بس کل زندگیش مصیبت بوده! از بس دنیا بهش نامردی کرده پس خدادوسش نداره و اعتقاداتشم میشه صفر

ولی حضرت زینب چیکارکردن؟:) صبوری کردن! گفتن خواست خداست:) پس راضیم به خواست خدا حتی سربریدن برادرم هم زیباست چون خواست خداست میتونید ذره ای درک کنید؟ ادم برادرشو جلوش شهید کنند تنوش عریان کنند سرشو ببرن! سر بریدشو رو نیزه بزارن وحتی به سر بریدشم رحم نکنند و هی بزنن به لبای زخمی و خشک برادرش که سرش رو نیزست! بارها و بارها کم بیاره! کمرش خم شه از درد و سختی! اما اعتقادش ذره ای کم نشه! چون میدونسته ایمان داشته که همه این سختیا مقامشو میبره بالا! پیش خداعزیز میشه نه مردم! میدونسته اون دنیا خدا براش جبران میکنه! اون دنیا کنار همون برادر سربریدشه! خدارو باورداشته بانو!

برای همینه که به حضرت زینب میگن الگوی صبر و استقامت🙂✋🏻💔 به قول شهید محمدرضا دهقان امیری: میگن هروقت دلتون گرفت به مصیبت حضرت زینب فکرکنید! به عاشورا فکرکنید! که خانم چی کشیدن! ودردهای منو شما در برابر سختی ها ودرد های این بانو ذره اے نیست✋🏻 به والله که دردای همه ماهاروی هم جمع هم بشن بازم به اندازه سختی هایی که حضرت زینب کشیدن نمیرسه! خدشاهده!...

یه اقای میخواست برای زنش هدیه بگیره و فکرمیکنه ببینه چی‌بگیره پیش خودش میگه طلابگیرم! خب زن منکه سرتاپاش طلایه براش ارزشی نداره! خونه بگیرم! از بس خونه داره اصلا خونه ای که بگیرم به چشش نمیاد! پس.چی بگیرم براش که متفاوت باشه!

به این نتیجه رسیدکه یه دفترچه بگیره و خوبی های زنشو تو اون دفترچه بنویسه... شروع کرد از روز اول از خوبی های زنش نوشت.. زنم اشپزیش خوبه! زنم زیباست! مهربونه! تمیز کاریش خوبه! قدش خوبه ظاهرش خوبه خونه داریش بچه داریش خوبه! خلاصه نوشت و نوشت به ۱۲ روز رسید و گفت عه اینک خوبیاش تموم شد دیگ چی بنویسم؟ شروع کرد هرکارخوبی که انجام میده زنش رو بنویسه! نماز خوند نوشت به مادرشوهرش احترام گذاشت نوشت... خلاصه هر کارخوبی انجام میداد مینوشت... به خودش اومد دید دفترچه تموم شدو چقدر خوبی از زنش نوشته!

به فکر فرو رفت و گفت چقدر زنم خوبی داشته و نمیدیدم🙂 چون عین یه ذره بین خوبی های زنشو زیر نظرداشت

رفقا وقتی ادم به خوبی های ادما دقت میکنه خوبی هاشون به چشم میاد! وقتیم رو بدی های ادما زوم کنه بدی های ادما به چشمش میاد! بیاید اینقدر رو بدی های ادما زوم.نکنیم! یکمم به خوبی هاشون توجه کنیم!

راست میگن نیمه پر لیوان روهم ببینا! حرف قشنگ و پر معناییه:)

یه روز یه خانم و اقایی میخواستن از هم طلاق بگیرن و این خانم میره پیش یه حاج اقای طلبه ای و میگ حاج اقا من میخام از شوهرم جداشم! حاج اقایه میگ اول باید یه کاری کنید +چه کاری؟🤔 شماباید به مدت ۲۰روز در برگه خوبی های همسرتو برام بنویسی و بیاری! +حاج اقاگرفتی مارو؟ من میخوام ازش جداشم بلک از دستش راحت شم بعد شمامیگی از خوبیاش برام بنویس!

خانم میگ اصلا این خوبی نداره من میخام ازش جداشم! حاج اقامیگ شوهرت بهت پول میده بری خرید ؟ +اره حاج اقا اصلا کارت یارانش دست منه اون پول بخواد از من میگیره! حاج اقامیگ چه قدرتی! منی که شیخم چنین قدرتی رو به همسرم ندادم