کم و بیش همه مون علم داریم اما حال عمل نداریم! و عالم بی عمل به چه ماند؟! آباریکلا به زنبور بی عسل..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینکه انقدر همه چی رو میدونیم ولی عمل نمیکنیم حقیقتاً ترسناکه...

این شهدا بعضیاشون خیلی باحال بودن اصلا نگاهشون نافذ بود و چهره ساده اما دلنشینی داشتن نورانیت دلشون به ظاهرشونم رسیده بود مثلا اونایی که بعد اون همه کار سخت و خسته کننده ، نیمه های شب نماز شب میخوندن☺️ رفیق تویی که این موقع شب بیدار شدی یا هنوز بیداری شاید رزق امشبت شروع نماز شب باشه تا بیشتر به این عزیزان دوست داشتنی نزدیک بشی😉 آقا از امشب نیم ساعت ، ۴۰ دقیقه قبل نماز صبح بیدار شو و نماز شبت رو متصل کن به نماز صبح❤️

دعای عهد بخونیم؟!

یاد خدا کردن فقط به گفتن سبحان اللّٰه و الحمدلله نیست..! اگه وقتی با گناه چشم تو چشم شدی، تونستی چشماتو ببندی میشه بگی که یاد خدایی..!

#امام_زمان

خادمی شهدا فقط یه پلاک حک شده روی سینه یا یه چوب پر گرفتن به دست نیست ! خادمی شهدا یه #تفکرِ ما باید جسممون، روحمون، زندگيمون، رنگ و بوی #شهدا را به خودش بگیره...

در جبهه یک فرمانده ارتشی داشتیم که خیلی با ابراهیم رفیق بود. مرتب به ما سر می زد و ابراهیم هم حسابی او را تحویل می گرفت. تعجب کردم که اینها از کجا همدیگر را می شناسند. این فرمانده می گفت: ماجرای آشنایی ما به یک امر به معروف بر می گردد. یکبار من عمل حرامی انجام دادم و نمی دانستم این کار گناه است. همان روز دیدم جوانی خوش سیما از سنگر بسیجی ها به سمت من آمد. بعد از سلام و احوالپرسی، مقداری میوه تعارف کرد و کمی صحبت کردیم. بعد مرا از میان جمع بیرون آورد و خیلی محترمانه تذکر داد که کار من اشتباه بوده و بهتر است دیگر انجام ندهم. اینقدر با مهربانی و روی خوش تذکر داد که شیفته این جوان شدم و مرید اخلاق خوبش شدم. شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند،(چون) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید. آل عمران/۱۱۰ 📚خدای خوب ابراهیم

میگفت: داشتم تو جاده می‌رفتم دیدم یه بسیجی کنار جاده داره میره زدم کنار سوار شد سلام و علیک و راه افتادیم. داشتم می رفتم با دنده سه و سرعت 80 تا 😎 بهم گفت: اخوی شنیدی فرمانده لشکرت گفته ماشینا حق ندارن از 80 تا بیشتر برن؟! یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به عشق فرمانده لشکر...😉 تو راه که می‌رفتیم دیدم خیلی تحویلش می گیرن... می خواست پیاده بشه بهش گفتم اخوی خیلی برات درِ نوشابه باز میکنن لا اقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید بدردت خوردم؟! یه لبخندی زد و گفت: همون که به عشقش دنده چهار رفتی! هدیه به روح شهید مهدی باکری صلوات

✨نایب الزیاره شما ، گلزار شهدای رشت مزار شهید مدافع حرم بابک نوری❤️ #قرار_همیشگی 🍃