یاد حرف حاج قاسم
افتادم که میگفت:
باید به این بلوغ برسیم
که #نباید_دیده_شویم
آنکس که باید ببیند #میبیند...❤️
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🌷باسلام
🍃رفقا ی کتابی هست به اسم سه دقیقه در قیامت که بچه های گروه شهید ابراهیم هادی زحمت جمع آوری ونشرش رو کشیدن
🌷این کتاب فوق العاده تاثیرگذار و جذاب هست ، اگه حداقل یک بار نخونیدش انصافا ضرر کردید...
🍃 #حتما این کتاب رو تهیه کنید و بخونید 👌
#سیره_شهدا 🌷
✅ ابراهیم در همه حال به دیگران کمک می کرد...
یک روز ابراهیم را دیدم در کوچه راه می رفت ، مرتب به آسمان نگاه می کرد و سرش را پایین می انداخت...
رفتم جلو و پرسیدم : چیزی شده ؟
⚡️ اول جواب نداد ، اما با اصرار من گفت :
هر روز تا این موقع حداقل یکی از بندگان خدا به ما مراجعه می کرد و هر طور شده مشکلش را حل می کردیم...
💥 اما امروز از صبح کسی به من مراجعه نکرده..
🔰 می ترسم کاری کرده باشم که خدا توفیق خدمت را از من گرفته باشد...
🌹شهید ابراهیم هادی
🌷یادش با ذکر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
#سیره_شهدا 🌷 ✅ ابراهیم در همه حال به دیگران کمک می کرد... یک روز ابراهیم را دیدم در کوچه راه می رف
🌷 #نماز
ابراهیم هادی محور همه فعالیت هایش «نماز» بود.
💢 در سختترین شرایط ، نمازش را اوّل وقت می خواند ، بیشتر هم به «جماعت » و در «مسجد ». دیگران را هم به نماز دعوت می کرد.
✳️یکبار باهم مسجد موسی ابن جعفر رفتیم. نگاه کردم به نماز خواندن ابراهیم، در نماز چشمهایش را می بست‼️
بعد از نماز گفتم: چرا چشمت رو تو نماز می بندی. مکروهه.
✅گفت: اگر توی نماز با بستن چشم، توجهت به خدا بیشتر باشد اشکالی ندارد.
بعدها همین مطلب را در رساله احکام خواندم.
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2
✨خاطرات_شهدا ✨
💕دو رفیق
💕دو شهید....
🔹همه جا #معروف شده بودن به باهم بودن
تو #جبهه حتی اگه از هم جداشونم میکردن آخرش ناخواسته و #تصادفی دوباره برمیگشتن پیشه هم
🔸خبر #شهادت علیو که اوردن، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت: بچم
🔹 اول همه فکر میکردن علی رو هم مثله بچش میدونه به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه
🔸بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید ننه علی رو دل داری بدی
همونجوری که های های #اشک میریخت گفت:
زانوهای محکمم کجا بود؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم #شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن
🔹عهد بستن آخه مادر...
عهد بستن که بدون هم پیشه #سیدالشهدا نرن....
🔸مامور سپاهی که خبر اورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی #نوشته شده بود خیره مونده بود....
🥀#شهیدسید_محمدرجبی
شادی روحشان #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#کلام_شهید
✅دقت نماییــــد...
بہ چه کسے رأی میدهید
ڪہ اگر خطا ڪنید
روز قیامت جوابگوے
خون شهیــــدان خواهید بود.
#شهید_عباس_جوشقانی
گفتم: در دلم امید نیست ؟
گفت: هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر ۵۳ )
گفتم: احساس تنهایی میکنم ؟
گفت: از رگ گردن به تو نزدیک ترم (قاف ۱۶ )
گفتم: انگار مرا از یاد برده ای ؟
گفت: مرا یاد کن (بقره ۱۵۲ )
گفتم: در دلم شادی نیست ؟
گفت: باید به فضل رحمتم شادمان گردی (یونس ۵۸ )
گفتم: تا کی باید صبر کنم ؟
گفت: همانا یاریم نزدیک است (بقره ۲۱۴ )
و …
چه کسی از او راستگو تر …