💠 بدانیم...
📜گدایی برق، یکی از خسارت های بی خیال شدن صنعت هسته ای...
📜۱۱سال پیش هنگامی که جوسازی سنگینی علیه موضوع هسته ای وجود داشت ، رهبری درمورد گدایی برق هشدار داد!
📜هنگامی که تعدادی جاهل یا خائن برای سمپاشی در ذهن مردم علیه صنعت هسته ای فعال بودند، رهبری در ۱۳ دی ماه ۱۳۸۶ گفتند:
"در داخل کشور خودمان جنجال راه انداختند که آقا انرژی هستهای هزینهی بدون سود است؛ چرا دارید این کار را میکنید
... حتّی عدهای نامه نوشتند و گفتند آقا ما فیزیکدانیم. اینکه میگویند ما توانستهایم دستگاههای سانتریفیوژ را راه بیندازیم، اصلاً واقعیت ندارد! به قدری قرص این را گفتند که ما مجبور شدیم افرادی را بفرستیم و بگوئیم بروند بازرسی کنند، درست ببینند؛ نکند که همینی که اینها میگویند، باشد. این، مال پنج شش سال قبل است. رفتند، آمدند گفتند نه آقا! کار، بسیار خوب، صحیح، علمی و محکم دارد انجام میگیرد.
ببینید
اول گفتند نمیشود، نمیتوانیم؛ بعد که دیدند توانستیم، گفتند آقا این هزینهای است که سود ندارد، فایدهای ندارد. چطور فایدهای ندارد؟ برآوردی که برای مصرف انرژی در کشور و تولید برقِ مورد نیاز کردهاند، حداقل بیست هزار مگاوات باید از طریق انرژی هستهای باشد؛ والّا ما باید برق را از دیگران گدایی کنیم؛ یا اگر نتوانستیم گدایی کنیم، یا ننگمان آمد، یا به ما ندادند، از خیر چیزهائی که با نیروی برق میچرخد، باید بگذریم؛ از کارخانه، از تولید، از بسیاری از ابزارهای پیشرفت. خب، ما کِی شروع کنیم تا بتوانیم بیست هزار مگاوات را بیست سال دیگر به دست بیاوریم؟ الان اگر دیر هم نشده باشد، قطعاً زود نیست. ممکن است دیر هم شده باشد."
📜این را هم فراموش نکنیم که اگر انرژی هسته ای به تکامل می رسید ، یکی از فواید آن مسئله برق و تأمین آن بود، بحث "آب شیرین کن ها" ، پزشکی و درمانی و... هم که جای خود داشت...
#بدانیم
@salambarebrahimm
💢 اختلاس!!
اوایل جنگ بچه های جهادسازندگی دیر به دیر خونه میرفتن، توی اداره یک #خط تلفن بود که کنارش یه #صندوق گذاشته بودن، صندوق سکه!
هرکدوم از بچه ها که به #خونشون زنگ میزدن تا حال و احوال کنن، یه سکه مینداختن توی اون صندوق!
میگفتن این تلفن مال #بیت_الماله ما واسه کار شخصی زنگ زدیم پس باید خودمون هزینه ش رو بدیم!
✅ این روحیه جهادی و خدایی رو مقایسه کنید با کارمندی که از کارش میزنه، با رئیسی که با رانت برخورد نمیکنه و....
@salambarebrahimm
هدایت شده از همسفرتاخدا
1_13508959.mp3
6.35M
منم و هوای تو ، هوای قشنگ ترین دقیقه ها..
منو از خودم بگیر..خودتو ازم نگیر..
بخدا بدجوری آقا به تو وابسته شدم😔
دلمو جلا بده ، باز یه کربلابده
بخدا من از همه غیر خودت خسته شدم...
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
منم و هوای تو ، هوای قشنگ ترین دقیقه ها.. منو از خودم بگیر..خودتو ازم نگیر.. بخدا بدجوری آقا به تو و
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
چشم من خیس و هوای تو به دل افتاده
ای رفیق ابدی حضرت ارباب سلام❤️
عاشقان چون با بصیرت می شوند
جنگ باشدحاج همت می شوند
چون نباشد جنگ،اندر جنگ نرم
تحت امر رهبرحجت می شوند
@salambarebrahimm
پ؛ن
رفقا آماده اید یانه😉
دشمن خیلی نامرد تر از قبل شده ها...
💢الان جنگ نرم مهم تر شده
⁉️میدونیدچرا؟؟
چون ۸۰درصدنتیجه جنگ سخت به نتیجه جنگ نرم بستگی داره✅
اگه اینجا پیروز شدیم اونور قطعا پیروزیم😉
برادرا خواهرا الان دوره ای شده که به اسم فرهنگ شهدایی و مهدوی مذهبی رسم انحراف از اعتقادات رو برای منو شما برنامه ریزی کردن اگه بیدار نباشید کارتون تمومه....
مخلصین راه حق بسم الله😉
بسم الله ک این میدون دختر و پسر نداره همتون مدافعید❤️
#اخلاص_درراه_خدا
#بینش_سیاسی
#آگاهی_مذهبی
راه پیروزی ماست 💪
❤️جاوید الاثر احمد متوسلیان❤️
💠شجاعت 💠
🍂 عصبانی گفت: نگه دار ببینم این کیه.
پیاده شد و رفت طرف مرد کُرد. هیکلش دو برابر حاجی بود. داشت باسبیل کلفتش بازی می کرد.
ـ ببینم، تو کی هستی ؟ کارت چیه ؟
ـ من ؟ کومله م.
چنان سیلی محکمی بهش زد که نقش زمین شد. بعد بالای سرش ایستاد و بلند گفت: ما توی این شهر فقط یک طایفه داریم، اون هم جمهوری اسلامیه. والسلام.🍂
@salambarebrahimm
یادگاران، جلد 9 کتاب شهید متوسلیان
#جاوید_اثر_احمد_متوسلیان
الهی
ای داننده ی رازها
ای شنونده ی آوازها
ای بیننده ی نمازها
ای پذیرنده ی نیازها
از درگاهت
نومیدمان مساز
وبگیر دستمان را
#التماس_دعافرج
نمیدانی چه لذتی دارد
که گاه خدایی داشته باشی
به وسعت دستانی که هیچگاه
از سوی آسمان خالی باز نمیگردد❤️
1_19563535.mp3
4.63M
#یا_صاحب_الزمان(عج)
در لغتنامه قلبم
جمعه مترادف دلتنگی است
بیا و با دستهای
گره گشای خودت
معنای جمعه هایم را
عوض کن
#ای_غریبترین_دلتنگ_عالم 😔
@SALAMbarEbrahimm
👏نماز آیات چگونه باید خوانده شود⁉️
طولانیے ترین ماهگرفتگے قرن امشب (جمعه) رخ مےدهد !🌗
@SALAMbarEbrahimm
🖇 #کلام_شهید
اگرمی خـواهی #محبوب
#خدا شوی
#گمنام باش
ڪار ڪن برای #خدا نه برای معروفیت...
🌷 #سردار_شهید_جاوید_الاثر_علی_تجلایی
ولادت: 5 مرداد 1338 تبریز
شهادت: 25 اسفند 1363
در شرق دجله عملیات بدر
@SALAMbarEbrahimm
💚💜❤#عاشقانه_شهدا❤💜💚
عزیزم * گلم * عشقم * مال تنهاییهامون بود.
و «محمدم» جلوی بقیه. مرا جلوی اقوام «سادات» و جلوی نامحرم و غریبه «سادات خانم» صدا میزد.
برای خودش که «فاطمه جان»، «عزیز» و ...
گاهی حس میکنم محمد امانت حضرت زینب سلام الله علیها دست من بود. سختیهایش باقی است اما وقتی به آخر سختیها فکر میکنم، زیباییها به سراغم میآید.😊
🎀شهیدمدافع حرم محمدکامران
متولد:۱۳۶۷-تهران
🌹راهش استوارویادش گرامی.
برای شادی روح تمام شهداصلوات💐
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
زِ همه دست کشیدم که تو باشی همهام با تو بودن زِ همه دست کشیدن دارد ...! روزتون منور به نگاه شهید
دوست شهید داری؟ ✨
میدونی فلسفه دوست شهید چیه؟
اصلا دوست شهید یعنی چی؟
👇👇
وقتی یه دوست شهید داشته باشی
سعی میکنی خودتو شبیه دوست شهیدت کنی
ازش عکس، فیلم، صوت جمع میکنی
وصیت نامشو میخونی
خاطراتشو جمع میکنی ✨
همین باعث میشه کامل بشناسیش
وقتی شناختیش زمان تقلید میرسه☺️☝️
میبینی دوست شهیدت نمازاشو سر وقت میخوند
تو هم سعی میکنی نمازاتو سر وقت بخونی، قرآن بخونی، خوش اخلاقی رو تمرین کنی، حجابت رو کامل میکنی✨
چون میفهمی رنگ چادرت از رنگ خون شهدا پر رنگ تره، چون میفهمی شهدا به خاطر تو رفتن
حالا نوبت توهست حرفاشو گوش بدی😍✨
سعی میکنی با چشمات به هر کسی نگاه نکنی این چشما لایق نگاه به امام زمانه پس پاک نگهش میداری✨
💢رفیــــق شهید داری!!؟
@SALAMbarEbrahimm
1_18997899.mp3
7.26M
🕊
شهدا ماه آسـمونن
مثل نوری✨ تو کهکشونن
همیشه تو دلا❤️می مونن
همیشه تودلا می مونن ✌️
🎧 سید رضا نریمانی
#مداحی
شور
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
⬇️#خشمت_رو_قورت_بده ⬇️ @salambarebrahimm 💠 این دنیای ماشینی خیلی بدبختی و مشکل برای مردم آورده، یک
⬇️#مشورت ⬇️
@salambarebrahimm
💠 همه شدن منبع اطلاعات! هر کس واسه خودش تصمیم میگیره، مشورت قدیمی شده.
طرف زن میگیره، به دو ماه نمی کشه طلاق میده، شوهر میکنه، یه ماه نمی شه طلاق میگیره، ماشین میخره، هنوز صد کیلومتر راه نرفته، دلشو میزنه!
اینترنت شده مرکز مشاوره اش، آدمهای مجازی بهش اطلاعات میدن، اونم قبول میکنه.
آدمهای حقیقی رو قبول نداره، اونایی که چند تا پیرهن بیشتر پاره کردنو قبول نداره. با تجربهها رو قبول نداره.
ابتدا مشورت و سپس توكّل، راه چارهى كارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم
پس لااقل حرف خدا به پیغمبرشو که باید قبول داشته باشه:
🔻وَ شاوِرْهُمْ فِی الاَْمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ
🔻در کارها ( با مردم )مشورت کن پس هنگامى كه تصمیم گرفتى (قاطع باش) و بر خداوند توكّل كن
📔بخشی از آیه ۱۵۹ آل عمران
@salambarebrahimm
🌸زرنگ باش
🔹اگر میخواهی صدقه بدهی همین طوری صدقه نده صدقه را از طرف امام رضا(ع) و برای سلامتی آقا امام زمان(عج)بده.
👈برای دومعصوم بده. دو معصوم
که خداوند متعال دوستشان دارد
🔻پس زرنگ باش..
🔹ممکن نیست خداوند این صدقه را رد
کند. تو هم اینجا حق واسطه گریات را
میگیری.
📚آیتالله آقا مجتبیتهرانی
#طنز_شهدا
😂جناب سرهنگ😂
@salambarebrahimm
🍂اسمش یوسف بود. اما بخاطر انظباط و لفظ قلم حرف زدنش ما بهش مى گفتیم جناب سرهنگ.
دو سالى مى شد كه اسیر شده بود و با ما تو یك اردوگاه بود.
بنده خدا چند بار افتاده بود به التماس كه جان مادرتان این قدر به من نگویید جناب سرهنگ.
كار دستم مى دهیدها. اما تا مى آمدیم تمرین كنیم كه دیگر به او جناب سرهنگ نگوییم ، باز از دهان یكى در مى رفت و او دوباره مى شد جناب سرهنگ.
تا اینكه یك روز در آسایشگاه باز شد و یك گله عراقى مسلح ریختند تو آسایشگاه و فرمانده شان نعره زد:
«سرهنگ یوسف ، بیا بیرون!»
یوسف انگار برق سه فاز ازش پریده باشد ، پا شد و جلو رفت.
فرمانده كه درجه اش سرگرد بود گفت:
«چشمم روشن. تو سرهنگ بودى و ما نمى دانستیم.»
یوسف با خنده اى كه نوعى گریه بود گفت:
«اشتباه شده من...»
- حرف زیادى نباشه! ببرید این قشمار را! (قشمار: مسخره) تا آمدیم به خود بجنبیم یوسف را كَت بسته بردند و دست ما به جایى نرسید.
چند مدّتى گذشت و ما خبرى از یوسف نداشتیم و دل نگران او بودیم و به خودمان بد مى گفتیم كه شوخى شوخى كار دست آن بنده خدا دادیم.
چند ماه بعد یكى از بچه ها كه به سختى بیمار شده بود و پس از هزار التماس و زارى كردن به عراقی ها به بیمارستان برده بودند ، پس از بهبودى برگشت اردوگاه تا دیدیمش و خواستیم حالش را بپرسیم زد زیر خنده.
چهارشاخ ماندیم كه خدایا مریض رفت و دیوانه برگشت!
كه خنده خنده گفت:
«بچه ها یوسف را دیدم!»
همه از جا پریدیم:
یوسف!
- دست و پایش را شكسته بودند؟
- فكش را پایین آورده بودند؟
- جاى سالم در بدنش بود؟
- اصلاً زنده بود؟!
خندید و گفت:
« صبر كنید. به همه سلام رساند و گفت كه از همه تشكر كنم»
فكر كنم چشمان همه اندازه یك نعلبكى گرد شد!
- آره ، چون نانش تو روغنه بردنش اردوگاه افسران ارشد. جاش خوب و راحته. مى خوره و مى خوابه و زبان انگلیسى و آلمانى و فرانسه كار مى كنه.
مى گفت بالاخره به ضرب و كتك عراقی ها قبول كرده كه سرهنگ است.
و بعد از آن ، كلى تحویلش گرفته اند و بهش مى رسند.
یك هو یكى از بچه ها گفت:
《بچه ها راستش من تیمسارم😬》🍂
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚
تعریف کرد که: بهش گفتم علی #روح_الله نزدیک 60 روزه که اینجایی، بسه دیگه نمیخوای برگردی؟ تو صورتم نگاه هم نکرد، همونجوری که داشت کارشو انجام میداد جواب داد: کجا برم، ناموسم اینجاست زن و بچه ی شیعه، ناموس شیعه تو الفوعه و کفریا و نبل و الزهرا تومحاصره است، اونا ناموس منند،کجابذارم برم.چندروزبعد پیکر پاک وسوخته اش رو برگردوندند
😔😭💔
#شهید_روح_الله_قربانی
یاد شهید با صلوات❤️
@SALAMbarEbrahimm