eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی خوابیده بودند که صدایی از اتاق شنیدم میگفت: یا ذوالجلال و الاکرام رفتم ببینم سید بیدار است یا نه دیدم خواب است در خواب هم ذکر میگفت..! •| @SALAMbarEbrahimm
✨﷽✨ 🌷🍃کتابهای بزرگان اخلاق را بسیار خوانده ام. ادعا دارم که ابراهیم یک انسان کامل بود. برای این حرف دلیل دارم. 🌷🍃یکبار همراه ابراهیم داشتیم باعجله از میدان خراسان عبور میکردیم. یکباره ایستاد و گفت: یواش بریم.. گفتم: ما عجله داریم چرا باید یواش بریم؟ 🌷🍃به روبروی ما اشاره کرد و گفت: اون جوان فلج را ببین. اگه ما تند از مقابلش عبور کنیم ممکنه ناراحت بشه. 🌷🍃همراه با ابراهیم از کوچه ی مجاور عبور کردیم. او راضی نشد حتی دل یک معلول از دست او ناراحت شود. 📚کتاب سلام بر ابراهیم 2. @SALAMbarEbrahimm
در غائلهٔ ڪردستان با اسلحه در شهر حرڪت نمی کرد میگفت:من نیامدم با این مردم بجنگم اینها تشنه محبت هستند باید با آنها برادری ڪرد تا اوضاع آرام شود #شهید_سرلشڪر_حسین_قجه‌ای #فرمانده_گردان_سلمان_فارسی #لشکر۲۷_محمدرسول‌اللهﷺ #سالروز_شهادت @SALAMbarEbrahimm
خواهــرم ... اگر به این باور بِرِسي کـه ایــن #چادر همان چادریست که پشت دَر سوخت ؛ولي از سَرِ #حضرت_زهرا نَیُفتاد...َ هًٍرًٍگٍزً ٍ از سَرَتْ شُـــلْ نمي شود... @SALAMbarEbrahimm
میخواهم اشک بریزم کارے کنم تادلت برمن به رحم آید مبادا دستم رارهاکنے... مےخواهم زاربزنم تا مراازاین تعلقات رهاکنے هیچ ندارم امادلبسته ام همه چیزداشتے امادل نبسته بودے... 😔😭 #شهیدابراهیم_هادی شبتون شهدایی.. @SALAMbarEbrahimm
🌹🌿🍂🍂🌿🌹 پیکرش را با دو دیگر، تحویل بنیاد داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت: ((جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !)) از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه و فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت .این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیر ناصر سلیمانی. از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها. روی سینه ی یکی شان نوشته بود (()). بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد. خاطره ای از ناصر سلیمانی @SALAMbarEbrahimm
كسي كه براي رضاي خدا كار مي كند هر گز مغبون و متضرر نمي شود چرا كه براي كسي كار مي كند كه سريع الحساب است و ذره اي از عمل خير هم از چشمش نمي افتد و يا مثل انسان ها دچار فراموشي نمي شود. برعكس انسانها كه.... 🌸آيت الله حكيم هميشه مي گفتند : « براي خدا کار کنيد ، اگر براي انسان ها کار مي کنيد ، بدانيد که انسان از نسيان خلق شده است و فراموش خواهد کرد . پس براي خدا کار کنيد و هر قدمي برمي داريد براي خدا باشد تا مغبون نشويد » . 🍃🌸🍃🌸 @SALAMbarEbrahimm
✨بســم رب الشهدا والصدیقین✨ 🌷🍃از جبهه بر می گشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم . اما مشغول فکر الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم!؟ سراغ کی بروم؟ به چه کسی رو بیندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم اما او هم وضع خوبی نداشت. 🌷🍃سر چهار راه عارف ایستاده بودم . با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند من اصلاً نمی دانم چه کنم! در همین فکر بودم که یکدفعه دیدم ابراهیم سوار بر موتور به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم. تا من را دید از موتور پیاده شد مرا در آغوش کشید. 🌷🍃چند دقیقه ای صحبت کردیم. وقتی می خواست برود اشاره کرد حقوق گرفتی؟! گفتم نه هنوز نگرفتم ولی مهم نیست. دست کرد توی جیب ویک دسته اسکناس در آورد. گفتم: به جون آقا ابرام نمی گیرم خودت احتیاج داری. 🌷🍃گفت: این قرض الحسنه است . هروقت حقوق گرفتی پس می دی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت. آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم. خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلال مشکلات شده بود. 📚کتاب سلام بر ابراهـیم ص93 @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#عملیات_شناسی 📎نام عملیات: فتح المبین(فرمانده سپاه استخاره میکند به قران و آیه انا فتحنالک فتحا مبی
📎نام عملیات: والفجر۱۰ 📎تاریخ عملیات: ۱۳۶۶/۱۲/۲۵ 📎ساعت عملیات: ۲۲:۲۳ 📎رمز عملیات: یا رسول الله(ص) 📎نتایج عملیات: ازادسازی شهرهای حلبچه،خرمال،دوجیله،بیاره و طویله 📎تلفات دشمن: ۱۵۴۰۰ تن کشته زخمی و اسیر و از دست دادن تعداد زیادی تجهیزان انفردای و سلاح های سبک و نیمه سنگین @salambarebrahimm قسمت سوم
عمرسعد با چهار هزار سوار به نینوا رسید. به عروه بن قیس گفت: به نزد حسین برو و بپرس برای چه به این سرزمین آمدی و چه میخواهی؟ عروه گفت: از این کار معافم بدار عروه خود از کسانی بود که برای امام نامه نوشته بود او را به کوفه دعوت کرده بود اما.... @salambarebrahimm ..❗️
💠 به خدا بندری هستم در یکی از عملیات ها که گردان رزمندگان هرمزگانی شرکت داشت زخمی شدم . فک و صورتم جراحت برداشته بود و قادر به صحبت کردن نبودم .😷😓 از طرفی چون پوست سبزه و هیکل درشتی داشتم پرسنل بیمارستان صحرایی تصور می کردند اسیر عراقی هستم😓 و درست و حسابی تحویلم نمی گرفتند . بعضی از پرستارها چنان نگاه شماتت باری😏 به من می کردند که نفس در سینه ام حبس می شد . خلاصه از این وضع به تنگ آمده بودم . دست آخر با اشاره زیاد قلم و کاغذی برایم آوردند با عجله نوشتم ؛ به پیر به پیغمبر من ایرانی ام ، 😅اهل استان هرمزگان و جمعی فلان گردان هستم !!😬 ◀️ راوی رزمنده عبد الوهاب خرمی @salambarebrahimm
🔶 همه ی نمازهایی که در جبهه ها خوانده میشد ، واقعا با روح بود . نماز به رزمنده ها روحیه می داد. نمازی که در گرمای سوزان جبهه های جنوب می خواندیم با نماز خواندن در هوای معتدل خیلی فرق داشت. خوب به خاطر دارم وقتی که در رکعت دوم نماز به سجده می رفتیم ، مهر نماز پیشانی ما را می سوزاند. ما در جبهه زیر آفتاب داغ و سوزان نماز می خواندیم ، و پس از آن دعای «الهی قلبی محجوب» را هم خواندیم . 🔶 این ها به رزمنده ها معنویت خاصی داده بود. خدا به من این توفیق داد که در عملیات خیبر شرکت کنم. یه روز نیروهای عراقی از ساعت پنج صبح به شدت ما را گلوله باران کردند. وقتی ما نماز صبح راشروع کردیم ، تانک های عراقی به ما نزدیک شده بودند. با سرعت به طرف آنها تیراندازی کردیم. 🔶 من و یکی از دوستانم به نام « ذوالفقار پور پورانی » در کنار هم بودیم. بعد از چند لحظه دیدم او به حالت سجده سرش را روی هم گذاشته است. گفتم : مگر نماز نخوانده ای ؟ جوابم را نداد. به طرفش خم شدم. دیدم گلوله به گلویش خورده است. خواستم بلندش کنم ، اما او جواب نداد. می خواست در همان حالت سجده باقی بماند و در همان حالت با خدای خودش خلوت کرده بود. 💥💥💥💥💥💥 📔از شهدا چه خبر، صفحه 60 @SALAMbarEbrahimm
وقتی اسم فکه رامیشنوی یادتشنگی غربت مۍافتی یادشهدایۍکه پنج روزبالب تشنه گفتن فداۍلب تشنه ات پسرفاطمه همین بس که امام در وصفشان فرمودشهداۍگردان کمیل،حنظله جزءفرشتگان وملائکةا.. هستند @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
وقتی اسم فکه رامیشنوی یادتشنگی غربت مۍافتی یادشهدایۍکه پنج روزبالب تشنه گفتن فداۍلب تشنه ات پسرفاطمه
داسٺانِ گردانِ کمیل و حنظله را شنیده‌ای؟ یک عمر روزہ دار شد مادری که حکایت تشنگیِ پاره‌ی تنش را شنید جگرسوز تر از تشنگی؛ جگرِ سوخته مادر شهید است 😔
این وعده خداست که حق الناس را نمی بخشد. خون شهدا حق الناس است نمی دانم با این حق الناس بزرگی که به گردن ماست، چه خواهیم کرد؟!😔😭 کاش گناهان ما هم مثل شهدا(ترک نماز شب و دیر شدن نماز اول وقت)بود. @SALAMbarEbrahimm
💠به همسرش می گفت : « درست است که جهاد واجب کفایی است ولی نمی خواهم بعد از جنگ وقتی فرزندانم سوال کردند ، پدر ! زمان جنگ چه می کردی ؟ برای آن جوابی نداشته باشم .» در جبهه، ابتدا مسئول مهندسی رزمی جهاد و سپس با عنوان معاونت مهندسی رزمی فعالیت می کرد . بچه های منطقه برای استحمام باید به میمک می رفتند . وقتی حاج کمال موضوع را فهمید خودش با چند نفر دو شادوش کارگران مشغول به کار شد و حمام ساخت . ماه محرم بود و ارتفاعات بانه در منطقه ی غرب . حاجی مسئول پشتیبانی گردان بود . نماز ظهر و عصر را به جماعت خواند . در راه ٬ گلوله ی توپی فرود آمد و پشت سر آن گلوله ی دوم و سوم و ... دیگر حاجی در میان ما نبود ! 🌹سردار شهید حاج کمال جان نثار 🌹 ⚜ شهادت : عملیات والفجر ۹ 📚 برگرفته از کتاب با بهشتیان @salambarebrahimm
☘بهش گفتم : « توی راه ڪہ بر میگردی ، یہ خورده ڪاهو و سبزے بخر . » گفت : « من سرم خیلے شلوغہ ، مےترسم یادم بره . روی یہ تیڪہ ڪاغذ هر چے مےخواهے بنویس بهم بده . » 🌼همون موقع داشت جیبش رو خالے میڪرد . یہ دفترچہ یادداشت و یہ خودڪار در آورد گذاشت زمین ؛ برداشتمشون تا چیزهایے ڪہ مےخواستم ، براش بنویسم ، ☘یڪ دفعہ بهم گفت : «ننویسےها ! » جا خوردم ، نگاش ڪہ ڪردم بہ نظرم عصبانے شده بود ! گفتم : « مگہ چے شده ؟!» گفت : « اون خودڪارے ڪہ دستتہ ، مال بیت المالہ .» 🌼گفتم : « من ڪہ نمےخوام ڪتاب باهاش بنویسم ! دو-سہ تا ڪلمہ ڪہ بیش تر نیست .» گفت : « نہ...!!» @SALAMbarEbrahimm
✍اوایل ازدواجمان بود نیمه های شب از خواب بیدار می شدم می دیدم مجید نیست می رفتم می دیدم در اتاق مشغول است.این رویه مجید بود، بسیار به ندرت اتفاق می افتاد نماز شب مجید قضا شود، به ویژه در ماه های اخیر به شدت در نماز شب گریه می کرد و صدای الهی العفو شبانه او همچنان در گوش من زنگ می زند. @SALAMbarEbrahimm
چشماتو ببند دختر ... به هیچی فکر نکن ... به حرفاشون فکر نکن ... اونا نمیفهمن من و تو رو .... درکی ندارن از تفکرات مون چرا ناراحتی ؟ 😍 چرا دلت گرفت از حرفاشون؟ 😉 سرتو بلند کن ... میدونستی چقدر خاصی که فکرت اینه راهت اینه؟ میدونستی چقدر خاصی وقتی معنای حقیقی عشق و جنون و فهمیدی دیگه نترس از هیچی از هیچ کس از هیچ حرفی من و تو توی این زمونه متفاوت ایم یه تفاوت عالی👌 نگاه کن ببین مهدی فاطمه (عج) با چه عشقی نگات میکنه ؟ نگاه کن به خودت توهم مدافع حرم دختر فاطمه ایی (س) با چادرت❤️ پس قول بده از هیچ حرفی هیچ نگاهی هیچ سکوتی هیچ کسی بخاطر انتقاد تفکرات فوق العاده ات ناراحت نشی بهترین آدم های روی زمین عین کوه پشت اند💝 ☝️ @salambarebrahimm
تی پیولوژی.mp3
3.27M
🔊 👈مرده شور این دلای ما را ببرند 👈چه تیپی میخوای بزنی 👈آخره چیه؟ @Salambarebrahimm
@salambarebrahimm همیشه باهـاش شـوخی می کردم ومیگفتم: اگه شربت شـهادت آوردندنخـوریا بریز دور😅 یادمه یه باربهم گفت: اینجـا شربـت شهادت پیدا نمیشه چیکارکنم؟😕 بهش گفتـم کاری نداره که خودت درست کـن بده بقیه هم بخورند! خندید و گفـت: این طوری خودم شهید نمیشم که بقیه شهید میشن😐 شربـت شهادت یه جورایی رمز بیـن من وآقا ابوالفضل بود. یک بـاردیدم توتلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که مـن نمیشناختم متنش ایـن بود: ملازم!مدافع هستـــم😊 اگه کاری داشتی به این خط پیام بده. هنــوزهم شـربـت نخـوردم😃💚
@Salambarebrahimm یادش بخیر . . . روزگاری #مین سکوی پرواز بود ! وای به حالمان اگر فضای مجازی، صندلی مجلس، خزانه دولت، لباس روحانیت و ... سکوی پروازمان باشد . . . !
@salambarebrahimm بچه ها میدونید چرابعضی اوقات دوست شهیدمون جوابمونو نمیده؟ میدونید چرا گاهی اوقات برای اهل بیت اشک میریزیم و صداشون میکنیم اما اونجوری که باید جواب نمیگیریم؟ تاحالابه این چیزافکر کردید؟ ((بیایید امروز درمورد این موضوع فکرکنیم)) میخوایید بدونید چرا؟؟ چون ادعای رفاقتمون باشهدا گوش دنیا رو کر کرده اما شبیهشون نشدیم ، ابراهیمو صدا زدیم ،باهاش درددل کردیم ،اما به نامحرمم نگاه کردیم،باهاش چت کردیم مگه ابراهیم بخاطر نگاه به نامحرم به چشماش سوزن نمیزد منو شما که ادعا رفاقت داریم ،نباید شبیهش بشیم؟؟ ادعای وراثت چادرمادرمون زهرارو(س) داریم اما... آیا حیا زینبی هم داریم؟ اگه مادرمون زهرا(س) یا بی بی زینب الان بودن عکسشونو میذاشتن تو فضای مجازی؟یاباگذاشتن عکس دختراش که شما باشید موافقت میکردن؟؟ خواهرمن فرقی نمیکنه عکستو ازپشت بذاری یافقط دستتو بذاری به این فکر کن مادرمون زهرا(س) به این کارتون راضیه؟ یاحسین(ع) میگم ،اما نمازمون اول وقت نیست!! لبیک یا حسین(ع) میگیم اما سر پدرو مادرمون داد میزنیم!! یاحسین(ع) میگیم اما با تیپ و قیافه زننده میریم بیرون ،جوری تیپ میزنیم ک دختر پسرای مردم مارو بپسندن نه خدا... بذارید خیلی ساده بگم ،(یاحسین (ع)میگیم اما دل حسین زمانمون رو میشکنیم) علمدار محلمونیم، یاابوالفضل(ع) میگیم ،اما غیرت عباسی(ع) داریم؟ غیرت فقط به خون دادن و عربده کشیدن نیست!! وقتی چشماتو از نامحرم حفظ کردی باغیرتی وقتی جوری تیپ نزدی ک نگاه جنس مخالف روجذب کنی باغیرتی بچه ها ،هروقت خواستید کاری انجام بدید به خودتون بگید اگه من این کارو انجام بدم دل آقا امام زمان(عج) شاد میشه؟یا... بگو اگه بااین قیافه برم بیرون آقاخوشش میاد یا جنس مخالف... هردخترشیعه بابی حجابیش سیلی به صورت مادرمون زهرا (س)میزنه😔 دخترای شیعه شماناموس امام زمانید بخدا واسه آقا سخته ناموسشو اینجوری ببینه... سعی نکنید خودتون رو توجیه کنید چرا که همه چی دست شماست اگه بخوایید میتونید همین الان برگردید و باحجاب زینبی ،با غیرت عباسی مدافع دل آقاتون باشید 😉 اگه دوست شهید داشته باشیو از هرنظر شبیهش نشی و به فرمایشاتش احترام نذاری هیچ فایده ای نداره اگه اهل بیت رو صدا کنیم اما برای نزدیک شدن بهشون قدمی برنداریم بی فایده اس التماس دعا
جـانا هنـرِ اهل وفـا را مبر از ياد جانبازی مردان خـدا را مبر از ياد آيين جوانمردی شيران سلحشور سرهاي ز تن مانده جدا را مبر از ياد #ای_شهیدان #عشق_مدیون_شماست... @Salambarebrahimm
✍صحبت از شهادت و جدایی😔 بود و اینکه بعضی پیکرها زیر آتش می مانند و یا به نحوی شهید می‌شوند که قابل شناسایی نیستند. 😔 هر کس از خود نشانه‌ای می داد تا شناسایی ممکن باشد یکی می‌گفت: دست راست من این انگشتری💍 است دیگری می گفت: من تسبیحم را دور گردنم می اندازم.😁 نشانه‌ای که یکی از بچه‌ها داد برای ما بسیار جالب بود😮 او می گفت: من در خواب😴 خُر و پُف می کنم پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف می‌کند، شک نکنید که خودم هستم😂 @salambarebrahimm