eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدن که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: به هیچ وجه با عراقی ها درگیر نمی شید فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدن و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتن… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتن و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودن گفتن نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد
گفتن ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها عملیات رو لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی سر هم نداشت پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتن روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردن چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدن… جنازه اش رو آوردن اصفهان تحویل مادرش بدهند گفتن به مادرش نگید سر نداره وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم گفتن باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین...
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟! گفتن مادر! عراقی ها سر عباست رو بریدن😔 مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید... و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
شادی روح همه شهدای اسلام
قهرمان فتح المبین شهید عباسعلی فتاحی 🕊🌹
کانال کمیل
علیکم السلام ، فعالیت مفید مثل کانال کمیل نه اما تو روبیکا بااین آی دی ( https://rubika.ir/shahid
بهتون پیشنهاد میکنم عمرتون رو تو این پرسه زدن های بیخودی مثل روبیکا و اینیستا حروم نکنید... اگه قراره فعالیت نداشته باشید روبیکا نصب اما حضور کسانی که فعالیت مفید دارن تو این جبهه جنگ زده واجبه و افراد بیشتری اونجا هستن که به روشنگری و فعالیت فرهنگی شما نیاز دارن روبیکا داره میشه اینیستای ۲ اما به یُمن قدوم مبارک و فعال شما جلوی این تهاجم فرهنگی گرفته میشه🌷 ان شاءالله.. ❤️ رفقا حتی شده روزی یه پست شهدایی ، بصیرتی و... کپی کنید و اونور نشر بدید کارای ضد فرهنگی اونور زیاد شده و پست های مذهبی گم شدن اونایی که حضور دارن👈 فعال بشید
بیکار نباش مومن ذکر بگو... لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
1_1464168227.mp3
8.19M
✨آنجا که می فرماید؛ بنده ی من، غصه هاتو شب به خودم بگو!🍃 شبتون آروم با نوای که آرامش بخش دلهاست ❤️
می گفت: به کوچه‌های مدینه نمی روم جز با لباس جهاد؛ من آنجایی که پهلوی حضرت زهرا سلام الله را شکستند وارد نمی شوم، جز با لباس جهاد و انتقام گفتم: چطور می خواهی با لباس جهاد بروی؟! گفت: وقتی آقا امام زمان عجل الله آمد و رفتم می بینی شهید مرتضی حسین پور🕊🌹
دعا کنید برای همه اونایی که یه درد گوشه ی قلبشون پنهونه... برای ناگفته هایی که کسی جز خدا مَحرمش نیست
هرجا کم آوردی، حوصله نداشتی تسبیح رو بردار صد بار بگو: استغفرالله ربی و اتوب الیه آروم میشی... آیت الله مجتهدی تهرانی
از آدما بُت میسازی، بعد وقتی جلوی چشمت فرو میریزن، تعجب میکنی و ناراحت میشی؟! مگه نمیدونی ساز و کار خدا بر شکستن بُت هاست؟!
هیچوقت، درست رفتن رو فدای رسیدن نکن..!! کلام شهید مصطفی چمران🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلیمانی: شما اصلا کسی نیستید بخواهید هم نمی‌توانید کنید. این اظهار لطف نیست! اظهار ناتوانی است.. سلام خدا بر شهدا.. آن مظلومانی که فرشتگان آسمان بر آنها گریستند... ۱:۲۰
یا عالماً بِما فِی صُدُور ای آگاه بر اسرار قلب ها...
لا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ النَّظَرِ اِلی جَمیلِ رُؤْیَتِکَ شیفتگانت را از نگاه به زیبایی دیدارت محروم مساز یعنی می شود من تو را ببینم؟!
عالم‌ منتظر‌ امام‌ زمان، و‌ امام‌ زمان‌ عجل الله منتظرِ آدمایی که بلند بشن‌ و خودشون‌ رو بسازن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ابراهیم بعد از چند ماه به خانه آمد . سرتا پا خاکی و چشم هایش سرخ شده بود . به محض اینکه آمد ، وضو گرفت و رفت نماز بخواند . گفتم : حاجی لااقل کمی استراحت کن ، بعد نماز بخوان . گفت : با عجله آمدم که نماز اول وقتم از دست نرود . این قدر خسته بود که احساس می کردم ، هر لحظه ممکن است در حال نماز از حال برود . 🕊🌹 📚 پرواز تا بی نهایت
میگفت پدر و مادر امامزاده های سیار هستند هر وقت دارید بروید پیششان و عرض حاجت کنید؛ آنها که کنند حتما مستجاب میشود. 🕊🌹