از‌ لحاظ‌ علمی خودتان‌ را پیش‌ ببرید، شما‌ میخواهید‌ ستونی باشید که مدنیت‌ ‌ایران‌ بر‌ روی این‌ ستون‌ها‌ سرپاست . ‌ مقام‌معظم‌رهبری🌸

ای نفْس بر خدا توکل کن و صبر داشته باش همه چیز از جانب اوست، که می رسد شهید آوینی 🕊🌹

#شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می زند و خواهد زد. شهید ابراهیم همت🕊🌹

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ الانبیا/۸۸ پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم. کسی چه میداند؟! شاید تمام آرزوهایمان جایی منتظرند منتظرند که ما آنها را از ته دل بخواهیم تا برآورده شوند... #قرآن_بخوانیم 🍃

یه وقتایی آدم دلش بدجور‌ می‌گیره... بدجور‌ به هم می‌ریزه..! از‌ بی‌وفایی دنیا‌ و‌ تموم اتفاقای خسته کننده‌اش... ولی این وسط اگه همین دلو‌ برداره ببره پیش صاحبش بگه‌ بابا‌ دیگه نمی‌کشم، دیگه خسته‌ام،نمیتونم ادامه بدم دنیا و آدمات دارن زجرکشم می‌کنن میشه تحویلش بگیری‌..! میشه دست بذاری رو‌ سرم آروم بشم؟! میشه پشتم باشی‌؟! کمکم کنی‌؟! صبر‌ بدی و‌ امید‌ برای ادامه... اینجا‌ دیگه اومدی پیشش‌ و ازش خواستی دست رد‌ نمی‌زنه مطمئن باش صلاحت باشه همه چی حله...🌸

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا سلام بر کسانی که گمان می‌کنند دنیا به آخر رسیده و دیگر راهی برای آن‌ها باقی نمانده، و نمی‌دانند که خدا بعد از هر سختی راهِ راحتی برای آن‌ها فراخ نموده...

اگه مردم چی ... اگه قبل #اربعین چشامو بستم چی؟😔💔

شهید داریوش رضایی نژاد🕊🌹 در بین یکی از قطعاتی که برای یکی از سایت‌های هسته‌ای وارد کرده بودیم، یک اخلالگر خیلی کوچک، اما خیلی خطرناک مغناطیسی جاسازی شده بود. آقای رضایی نژاد را از این قضیه مطلع کردیم. کار داریوش به گونه‌ای بود که هیچ‌گاه مستقیما به سایت‌های #هسته‌ای رفت و آمدی نداشت. آن روز که برای خنثی‌سازی اخلالگر مغناطیسی مجبور شد به سایت برود، اولین و آخرین بارش بود. ایشان خیلی خونسرد قطعه را بررسی کردند. به من نگاه کردند و گفتند: دکتر میبینی دارن با ما چه کار میکنن؟ گفتم: داریوش بذار تیم متخصص خنثی‌سازی بیان، یه وقت آسیب میبینی. داریوش لبخندی زد و گفت: دکتر! ما دیگه رفتنی هستیم. هیچ وقت داریوش را اینقدر #معنوی ندیده بودم. اصلا شاید این بمب را برای این تعبیه کرده بودند که رضایی نژاد را شناسایی کنند. دو هفته بیشتر طول نکشید که داریوش را ترور کردند. به نقل از تعدادی از همکاران برگرفته از کتاب شهید علم، دفتر دوم