eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کمیل
هم لقمہ بودند همسفره بودند همـدل و همراه صمیمے شاد و شفاف ... چقدر دلزده ام از تجملات دنیـوی ...😔
@Salambarebrahimm دلتنگ بیقراری هایمان با شهـدا کاش مارا صدا بزنید از لابه لای ناگفته های دلمان این روزهایمان سخت می گذرد... شهدا باشیم با یک صلوات ما اهل زمین را کنید
جزء پنجم(@Iran_Iran).mp3
3.95M
@salambarebrahimm 💠جز پنجم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
!!! اگر مذهبے هستیم اگر هیئتے هستیم اگر ریش دار و تسبیح به دستیم ... اگر مارا با نام دین و مذهب میشناسند اگر چادر مادرمان فاطمه س برسر ماست اگر نماد شهدا در زمانه ڪنون هستیم ڪارے نڪنیم ڪه هم به خودمان هم به مڪتبمان ڪه است اهانت بشود ... ▫️ ما منتظر نیستیم بلڪه اوست ڪه منتظر ماست منتظر اینڪه درست شویم ...! @SALAMbarEbrahimm
خداوند از مومن ادای تکلیف را می خواهد.. نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را... فقط اخلاص و با دید تکلیفی به وظیفه توجه کردن... @SALAMbarEbrahimm
❤️ 💠 نمــــاز شـب - محمد پاشو!..پاشو چقدر می خوابی!؟ -چته نصفه شبی؟بذار بخوابم.. -پاشو،من دارم نماز شب میخونم کسی نیست نگام کنه!!! یا مثلا میگفت:«پاشو جون من ،اسم سه چهار نفر مؤمن رو بگو تو قنوت نماز شبم کم آوردم! هرشب به ترفندی بیدارمان میکرد برای نماز شب..عادت کرده بودیم! @SALAMbarEbrahimm
🌹 یک بـار وصیت کرد: «وقتی مـن را گذاشتید توی قبر، یک مشت خاک بپاش به صورتم.» پرسیدم: «چرا؟»😳 گفت: «برای ایـن‌که به خودم بیایم. ببینم دنیایـی که بهش دل بسته بودم و به خاطرش معصیت می‌کردم یعنی همین😔 @Salambarebrahimm 🌸
به هنگام #اذان یادشان باشیم یاد کسانی که جان بر کف گرفتند و از حیثیتمان #دفاع ڪردند ! تا از #برکت حضورشان... دل هامان کمی #رنگ_خدا گیرد.... #طاعات_‌و_عبادات_قبول🌸 #التماس_دعا @SALAMbarEbrahimm
@salambarebrahimm 🔴 #جنگ_نرم در جنگ نرم اگر خدای نکرده دشمن غلبه کند جسمها سالم میمانند ولی روحها به قعر جهنم میروند و این خیلی خطرناک است #افسران_جنگ_نرم_باشیم
این روزها عجیب نیازمند نگاهت شده ایم! نگاه از قاب چشم مردی ڪہ چشم هایش خدا را منعڪس مے ڪند... #شهید_گمنام_ابراهیم_هادی❤️ @SALAMbarEbrahimm
@salambarebrahimm 💠 بیائید تو این ماه رمضون تمام فایلهای ... رو که تو گوشی هامون رخنه کرده و قلب نازنین آقا امام عصر(عج) رو آزرده میکنه پاک‌ کنیم ...‼️
کانال کمیل
#عملیات_شناسی 🌷عملیاتی که توسط فردی خائن و پناهنده لو رفت و دشمن کاملا از اهداف و نقشه عملیات باخبر
📎نام عملیات: ڪربلاے۳(ایذایی) 📎زمان اجرا: 1365/6/11 📎مدت اجرا: 2روز 📎تلفات دشمن: (کشته،زخمی واسیر)550 📎رمز عملیات: حسبنا الله و نعم الوکیل 📎مڪان اجرا: جنوب شرقی راس الشبیه_شمال غربی خلیج فارس(ترمینال نفتی الامیه و البکر) 📎ارگان های عمل ڪننده: نیروی دریایی سپاه پاسدارن 📎اهداف عملیات: انهدام سکوی نفتی بروی اسکله البکر عراق وکاهش توان اقتصادی و نظامی دشمن 💐 عملیات غرور افرین و و نخستین تجربه موفق سپاه پاسداران در جنگ دریایی و یاد و خاطره شهدای عملیات ۳ 💐 @salambarebrahimm قسمت پانزدهم
🔻بزرگترین معلم هر انسان... @salambarebrahimm
🍃یکی از دوستای شهید ابراهیم هادی میگفت ابراهیم همیشه میگفت؛ مشکل حزب اللهی ها از جایی شروع میشه که خودشونو از همه پاک تر میدونن و ایرادای خودشونو نمیبینن... 💢تاخودمونو نسازیم نمیتونیم کسی رو درست کنیم... @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#در_مسیر_ستاره 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 غروب خونین عصر روز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ برای من خیلی دلگیر تر
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 اوج مظلومیت با اینکه سن من زیاد نبود اما خدا لطف کرد تا با بهترین بندگانش در گردان کمیل همراه باشم . ما در شب شروع عملیات تا کانال سوم رفتیم . این کانال کوچک بود و تقریبا یک متر ارتفاع داشت . بر خلاف کانال دوم که بزرگ و پر از موانع بود . آن شب همه بچه ها به سمت کانال دوم برگشتند . کانالی که بعدها به نام « کانال کمیل » معروف شد . من به همراه دیگر نیروها پنج روز را در این کانال سپری کردم . از صبح روز بعد ، تک تیر اندازان عراقی هر جنبنده ای را هدف قرار می دادند . ما در آن روزهای‌محاصره ، دوران عجیبی را سپری کردیم . یادم هست که ابراهیم هادی ، با آن قدرت بدنی و با آن صلابت ، کانال را سر پا نگه داشته بود ! فرمانده و معاون گردان ما شهید و مجروح شدند . برای همین تنها کسی که نیروها را مدیریت می کرد ، ابراهیم بود . او نیروها را تقسیم کرد . هر سه نفر را یک گروه و هر گروه را با فاصله ، در نقطه ای از کانال مستقر نمود . یک نفر روی لبه کانال بود و اوضاع را مراقبت می کرد . دو نفر دیگر هم در داخل کانال در کنار او بودند . انتهای کانال یک انحنا داشت ، ابراهیم و چند نفر دیگر ، شهدا را به آنجا منتقل کردند تا از دید بچه ها دور باشند . مجروحین را هم به گوشه ای از کانال برد تا زیر آتش نباشند . ابراهیم در آن روزها با ندای اذان ، بچه ها را برای نماز آماده می کرد . ما در آن شرایط سخت ، در هر سه وعده نماز جماعت برگزار می کردیم ! ابراهیم با این کارها به ما روحیه می داد و همه نیروها را به آینده امیدوار می کرد . دو روز بعد از شروع عملیات ، و بعد از پایان نا موفق مرحله دوم ، تلاش بچه ها بیشتر شد ! می خواستیم راهی را برای خروج از این بن بست پیدا کنیم . در آخرین تماسی که با لشکر داشتیم ،سردار ( شهید ) حاجی پور با ناراحتی گفت : هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم ، اگر می توانید به هر طریق ممکن عقب بیائید . پنجشنبه ۲۱ بهمن بود که از رو به رو و پشت سر ما ، صدای تانک و نفربر بیشتر شد ! بچه ها روی دیواره کانال را کنده و حالت پله ایجاد کردند . برخی فکر کردند نیروی کمکی به‌ما آمده ، اما نه ، محاصره ما تنگ تر شده بود ! کماندوهای عراقی تحت پوشش تانک ها جلو آمدند . آن ها فهمیده بودند که در این دشت ، فقط داخل این کانال نیرو مانده ! یادم هست که یک نوجوان به نام شهید سید جعفر طاهری قبضه آر پی جی را برداشت و از پله ها بالا رفت و با یک شلیک دقیق ، تانک دشمن را زد . همین باعث شد که آن ها کمی عقب نشینی کنند . بچه ها هم با شلیک پیاپی خود چند نفر از کماندوهای عراقی را کشتند و چند نفر از نیروهایی که خیلی جلو آمده بودند را اسیر گرفتند . در آن شرایط سخت ، حالا پنج اسیر هم به جمع ما اضافه شد ! نبود آب و غذا همه ما را کلافه کرده بود . @salambarebrahimm ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱ ص ۲۱۴ و ۲۱۵
جزء ششم(@Iran_Iran).mp3
3.98M
@salambarebrahimm 💠جز ششم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
‼️ ✨قبر تـنگ و تاریــک خانه همیشگی توسـت...👇 ✨مخصوص خودت،فقط برای تو...😊 پنجره ندارد، درش هم با ورود تو تا قیامت بسته می شود...😞 اجازه نداری غیر از چند متر پارچه چیز دیگری با خودت، آنجا ببری.👌.. وقتی آنجا نقل مکان کـنی کسی به دیدنت نمی آید... کسی برایت ایمیل نمی فرستد گروه های اجتماعی از لیستشان حذفت می کنند...☺ @Salambarebrahimm مطالبت لایک نمی خورد... تنهایک چیز به دردت می خورد. و آن👇👇👇👇.. ✔️نمازهایت.... ✔️صدقاتت.... ✔️ و اعمال نیکت.... حال با خودت فکر کن ❗️ برای رفتن آماده هـسـتی❓ الهی العفو 😔
💠 در طلاييه سه شـهيد پيـدا کرديم پاهايشان با سيم تلفن کلاف شده بود. و دستهايشان از پشت بسته شده بود. خاک ها را کنار زدند متوجه شدند. استخوانهای سينه و جمجمه اين بچه ها روی زمين کتاب شده است بعد معلوم شد که دست و پای اين شهداي عزيز را قبل از شهادت بستند و کنار هم خواباندند😔😔 @salambarebrahimm با شنی تانک از روی سينه و جمجمه بچه ها رد شدند. اين نوع جان کندن آسان است که انسان تقاضای بازگشت کند؟ اينجا سِری در کار است که چنين جان کندن بسيار سخت و دشوار ، دوباره طلب می شود.. راوی
@salambarebrahimm #باور_کن 🔹از خودت که #بگذری؛ #شهید می شوی ..!!
کانال کمیل
💠 در طلاييه سه شـهيد پيـدا کرديم پاهايشان با سيم تلفن کلاف شده بود. و دستهايشان از پشت بسته شده
🕊تفحص شهدا خوب و نیکوست از آن بهتر تفحص اندیشه ی آنهاست که می بایست گشت و پیدا نمود. 💠شهدا، میانبر رسیدن به سعادت اند...برق چشم های ابراهیم را ببین! راه نشان میدهند.
@salambarebrahimm گاهی به آسمان نگاه کن! شاید آن ستاره، که "بخت" نام دارد، بخواهد با تو حرفی بزند! خوشبختی یعنی: از چشمان امام زمانت نیفتی!
@salambarebrahimm سال ۱۳۵۹ دسته ای از سپاه زرین شهر به فرماندهی شهید محمدعلی شاهمرادی در گروه ضربت سنندج خدمت می کردیم. روزی برای انجام ماموریت با یک ماشین سیمرغ عازم اطراف سنندج بودیم. حین عبور از رودخانه آب سر شمع ماشین رفت و خاموش شد. شهید شاهمراد به بیسیمچی که تازه کار بود گفت به فرمانده اطلاع بده که یواش تر بروند تا ما برسیم اما با رمز بگو! بیسیمچی گفت: نمیدانم چه بگویم!! شهید شاهمراد بیسیم را گرفت و گفت: حسین حسین شاهمراد.... آب تو گوش خر رفته کمی یواش تر...😐 کمی بعد ماشین روشن شد و شاهمراد به بیسیمچی گفت حالا تو اطلاع بده! بیسیمچی تماس گرفت و گفت الو الو..... خر روشن شد...... 😂
هدایت شده از سلام برابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@salambarebrahimm 💠دلیل مرگ های ناگهانی در آخرالزمان چیست؟ 💢زمانی که زنا در یک جامعه زیاد بشود٬مرگ ناگهانی نیز زیاد میشود‼️
fadaeian-ramazan9626(5).mp3
6.85M
آرزوی هر لحظه و هرشبم ای آقا.... @SALAMbarEbrahimm
🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃 شب قبل از شهادت ... تا صبح نماز و دعا می‌خواند و با خدا مناجات می‌کرد. بچّه‌ها سر به سرش می‌گذاشتند و می‌گفتند: چرا اینقدر امشب مناجات می‌کنی؟ می‌خندید و چیزی نمی‌گفت. صبح که صبحانه می‌آورند و می‌گویند: بیا صبحانه بخور می‌گوید نه من صبحانه را امروز می‌روم در بهشت می‌خورم. نقشه را از داخل ماشین می‌آورد و روی زمین پهن می‌کند و نشان می‌دهد که از این راه برویم و باید اینطوری فعّالیّت داشته باشیم تا به هدف برسیم. نقشه را جمع می‌کند و در ماشین می‌نشیند که خمپاره می‌آید. دوستش می‌گفت: داخل ماشین یک پرتقال به او داده بودم امّا نخورد و گفت: من به بهشت می‌روم و می‌خورم و آن را همینطور جلوی ماشین گذاشته بود و می‌گفت «من می‌خواهم روزه باشم و با روزه وارد بهشت شوم و در بهشت افطار کنم». بعد که خمپاره آمد، همینطور نشسته بود. می‌گفتند دیدیم سرش روی شانه‌اش افتاده؛ مانند چراغی که خاموش شده است. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SALAMbarEbrahimm
نعمت فقط #برف و #باران نیست... گاهی « خدا » #رفیقی نازل می کند زلال تر از #باران... #رفیق_شهید_داری؟ #شهید_شهیدت_می_کند #سلام_برابراهیم ❤️ @SALAMbarEbrahimm