eitaa logo
کانال کمیل
6.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 #شهید #یوسف_فدایی_نژاد ✍فرازی از #وصیتنامه : ... به یگان خودمان یک کتانی سالامون، دو پتو و ... بدهکارم. بگویید حلال کنند. یک سطل زباله جلوی گردان بود که یک روز در آن یک کاغذ در حال سوختن انداختم که قسمتی از سطل آشغال سوخت و من مسبب آن بودم! این مورد را هم خواهشا درست کنید...
ارباب صدای قدمت می آید #حی_علی_العزا
.... 🌷نزديكاى صبح بود. نمازش را خواند، دو فنجان چاى خورد، ناشتايى اش را هم خورد و گفت: بايد بروم دو كوهه. گفتم: نمى خواهى بچه را ببينى؟ گفت: دير نمى ‌شود؟ خواب هست حالا. گفتم: من هم مى آيم. 🌷هنوز آفتاب نزده بود. بسيجى ها از قطار پياده مى ‌شدند. مى ‌آمدند مى ايستادند روى خاك نماز مى ‌خواندند. ابراهيم تا اين صحنه را ديد سرش را به زير انداخت. رفتيم منطقه. گفتم: چرا سرت را انداختى زير ابراهيم؟ گفت: خدا را خوش نمى آيد اين بندگان خدا اين همه راه پياده بيايند و روى سنگ و كلوخ نماز بخوانند. 🌷....آمد به عباديان گفت: يه كلنگ بردار بيار ببينم! گفت: مى ‌خواى چكار؟ حاج ابراهيم گفت: مى ‌خواهم اينجا حسينيه درست كنم. گفت: حسينيه؟ اينجا؟ با كدام بودجه؟ ابراهيم گفت: من كارى به بودجه و اين چيزها ندارم. يا حسينيه را مى زنيد يا يك صندوق اينجا مى زنم به همه مى ‌گويم نفرى دو تومان بيندازند تا بودجه اش تأمين شود. 🌷عباديان گفت: چوب كارى مى ‌كنى حاجى؟ ابراهيم گفت: همين كه گفتم. گفت: درست مى شود. ابراهيم گفت: كلنگ اول را من مى زنم. تا بيست روز ديگر اينجا بايد يك حسينيه باشد. مى فهمى بيست روز ديگر يعنى چه؟ همان كار را هم كردند. آن حسينيه الان هم هست و به اسم حاج ابراهيم هم هست. 🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهيد حاج محمدابراهيم همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا و تصاویر شهید مهدی_رضاخانلو🌷 گوش کنید؛ خود شهید با شما حرف می زند!!! 🌷شهید مهدی رضاخانلو شب عید قربان سال ۱۳۶۶ در جریان عملیات نصر هفت در ارتفاعات دوپازا به درجه شهادت نائل گردید....
ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮه ﺍﺳﻤﺶ ﺭو بذﺍﺭید ﻣﺤﺪﺛﻪ... ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻦ ﺩیگه ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭو توی ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ همدیگه ﺭو ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ..." ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ دختر و پدر همدیگه رو ندیدن.... #شهید #حبیب‌الله_افتخاریان
سه بار برایش درجه تشویقی آمد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای #خدا این حرف ها را ندارد. بی هیچ ادعایی میگفت: اگر برای همهٔ بچه های لشکر ، تشویقی آمد، چشم؛ من هم میگیرم...! سردار بی ادعا #شهید #محمود_رادمهر 🌹 شهادت ۱۳۹۵ خانطومان ، سوریه پیکر مطهر باز نگشت ... 🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#سید_مجتبی_نجفی : لااله الا الله پروردگارا فردای قیامت پای میزان عدل الهیت چطوری در نزد این عزیزان سر بلند کنیم شهدا بخدا قسم شرمنده ایم که مدام شرمنده ایم 😔
4_6003611230307091805.mp3
6.45M
@salambarebrahimm 🏴شب اول محرم سینه‌زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه
‌ ‌ گفتگوی شبانه با حضرت دوست حدیثی خوانده ام : خوشا به حال کسی که در نامه ی اعمالش زیر هر گناهی ، استغفار بیابد میخواهم به عظمت این شب بزرگ دستهایم را بگیری... قسم به بانوی بزرگ دو عالم خودم هم....، از بد بودنم خسته ام دنیا با زیبای هایش مرا در بند کرده... فراموش کرده ام ،آمده ام تا توشه ای بردارم و برگردم... بغض این شبهای من حکایت زمین خوردن های پیاپی است... جا مانده ام از خوبانِ تو.... قدم هایم را سنگین کرده و قدم های سنگین را چه به شفاعت بانوی دو عالم !! دل امیدوارم را نا امید مکن..... چیزی برای عرضه ندارم بجز بغض دوباره به من فرصت جبران بده... به دعای مادرم زهرا ..... باز هم مرا ببخش! به عظمت این شب التماس دعا
❤️شهید مهدی باکری 🌸قبل از عملیات رمضان، برای شناسایی رفته بود جلو، برگشت. تیر خودره بود به سینه ش. سریع فرستادیمش بیمارستان اهواز. یک روپوش پزشکی پیدا کردم و بردم برایش. همان را پوشید و یواشکی از بیمارستان زدیم بیرون. توی راه سینه ش را فشار می داد. معلوم بود هنوز جای تیر خوب نشده. بهش گفتم « اینجوری خطرناکه ها. باید برگردیم بیمارستان. » گفت« راهت رو برو. شاید به مرحله ی دوم عملیات رسیدیم. »🌸 📚 یادگاران #شهید_مهدی_باکری
کانال کمیل
⬇️#حکم_عادلانه ⬇️ @salambarebrahimm 💠 یکی از سخت ترین کارها قضاوته. قاضی قبل از حکم دادن باید ه
⬇️ ، ⬇️ @salambarebrahimm 💠 یه جاهایی آدم تو رو در واسی میمونه. یه عده دارن کار خلاف می‌کنن و آدم نمی دونه با این عده بمونه، یا بره جای دیگه. مثلاً دارن غیبت یه بنده خدایی رو می‌کنن، یا دارن چیزهای حروم می‌خورن. تکلیف ما چیه؟ باید اون جا بمونیم یا نمونیم؟ قرآن جواب داده. می‌گه نه تنها باید ازشون دور بشی، بلکه باید نصیحتشون هم بکنی تا از این کارا نکنن. 🔻فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ 🔻 از آن‌ها کناره گیری کن و آن‌ها را نصیحت کن 📔بخشی از آیه ۶۳ نساء
🌷یک اتوبوس که فرمانده هان و رزمنده گان در حال طی مسیر بودن توسط منافقان ربوده شدند و سر همه شان را از تن جدا کردند. ١٣ رزمنده جهرمی که میانگین سنی آنها به بیشتر از ١٧ سال نمی رسید در عصر عاشورای سال ١٣٦٢ در جنگل های میاندواب مهاباد آذربایجان غربی، به دست منافقین به شهادت رسیدند. 🌷منافقین پس از شهادت ١٣ رزمنده حاضر در اتوبوس، راننده آن را آزاد تا شرح این جنایت را به دیگران برساند. نام جبهه، جنگ و جانبازان با امام حسین اجین است. اما این دو واژه شهدای عصر عاشورای جهرم که واقعا مظلومانه به شهادت رسیدند را در ذهن و من و جهرمی‌ ها زنده می کند 🌷اولین شهید این اتوبوس «مصطفی رهایی» است در بخشی از وصیت نامه خود می نویسد: «دستور دهید که وقتی تشییع می شوم دستهایم را از تابوت بیرون بگذارند و پلکهایم را باز بگذارند تا مردم بدانند کورکورانه بدین راه نرفته ام.» 🌷شهید سید مهدی صحرائیان، شهید سعید اعظمی، شهید حمیدرضا یثربی، شهید سید مسعود مروج، غلامعباس کارگرفرد، شهید محمود زارعیان، شهید حمید مقرب، شهید ابراهیم یاعلی، شهید کرامت اله اقناعی، شهیداسد اله رزمدیده، شهید بمانعلی ناصری تنی از شهدای عصر عاشورا هستند که توصیف حال عاشورایی هر کدام مثنویی است. راوى: تيربارچى ﺟﺒﻬﻪ ها جانباز شيميايى ٧٠ درصد، محمود قائمى از جهرم