eitaa logo
دکتر مرعشی
2هزار دنبال‌کننده
420 عکس
647 ویدیو
72 فایل
این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز. شماره عضویت نظام روانشناسی 8324. شماره پروانه نظام روانشناسی 3024
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس از Sam
آیا عقل پیامبر باطنی است؟ کدام عقل؟ مردم لفظ عقل را در 4 معنای مختلف بکار می برند که غالبا وقتی افراد از این لفظ استفاده می کنند یا می شنوند یا در کتابها می نگارند و می خوانند نه گوینده و نه شنونده به درستی نمی دانند کدام معنی اراده شده است معنای اول: عقل یعنی امکان یا پتانسیل یادگیری، به این معنی مثلا جمادات عقل ندارند و کسانی که بهتر می آموزند عاقلتر از افراد دیرآموز نامیده می شوند معنای دوم: عقل یعنی تجربه ای که سبب پخته عمل کردن فرد می شود، به این معنی افراد باتجربه تر را عاقلتر می خوانند، به عبارتی هرکس قبلا بیشتر آموخته است عاقلتر نامیده می شود معنای سوم: عقل یعنی منطق، یعنی قوه فهم از روی بدیهیات، مثل آنکه درک کنیم که 2 بزرگتر از 1 است، یا دو چیز که با چیز سوم مساوی باشند با یکدیگر نیز مساوی هستند، یا جزء از کل بزرگتر نیست، معنای چهارم: عقل یعنی قوه تشخیص خوب از بد و ناروا از روا، به این معنی عقل یک مهار درونی است که انسان را از کارهای ناشایست بازمی دارد و به اطاعت خدا وامی دارد و به بهشت می رساند، امام صادق علیه السلام فرمودند: العقل ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان، عقل چیزی است که با آن خداوند رحمان پرستیده می شود و بهشت کسب می گردد، به این معنی عقل عبارت است از قدرت خویشتنداری از لذات بدفرجام دنیا و درک خوش عاقبتی اطاعت خدا از نگاه تخصصی روانشناسی سه معنی اول روی هم هوش را تشکیل می دهند و انسانها از نظر هوش مساوی نیستند و معنای چهارم خودکنترلی تحت هدایت هوش معنوی یا هوش غایت نگر است با این حساب می بینیم که عقل به معنای اول و دوم هرگز حجت نیست زیرا یقین آور نیست، عقل به معنای سوم یقین آور است اما فقط در قضایای ساده و نه قضایای پیچیده. و اما اینکه به سعادت ابدی رهنمون شود حتمی نیست و اصلا کارش این نیست، پس سه معنای اول عقل هرگز پیامبر درونی نیستند. عقل به معنای چهارم تعریف واقعی عقل است و اساسا لفظ عقل به معنای مهار و بند و بست است که مانع انجام هرکار دلخواهی می شود، و همین معنی چنانکه دیدیم تعریف دینی عقل نیز هست با این تقریر تنها معنای چهارم است که حجت درونی است (نه پیامبر درونی) نه سه معنای اول، و او همان است که به تعبد خدا فرمان می دهد و فعالیت استقلالی چندانی ندارد، کارش آنست که درک کند آنچه خدا خواسته ولو ناخوشایند باشد خوش عاقبت است و آنچه خدا نخواسته ولو خوشایند باشد بدعاقبت است پس می بینیم عاقل کسی است که بندگی محض خدا کند و نه کسی که مرتبا از نزد خود رای صادر کند بنابراین اهمیت عقل در دریافت پیام خداست و نه هدایت استقلالی انسان این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
آزادی یا عدالت؟ (قسمت اول) آزادی بسی مهم است. انسان ها به طور فطری دوست دارند تا جای ممکن محدودیت کمتری داشته باشند. از سوی دیگر هیچکس نیز دوست ندارد مورد ستم قرار گیرد یا در موقعیتی واقع شود که نتواند حق خود را بگیرد و این ممکن نیست مگر در حاکمیت عدالت. اما یک سوال! چرا به آن اندازه که در جامعه درباره آزادی اظهار نگرانی می شود، درباره عدالت نمی شود؟ مگر عدالت بی اهمیت است؟ مگر قابل تحمل است که یک عده اندک از سیری بمیرند و یک عده کثیر از گرسنگی؟ آیا این موضوع که عدالت به اندازه آزادی مدافع ندارد کمی مشکوک نیست؟ در کلمه عدالت، آزادی هم لاجرم مستتر است اما در کلمه آزادی لزوما عدالت مستتر نیست، چرا که در فضای عادلانه هرکس <آزاد است> که حق خود را بگیرد. اما <آزاد نیست> که به حق دیگران تعدی کند. لیکن وقتی اصل بر آزادی بود، آزادی می تواند گاه و بیگاه مانع عدالت شود، چرا که خیلی ها آزاد خواهند بود که ستم کنند، آنگاه نه آزادی هست و نه عدالت! به عبارت دیگر آزادی شرط لازم عدالت است نه شرط کافی، اما عدالت شرط لازم و کافی آزادی است، حال معلوم میشود پناه بردن از شعار عدالت به شعار آزادی برای چیست؟ برای نفی عدالت و آزادی هردو. نه اینکه آزادی نباید باشد بلکه آزادی طفیل عدالت است نه بالعکس. و همانگونه که به گمانم توضیح کافی دادم آزادی منهای عدالت حتی تامین کننده خود آزادی هم نیست. پس اگر گفتیم عدالت هر دو را داریم و اگر گفتیم آزادی هیچکدام را نداریم. نکته بسیار بسیار مهم دیگر اینکه شعار آزادی مورد سوءاستفاده ستمگران قرار گرفته چرا؟ چون آنها باید آزاد باشند ستم کنند و از سویی شعار آزادی پتانسیل سوءاستفاده را دارد. اما شعار عدالت به محض اینکه بخواهد تحریف شود موجب رسوایی صاحبش می شود و بدین سبب چندان پتانسیل سوءاستفاده را ندارد. لذا معاویه هرگز شعار عدالت نداد بلکه به صراحت با آن مخالفت کرد. اینکه گفتم تاکید بر آزادی بجای عدالت مشکوک است، داستانی دارد، خداوند به آدم و حوا فرمود آزادید در بهشت زمین هر چه خواستید بخورید، اما آزاد نیستید از فلان درخت بخورید چون بجا نیست (عدالت یعنی هرچیز بجای خود) پس آزادی فراخی به آن دو داد با لحاظ محدودیت عدالت، اما دعوت شیطان آزادی بود بدون قید و شرط، نتیجه اش هم نابودی کامل عدالت و آزادی با هم بود، برای همین است که در حدیث شربف نبوی در مورد مهدی موعود عج آمد که یملاء الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا، زمین را پر از عدل و داد می کند پس از آنکه از جور و ستم پر شده بود، معلوم است اولا ملاک سعادت بشر عدالت است نه آزادی، و ثانیا کمبود بشر که فقط موعود ادیان می تواند رفعش کند نیز عدالت است نه آزادی و گرنه می گفتند می آید و آزادی می دهد نمی گفتند می آید عدل و داد برپا می کند، همواره شعار خدا عدالت و شعار شیطان آزادی است، و ما هنوز مانند ماجرای آدم و حوا باز هم جذب شعار آزادی می شویم. خوب که بنگری مقصود خیلی ها از آزادی لیبرالیسم است یعنی آزادی در قبال همه شجره های ممنوعه که البته سر از بی عدالتی و انهدام آزادی های بجا در می آورد، فقط یک امام تاکنون حکومت تشکیل داده و او امیرالمؤمنین ع است که مبنای نظری و عملی ایشان عدالت بود و این غیر قابل انکار است که شعار بنیادینشان آزادی نبود. همچنین فقط یک امام دیگر حکومت تشکیل خواهد داد و او امام مهدی عج است که باز برای عدالت قیام می کند نه فقط آزادی. جریان تکنوکرات و اغلب مدیران لیبرال در کشور ما همانقدر که بر طبل آزادی کوفتند به همان میزان هم صراحتا با عدالت مخالفت کردند و گفتند برای توسعه باید اقشاری قربانی شوند و منظورشان از توسعه، توسعه جیبشان بود. جریان شیطانی استعمار هم همواره دنبال آزاد کردن ملت هاست، از چه؟ از بنیان های فرهنگی این ملت ها، به عبارتی به دنبال بی هویت کردن و تصاحب این ملت هاست، اما در مقابل، هیچگاه این قدرت ها شعار عدالت نمی دهند، لطفا دقت بفرمایید، نه اینکه اینها عادلانه رفتار نمی کنند که آن بدیهی است، بلکه اینها شعار عدالت هم نمی دهند، زیرا همانطور که گفتم شعار دروغین عدالت سبب رسوایی سریع صاحبش می شود، اما در پناه شعار آزادی می توان قرنها فریبکاری کرد، این است که همه دنبال آزادی هستند و کسی دنبال عدالت نیست، اصلا ما اینجا در مقام مقایسه اهمیت آزادی و عدالت نیستیم، در مقام این هستیم که کدام شعار ما را به مقصد میرساند و کدام نه و چرا؟ این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
آزادی یا عدالت (قسمت دوم) کسانی که شعار عدالت می دهند دو فرقه بیشتر نیستند اول کسانی که به جد قصد اجرای عدالت دارند، دوم ساده لوحانی که تصور می کنند می توان از شعار عدالت سوءاستفاده کرد که پس از مدت کوتاهی میفهمند چه کلاهی سرشان رفته، و تجربه تاریخی سبب شده که فرقه دوم منقرض شوند و فرقه اول بمانند کسانی هم که شعار آزادی می دهند دو فرقه بیشتر نیستند، اول فریبکارانی که قصدشان از آزادی بی بندوباری است تا بتوانند در این فضا عدالت را قربانی کنند، دوم افراد ساده و خوش قلبی که تصور می کنند شعار آزادی آنها را به عدالت می رساند در حالیکه هیچ تجربه تاریخی موید این فرض نیست و از دیدگاه نظری هم دیدیم که محل اشکال جدی است از لحاظ دینی هم می بینیم که خداوند فلسفه ارسال رسل را برقراری عدالت معرفی فرموده (که آزادی معقولی نیز در آن مستتر است) اما هدف از ارسال رسل را عموما آزادی معرفی نکرده (الا در مورد نجات قوم بنی اسراییل از فرعونیان آن هم به عنوان یک هدف جانبی و فرعی) الحديد لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭ [ ﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ] ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻣﺮﺩم ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﺮ ﺧﻴﺰﻧﺪ ... .(٥٢) در نگاه الهی آزادی محترم است اما نه به اندازه عدالت. به همین جهت خداوند گاه به احترام عدالت ترمز آزادی را کشیده اما هیچگاه به احترام آزادی ترمز عدالت را نکشیده: النساء يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَن تَعْدِلُوا وَإِن تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! [ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ] ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ ، ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻳﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻳﺎ ﺧﻮﻳﺸﺎﻧﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﮔﺮ [ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﺰﺍﻉ ] ﺗﻮﺍﻧﮕﺮ ﻳﺎ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎﺷﺪ [ ﺑﺎ ﻟﺤﺎﻅ ﻛﺮﺩﻥ ﻭﺿﻊ ﺁﻧﺎﻥ ، ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺧﺪﺍ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻧﺪﻫﻴﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ] ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺳﺰﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ [ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎم ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺩﻥ ] ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻱ ﻧﻔﺲ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﺷﻮﻳﺪ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﺑﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻧﺎﺣﻖ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ] ﺑﭙﻴﭽﺎﻧﻴﺪ ، ﻳﺎ ﺍﺯ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭﻱ ﺑﺮﺗﺎﺑﻴﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .(٥٣١) می بینیم که در این آیه می فرماید احساس راحتی و آزادی نکنید (ولاتتبعوا الهوی) که عدالت را زیر پا بگذارید (ان تعدلوا) خلاصه برخی ساده لوحان گفته اند که ما می خواهیم آزادی باشد تا بتوان در فضایی آزاد مطالبه عدالت کرد، اما من ترجیح میدهم بجای آنکه از راه نامطمئن آزادی به عدالت برسم مستقیما مطالبه عدالت کنم و همان زحماتی که باید کشید تا به آزادی برسیم و از آنجا به عدالت (که دیدیم دومی نشدنی است)، مستقیما این زحمات را برای تحقق عدالت بکشیم و راه را نصف کنیم. این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آفرین بر انصاف و شجاعت تو یک تنه چند میلیون نفر را از خواب گمراهی بیدار کردی؟ این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. https://eitaa.com/SAmarashi
این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
وفات جانگداز حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بر همراهان گرامی تسلیت باد
لیبرالیسم جنسی و خشونت.mp3
21.8M
جلسه کرسی نظریه رابطه لیبرالیسم جنسی و خشونت، در دانشگاه شهید چمران اهواز توسط دکتر مرعشی، 27 آذر 97 کانال ارائه مباحث علمی و معرفتی دکتر مرعشی پزشک و روانشناس https://eitaa.com/SAmarashi
آیا زن و مرد یکسان هستند یا متفاوت --------------------------------------------------- زن و مرد هر دو از نظر انسانیت شبیه هستند و خداوند این نکته را که افق رشد معنوی دو جنس تفاوتی ندارد اینگونه بیان فرموده: النحل مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻯ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ .(97) زن و مرد اما در کنار شباهت های بسیار تفاوت های کلیدی و مهمی دارند. این تفاوت ها واقعی و خلقتی است نه آنکه همه اش بخاطر آموزش و محیط باشد. مرد و زن در همه فرهنگ های دنیا تفاوت های جسمی آشکاری دارند، میانگین قد و قدرت ماهیچه ای مردان همواره بیشتر از زنان است، زنان برخلاف مردان قدرت فرزندآوری و شیردهی دارند، تفاوتهای اسکلتی شناخته شده ای میان دو جنس دیده می شود و ... همچنین در روانشناسی فیزیولوژیک به خوبی نشان داده شده که مغز زنان و مردان در دوره جنینی تحت تاثیر هورمون های جنسی تفاوت هایی پیدا می کند که موجب تفاوت در ویژگیهای روانشناختی زن و مرد می گردد. بنابراین همه تفاوت های رفتاری مشاهده شده میان زن و مرد حاصل فرهنگ و تربیت نیست بلکه بخش مهمی از آن حاصل خلقت و تغییر ناپذیر است و چنانچه به زور تغییر یابد به ناهنجاری و بیماری ختم می گردد. تفاوت ظرفیت های جسمی و روانی زن و مرد برای هر یک امتیازاتی نسبت به دیگری ایجاد میکند و هر کدام را برای کاری مناسب میکند و یا آسیب پذیر میسازد. ایندو مکمل هم هستند یعنی می توانند نقایص هم را پوشش بدهند به همین دلیل موجب آرامش هم میشوند. الروم وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ [ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴﺖ ]ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻰ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎﺑﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ [ ﻛﺎﺭ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰ ] ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ ،(21) مثلا زن هوش هیجانی بیشتری دارد و مرد هوش محاسباتی بیشتری. زن جزئیات را بهتر تشخیص میدهد اما در تشخیص کلیات غفلت میکند و مرد برعکس. زن مهربان است و مرد شجاع. و ... پس هرکسی را بهر کاری ساختند وقتی تفاوت توانمندی داریم باید تفاوت وظایف داشته باشیم زیرا نقش فرد اگر با توانایی اش سازگار نباشد باعث فرسودگی جسمی و روانی او میشود. وقتی وظایف متفاوت بود باید اختیارات و حق و حقوق هم متفاوت باشد. عدالت همان برابری نیست وگرنه من باید به همه کلاس یک نمره یکسان میدادم. برابری ظلم است و عدالت یعنی قرار دادن هر چیز به جای خود. عدالت یعنی سنگینی وظایف من با حجم اختیاراتم و حقوقم بخواند. تفاوت در توانایی ها⬅ تفاوت در وظایف ⬅ تفاوت در اختیارات و حقوق این یک اصل بدیهی عقلی است خانواده یک سیستم است و هر سیستم از اجزایی درست شده که با هم فرق دارند و گرنه سیستم نیست، و هر جزء کاری میکند متفاوت از دیگر اجزاء، در یک تیم یا سیستم نقش های مختلفی هست و حتما و الزاما یکی از این نقش ها نقش رهبری تیم است، هر نقشی باید متناسب با توانایی های ذاتی افراد واگذار شود، با توجه به شجاعت و قدرت بدنی و کل نگری (نگاه استراتژیک)، روحیه حمایتگری و حفاظت، و ... در مرد و همچنین ظرفیت بالاتر بدنی و ذهنی برای پول درآوردن رهبری خانواده با مرد است و خانواده‌هایی که رهبر آنان زن است به دلبل فرسودگی زودهنگام زن و به دلیل اینکه روانشناسی زن اینست که مرد ضعیف را دوست ندارد و به دلیل اینکه دختران خانواده فقط توسط محبت یک پدر مقتدر اشباع عاطفی میشوند بنابراین خانواده های زن سالار نابهنجار بوده و کارکرد طبیعی ندارند. امتیازاتی که به مرد داده شده به دلیل بار رهبری و وظیفه تامین اقتصادی و حفاظت خانواده است که به عهده اوست. در مقابل برای زن حقوق دیگری در نظر گرفته شده که متناسب با وضعیت و نیازهای اوست. اجازه زن از مرد برای خروج از منزل به دلیل وظیفه حفاظتی مرد است. الان یک مقام بلندپایه هر جا بخواهد برود باید اول از تیم حفاظتی خود اجازه بگیرد و این به معنای برتری مامور حفاظت بر آن مقام بلندپایه نیست. در مورد ارث زن و مرد، دیه زن و مرد، تعدد زوجات، شهادت در دادگاه، حجاب متفاوت زن و مرد، قبلا مطالبی نوشته ام که بتدریج برای مطالعه کسانی که از تعصب به دورند میگذارم. کانال دکتر مرعشی پزشک و متخصص روانشناسی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
4_5904416791647486502.mp3
8.51M
اگر سرگرمی ها برای شماسودی نداشته باشند و جای تفریح واقعی را بگیرند در معرض آسیب هایی مانند افسردگی و خانواده گریزی قرار خواهید گرفت. دکتر مرعشی https://eitaa.com/SAmarashi
چرا در اسلام ارث مرد دوبرابر زن است؟ --------------------------------------------------- اولا همیشه اینطور نیست و گاهی ارث زن بیشتر است. مثلا گاهی مادر فرد فوت شده ارث بیشتری از پسران آن فرد میبرد چون پسران متعدد هستند و یا تک دختر فرد متوفی از پدربزرگ خود بیشتر ارث می برد و مثالهای دیگر. اما از بین افرادی که در یک طبقه از وارثان باشند، مرد دو برابر زن ارث می برد و دلیلش آنست که مرد وظیفه دارد هزینه زندگی زن را تامین کند و زن این وظیفه را ندارد. اگر فرض کنیم یک نسل از نسل قبلی 90 تومان ارث برده 30 تومانش مال زنها و 60 تومانش مال مردهاست. مردها موظفند 60 تومان خود را همراه زنانشان مصرف کنند یعنی 30 تومان از 60 تومان مردان صرف زنان میشود (و البته گاهی بیشتر) اما زنان 30 تومان ارثیه خود را می توانند برای خود نگه دارند و وظیفه شرعی و قانونی ندارند که به شوهرانشان بدهند. به این ترتیب زنان 60 تومان سهم برده اند و مردان 30 تومان. اما چرا خداوند در تقسیم مالی سهم زنان را بیشتر کرده و مردان حق اعتراض ندارند؟ چون مردان توان پول درآوردنشان بیشتر است و جنس ضمختی دارند اما زنان ظریف ترند و باید بیشتر مورد حمایت باشند، به فرمایش امام علی علیه السلام: المرأة ريحانه ليست بقهرمانه، زن گل است نه پهلوان این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
4_5852538083542566066.m4a
43.04M
اگر توحید لازمه ورود به بهشت است ما چقدر موحدیم؟ دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi