*نکات مهم و جدید* در *اجراي ارزیابی تاثیرات اجتماعی* (اتا)
ونکلی و استیوز (1400) توجه محققان و مجریان اتا را به نکاتی جلب میکنند که در اجراي اتا باید به آنها توجه ویژه صورت گیرد. آن نکات عبارتند از:
1- اتا به حقوق بشر احترام میگذارد و در شیوه اجراي خود اخلاقی است. اصولی چون انصاف، برابري، مشارکت، شفافیت، پاسخگویی و نیز دغدغه جدي درباره گروههاي آسیبپذیر اتا و حقوق بشر را به هم پیوند میدهد. اتا از علائق و منافع مردم متاثر از پروژه دفاع میکند.
2- اتا مدافع پایبندي حامیان پروژه به اصل رضایت آزادانه، پیشین و آگاهانه است. این اصل، بیانی اخلاقی و قوی از حقوق اجتماعات محلی و مسئولیت اجتماعی شرکتها است. اتا میتواند با فراهم آوردن اطلاعات لازم براي اجتماع محلی به تصمیمگیري آگاهانه آن کمک کند.
3- اتاي مردممحور بر اتاي حامیمحور اولویت دارد.
4- اتا باید گرایشی در جهت افزایش انتفاع مردم متاثر از پروژه داشته باشد. فرصتهایی همچون استخدام محلی، تدارک محلی کالاها و خدمات و سرمایهگذاريهاي اجتماعی طرح در حوزه زیرساخت، خدمات و ظرفیتسازي.
5- جامعنگري و لزوم توجه به مسائل سلامت انسانی و رفاهی و موضوعات کلانتر پایداري اجتماعی، اقتصادي و بومشناختی در کار اتا.
6- اهمیت درک عمیقتر از بنیانهاي مفهومی مانند سنجه، قدرت، عدالت و پایداري و بهرهمندي از چارچوبهاي نظري پیرامون رویکردهاي شمولگرا، تکثرگرا و مشارکتی در کار اتا.
7- اهمیت مشارکت عمومی معنادار و شمولگرا در کار اتا. لزوم حرکت از روشهاي محدود مشورت با اجتماع محلی به سمت مشارکت نمایا و شمولگرا.
8- لزوم بهرهمندي کارورزان اتا از فهم و مدیریت تضاد و تلاش براي کاهش تضاد و تعارض. اتا میتواند از منظر ذينفعان گوناگون بر آگاهی جاري در مذاکرات بیفزاید یا میتواند نظر مستقل و بیطرفانهاي درباره تاثیرات احتمالی عرضه کند.
9- لزوم توجه اتا به تاثیرات جنسیتی و توزیع افتراقی تاثیرات میان گروههاي اجتماعی.
10- لزوم توجه و بررسی جدي اتا به تاثیرات انباشتی[3].
11- اهمیت توجه اتا به مسائل اختتام پروژه در قالب برنامهریزي پروژه.
12- باید به کاربرد اتا براي ارزیابی برنامهها، طرحها و سیاستها توجه بیشتري شود. اتا میتواند براي ارزیابیهاي گذشتهنگر رخدادها یا فجایع طبیعی هم به کار رود.
13- اتا باید بتواند یک برنامه مدیریت تاثیرات اجتماعی تدوین کند.
14- اتا باید از واقعیات سازمانی آگاه و با فرآیندها و فرهنگ سازمانی در ارتباط باشد. این اقدام به اتا براي تعریف و تدوین راهبردهایی جهت تسهیل بهکارگیري اتا در تنظیمات نهادي هر یک از کنشگران دخیل در اقدام مداخلهاي کمک میکند.
[1] منبع: گزارش نهایی تدوين شرح خدمات مطالعات پیوست اجتماعی طرحهای عمرانی (سازمان برنامه و بودجه، سال 1401)
[2] Community Profiling
[3] منظوراز *تاثیرات انباشتی* یعنی تاثیرات متوالی، افزایشی و ترکیبی تاثیرات یک یا چند فعالیت بر جامعه، اقتصاد و محیط زیست.
هدایت شده از ناصر ص
مردی که به طور منظم در جلسات گروهی شرکت میکرد، ناگهان و بدون هیچ گونه اطلاع رسانی، شرکت نکرد!
بعد از چند هفته، یک شب بسیار سرد یکی از اعضای آن گروه تصمیم گرفت که از او دیدار کند، او مرد را در خانه، تنها، در مقابل شومینهای دید که آتش درخشانی در آن میسوخت!
مرد از دوست خود استقبال کرد، آرامش و سکوتی در فضا حاکم بود.
این دو نفر فقط شعلههای رقصیده را در اطراف چوبی که شکسته شده بود و داخل شومینه بود، تماشا میکردند.
پس از چند دقیقه میهمان بدون گفتن هیچ كلمهای، چوبهای درون آتش را بررسی كرد و یكی از آنها را كه از همه بیشتر درخشان بود و زیبا می سوخت، انتخاب كرده و با یك انبر آن را به كناری گذاشت، سپس دوباره نشست.
میزبان همه چیز را زیرنظر داشت و مجذوب رفتار او شد، بعد از چند لحظه، شعله زیبای چوب جدا شده فرو نشست، تا اینکه فقط یک لحظه درخشید و آتش به زودی خاموش شد.
در مدت کوتاهی، آنچه قبلاً نور و گرما بود، چیزی بیشتر از یک تکه چوب مرده سیاه نبود.
از زمان ورود میهمان کلمات بسیار کمی رد و بدل شده بود، پیش از آماده شدن برای عزیمت، میهمان قطعه چوب بی فایده را با انبر برداشت و دوباره در وسط آتش قرار داد، بلافاصله تکه چوب دوباره زنده شد و با نور و گرمای کندههای سوزان اطراف آن سوخت.
هنگامی که میهمان قصد رفتن داشت، میزبان گفت از بازدید شما و از درس زیبایی که به من دادید متشکرم، من به زودی به گروه برمیگردم.
چرا یک گروه در زندگی ما مهم است؟
بسیار ساده است، زیرا هر عضوی که وارد گروه شود از بقیه، آتش و گرما میگیرد.
لازم به یادآوری است که اعضای گروه بخشی از شعلههای آتش هستند.
همچنین خوب است یادآوری کنیم که همه ما مسئول سوزاندن شعله یکدیگر بوده و باید اتحاد را در بین خود تقویت کنیم تا آتش واقعاً قوی، موثر و پایدار باشد.
آتش را در آتش نگه دارید، مهم نیست که گاهی اوقات اختلاف نظرها و سو تفاهم ها ما را اذیت می کند، مهم وصل بودن ماست.
ما اینجا هستیم تا به همدیگر مهر بورزیم، پیام بفرستیم، یاد بگیریم، تبادل نظر کنیم، در شادیها و غمهای هم شریک بوده و بدانیم که تنها نیستیم.
"بیایید شعله را زنده نگهداریم"
«دُر» ☘️
https://eitaa.com/joinchat/2822701266C6ddcf12b97
تعریف *توسعه اجتماعی* ، *پایداری اجتماعی* ، *توسعه پایدار اجتماعی* ، *انسجام اجتماعی* ، *سرمایه اجتماعی* ، *هویت اجتماعی* و *اعتماد اجتماعی*
نقل از:
گزارش نهایی تدوين *شرح خدمات مطالعات پیوست اجتماعی* طرحهای عمرانی
( *سازمان برنامه و بودجه* ، سال 1401)
*توسعه اجتماعی* [1]
توسعۀ اجتماعی با چگونگی و شیوۀ زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگی دارد و ناظر بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینههاي فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت میباشد. همچنین ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه و در بُعدي وسیعتر مباحث مربوط به جامعۀ مدنی، دموکراسی اجتماعی، عدالت اجتماعی، رفاه اجتماعی و سرمایۀ اجتماعی از موضوعات محوري توسعۀ اجتماعی به شمار میروند (ازکیا، 1384 : 47 ).
از طرفی دیگر، توسعۀ اجتماعی در برگیرندۀ بُعدي از توسعه است که بر کنش و واکنشهاي انسانی، نهادها و روابط اجتماعی با یکدیگر تأکید میورزد و بر آنها تمرکز مینماید (پیران، 1383).
توسعۀ اجتماعی دو بُعد مرتبط به هم دارد: یکی توسعۀ ظرفیت مردم براي کار مداوم جهت رفاه آنها و جامعه و دوم : تغییر یا توسعۀ نهادهاي اجتماعی، به گونهاي که نیازهاي بشري را در تمامی سطوح به ویژه در پایینترین سطح، از طریق یک فرآیند بهبود در روابط بین مردم و نهادهاي سیاسی اجتماعی، رفع نماید (دیوب، 1377 : 84 ).
در نهایت توسعۀ اجتماعی را میتوان حرکتی در جهت سازگاري بهتر بین فرد و جامعه، ایجاد امنیت براي شهروندان در تمام زمینهها، تحقق نظام شایستهسالاري و جامعه دموکراتیک و مشارکت اجتماعی و تقویت قابلیت و ظرفیت نظام اجتماعی، ارتقاي توانمنديهاي انسانی، تحقق جامعه مدنی، ارتقاي رفاه و سرمایه اجتماعی و ایجاد شرایط برابر به خصوص برابري از نظر جغرافیایی و عدم تعادلهاي بین منطقهاي و درون منطقهاي، تعریف کرد.
*پایداری اجتماعی*
پایداري اجتماعی به توانایی جامعه براي حفظ و نگهداري ابزارهاي ضروري ایجاد ثروت و رفاه و مشارکت اجتماعی براي گسترش یکپارچگی و انسجام از سوي دیگر اشاره میکند و به عنوان یک مفهوم، به دنبال حفظ و ثبات مولفههاي اجتماعی و فرهنگی جامعه هم پیوند با ابعاد زیستمحیطی و اقتصادي است.
به بیانی دیگر، پایداري اجتماعی تحت عنوان زندگی سالم، بارور و هماهنگ با طبیعت تعریف شده است. در این تعریف بقاء و حیات انسان، توأم با تامین نیازهاي انسانی و همگام با حفظ کیفیت محیطی و مرتبط با نظامهاي اقتصادي در جهت حصول به بالاترین سطح رضایت از زندگی تعریف شده است . بسترسازي جهت ظهور و بروز خلاقیتها، بسیج آحاد مردم در جهت تامین اهداف توسعۀ پایدار، و نیز اطمینان از "آیندهاي بهتر براي همه" با تاکید بر رفاه مردم بومی و تاکید بر نقش حیاتی آنان در مدیریت محیطی و توسعه از ارکان تعریف پایداري اجتماعی است (Moffat et al , 2001: 35) .
(مک کنزي (2004) ضمن تعریف پایداري اجتماعی به عنوان"شرایط مثبت در جامعه و فرایندي که بتوان به آن شرایط دست یافت"، ویژگیهایی را براي شرایط و فرایند برشمرده که شاخصهاي پایداري اجتماعی محسوب میگردند، از جمله برابري دسترسی به خدمات کلیدي (بهداشت، آموزش، حملونقل، مسکن و اوقات فراغت)، برابري بین نسلی، مشارکت وسیع سیاسی، حس مالکیت بر جامعه و وجود سیستمی از روابط فرهنگی که در آن جنبههاي مثبت فرهنگهاي دیگران ارزشمند و مورد احترام بوده و انسجام اجتماعی حمایت گردد. در یک دستهبندي دیگر، مبتنی بر سه نظریه جامعهشناختی کارکردگرایی ساختاري، نیازهاي اولیه و سرمایه اجتماعی، شاخصهاي پایداري اجتماعی را به شاخصهاي عینی و ذهنی تقسیم نمودهاند.
اما جوامع مایل هستند شاخصهاي پایداري خود را بسازند. شاخصهاي خاص در هر برنامهریزي توسعه بسیار مؤثر است. در واقع، ارزیابی سیاستمداران از وضعیت مشکلات و مسائل جامعه، در جایی که نقش شرکاي اجتماعی یعنی شهروندان نهادهاي مردمی و بنگاههاي اقتصادي تعریف نشده، تعیینکننده مؤلفههایی است که طی برنامه توسعه بر روي آنها سرمایهگذاري صورت خواهد گرفت.
*توسعه پایدار اجتماعی*
توسعه پایدار اجتماعی به معناي جامعهاي تعریف شده که به طور مداوم در فرایند ایجاد محیط اجتماعی و فیزیکی و افزایش منابع جامعه است به گونهاي که افراد را قادر میسازد به طور متقابل، یکدیگر را در انجام تمام کارکردهاي زندگی و رسیدن به پتانسیلهاي کاملشان حمایت کند. بر این اساس توسعه پایدار اجتماعی:
- ارضاي نیازهاي اساسی انسان به غذا، سرپناه، تحصیلات، درآمد کاري، شرایط زندگی و کار سالم و ایمن
- برابري که شامل توزیع عادلانه منافع توسعه است
- افزایش و تقویت، یا حداقل نگهداري و حفظ رفاه فیزیکی ذهنی و اجتماعی
- تحصیل و فرصتها براي توسعه پتانسیل انسانی براي کل جمعیت
- حکومت دموکراتیک که مشارکت شهروندان و لحاظ کردن آنها در کارها را ارتقاء میدهد (Roseland, 1992: 88 92)
بنا به نظر مکنزي، توسعه پایدار اجتماعی، توسعهاي است که:
نیازهاي اساسی به غذا، سرپناه، آموزش، شغل، درآمد، شرایط زندگی و فعالیت را تامین میکند. عدالتخواه باشد و این اطمینان را بدهد، که منابع توسعه کاملا در سراسر جهان به تساوي و منصفانه توزیع میشود. رفاه فیزیکی، ذهنی، اجتماعی جمعیت را ارتقاء داده و یا حداقل از بین نبرد.
آموزش، خلاقیت و توسعه توان انسانی را براي کل جامعه ترویج نماید. میراث فرهنگی و زیستی را حفظ کرده و احساس ارتباط با تاریخ و محیط زیست را تقویت کند. مردمسالارانه باشد و مشارکت و دخالت شهروندان را ترویج کند (Mckenzie, 2004: 1)
از آنجایی که مسائل و مشکلات امروز جوامع، تا حدي جلوتر از تصمیمسازان و برنامهریزان در حرکت است، بنابراین بررسی شاخصهاي توسعه پایدار اجتماعی مورد اهمیت است. بُعد اجتماعی رویکرد توسعه پایدار متفکرین توسعه را بر آن داشت تا فراتر از مسئله حفظ محیط زیست گام بردارند و نیاز به برابري را در جامعه با تاکید بر کاهش تنشهاي اجتماعی، ترویج نقش خانوادهها و اجتماعات و ترویج ارزشهاي اجتماعی، پویایی جمعیت، درآمد و اشتغال، سلامت و بهداشت و مشارکتهاي مدنی موردنظر قرار دهند، که به واقع موارد فوق میتواند از محورهاي اصلی توسعه پایدار اجتماعی باشد و نقش مهمی در ارتقاء کیفیت زندگی ایفا نماید (Lample, 2005: 11).
*مطالعات ارزیابی تاثیر اجتماعی* با محوریت *پایداري* داراي این مزیت اساسی نسبت به مطالعات رایج ارزیابی تاثیر اجتماعی هستند، که بر مجموعهاي از اصول هنجاري متکی هستند که از طرفی تحقق اهداف مورد انتظار سیاستها و پروژهها را در ارتباط با گفتمان توسعه پایدار تسهیل میکنند و در نتیجه به توصیههاي موثري براي سیاستها، برنامهها و پروژهها براي تسهیل تحقق توسعه پایدار و توجه به اهداف بلندمدت توسعه اجتماعی منتهی میشوند. از طرف دیگر، این اصول هنجاري ناظر بر عملکرد پروژه یا سیاست مورد مطالعه است. به این معنی که محوریت موضوع پایداري این امکان را فراهم میکند که شرایط، ابزارها، روالهاي مطلوب براي تحقق بهترین نتایج متاثر از پروژه تامین شود. از این منظر، سوال مطالعه ارزیابی تاثیر اجتماعی تنها معطوف به شناسایی تاثیرات اجتماعی نیست، بلکه همزمان این سوال را نیز پیگیري میکند که تحقق کدام شرایط، زمینهها، ابزارها و رویههاي اجرایی به بهترین وجه میتواند اهداف کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت پروژه را محقق کند. بدین ترتیب، مطالعه تاثیرات اجتماعی به جاي آنکه صرفا بر وجوه سلبی متکی باشد که بروز تاثیرات منفی را کاهش میدهند، داراي وجوه ایجابی نیز هست که اهداف مطلوب و مبتنی بر گفتمان توسعه پایدار را در هر پروژه یا سیاستی شناسایی کرده و شیوه تحقق آنها را نیز ارزیابی و توصیه میکند.
(پاکسرشت و رضایی، 1392 : 115 - 114 )
*انسجام اجتماعی*
انسجام اجتماعی یکی از مفاهیم اساسی و نیز نقطۀ آغاز تحلیلهاي جامعهشناختی است و تبیین و تحلیل آن یکی از بنیانهاي شکلگیري جامعهشناسی معاصر تلقی میشود. انسجام اجتماعی به چگونگی روابط بین فرد و جامعه میپردازد و معطوف به بررسی، تبیین، چرایی و کم و کیف روابط متقابل فرد و جامعه است . بنابر تعریف، انسجام اجتماعی عبارت است از ایجاد حس همدلی، همکاري و تشریک مساعی بین گروههاي مختلف مردم
(Department For International Development, 2007: 1-2)
استمرار و پایداري حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه در گرو انسجام و همبستگی بین اجز ا و عناصر سازندۀ ساختار اجتماعی است. انسجام اجتماعی عبارت است از توافق جمعی میان اعضاي جامعه که حاصل پذیرش و درونی شدن نظام ارزشی و هنجاري جامعه و وجود تعلق جمعی در میان افراد آن جامعه است. انسجام در کل ناظر بر میزان الگوي رابطۀ متقابل بین کنشگران، گروهها و خرده فرهنگهاي تمایزیافته است؛ در واقع، انسجام اجتماعی نوعی احساس ارتباط، گرایش و تعامل با دیگران است و منظور از آن احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردارند (زکی، 1395 : 55 ) .
*سرمایه اجتماعی*
بانک جهانی در سال 1998، در تعریف خود از سرمایه اجتماعی چنین آورده است:
سرمایه اجتماعی در جامعهاي مفروض دربرگیرنده نهادها، روابط، نظرگاهها و ارزشهایی است که بر کنش و واکنش بین مردم حاکم هستند و در توسعه اقتصادي و اجتماعی سهم دارند، لیکن سرمایه اجتماعی جمع ساده نهادهایی نیست که جامعه را دربرمیگیرند بلکه ملاطی به شمار میرود که نهادهاي یاد شده را به یکدیگر پیوند میزند. سرمایه اجتماعی در عین حال دربرگیرنده ارزشها و هنجارهاي مشترک لازم براي رفتار اجتماعی است که روابط شخصی افراد در اعتماد آنها به یکدیگر و در حس مشترک مسئولیت مدنی منعکس است؛ چیزي که جامعه را فراتر از جمع افراد میسازد.
فوکویاما ضمن تعریف سرمایه اجتماعی مهمترین اقداماتی که توسط دولتها میتواند براي تقویت سرمایه اجتماعی انجام شود را به صورت تشویق و تقویت به منظور ایجاد نهادهاي مدنی از طریق غنیسازي آموزشهاي عمومی، تامین امنیت شهروندان براي حضور داوطلبانه در نهادهاي اجتماعی و پرهیز از تصديگري بخشهاي مختلف اقتصادي، فرهنگی و اجتماعی با واگذاري فعالیتهاي مربوط به نهادهاي مردمی میداند. تا از این طریق، مشارکت آنها در فعالیتها جلب گردیده و تکوین نهادهاي اجتماعی و شبکههاي اعتماد بین مردم شکل گیرد (فوکویاما، 1999 : 450).
جهت سنجش سرمایه اجتماعی میتوان دو سطح خُرد و کلان را در نظر گرفت. در سطح کلان، روابط و ساختارهاي رسمی مانند قوانین، مقررات، چارچوبهاي حقوقی و رژیم سیاسی، عدم تمرکز و سطوح مشارکت در تصمیمگیري سیاسی سنجیده میشود. اما در سطح خُرد میتوان به سازمانها و شبکههاي اجتماعی پرداخت که در توسعه جوامع نقش بالقوه ایفا میکند. در سطح خُرد میتوان به بخش شناختی سرمایه اجتماعی پرداخت. یعنی آن بخشی که کمتر قابل لمس است مانند ارزشها، اعتقادات، طرزتلقیها، رفتارها و هنجارهاي اجتماعی که همکاري، مشارکت، اگاهی و اعتماد را تایید و ترویج میکنند. بخش دیگر سطح خُرد، بخش ساختاري آن است. بخش ساختاري سرمایه اجتماعی، شکلگیري و عملکرد سازمانهاي رسمی و غیررسمی محلی را دربرمیگیرد که به مثابه ابزاري در جهت توسعه اجتماع قلمداد میشود.
سرمایه اجتماعی ساختاري، از طریق سازمانها و شبکههایی ایجاد میشود که در آنها فرایندهاي تصمیمگیري شفاف و جمعی صورت میگیرد به نحوي که رهبران پاسخگو باشند و تجربه عملی فعالیتها و اقدامات جمعی و مسئولیتهاي متقابل در جامعه را داشته باشند (تشکر، 1381 : 4).
*عدالت اجتماعی*
عدالت اجتماعی به طور کلی ایجاد یک جامعۀ عادلانه یا نهادي تعریف میشود که متکی به اصول برابري و همبستگی است و براي درک ارزشهاي حقوق بشر تلاش میکند و شأن و منزلت هر انسان را به رسمیت میشناسد (حیدري ساربان، 1397 : 93 ). از زاویه دیگر، عدالت اجتماعی چنین تعریف میشود:
توجه نسبتا برابر به تمامی حوزههاي زندگی اجتماعی و ارزشهاي محوري آنها، به لحاظ آزادي فعالیتها، برابري فرصتها و نابرابري مشروط در تولید و توزیع ارزشهاي محوري (همان، 94). در تعریفی دیگر ، عدالت اجتماعی به معناي رعایت تناسب، استحقاقها و شایستگیها در ساحت اجتماع است. در این تعریف، هر گروه و صنف و طبقهاي باید در جایگاه شایسته خویش جاي گیرد و در پی جایگاه دیگران برنیاید. عدالت اجتماعی مبتنی بر احوال و افعال اعضاي جامعه است و مرتبت هر کس بنا بر استحقاق و استعداد او تعیین میشود (مک لین، 1381).
به طور سنتی، مفهوم عدالت را به دو صورت تفسیر کردهاند:
الف. دیدگاه مبتنی بر تناسب (Proportionality) که به طور سنتی به ارسطو در کتاب اخلاق وي نسبت داده شده است.
ب. دیدگاه برابري خواه (Egalitarianism) که افلاطون در رساله گرگیاس (Gorgias) آن را تدوین کرده است. اصل تناسب براي توصیف عدالت توزیعی به کار میرود مانند اینکه یک موقعیت منصفانه عبارت از موقعیتی است که برونداد افراد با درونداد آنها تناسب داشته باشد. این رویکرد مبتنی بر تناسب شامل دو مؤلفه اقتصادي و انصاف است. رویکرد برابريخواه شامل دو مؤلفه نیاز و تساوي است. بین فرهنگها از نظر عدالت اجتماعی تفاوت وجود دارد. فرهنگهاي جمعگرا مثل چین بر برابريخواهی و فرهنگهاي فردگرا مثل آمریکا بر فردگرایی اقتصادي و دیدگاههاي مبتنی بر تناسب تأکید میکنند. اندیشههاي افلاطون و ارسطو سرآغاز و جهتدهنده بسیاري از اندیشهها و تئوريهاي دیگر است، افلاطون عدل را موضوع اصلی فلسفه میداند و به اعتبار اهمیت این امر، عنوان فرعی کتاب اصلی خویش جمهور را گفتگویی درباره عدالت مینامد (بشیریه ، 1374 : 6 ).
تقسیم دوگانه فوق در حیطه عدالت خاص است که به معنی آن است که در جامعه چنان عمل شود که هرکس حق و سهم خود را دریافت کند و ضمن رعایت تناسبها و ویژگیها با افراد برابر به طور برابر و با افراد نابرابر به طور نابرابر رفتار شود.
*هویت اجتماعی*
به شیوههایی که به واسطه آنها افراد و گروهها در روابط اجتماعی خود از گروههاي دیگر متمایز میشوند، اشاره دارد و بدان معنا که برقراري و متمایز ساختن نظاممند نسبتهاي شباهت و تفاوت میان افراد، میان گروهها و میان افراد و گروههاست . احساس تعلق به مقوله فرهنگی یا اجتماعی خاص است. در این حالت، فرد با عضویت در اجتماع خاص که خود را متعلق به آن میداند و در واقع با تشخیص تفاوتهاي اجتماع خود با سایرین، به درکی از هویت جمعی خود، میرسد (کاکویی دینکی، 1400 : 5 ).
در نهایت میتوان گفت: هویت اجتماعی عبارت از تصور، درک و ارزیابی فرد نسبت به خود از منظر دیگران یا جامعه است که در نتیجه آن، احساس کند از منطر دیگران یا جامعه داراي جایگاه، ارزش و احترام است ( kroger, 1996: 9).
هویت از نظر جامعه شناسی صرفاً” یکی شدن خود" نیست، بلکه "یکی شدن با خود و دیگران" محسوب میشود که توضیحدهنده هویت فردي و اجتماعی است.
*اعتماد اجتماعی*
اعتماد اجتماعی را مهمترین مولفه سرمایه اجتماعی و یکی از عناصر اساسی ایجاد نظم در جامعه میدانند. بدین ترتیب، این متغیر را میتوان یک عامل بهداشت روانی و هم یک فضیلت اجتماعی ضروري در نظر گرفت. مهمترین شکل اعتماد اجتماعی، اعتماد تعمیم یافته است. اعتماد تعمیم یافته را میتوان حسن ظن نسبت به اکثریت افراد جامعه، جداي از تعلق آنها به گروههاي قومی و قبیلهاي تعریف کرد (وجدانی و محصص، 1398 : 58 - 59 ).
بنا بر تعریف، اعتماد اجتماعی عبارت است از تمایل فرد به قبول ریسک در یک موقعیت اجتماعی، که این تمایل مبتنی بر حس اطمینان به این نکته است که دیگران به گونهاي که انتظار میرود عمل نموده و شیوهاي حمایتکننده در پیش خواهند گرفت. اعتماد، انتظاري است که در یک اجتماع منظم، صادق و داراي رفتار تعاونی خود را نشان میدهد.
اعتماد اجتماعی یکی از جنبههاي مهم روابط انسانی و زمینهساز همکاري میان اعضاي جامعه است. اعتماد تمایل افراد را به تعامل و همکاري با گروهها افزایش داده و شبکهاي از روابط داوطلبانه بین گروهها را در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تشکیل میدهد. بنابراین، اعتماد امري است که میتواند نقش مؤثري در توسعه و پیشرفت یک کشور ایفا نماید.
به اعتقاد باربر پیششرط توسعه اجتماعی همکاري و مشارکت اجتماعی است که با ایجاد اعتماد اجتماعی زمینه این امر فراهم میشود. به عبارتی دیگر، اعتماد، شاخصی از سرمایه اجتماعی است که تبادل اجتماعی را در شرایط عدم اطمینان و ریسک، تسهیل میکند. همچنین، اعتماد اجتماعی عبارت از قابلیت تشخیص براي اتکا یا اطمینان به صداقت یا صحت اقوال یا رفتار دیگران است (زارع شاهآبادي و نوریان نجف، 1391 : 48 ).
اهمیت اعتماد اجتماعی از آن جهت مورد توجه است که این متغیر با بسیاري از متغیرهاي موجود در جامعه مدنی از جمله مشارکت، داراي همبستگی است. مشارکت اجتماعی و عضویت داوطلبانه در سازمان غیردولتی و انجمنهاي داطلبانه، از جمله پیامدهایی هستند که میتوان انتظار داشت در شرایط وجود اعتماد اجتماعی بالا، زمینه مناسبتري براي تحقق پیدا کنند. اگر این اعتماد از حد فردي به سطح اجتماعی انتقال یابد، به عنوان یک سرمایه باارزش تلقی میشود که موجب پایین آمدن هزینه برهمکنشهاي اجتماعی و اقتصادي و اقدامات مرتبط با آن میشود (علیپور و همکاران، 1388 : 110 ) .
[1] منبع: گزارش نهایی تدوين شرح خدمات مطالعات پیوست اجتماعی طرحهای عمرانی (سازمان برنامه و بودجه، سال 1401)
*مسئولیت اجتماعی بنگاهها*
(اقتباس از: شرح خدمات *مطالعات پیوست اجتماعی* طرحهای عمرانی)
*مسئولیت اجتماعی بنگاهها[* 1]
مسئولیت اجتماعی بنگاهها یا CSR[2] را میتوان *متر و معیار* و *چهارچوبی* دانست که بنگاهها، سازمانها، نهادها و افراد بر مبناي آنها در رابطه با *مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي، زیستمحیطی* و در کل *تمامی جنبههاي زیست انسانی* ، واکنش نشان میدهند یا آغازگر فعالیتهایی است که در نهایت *به سود جامعه* است.
هسته اصلی مسئولیت اجتماعی بنگاهها *ایجاد تعادل بین اقتصاد و اکوسیستم* است.
آدام اسمیت، مسئولیت اجتماعی شرکت را به عنوان فرایند ایجاد ثروت، ارتقای مزیت رقابتی شرکت و حداکثر کردن ارزش از ثروت ایجاد شده براي جامعه می بیند، که به طور کلی تعهد و توجه کسبوکار به کیفیت زندگی کارکنان، مشتریان، جامعه محلی و کل جامعه را در جهت توسعه اقتصادي پایدار مد نظر دارد (Holme & Watts, 2000: 3).
به طور کلی، واژه مسؤلیت اجتماعی بنگاهها به ظهور یک جنبش اشاره دارد که به دنبال *وارد کردن فاکتورهاي محیطی و اجتماعی در تصمیمات تجاري بنگاهها، استراتژي تجاري و حسابداري* با هدف *افزایش عملکرد اجتماعی و محیطی* در کنار *ابعاد اقتصادي* است به گونه اي که *براي واحد تجاري، جامعه و محیط، مفید و سودمند باشد* .
تعاریف به کاررفته از طرف سازمانهاي پیشرو به صورت زیر می باشد:
- *شوراي تجاري جهانی توسعه پایدار* [3]، مسئولیت اجتماعی بگاهها را اینگونه تعریف می کند:
تعهد تجاري طولانی سازمان براي داشتن اخلاق تجاري، مشارکت و همکاري توسعه اقتصادي پایدار، کار با کارگران، خانوادههایشان، جوامع محلی و جامعه در سطح وسیعتر، براي بهبود کیفیت زندگی جامعه.
- *تجارت براي مسئولیت پذیري اجتماعی* [4]، مسئولیت اجتماعی بنگاهها را روشی براي دستیابی به موفقیت تجاري از طریق خلق ارزشهاي اخلاقی و محترم شمردن مردم، تعهدات و محیط طبیعی تعریف می کند .
- از نظر *دفتر بین المللی تجاري* [5]، مسئولیت اجتماعی بنگاهها عبارت است از تعهدات داوطلبانه از طریق تجارت براي مدیریت کردن فعالیتهاي بنگاه در امر پاسخگویی؛
- *انجمن کیفیت آمریکا* [6]، مسئولیت اجتماعی بنگاهها را به عنوان رفتار و مشارکت تجاري مردم و سازمان ها از نظر اخلاقی با در نظر گرفتن جامعه، فرهنگ و اقتصاد تعریف نموده و آن را تلاشی می داند که افراد، بنگاهها، سازمانها و دولتها از طریق آن می توانند اثر مثبتی بر توسعه، تجارت و جامعه داشته باشند؛
- *کمیسیون اروپایی* ( 2002 )، مسئولیت اجتماعی بنگاهها را به عنوان مفهومی که از طریق آن تعامل اجتماعی و اهمیت محیطی در عملیات تجاري و تعاملاتشان با سهامداران مقایسه می شود، تعریف می کند (چاوشی، 1378 ).
با توجه به تعاریف بالا ، منظور از مسئولیت اجتماعی بنگاهها این است که *بنگاهها تأثیر عمده اي بر سیستم اجتماعی دارند* . امروزه مسئولیت اجتماعی در جامعه مفهومی وسیعتر از فعالیتهاي گذشته دارد. از نقطه نظر دیگر، مسئولیت اجتماعی در مفهوم نوین را میتوان به اشکال زیر تعریف کرد (خلیلی و یقین لو، 1384 ):
- *مسئولیت اجتماعی بنگاهها* ، برنامه و ابزاري است براي گفتمان بخش اقتصاد، سیاست و جامعه با هدف ایجاد و ارتقای اعتماد عمومی به سرمایه گذاران و بنگاههاي اقتصادي آنان.
- مسئولیت اجتماعی بنگاهها، روشی است در مدیریت اقتصادي براي توانمند کردن بنگاه و ایجاد رشد و توسعه پایدار، در سه بُعد اقتصاد، محیط زیست و اجتماع.
- مسئولیت اجتماعی بنگاهها، ایجاد فرصت براي بنگاههاي اقتصادي است تا بتوانند مطالبی را که براي آنها از درجه اهمیت زیادي برخوردار است، در جامعه مطرح کنند.
- مسئولیت اجتماعی باعث ایجاد باور در بنگاهها می شود که خود را عضوي مسئول در جامعه بدانند. امروزه، بنگاهها بیش از گذشته، به اهمیت مسئولیت اجتماعی خود پی برده اند. لذا سازمانهاي جهانی، نهادهاي مدنی و نظارت مردمی باید همچنان در جهت ارتقای مردم سالاري با رعایت حقوق انسانی، براي توسعه، رشد و ارتقای استانداردهاي زندگی و رفاه عمومی کوشا باشند.
در قالب *ادبیات مسئولیت اجتماعی شرکتها* ، حیطه عمل مسئولیت اجتماعی داراي چهار بُعد اساسی به شرح زیر است :
*بُعد اقتصادی* : مهمترین بُعد مسئولیت اجتماعی بنگاهها، بُعد اقتصادي است که در آن فعالیتها و اقدامات اقتصادي مدنظر قرار می گیرد. به عبارت دیگر، مسئولیت اولیه هر بنگاه اقتصادي کسب سود است. وقتی سازمان سود لازم را به دست آورد و حیات خود را تضمین کرد، میتواند به مسئولیتهاي دیگرش بپردازد. در حقیقت، اهداف اولیه سازمانی در این بُعد مورد توجه قرار میگیرد .
*بُعد قانونی* : دومین بُعد مسئولیت اجتماعی، بُعد قانونی (حقوقی) است و بنگاهها ملزم می شوند که در چارچوب قانون و مقررات عمومی عمل کنند. جامعه این قوانین را تعیین میکند و کلیه شهروندان و سازمانها، موظف هستند به این مقررات به عنوان یک ارزش اجتماعی احترام بگذارند. بعد قانونی مسئولیت اجتماعی را " *التزام اجتماعی* " نیز می گویند.
*بُعد اخلاقی* : سومین بُعد مسئولیت اجتماعی بنگاهها ، بُعد اخلاقی است. از بنگاهها انتظار میرود که همچون سایر اعضاي جامعه به ارزشها، هنجارها و اعتقادات و باورهاي مردم احترام گذاشته و شئونات اخلاقی را در کارها و فعالیتهاي خود مورد توجه قرار دهند. بعد اخلاقی مسئولیت اجتماعی را " *پاسخگویی اجتماعی* " می گویند.
*بُعد عمومی و ملی* : چهارمین بُعد مسئولیت اجتماعی بُعد ملی است که شامل انتظارات، خواستهها و سیاستهاي مدیران عالی در سطح کلان است که انتظار می رود مدیران و کارگزاران بنگاهها با نگرش همه جانبه و رعایت حفظ وحدت و مصالح عمومی کشور، تصمیمات و استراتژيهاي کلی را سرلوحه امور خود قرار داده و با دید بلندمدت تصمیمگیري کنند. بُعد ملی مسئولیت اجتماعی را " *پاسخگویی اجتماعی* " می نامند. پاسخگویی اجتماعی، تعهد در قبال مسئولیت واگذار شده است.
از این رو *پاسخگو بودن* ، دلالت بر نوعی *رابطه رسمی* دارد که در آن اختیارات از یک طرف به طرف دیگر محول شده است (راه چمنی و کاووسی، 1394 : 71).
[1] منبع: گزارش نهایی تدوين شرح خدمات مطالعات پیوست اجتماعی طرحهای عمرانی (سازمان برنامه و بودجه، سال 1401)
[2] Corporate Social Responsibility-CSR
[3] World Business Council for Sustainable Development
[4] Business for Social Responsibility
[5] International Chamber of Commerce
[6] American Society for Quality