میرقاسمی:
هزینه های پنهان بیکاری و فقر
(تشدید آسیب های اجتماعی و
افزایش هزینه های تعمیر و نگهداری پروژه های عمرانی و زیرساختی)
علیرغم تاکیداتی که در برنامههای توسعه پنجساله کشور، در خصوص دستیابی به رشد اقتصادی 8 درصدی، پیشرفت همه جانبه، رونق تولید و کاهش بیکاری میشود و علیرغم تصویب قوانین و مقرراتی در خصوص "رفع موانع تولید" و "بهبود محیط کسب و کار" و نظایر آن، شواهد عینی در جامعه، حاکی از آن است که اوضاع معیشتی مردم، روز به روز، سختتر و مشکل تر میشود. بدلایل مختلف داخلی و خارجی، مدتی است که شرائط اقتصادی کشور نامناسب شده و بیش از هفت دهک از اعضای جامعه در زیر خط فقر زندگی می کنند و به شدت نیازمند خدمات حمایتی و کمکهای یارانه ای دولت هستند. شرائط بد اقتصادی سبب شده آمار آسیب های اجتماعی (نظیر بیکاری، فقر، اعتیاد، طلاق، ترک تحصیل دانش آموزان، تعداد کودکان کار و زنان سرپرست خانوار و ...) در حال افزایش باشد. از طرف دیگر، بدلایل متعدد، سرمایه اجتماعی، به تدریج، ضعیفتر میشود و نه تنها بی اعتمادی افزایش می باید بلکه روحیه همدلی، مشارکت و مسئولیت پذیری کاهش می یابد که اثر مضاعفی بر پیچیده شدن اوضاع جامعه داشته و بحران های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی را دامن میزند.
بیکاری، بلای خانمان سوزی است که سبب تشدید سایر آسیبهای اجتماعی میشود. بعنوان مثال، یکی از دلایل رو آوردن جوانان به اعتیاد، بیکاری و ناامیدی از شرائط آینده جامعه است. یکی از دلایل افزایش آمار طلاق، بیکاری و یا پایین بودن سطح درآمد مردان (سرپرست خانوار) و عدم توان مالی ایشان برای تامین خواسته های همسر و فرزندان خویش میباشد (بعضی از پدران بدلیل شرمندگی در نزد خانواده و اقوام، دست به خودکشی می زنند و یا خانواده را رها نموده و به صورت گمنام، در یک محله دیگر و یا در شهر دیگر زندگی می کنند). چنانچه شغل مناسبی برای مردان وجود داشته باشد چه بسی مجبور به انجام کارهای غیرقانونی و خلاف (سرقت و یا قاچاق کالا و یا فروش مواد مخدر و نظایر آن) نمی شوند و محیط جامعه امنتر و سالمتر باقی میماند.
بیکاری و فقر سبب شده که عده ای مهاجرت کنند (از روستا به شهر و یا از شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ)، عده ای به شغلهای کاذب روی آورند و عده ای هم اقدام به کلاهبرداری و یا سرقت اموال مردم (سرقت از منازل و یا خودروها و یا زورگیری و یا کیف قاپی و یا جیب بری و یا ...) و یا حتی تخریب و سرقت اموال عمومی (نظیر نیمکت یا نرده پارکها و یا نرده پل عابر پیاده و یا گارد ریل جادهها و یا حتی کابل و یا ترانس برق و یا کابل موتورخانهها و یا تجهیزات و وسایل بکار رفته در پروژههای زیرساختی) نمایند که هم امنیت مردم به خطر می افتد و هم هزینههایی را به زندگی مردم تحمیل میکند و هم اینکه سبب افزایش هزینههای تعمیر و نگهداری پروژههای عمرانی و زیرساختی میشود یعنی ضرر و زیان زیادی به مردم، شرکت های بیمه، بخشهای عمومی و خصوصی وارد میشود که معمولا در ارزیابی حسابهای ملی و همچنین طراحی پروژههای عمرانی، به آنها توجهی نمیشود. عمق فاجعه وقتی مشخص میشود که سرپرست یک خانوار در جنوب کشور که به بلای اعتیاد دچار است، با یک سارق محلی تبانی می کند تا ترانس برق سرکوچه خودش را بدزد و پس از فروش آن، بخشی از پول بدست آمده را به فرد معتاد بدهد. با توجه به اینکه خانواده فرد معتاد می بایست چند روز در بی برقی سر کنند تا مجددا ترانسی تهیه و نصب شود، این اتفاق نشان می دهد که فرد معتاد حتی به خانواده خودش هم رحم نمی کند چه رسد به سایر اعضای جامعه و یا اموال عمومی.
بدیهی است تا مشکل بیکاری و درآمدزایی مردم حل نشود و معیشت جوامع محلی بهبود نیابد (از فقر فرهنگی و درآمدی خارج نشوند)، نمی توان انتظار داشت که اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم سر و سامان یابد. ضرورت دارد که به موازات کارهای فرهنگی و زیرساختی، در زمینه کنترل و درمان برخی آسیبهای اجتماعی تاثیرگذار در سلامت و امنیت جامعه نظیر بیکاری و اعتیاد تلاش نمود والا تجهیزات و وسایل بکار رفته جهت توسعه زیرساختها (اجرای پروژه های عمرانی) به سرقت رفته و مردم از دسترسی به آن خدمات محروم شده و منابع ملی نیز تلف میشوند.
سید ابوالفضل میرقاسمی
فعال اجتماعی
29/04/1402
لینک قرائت *شعر زیبا* و پر معنی در مورد *تقدیر* و *تغییر*
توسط
خانم دکتر *سوگل مشایخی*
با پاي خود رفتيم و هي گفتيم *تقدير*
در گِل نشستيم و به خود بستيم *زنجير*
تقويم ها گفتند و ما *باور نكرديم*
يك عمر در *پرواز* خود كرديم *تاخير*
تا راحت وجدانمان بر هم نريزد
هر *درد* را با *حكمتي* كرديم *تفسير*
ما تيشه را بر ريشه ي خود مي زنيم و
اي واي بر دستِ رها گشته ز *تدبير*
*از ماست هر ظلمي كه در هر لحظه بر ماست*
اين است *رمز حركت* و *آغاز تغيير*
https://www.aparat.com/v/2M7lx
🟢 ایران در یک نگاه!
🔹 مساحت کل؛ ۱,۶۴۸,۱۹۵ کیلومتر مربع
🔹 مساحت مفید؛ ۱۰٪ (۹۰٪ کویر، بیابان و کوهستان غیرقابل کشت و سکونت)
🔹 مساحت زیر فشار خشکسالی؛ ۹۷٪
🔹 متوسط بارندگی سالانه؛ ۲۰۰ میلیمتر
🔹 سرانه آب در دسترس؛ ۱,۰۰۰ متر مکعب
🔹 آب و هوا؛ گرم و خشک و نیمه خشک
🔹 جمعیت؛ ۸۵,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 ظرفیت زیستی؛ ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 تراکم جمعیت؛ بالا
🔹 تراکم جمعیت در سی سال آینده؛ بشدت بالا
🔹 نرخ رشد جمعیت؛ ۰,۸٪+
🔹 نرخ باروری کشور؛ ۱,۷ فرزند به ازاء هر زن
🔹 نرخ باروری پایتخت؛ ۱,۳ فرزند به ازاء هر زن
🔹 میزان عمومی ولادت؛ ۱۳ تولد به ازاء هر ۱,۰۰۰ نفر جمعیت
🔹 میانگین سنی جمعیت؛ ۳۲ سال
🔹 سن امید به زندگی؛ ۷۴ سال
🔹 سن امید به زندگی توام با سلامت؛ ۴۵ سال
🔹 جمعیت در سی سال آینده؛ ۱۰۵,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 نرخ رشد جمعیت در سی سال آینده؛ ۰٪
🔹 نرخ باروری در سی سال آینده؛ ۱,۳ فرزند به ازاء هر زن
🔹 میانگین سنی جمعیت در سی سال آینده؛ ۴۴ سال
🔹 میزان تولید ناخالص داخلی؛ ۲۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار
🔹 درآمد سرانه؛ ۲,۵۰۰ دلار
🔹 نرخ رشد اقتصادی؛ ۰٪
🔹 ضریب جینی (نحوه توزیع ثروت و درآمد)؛ ۰,۴۹ (بشدت ناعادلانه)
🔹 نرخ تورم؛ ۵۰٪
🔹 شاخص فلاکت (نرخ تورم + نرخ بیکاری)؛ ۱۰۰٪
🔹 شاخص توسعه انسانی؛ پایین
🔹 میانگین سالهای تحصیل؛ ۹ سال
🔹 جمعیت در سن کار؛ ۵۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت شاغل؛ ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت بیکار؛ ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت بازمانده از تحصیل؛ ۴,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت معتاد؛ ۳,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت زیر خط فقر؛ ۷۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 میانگین مساحت واحد مسکونی؛ کمتر از یکصد مترمربع
🔹 جمعیت مستأجر؛ ۴۲,۵۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت بدون خودرو؛ ۴۲,۵۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 جمعیت شهرنشین؛ ۷۰٪
🔹 جمعیت روستانشین؛ ۳۰٪
🔹 جمعیت شهرنشین در سی سال آینده؛ ۸۵٪
🔹 جمعیت روستانشین در سی سال آینده؛ ۱۵٪
🔹 کودکان کار؛ ۴۰۰,۰۰۰ نفر
🔹 سرانه مطالعه؛ کمتر از نیم ساعت در روز
🔹 ضریب هوشی؛ ۸۴
🔹 گروه کشور؛ جهان سوم (عقبمانده)
🔹 بهترین دوستان کشور؛ روسیه، چین، کره شمالی، کوبا، ونزوئلا، سوریه و...
🔹 بزرگترین خطرات پیشروی کشور؛ تغییرات اقلیمی (گرمایش پیوسته و خشکسالی پیاپی) و افزایش افسارگسیخته جمعیت (انفجار جمعیت)
🔹 شبیهترین کشور به ایران تا سی سال آینده؛ سومالی
🟩 چه باید کرد؟ پذیرش آگاهانه و فراگیر الگوهای مجردی و بیفرزندی یعنی تنها راه نجات!
🟩 منابع آماری؛ بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سازمان ثبت احوال کشور، مرکز آمار ایران، صندوق جمعیت ملل متحد، ناسا و
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 مدل جهاد سازندگی در به میدان آوردن مردم چگونه بود؟
🔹ساختار تشکیلاتی جهاد سازندگی چگونه اداره میشد ؟
🔹گزیده ای از مستند جوان مرگ کاری از سفیر فیلم
🔹لینک کامل مستند جوان مرگ👇👇
https://www.aparat.com/v/iQoY1
🌻جهادگران اقتصاد مقاومتی👇
@jam_zn
مهمترین *فلسفه قیام* امام حسین (ع) *عزت خواهی* و *دوری از ذلت* است
( *عزا داری* یک *فریاد* همگانی *بر علیه ستمکاران* و یزیدیهای عالم)
http://shabestan.ir/detail/News/1085944
حجت الاسلام واعظ موسوی گفت:
در روایت آمده است که انسان اختیار جان و مال خود را دارد الا اختیار عزت نفس خود
و حق ندارد از عزت نفس خود ذره ای هزینه کند.
از اینرو شاید بتوان گفت مهمترین علت قیام عاشورای امام حسین (ع) *عزت خواهی* و *دوری از ذلت* است.
*مهمترین فلسفه قیام عاشورا چیست؟*
امام حسین (ع) فلسفه قیام عاشورا را نرفتن زیر بار ذلت دانستند و فرمودند:
« *من زیر با ذلت نمی روم* ».
این نشان می دهد آن زمان قدرت های یزیدی می خواستند امام حسین (ع) را وادار به *بیعت* با چنین *قدرت های ظالمانه* کنند اما حضرت زیر بار ذلت نرفتند و با شعار « *هیهات من الذله* » می فرمایند:
«من جانم را می دهم ولی زیر بار ذلت نمی روم». و می فرمایند:
«این پسر نابکار من را بین دو چیز مخیر کرده است یا *تن به شمشیر بسپارم* و *کشته شوم* یا اینکه *زیر بار ذلت بروم* ».
*قیام امام حسین* (ع) چه *پیامدها* و *نتایجی* به دنبال داشت؟
*تکانه ای بود* برای مردمی که 50 سال پس از رحلت نبی اکرم در *خواب غفلت* فرو رفته بودند، *گرفتار دنیا طلبی* شده بودند و *ظلم و ستم* ، *رشوه* و *رانت خواری* برایشان امری عادی شده بود.
قیام امام حسین (ع) در واقع یک تکانه ای ایجاد کرد و به قول استاد مطهری « *خون* ، رنگ خاصی دارد که تاثیر عجیبی در بیداری ملت ها و در تاریخ دارد»
و به همین دلیل بعد از *نهضت حسینی* ، *قیام های زیادی* از جمله توابین ، مختار سقفی و امثال اینها به وقوع پیوست که نشان از *پیامدهای حرکت حسینی* است.
*اگر ما از این واقعه کربلا عبرت نگیریم* هر روز *تاریخ تکرار می شود* و دوباره *حسینی ها* در *مسلخ* سر بریده می شوند و *یزیدها بر قدرت می نشینند.*
عزا داری و *اشک ریختن* وقتی *ثواب* دارد و حتی یک قطره آن انسان را بهشتی می کند که *انسان متوجه اهداف امام حسین (ع) باشد* و
*با حضرت همسو و همراه شده باشد.*
التماس دعا
*فلسفه* و *اهداف قيام عاشورا* از *ديدگاه امام حسين (ع)*:
1- امام حسين(ع) در *مكه* در جمع *گروهي از علما و نخبگان* ديگر مناطق اسلامي با ايراد *خطبهاي شورانگيز و كوبنده* ، ضمن يادآوري وظيفه سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها در باره *پاسداري از كيان دين* و *اعتقادات مسلمانان* و *پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان* ، از *خاموشي* آنان در برابر *سياستهاي دينستيزانه* حاكمان اُموي *انتقاد* كرده و هرگونه همراهي و *سازش* با آنان را *گناه نابخشودني* دانستند.
حضرت در پايان سخنان خود، *هدف* از اقدامات و فعاليتهايش را *بر ضدّ نظام ستمگر حاكم* (كه چند سال بعد خود را در قالب يك *نهضت* نشان داد) چنين اعلام فرمودند:
خدايا تو ميداني آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات بر ضدّ حاكمان اُمَوِي) به خاطر *رقابت* و *سبقت جويي در فرمانروايي* و *افزونخواهي* در متاع ناچيز دنيا نبوده است، بلكه براي اين است كه *نشانههاي دينت* را (به مردم) نشان دهيم ( برپاگردانيم) و *اصلاح* در سرزمينهايت را آشكار كنيم.
ميخواهيم *بندگان ستمديدهات در امان باشند* و به واجبات و *سنّتها* و احكامت *عمل شود* .
از اين جملات ميتوان *چهار هدف را براي اقدامات و فعاليتهاي امام حسين(ع)* كه در عصر حاكميّت يزيد جزء *اهداف قيام* حضرت به شمار ميرفت، استخراج كرد:
الف ـ احياي مظاهر و نشانههاي اسلام اصيل و ناب محمدي
ب ـ *اصلاح و بهبود وضع مردم* سرزمينهاي اسلامي
ج ـ *مبارزه با ستمگران* اُموي جهت *تأمين امنيّت براي مردم ستمديده*
د ـ فراهم ساختن *بستري مناسب* براي *عمل به احكام* و واجبات الهي
*فلسفه* و *اهداف قيام عاشورا* از *ديدگاه امام حسين (ع)* قسمت دوم:
2- *امام حسين(ع)* ضمن *وصيّتنامهاي* كه هنگام *خروج از مدينه* و در زمان وداع با *برادرش محمّد بنحنفيّه* براي وي نوشت، *هدف از حركت خويش* را چنين بازگو كرد:
من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستمگري حرکت کردم. بلكه تنها براي *طلب اصلاح در امّت جدم* حرکت کردم.
ميخواهم *امر به معروف* و *نهي از منكر* كنم و به *سيره جدم* و پدرم علي بنابيطالب عمل كنم.
و در زيارتهاي مختلف كه در باره امام حسين(ع) از امامان (ع) وارد شده، اين تعابير فراوان ديده ميشود:
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَيْتَ الزَّكوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ
گواهي ميدهم كه تو نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي.
از اين عبارات، *اهداف ذيل* را از قيام حضرت، ميتوان استفاده كرد:
الف ـ *طلب اصلاح در امور امّت پيامبر (ص)*
ب ـ *امر به معروف*
ج ـ *نهي از منكر*
د ـ *عمل به سيره رسولخدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع)* همانند برپايي نماز و پرداخت زكات
3- *حضرت در نامهاي* كه در زمان اقامت خويش در *مكّه* در *پاسخ دعوت* به نامههاي اشراف و *بزرگان كوفه* مبني بر آمدن به كوفه، نوشتند، *فلسفه قيام* خود را چنين بيان فرمودند:
به جانم سوگند، *پيشوا* كسي است كه *به كتاب خدا عمل كند* ،
*عدل و داد را محقق سازد* ،
معتقد به حقّ باشد،
خود را به آنچه در راه خدا هست پايدار بدارد.
امام حسین (ع) در اين نامه، هدف از قيام را، تلاش در جهت برپايي حكومتي ميداند كه *رهبر و پيشواي آن، صفات و امتيازات ذيل را دارا باشد:*
الف ـ به كتاب خدا *حكم* كند.
ب ـ *عدالت* را در جامعه حاكم كند.
ج ـ متديّن و *معتقد به دين خدا* باشد.
د ـ خود را وقف خدا و *اهداف الهي* كند.
منبع: *پرسمان دانشجويي*
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت سوم:
۴- حسين بنعلي در نامهاي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان ميكند:
من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش ميخوانم.
همانا سنّت پيامبر(ص) از بين رفته است و بدعت زنده شده است.
و در جواب عبدالله بنمُطيع ميفرمايد:
كوفيان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون اميدوارند (كه با رهبري من) نشانههاي حقّ زنده و بدعتها نابود شود.
و
نيز در نامهاي كه به شيعيان بصره نوشتند، فرمودند:
من شما را به زنده كردن نشانههاي حقّ و نابود كردن بدعتها ميخوانم.
از مجموع نامه و پاسخ حضرت، اين اهداف را ميتوان براي نهضت عاشورا استفاده كرد:
الف ـ دعوت (و عمل) به كتاب خدا و سنّت پيامبر (ص)
ب ـ احياي سنّت پيامبر(ص) كه از بين رفته است، و برپايي مظاهر حقّ و حقيقت و استقرار عدالت اجتماعی
ج ـ از بين بردن بدعتها (كه جايگزين احكام خدا و سنّت پيامبر(ص) شده است).
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت چهارم:
۵- حضرت اباعبدالله درخطبهاي كه پس از برخورد با حرّ بنيزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، انگيزه قيام خود را با استناد به فرمايش پيامبر (ص)، چنين بيان كردند:
اي مردم ! رسولخدا (ص) فرمودند:
كسي كه فرمانرواي ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و پيمان الهي را شكسته و با سنّت رسولخدا (ص) مخالفت ورزيده در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوزگري رفتار ميكند، ولي در برابر او با كردار و گفتار خود برنخيزد، برخدا است كه او را در جايگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان اي مردم، بدانيد كه اينها تن به فرمانبري از شيطان داده و اطاعت از فرمان الهي را رها كرده و فساد را نمايان ساخته و حدود خدا را تعطيل نمودهاند، درآمدهاي عمومي (بيت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كردهاند و من شايستهترين فرد براي تغيير دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم.
از اين خطبه و يا نامه، علّت قيام سيدالشهدا (ع) را ميتوان اين امر دانست كه حاكمان بنياُمَيّه (به ويژه يزيد) اقدامات ضدّ ديني زير را مرتكب شدهاند:
الف ـ فرمانبري از خدا را رها كرده و به اطاعت از شيطان رو آوردهاند؛
ب ـ فساد را (در زمين) آشكار كردهاند؛
ج ـ حدود الهي را تعطيل كردهاند؛
د ـ بيتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛
ﻫ- حرام خدا را حلال و حلال الهي را حرام كردهاند.
از اين رو است كه در زيارات وارده در باره امام حسين( ع)، شهادت به برپايي احكام الهي و سنّت پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) توسط حضرت، داده شده است:
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَيْتَ الزَّكاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ اِلي سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ
شهادت ميدهم كه تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام كردي و نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي و (مسلمانان را) با پند و اندرز نيكو، به راه روش خود، فراخواندي.
و همچنين:
شهادت ميدهم كه تو به عدل و داد امر كردي و (مسلمانان را) به سوي اين دو دعوت كردي.
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت پنجم:
۶- پيشواي سوّم در منزل «ذوحُسَم» در توجيه حركت خويش چنين فرمودند:
آيا نميبينيد كه به حقّ عمل نميشود و از باطل بازداشته نميشود؟
(در چنين شرايطي) بايد مؤمن، به حقّ خواهان ديدار خدا باشد.
من چنين مرگي را جز شهادت و زندگي با ظالمان را جز ننگ و خواري نميبينم.
امام حسین(ع) درباره ذلتناپذيري خود به عنوان هدف ديگر از قيام خويش، بيانات ديگري نيز دارد، از جمله در مقابل پيشنهاد عبيدالله كه حضرت را بين كشته شدن و بين بيعت كردن با يزيد مخيّر كرده بود، ميفرمايد:
... هيهاتَ مِنَّا الذِلّه يأبي اللهُ ذلكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...
از ما دور باد كه پستي را پيشه خود كنيم، (چرا كه) خدا و رسول او از آن ابا دارند.
نكته شايان توجّه در اين فراز آن كه امام حسين(ع) عدم ذلتپذيري خود را مستند به امر خدا و سيره رسولخدا (ص) و مؤمنان ميداند، چرا كه مؤمن واقعي با پيروي از فرمان خدا و تأسّي به سيره رسولخدا (ص)، به هيچ رو به ذلّت تن در نميدهد.
و نيز در جاي ديگر فرمود:
به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بيعت) همانند شخص خوار به آنان (پيروان يزيد) نميدهم و همانند فرار بردگان، فرار نميكنم.
و
باز فرمود:
مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است.
از مجموع اين سخنان، اين اهداف را ميتوان استفاده كرد:
الف ـ ترويج حقّ و عمل به آن
ب ـ نهي از ترويج باطل و بازداشتن از عمل به آن
ج ـ عدم پذيرش زندگي ذلّتبار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي با سعادت آخرت.
۷- امام صادق(ع) در زيارت اربعين، هدف از نهضت حسيني را چنين بيان ميفرمايد:
حسين بن علي (ع) جان خويش را در راه تو (خدا) فدا كرد تا بندگانت را از بيخبري و سرگرداني گمراهي نجات دهد.
از ديدگاه امام ششم، سيدالشهدا(ع) با نهضت عاشورا، اهداف زير را تعقيب ميكردند:
الف ـ نجات مسلمانان از بي خبري نسبت به احكام دين و وظايف خويش در برابر پروردگار
ب ـ رهايي بندگان خدا از گمراهي با آگاه ساختن آنان به لزوم پيروي از رهبران واقعي دين
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت پایانی:
نتيجه بحث:
با اندكي دقّت در اهداف استخراج شده از اين بيانات، ملاحظه ميشود كه امام حسین (ع) علّت و انگيزه قيام خويش را،
مبارزه با منكرات فراوان در جامعه اسلامي و
تبليغ و ترويج معروف در بين مسلمانان، اعلام ميكنند.
بنابراين، فلسفه اصلي و نهايي نهضت حضرت را ميتوان در يك هدف جامع و كلّي يعني «احياي فرهنگ اسلام اصيل و ناب محمدي (ص) و زدودن زنگارهاي تحريف و بدعت از دين جدّشان» خلاصه كرد.
البته حضرت راهكار و ابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به اين هدف را، در عنصر «امر به معروف و نهي از منكر» ميدانند.
از اينرو، در وصيّتنامه خود به محمّد بنحنفيه مينويسند:
«اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر» و يا (چنان كه گذشت) در زيارتنامههاي مربوط به حضرت آمده است: «... وَ اَمَرْتَ بالمعروف وَ نَهَيْتَ عَن المنكر»
توضيح مطلب آنكه:
اگر حضرت علّت حركت خويش را مبارزه با اموري، همچون رواج بدعتها، مخالفت با كتاب خدا و حلال و حرام الهي، نابودي سنّت پيامبر (ص) ، شيطان محوري و ترك خدا محوري، فساد، ظلم، بيعدالتي و ناامني در جامعه اسلامي، تعطيلي حدود الهي، در انحصار گرفتن و تاراج بيتالمال مسلمانان و ... ميدانست، تمام اين امور حاكي از فراواني و شيوع امري به نام «مُنْكَر» در جامعه اسلامي بود، كه حضرت خود را موظّف به نهي از آن ميدانستند. و نيز اگر اباعبدالله (ع) جامعه اسلامي را به اموري از قبيل:
عمل به كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص)، احياي مظاهر و نشانههاي حقّ، ايجاد امنيّت، اصلاح و بهبودي وضع امور امّت و مسائلي از اين قبيل، فراميخواند، اين مسأله نشانگر آن است كه امري به نام «معروف» در جامعه از بين رفته يا دست كم در حال نابودي بود.
از اينرو، اگر حضرت از بيعت با يزيد امتناع كرده و با اين عمل، از يكسو، آمادگي خود را براي شهادت و مقاومت در برابر حكومت يزيد اعلام كرد، و از سوي ديگر، تلاش خود را جهت برانداختن حكومت يزيد و تأسيس حكومت اسلامي، به كار گرفت، در واقع سرباززدن از بيعت، به معناي نهي از منكر، ترويج معروف و اتمام حجّت با مسلمانان در باره حرمت سكوت در برابر بدعتها و جنايات بنياُمَيّه بود و بيعت و يا حتّي سكوت در مقابل چنين حكومتي، افزون بر آن كه ترويج منكر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانهاي نيز براي افراد عادّي در همكاري با حاكمان اُموي ميشد.
به ديگر سخن، آنچه در سيره حسين بنعلي به عنوان امام معصوم، مسلم و غيرقابل ترديد به نظر ميرسد، آن است كه شخصيّتي همانند امام حسين (ع) حاضر نبودند با شخصي همچون يزيد بيعت كرده و حكومت وي را به رسميّت بشناسند، چرا كه حضرت با مشاهده و بررسي عمق انحرافات امّت اسلامي در عصر حكومت معاويه و سپس حكومت يزيد، به اين نتيجه رسيده بودند كه ديگر نميتوان با موعظه و خطبههاي آتشين و سخنرانيهاي تهديدآميز و تحريككننده، انحرافي را كه در مباني اعتقادي و سياسي جامعه اسلامي و نيز در دستگاه خلافت رسوخ كرده، از بين ببرند. بلكه تنها راه درمان و نجات امّت اسلامي، برپايي يك نهضت عميق است كه بازتاب و گستره آن، افزون بر آنكه فرامكاني باشد، فرازماني نيز بوده و در گستره زمان، الگويي براي آزاد مردان تاريخ باشد. البته در مقابل، يزيد كسي نبود كه بدون بيعت گرفتن از امام(ع)، ساكت بنشيند، چرا كه به رسميّت نشناختن حكومت از سوي افرادي همچون حسين بنعلي(ع)، به معناي ردّ مشروعيّت آن و آمادگي براي مبارزه با حكومت بود و يزيد به خوبي به اين موضوع آگاهي داشت.
منبع: پرسمان دانشجويي
*دوستان گرامی*
درود بر شما
عزاداری های شما مقبول درگاه حق تعالی
انشالله
یک *تصور غلط* و *برداشت نادرستی* که از *فضیلت گریه برای مظلومیت امام حسین (ع)* و خانواده عصمت و طهارت وجود دارد، این است که
*ما در طول سال آزادیم* که *هر گناهی* خواستیم، مرتکب شویم ولی با *شرکت در مجلس عزای امام حسین (ع)* و *قطره ای اشک ریختن* ، *تمام گناهان ما پاک میشود* و ... !!!
مطمئنا *بخشیده شدن گناهان* ما *شرایطی* دارد و نیازمند *توبه* و *بازگشت* از راه نادرست و *اظهار پشیمانی واقعی* و ندامت و ... است
خداوند متعال، *گناهانی را می بخشد* که *حق الله* است (مثل کوتاهی در اجرای احکام و مناسک دینی و نافرمانی خداوند) و نه *حق الناس* !!!
ما اگر *حق کسی* را *رعایت* نکردیم و یا *ضایع* نمودیم
اگر ما پشت سر کسی، حرفی زدیم که او ناراضی باشد ( *غیبت* )
اگر به کسی *تهمت* و *بهتان* زدیم
اگر به *امانت* کسی (که در نزد ما است) *خیانت* کردیم
اگر مال کسی را به *سرقت* بردیم
اگر در زمان *رانندگی* ، *حق تقدم* دیگران را رعایت نکردیم
اگر *تملق* و *چاپلوسی* کسی را کردیم
و اگر ...
*خداوند حکیم* ، این قبیل گناهان را که به *حق الناس* موصوف است، *نمی بخشد* مگر آنکه ما برویم و
*جبران خسارت* وارده را بکنیم و
*رضایت* آن شخص را بدست آوریم و بگوییم که ما را *حلال کن* ...
از طرف دیگر، *ارتکاب به گناه، تاثیر منفی در روح و روان ما گذاشته* و سبب *کاهش قدرت معنوی* ما میشود (نوعی *انرژی منفی* است)
و *آدم خاطی* و *خیانتکار* ، دچار *ترس و اضطراب* و *مشغله فکری* میشود و ...
احتمالا این *داستان زیبا* را هم شنیده اید:
*حاجب بروجردی* قصیده ای زیبا در *مدح امیر المومنین، علی (ع)* سرودند که *شاه بیت* آن این بود:
*حاجب اگر محاسبه حشر با علیست*
من ضامنم که *هر چه بخواهی گناه کن!*
همان شب, در *عالم رویا* ، مولا *علی بن ابیطالب (ع)* به *خواب* ایشان آمده و فرمودند:
اگر چه محاسبه در دست ماست اما اگر اجازه بدهی من *بیت آخر شعرت را اصلاح کنم!*
حاجب عرض میکند:
یا مولا, شعر برای شما و در مدح شماست!
صاحب اختیار هستید
حضرت علی (ع) میفرمایند پس بیت آخرت را اینگونه بنویس:
*حاجب اگر محاسبه حشر با علیست*
*شرم از رخ علی کن* و *کمتر گناه کن* ...
در *قرآن کریم* ، آیه ای از زبان *حضرت یوسف* وجود دارد که
آیه 53 سوره یوسف:
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ
و من ( *خودستایی* نکرده و) *نفس خویش* را از *عیب* و *تقصیر* مبرّا نمیدانم، زیرا *نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا میدارد* جز آنکه *خدای من رحم کند* ، که *خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.*
امیدوارم *خداوند منان توفیق دهد* که بیش از پیش، با *معارف حقیقی دین مبین اسلام* آشنا شده و به آن عمل کنیم
و
*معرفت و شناخت بیشتری* نسبت به شأن و منزلت *ائمه معصومین علیهم السلام* بدست آوریم
انشالله
التماس دعا