11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سفارش_مهم_آیت_الله_بهجت (ره)
اهمیت نماز های پنجگانه و رسیدن به مقامات عالیه
🕊⁐𝄞
شهــ∞ــدا🥀
چشمشانرابہروےدنیا بستند
تا معراجشانآسمانشودوپروازڪنند•°🌱
#شھیـدانھ
➣💞•
...
وقٺے کاࢪے ࢪو بࢪاے عشقٺ بکنے،
اگہ همہ هم بدٺو بگن ٺوغمٺ نیسٺ
چون #عشقٺازٺࢪاضیہ...!
پس اگہ عاشق #خدایے بہ رضایٺ اون فکر کننه حرف مردم...(:
...
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استورۍ
#جمعہهایامامزمانے
من سرم گرم گناه است😔
سرم داد بزن
🌿 #احـڪام
معیار در پوشش بانوان
🔹 چادر برای بانوان، حجاب برتر اسلامی است؛ البته هر پوششی که شرایط ذیل را داشته باشد به عنوان حجاب اسلامی محسوب می شود:
* تمامی بدن (به جز صورت و دست ها تا مچ) را بپوشاند.
* هرگونه آرایش و زینت را (حتی در صورت و دست ها تا مچ) بپوشاند.
* به گونه ای نباشد که توجه نامحرم را جلب کند.
* برجستگی های بدن را ـ به شکل تحریک کننده و مفسده انگیز، آشکار نکند.
* موجب انگشت نما شدن در میان مردم نشود.
* از لباس های مخصوص مردان نباشد.
✍ آیت الله خامنه ای
🌸🍃رمـــان #من_با_تو... 🍃🌸
قسمت #سی_و_هفتم
از تاڪسے 🚕پیادہ شدم همونطور ڪہ بہ سمت خونہ مے رفتم گفتم:😕
_عجب اشتباهے ڪردم رفتم!
مادرم با خندہ گفت:
_از بیمارستان تا اینجا مخمو خوردے هانیہ،عین پیرزناے هفتاد سالہ،
غر غر!😄
پشت چشمے براے مادرم نازڪ ڪردم و گفتم:
_دستت درد نڪنہ مامان خانم!😌
خواستم در رو باز ڪنم ڪہ در خونہ ے عاطفہ اینا باز شد،خالہ فاطمہ با لبخند نگاهے بہ من و مادرم انداخت:
_چقدر حلال زادہ! داشتم مے اومدم خونہ تون!😊
سلام ڪردم و دوبارہ قصد ڪردم براے باز ڪردن در ڪہ صداے خالہ فاطمہ مانع شد:
_هانیہ جون عصرونہ بیاید خونہ ے ما،من و عاطفہ ام تنهاییم!
با شیطنت نگاهش ڪردم و دستش رو گرفتم:😉
_قوربونت برم عاطفہ ڪہ شهریارو دارہ،شمام ڪہ عمو حسین رو دارے بلا خانم!
خندید،بعداز سہ ماہ!
همونطور با خندہ گفت:
_نمیرے دختر،ناهید دخترت شنگولہ ها!😉
مادرم بے تعارف وارد خونہ شون شد و گفت:
_چشمش نزن فاطمہ،مخمو خورد از بس غر زد!😄
با خالہ فاطمہ وارد شدیم،چادرم رو محڪم گرفتہ بودم ڪہ خالہ فاطمہ گفت:
_راحت باش هانے جان امین سرڪارہ!
همونطور ڪہ چادرم رو در مے آوردم گفتم:
_شمام آپدیت شدے،هانے!😀
خالہ فاطمہ جارو،رو برداشت همونطور ڪہ بہ سمتم مے اومد گفت:
_یعنے میگے من قدیمے ام؟چیزے حالیم نیست؟
با چشم هاے گرد شدہ و خندہ گفتم:😄😳
_خالہ چرا حرف تو دهنم میذارے؟
جارو،رو گرفت سمتم:
_یڪم ڪتڪ بخورے حالت جا میاد!😐😄
جدے اومد سمتم
جیغے ڪشیدم و چادرم رو مثل بغچہ زیر بغلم زدم و وارد خونہ شدم!
عاطفہ با تعجب نگاهم ڪرد،پشتش پناہ گرفتم و گفتم:😄
_تو رو خدا عاطے مامانت قصد جونمو ڪردہ!
خالہ فاطمہ و مادرم با خندہ وارد شدن،😃😃
بعداز سہ ماہ صداے خندہ توے این خونہ پیچید! مادرم چادر و روسریش رو درآورد،عاطفہ رفت بہ سمتش و باهاش روبوسے ڪرد،😘 بہ شوخے گفتم:
_اَہ مامان توام ڪہ چپ میرے راست میرے این عروستو بوس میڪنے بسہ دیگہ!😄😬
عاطفہ مادرم رو بغل ڪرد و گفت:
_حسود!
مادرم عاطفہ رو محڪم بہ خودش فشرد و گفت:
_خواهر شوهر بازے درنیار دختر!😊
ازشون رو گرفتم،بہ خالہ فاطمہ گفتم:
_خالہ احیانا اینجا یہ مظلوم نمیبینے؟🙁
و بہ خودم اشارہ ڪردم،خالہ با لبخند بغلم ڪرد و گونہ م رو بوسید.😘
زبونم رو بہ سمت مادرم و عاطفہ دراز ڪردم!
🌸🍃ادامه دارد...
✍نویسنده:لیلے سلطانے
instagram:leilysoltaniii
#کپی_بدون_نام_نویسنده_و_منبع_حق_الناسه
🍃🌸رمـــان #من_با_تو... 🌸🍃
قسمت #سی_و_هشتم
صداے گریہ ے 😭👶هستے اومد،
خالہ سریع ازم جدا شد و با گفتن بلند جانم جانم☺️ بہ سمت اتاق امین رفت!
چند لحظہ بعد درحالے ڪہ هستے بغلش بود و لب هاش رو غنچہ ڪردہ بود برگشت بہ پذیرایے!
مادرم با دیدن هستے گفت:
_اے جانم خدا نگاش ڪن،روز بہ روز شبیہ امین میشہ!😊
صداے باز و بستہ شدن در اومد،
مادرم سریع روسریش رو سر ڪرد،امین یااللہ گویان وارد شد!
سریع چادرم رو سر ڪردم! سلام ڪرد و رفت بہ سمت خالہ فاطمہ، با لبخند😊 هستے رو از بغل خالہ فاطمہ گرفت و چندبار گونہ و پیشونیش😘😘 رو بوسید! هستے هم با دیدن امین میخندید و بہ زبون خودش حرف میزد!
امین نشست روے مبل و هستے رو گرفت بالا،هستے غش غش میخندید!
دلم براش رفت،رو بہ مادرم گفتم:
_اگہ جاے شهریار یہ دختر بدنیا میاوردے الان منم خالہ شدہ بودم با بچہ هاش بازے میڪردم!🙁😃
عاطفہ با اخم مصنوعے گفت:
_ببینم این شوهر منو ازم میگیرے!😄
همہ شروع ڪردن بہ خندیدن،😄😄😄امین از روے مبل بلند شد و اومد بہ سمتم!
روے مبل ڪمے خودم رو جا بہ ڪردم!
هستے رو گرفت رو بہ رم و در گوشش گفت:
_میرے بغل خالہ؟😊
هستے بهم زل زد و محڪم بہ پدرش چسبید.
امین زل زد توے چشم هام،سریع از روے مبل بلند شدم و همونطور ڪہ بہ سمت در میرفتم گفتم:
_من برم یہ دوش بگیرم،احساس میڪنم بوے بیمارستانو گرفتم!
امین صاف ایستاد
و با لبخند عجیبے نگاهم ڪرد!اشتباہ ڪردم،هنوز هم میتونست خطرناڪ باشہ!
خواستم برم ڪہ امین گفت:
_عاطفہ زنگ بزن بہ شهریار بریم
پارڪ!⛲️🌳
خالہ فاطمہ گفت:
_میخوایم عصرونہ بخوریم!😕
امین نگاهے بہ خالہ انداخت و گفت:
_شام بذار،میریم یڪم هواخورے،زود میایم!😊
عاطفہ با خوشحالے اومد ڪنارم و گفت:
_هانے بعدا دوش میگیرے!?😍
آرومتر اضافہ ڪرد:
_امروز امینم حالش خوبہ تو رو خدا بیا بریم!😉
نگاهے بہ جمع انداختم
و بالاجبار برگشتم سرجام! عاطفہ با خوشحالے بدو بدو بہ سمت اتاقش رفت،امین با صداے بلند گفت:
_عاطفہ لباس مشڪے نپوشیا!✋
من و مادرم و خالہ فاطمہ نگاهے بهم انداختیم و چیزے نگفتیم!
امین هم رفت سمت اتاقش!
خالہ فاطمہ با تعجب گفت:
_یهو چقدر عوض شد،خدایا خودت ختم بہ خیر ڪن!😟
چند دقیقہ بعد امین از اتاق اومد بیرون، شلوار ورزشے و بلوز مشڪے رنگ پوشیدہ بود! خالہ فاطہ با تردید گفت:
_پس چرا بہ عاطفہ میگے مشڪے نپوش؟!🙁
همونطور ڪہ لباس هستے رو درست مے ڪرد گفت:
_من با عاطفہ فرق دارم!😊
عاطفہ اومد ڪنارمون و گفت:
_شهریار الان میرسہ بدویید حاضر شید!☺️
خالہ فاطمہ نگاهے بہ مادرم انداخت:
_میرے ناهید؟
مادرم با خستگے گفت:
_نہ خیلے خستہ ام،بچہ ها برن،یہ روز دیگہ همگے میریم!😊
خالہ فاطمہ سرش رو تڪون داد و چیزے نگفت، عاطفہ اومد بہ سمت من و گفت:
_خب تو پاشو دیگہ!
بہ زور لبخند زدم و گفتم:
_شما برید خوش بگذرہ،جمع بہ من نمیخورہ!😐
عاطفہ دهنش رو برام ڪج ڪرد:
_لوس نشو!😕
بازوم رو ڪشید،
مادرم معنادار نگاهم ڪرد و با مهربونے رو بہ عاطفہ گفت:
_عاطفہ جون تو با شهریارے،امینم ڪہ با هستے،هانیہ این وسط تنهاس!😊
دوبارہ نگاهے بهم انداخت و ادامہ داد:
_بذار متاهل بشہ هرچقدر دوست داشتید برید بیرون،حالام دخترمو بدہ بہ خودم میبرید دل بچہ مو آب میڪنید!
با لبخند مادرم رو نگاہ ڪردم😊😍
و چشم هام رو باز و بستہ ڪردم،یعنے ممنون!
عاطفہ اصرار ڪرد:
_مامان ناهید،نمیشہ ڪہ!امین و شهریار باهم منو هانیہ ام باهم!
هستے رو از امین گرفت همونطور ڪہ لپش رو میبوسید گفت:
_جیگر عمہ هم نخودے!😊
خالہ فاطمہ بہ مادرم گفت:
_بذار برہ،فڪر ڪردے عاطفہ و هانیہ بزرگ شدن؟😄
من و عاطفہ هم زمان گفتیم:
_عہ!
مادرم و خالہ خندیدن، 😄😄مادرم شونہ هاش رو انداخت بالا:
_خودش میدونہ!😕
🌸🍃ادامه دارد...
✍نویسنده:لیلے سلطانے
instagram:leilysoltaniii
#کپی_بدون_نام_نویسنده_و_منبع_حق_الناسه
♦️ تذکر مهم :
🔹 آیا می دانید که امام زمان(عج) به تمام محتوای گوشی ما دسترسی دارند؟ و از جزئیات آن آگاه هستند ؟ اگر مطلب بدی داری که حضرت را ناراحت میکنه ، فردا دیره، همین الان پاکش کن..... !
قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ «105توبه»
وبگو: (هر گونه كه مىخواهيد و مىتوانيد) عمل كنيد،كه بزودى خداوند و پيامبرش و مؤمنان كار شما را مىنگرند۰
🍃امام صادق علیه السلام
وَالمُؤْمِنُونَ همان ائمّه علیهم السلام هستند.
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
♦️ تذکر مهم : 🔹 آیا می دانید که امام زمان(عج) به تمام محتوای گوشی ما دسترسی دارند؟ و از جزئیات آن آ
https://harfeto.timefriend.net/16067789585697
باتوجه به این متن ایا شماهم حاضری گوشیتو به امام زمان(عج)نشون بدی...
تو لینک برامون بنویسید..
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
https://harfeto.timefriend.net/16067789585697 باتوجه به این متن ایا شماهم حاضری گوشیتو به امام زمان(
جواب هاتون رو با اره یا خیر بگید ..