و زیارت میکنیم، مزار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (با صلوات همراه با وعجل فرجهم)🌹
کانال شهدای ظهور 🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
شادی روح شهدای اسلام صلواتی بر محمد و آل محمد 🌹🌹🌹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹🌹
شهید بابک نوری هریس🌹🌹🌹
تاریخ تولد : 1371/07/21🌹🌹🌹
محل تولد : گیلان - رشت🌹🌹🌹
تاریخ شهادت : 1396/08/27🌹🌹🌹
محل شهادت : سوریه - بوکمال🌹🌹🌹
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : گلزار شهدای رشت🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
قصه شهید بابک نوری هریس، از همین جا شروع شد، از وقتی عکس هایش یکی یکی در فضای مجازی منتشر شدند و روی قضاوت خیلی ها خط کشیدند، قضاوتی که معیار و اندازه اش چشم آدم ها بود؛ خط کشی که نمی توانست عکس آخرین سلفی بابک در سوریه را کنار عکس های قبل از اعزامش بگذارد و بپذیرد که قهرمان هر دو عکس یک نفر است.🌹🌹🌹
حالا اما بابک شده یک نماینده خوب برای دهه هفتادی ها ، برای همه آنهایی که متهم می شوند به وصل بودن به این دنیا، بابک از همه دلمشغولی های این دنیایی اش دل بریده و برای دفاع از مرزهای اسلام ، پرکشیده سمت سوریه؛ سمت حرم حضرت زینب(س) و همانجا شهید شده؛ ما به بهانه شهادت بابک، با محمد نوری هریس، پدر او که یکی از چهره های سرشناس شهر رشت است، به گفت و گو نشستیم؛ پدری که می گوید: ما بابک را دیر شناختیم.
آقای نوری فکر می کردید بابک یک روزی شهید بشود؟
واقعیتش را بگویم، ما اصلا بابک را نشناختیم، الان که بابک شهید شده می بینم که پسرم چقدر در انجمن های خیریه فعال بوده، می بینم همه جا او را می شناختند اما انگار فقط ما هنوز او را نشناخته بودیم.
کانال شهدای ظهور🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
هدایت شده از 『شھدایِظھور🇵🇸🇮🇷』
چطور شد که بابک این راه را انتخاب کرد؟
نه اینکه بابک پسرم باشد و این را بگویم نه. ولی بابک یکی از فعال ترین جوان های شهرمان بود.سرشار از زندگی بود و همیشه در برنامه های مختلف پیش قدم بود. اصلا هم تک بعدی نبود و بواسطه سن و سالش جوانی می کرد و از همه قشری هم دوست و رفیق داشت . بعد از شهادتش من فهمیدم که کارهای ساخت بنای یادبود شهدای گمنام در پارک ملت رشت را هم خودش انجام داده ، رئیس بنیاد شهید دیروز که به خانه ما آمده بود به من گفت که می دانستی پسرت چقدر برای اینکه اینجا ساخته شود زحمت کشید؟! من اینجا تازه فهمیدم که زمان ساخت این بنا، بابک به مسئولان گفته بود که چه شما بودجه بدهید چه ندهید روح این شهیدان اینقدر بلند و پر خیر وبرکت است که این بنای یادبود ساخته می شود و بعدا شما حسرت خواهید خورد که در این ثواب شرکت نکردید. بجز این فعالیت های فرهنگی، بابک یکی از دانشجوهای فعال دانشگاه تهران هم بود. ذاتش جوری بود که می خواست در همه ابعاد رشد داشته باشد و تک بعدی نباشد.
دانشجوی چه رشته ای بود؟
بابک دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود اما همه این ها را ول کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت.
خب این اتفاق چطور افتاد؟
به خاطر اعتقاداتش. بابک قبل از اینکه به سوریه اعزام شود هم در دوره ای که سرباز حفاظت اطلاعات بود ، دوبار داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شده بود اما ما خبر نداشتیم و بعد از شهادتش، مطلع شدید.
به طور مستقیم با ما موضوع اعزامش به سوریه را مطرح نکرد، اما می دانستیم که شش ماه است در سپاه بست نشسته و هر روز می رود و می آید و اصرار می کند که من را اعزام کنید. تا اینکه بالاخره با اعزامش موافقت شد و فکر می کنم واقعا این موافقت هم کار خدا بود. بابک یک روز قبل از اعزامش ، در مسجد باب الحوائج بلوار شهید انصاری رشت که مسجد آذری های مقیم رشت است و همه بابک را آنجا می شناسند، از همه نمازگزاران مسجد بعد از نماز خداحافظی کرده بود، به همه گفته بود که من یک مدتی نیستم می خواهم بروم خارج از کشور. آن موقع همه فکر می کردند می خواهد برود آلمان.
چرا آلمان؟
چون من و برادرانش خیلی اصرار داشتیم که برود آلمان ادامه تحصیل بدهد، حتی موقعیتش را هم برایش فراهم کرده بودیم اما خودش قبول نمی کرد برود. آن روز مردم فکر کرده بودند که بالاخره اصرار های ما جواب داده و بابک راضی شده به آلمان برود.
اما به جای آلمان از سوریه سردرآورد؟
بله همین طور است...بابک همه را شوکه کرد.
از شما و بقیه اعضای خانواده چطور؟ اصلا خداحافظی کرد؟
بله ما در جریان بودیم که می خواهد به سوریه اعزام شود. روزی که می خواست برود، من داشتم تلویزیون نگاه می کردم که بابک آمد خانه رفت اتاقش و بعد با یک کوله پشتی رفت بیرون و چند دقیقه بعد بی کوله پشتی برگشت. بعد هم به مادرش گفت که با اعزامم موافقت شده. او هم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه کرد شاید که بابک منصرف بشود اما بابک تصمیمش را گرفته بود، گفت من حضرت زینب (س) را خواب دیدم دیگر نمی توانم اینجا بمانم باید بروم سوریه. این قضیه رفتنم هم مال امروز و دیروز نیست ، من چند ماه است که تصمیمم را گرفته ام. حتی شنیدم که به او گفته اند که چطور می خواهی مادرت را تنها بگذاری و بروی،بابک هم گفته مادر همه ما آنجا در سوریه است، من بروم سوریه که بی مادر نمی مانم، می روم پیش مادر اصلی مان حضرت زینب (س).🌹🌹🌹
کی اعزام شد؟
همان اوائل آبان. فکر می کنم دوم یا سوم بود.🌹🌹🌹
یعنی فاصله اعزام تا شهادتش 26 روز بود؟
بله ...می بینید چقدر برای شهادت عجله داشت، من 50 ماه سابقه جبهه دارم اما شهید نشدم، ولی این پسر آنقدر با همه وجودش شهادت را می خواست که به یک ماه نکشیده طلبیده شد و رفت.🌹
کانال شهدای ظهور🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
هدایت شده از 『شھدایِظھور🇵🇸🇮🇷』
در آخرین مکالمه چه چیزهایی به همدیگر گفتید؟
آن روز وقتی بابک تماس گرفت من از تهران داشتم برمی گشتم رشت که بروم مشهد. بابک تا شنید من می خواهم بروم مشهد گفت آقا جان قول بده من را دعا کنی. من گفتم : پسرم ، قربانت بروم ، قربان صدایت بشوم تو باید من را دعا بکنی ... گفت نه آقا جان قول بده ... هردو از هم التماس دعا داشتیم و این شد آخرین حرف های بین من و بابک. نکته جالب اینجاست که بابک همان روز از من خواست که از دوستان شهیدم بخواهم شفاعتش را بکنند و این اتفاق یک جور عجیبی افتاد و بعد از شهادتش من اصلا خبر نداشتم که مزارش را کجا در نظر گرفته اند اما وقتی که برای تشییع او رفتیم دیدم که خانه جدید بابک درست کنار بچه های عملیات کربلای دو و کربلای پنج است که همگی دوستان و همرزمان من بودند و در جبهه شهید شدند . دیدم بابک با دوستان من همجوار شده. همان موقع به او گفتم بابک جان، بابک زیبای من دیدی خدا خودش تو را به خواسته ات رساند...خودش آرزویت را برآورده کرد.🌹🌹🌹
یک روز بعد از شهادت بابک، خبر پیروزی جبهه مقاومت در رسانه ها منتشر شد، از شنیدن این خبر چه احساسی داشتید؟
من واقعا خوشحال شدم...خوشحال شدم که این اتفاق افتاد و خون مبارک و مقدس فرزند من و بقیه شهدای مدافع حرم به ثمر نشست و ریشه داعش در سوریه کنده شد. این پیروزی را به همه مسلمانان تبریک می گویم.🌹🌹🌹
در این چند روز از بابک عکس های مختلفی با تیپ و قیافه های مختلف منتشر شده، شما کدام را بیشتر دوست دارید؟
بله خبر دارم که خیلی ها از روی این عکس ها فکر کرده اند بابک مدل بوده اما نه این طور نیست اینها همه عکس های شخصی بابک است و برای دل خودش گرفته بود. من همه آنها را دوست دارم اما بابک یک عکسی دارد با لباس سفید در کنار دریا ، که دست هایش را از هم باز کرده؛ وقتی این عکس را می بینم احساس می کنم بابک همین جا دست هایش را به سوی خدا باز کرده و این عکس را خیلی دوست دارم.🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
هدایت شده از 『شھدایِظھور🇵🇸🇮🇷』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانال شهدای ظهور🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
هدایت شده از 『شھدایِظھور🇵🇸🇮🇷』
تشییع پیکر شهید بابک نوری هریس🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
هدایت شده از 『شھدایِظھور🇵🇸🇮🇷』
شادی روح شهدای اسلام صلواتی بر محمد و آل محمد 🌹🌹🌹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🌹🌹
تاریخ تولد : ۱۳۶۵/۹/۲۰
محل تولد: تهران
وضعیت تاهل: مجرد
فرزند دوم خانوادهی آقای رمضانعلی خلیلی
دانش آموختهی: دانشگاه امام حسین علیه السلام
دانشجوی: رشته ی مدیریت
اعزام به سوریه: بر حسب وظیفه
تخصص: تخریب - تاکتیک - جنگ های نامنظم
شهادت در تاریخ : ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۹۲
محل شهادت:سوریه _حلب
محل دفن: تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها ، قطعه 53 ، ردیف 87/الف
شهید مورد علاقه : شهید حاج محسن دین شعاری
صفات بارز اخلاقی : بسیار خوش رو و شوخ طبع ، اهل تفریح و گردش خصوصا با دوستانش ، ورزشکار ، عاطفی ، دل رحم ، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان ، بخشنده ، سر به زیر و با حیا ، با غیرت ، هیاتی ، مطیع رهبر ، نظامی متخصص و..
علایق: کارهای هیجانی و پر استرس ، ورزش (جودو ، کاراته ، کوهنوردی و راپل) ، خوشنویسی ، نقاشی ، طراحی ، سفر ، زیارت اهل بیت علیهم السلام و شهدا ، خدمت به شهدا حتی با رنگ آمیزی قبورشان ، شرکت در مجالس اهل بیت (ع) و... 🌹🌹🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور 🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
در حدود 18 سالگی در مدرسه اتفاقی رخ می دهد و استادش علیه رهبری و نظام صحبت می کند که شهید قیام می کند، استاد می گوید خلیلی باید اینجا تکلیف من و شما مشخص شود یا جای من است و یا جای شما! او می گوید به دلیل اینکه شما استاد و مربی من هستید و احترام شما واجب است، من از این مدرسه می روم.
شهید مراحل مختلف را طی کرد و زیرساخت های شخصیتی خود را با تقوا بنا گذاشت و با تاسی به شهدا، آنان را الگو می گرفت، شب های جمعه به زیارت شهدا در بهشت زهرا(س) می رفت و به زیارت می پرداخت و حتی برخی از سنگ قبرها را بازنویسی می کرد و بعد از آن در مراسم عزاداری حرم عبدالعظیم حسنی(ع) شرکت می کرد.🌹🌹🌹
برادرش نقل می کند که یک بار من خواب بودم، من را بیدار کرد و گفت به هیئت برویم، حضور پیدا کردیم اما یکباره در مابین سخنان سخنران، گفت برویم، پرسیدم چرا؟ گفت برویم توضیح می دهم، در مسیر گفت این سخنران خط فکری سیاسی اش ضدولایت فقیه است.🌹🌹🌹
مادر شهید اخیرا تعریف می کرد که شهید به خواب اش آمده و گفته است: برای زمینه سازی ظهور امام زمان(عج)، تنها شعاردادن کافی نیست باید حرکت کرد و در عمل ارادت خود را نشان دهید. شهید خلیلی در حدود 8 مرتبه به خواب افرادی که اعتقادات کمتری داشته اند، رفته و آن ها را متحول کرده است 🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور 🌹👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh