فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مدینه...❤️
یه بقیع...❤️
یه امامی که حرم نداره....🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
#حرف_حساب 🌱
🎤حاج حسین یکتا:
در زمان حال، دعوا بر سر #ولایت_فقیه است و این امتحانی است برای #ظهور حضرت ولیعصر(عج) وامتحانی که پیش روی ماست به مراتب سختتر خواهد شد وما باید حواسمان به امتحانات الهی که از نوع عبادی و اعتقادی و ولایت پذیری است، باشد.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
🌱چهرهی نورانی و جذاب شهیدان والامقام،الگوی همهی جوانانی است که هویت اسلامی وایرانی خود راارج مینهند وسلطهی سیاسی وفرهنگی واقتصادی بیگانگان راذلتی بزرگ وتحملناپذیر برای خود میدانند.۱۳۸۱/۷/۴
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
🛑راز بازگشت پیکر شهدای خان طومان:
🍃🌸شهید رادمهر میگفت:
دوستانم میگویند اگر تو شهید شوی، نمی توانیم جنازه ات را بیاوریم، چون تکه تکه می شوی از بس این ور و اون ور می روی!!!
باید بیل بیاوریم جنازه ات را جمع کنیم!!!
به آنها گفتم: حتی بیل هم نیازی نیست، چون جنازه من طوری می شود که نمیتوانید آن را جمع کنید!!
شهید به همسرش گفته بود: دعا کن مثل حضرت فاطمه(س)، پیکر نداشته باشم!!!
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یکی از همرزمان شهید محمود رادمهر میگوید:
چندی پیش، شهید رادمهر را در خواب دیدم.
گفتم: کجایی؟ بالا بالاها نشستی! هوای برگشت نداری!؟؟
گفت: هوای برگشت نداشتیم،
اما
#حاج_قاسم گفت: برگردید تا #آقا تنها نباشد! امروز آقا به کمک شما نیاز دارد!
💠پی نوشت👇
۱. حاج قاسم، شاهد وضع انقلاب و امام انقلاب است. او حتی در آن عالم نیز همچنان،
پاسدار انقلاب است!
۲. امام خامنه ای تاکنون سه بار به آیه بشارت شهدا بعد از شهادتشان اشاره کرده است و گفتند؛برکات شهدا، بعد از شهادتشان نیز ادامه دارد و تنها #بایدصدای_آنان_راشنید!
۳. ما با همه ادعای خویش، به گونه ای عمل نکردیم که امام خامنه ای، تنها نباشد!
ما سرگرم چه هستیم؟!
۴. روح حاج قاسم، جزء ارواح صاعده است. گویا قدرت حضور و تصرف فراوانی دارد. فضائلی که او کسب کرده، مایه حیرت است!
۵. مانند سال ۹۲، کسی میخواهد دوباره، وسوسه مذاکره را به دلها بیفکند و خسران محض را به ایران تحمیل کند. این شهیدان، هوس مذاکره را خواهند زدود و دلها را به سوی دیگری خواهند برد.
و ...
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
با سلام خدمت عزیزان دوستدار شهدا✋🏻
این هفته، به مناسبت بازگشت پیکر شهدای مظلوم مدافع حرم( #شهدای_خانطومان)، میهمان یکی از این شهدا خواهیم بود✨✨✨
انشاالله، که با آشنایی بیشتر شهدای عزیز، بتوانیم، ادامه دهندگان حقیقی راه آنها باشیم🤲
التماس دعا🤲
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
شهید محمد بلباسی🌹
تاریخ تولد : سال 1358✨
محل تولد : قائم شهر✨
تاریخ شهادت : 1395/02/17🌹
محل شهادت : خانطومان – سوریه🌹
وضعیت تاهل : متاهل با 4 فرزند🌸
شهید تازه تفحص شده✨
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
خصوصیات اخلاقی به نقل از دوست شهید 🎤
آنها که محمد را از نزدیک دیده و چند صباحی با او رفت و آمدی داشتند حتما حرف مرا تایید می کنند:
محمد تجسم عینی ایثار بود و فداکاری، مظهر اخلاق بود و تواضع، دریای آرامش بود و البته طوفانی در درون جانش، و نیز ابر مهربانی بود و رافت.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
خیلی ساکت و مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت، هر وقت از مدرسه می آمد خانه، اولین کاری که می کرد پله ها را تمیز می کرد و کفش ها را دستمال می کشید، بعد دست هایش را می شست و جلوی آفتاب خشک میکرد.
بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان میآمد لذت می بردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده. خودش غذا نمی خورد تا مهمانها غذایشان تمام شود.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
✨✨✨یکسال که ماه رمضان مقارن شده بود با ایام عید، محمد گفت من وضو می گیرم بروم مسجد. شب چهارشنبه سوری هم بود، موقع رفتن بچه های محل بهش می گویند بیا برویم آتش بازی، او می گوید دارم می روم مسجد، امشب شب قدر هم هست و نباید جشن چهارشنبه سوری بگیرید. بچه ها هم برای اینکه اذیتش کنند بطری نوشابه پر از بنزین را خالی میکنند روی محمد و لباسش آتش می گیرد. بر اثر آن اتفاق پایش به شدت سوخت و با زحمت در بیمارستان مداوا شد⭕️⭕️⭕️
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از بازی کردن شهید بلباسی با بچه ها😊
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
animation.gif
105.5K
🔷دعای آخر ماه صفر:
((سُبحانَ اللّه یا فارِجَ الهَمِّ وَ یا کاشِفَ الغَمِّ فَرِّجْ هَمِّی وَ یَسِّرْ أمرِی وَ أرحَمْ ضَعفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ أُرزُقنِی مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِب یا رَبَّ العَالَمِینَ))
در دوران مدرسه، بچه درس خوانی بود و البته استعداد هم داشت. وقتی دیپلم گرفت گفتم محمد جان برای دانشگاه هم امتحان بده. گفت مادر برای امسال دیر شده چون یک ماه دیگر کنکور است. اما من گفتم توکل کن به خدا پسرم، بنشین و این یک ماه را درس بخوان. این مدت کمی که فرصت داشت برای دانشگاه خودش را آماده کرد اما با همه مشغلهاش نماز جمعهاش ترک نشد. یک روز می خواست برود نماز جمعه، وقتی خواست بند کتانی اش را ببندد، رفتم روبروی پله جلویش را گرفتم و پرسیدم: کجا می روی؟
گفت میروم نماز جمعه. گفتم نماز جمعهی تو، درس توست، حالا اگر یک هفته شرکت نکنی اشکالی ندارد. درست را بخوان، دانشگاه که قبول شدی انشاءالله نماز جمعه هم می روی. الحمدالله درس خواند و دانشگاه سراسری مشهد رشته مهندسی ریخته گری هم قبول شد.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
🌹مخلص بودن شهید از قول مادر شهید🌹
🌹پسرم خیلی زحمت کش و مخلص بود و همه کارهایش را برای رضای خدا انجام میداد. وقتی کاری می کرد دوست نداشت کسی بفهمد چه کرده. مثلا شب عید قربان چند تا گوسفند قربانی می کرد و بین مردم پخش می کرد تا خانواده های نیازمند فردای عید گوشت داشته باشند که بچه هایشان کباب بخورند. یا مثلا وسیلهای می خرید و شب اول ماه رمضان میبرد درب منزل خانواده های نیازمند زنگ می زد اجناس را می گذاشت و سریع فرار
می کرد تا کسی او را نبیند. به نوعی سرباز گمنام بود.🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
( راوی خواهر شهید) 🎤
⭕️به خاطر حساسیت های بابا، ما به حجاب خیلی اهمیت می دادیم و هر چهار خواهر، از همان سن کم چادر می گذاشتیم. من هر روز فاصله مدرسه تا خانه را پیاده طی میکردم. یک روز در راه برگشت از مدرسه، صدای ناآشنایی باعث شد سرم را بالا بیاورم. پسری که جلوی مغازه ای در نزدیکی خانه مان ایستاده بود، تا مرا دید، گفت:( مگه خونه نداری که توی چادر زندگی می کنی؟)
چیزی برای گفتن نداشتم. عکس العملی هم نشان ندادم و به راهم ادامه دادم تا به خانه رسیدم. به محض این که داداش محمد را دیدم، طبق معمول همه چیز را کف دستش گذاشتم. از اتفاقات صبح در مدرسه شروع کردم تا رسیدم به متلک پراندن آن پسر، جلوی مغازه. من از داداش محمد نه سال کوچک تر بودم. درستش این است که بگویم برایم پدری کرد؛ ولی این طور نبود. او مثل یک مادر، دلسوز من بود.
هیچ چیز پوشیده ای بین ما وجود نداشت. برای هر مسئله کوچکی به او رجوع می کردم. از تمام سَر و سِر های زندگی من خبر داشت و اگر کمکی از دستش بر می آمد، کوتاهی نمیکرد.
بعد از این که خوب به حرف هایم گوش داد،شروع کرد به پرسیدن سوال:(پسره رو دقیقا کجا دیدی؟ کِی دیدی؟ چه شکلی بود؟ و...)
بعد از این که مشخصات دقیق را گرفت، دیگر چیزی نگفت.
صبح روز بعد که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم، داداش هم با من آمد؛ ولی پشت سرم با فاصله. وقتی آن پسر را دید، با ایما و اشاره به من گفت:(تو برو! اینجا نایست!)
✨✨داداش محمد بچه آرامی بود و همیشه مسائل را مسالمت آمیز حل می کرد؛ اما نمی دانستم در این ماجرا چه پیش خواهد آمد. شاید به خاطر ناموسش از کوره در می رفت و دعوا راه می انداخت. دلم طاقت نیاورد.
خیلی دور نشدم. جلوتر رفتم و گوشه ای ایستادم تا اگر درگیری پیش آمد، یکی را خبر کنم. دیدم داداش خیلی مودبانه جلو رفت، با آن پسر دست داد و شروع به صحبته کرد. نه آثار دعوایی بود و نه پرخاشی. حتّی آخرش خندیدند و از هم خداحافظی کردند.
صبر کردم تا داداش به طرفم بیاید و بپرسم ماجرا چه بوده است! خودش هم از نگاه متعجب من من فهمیده بود که منتظر جواب هستم. برای همین گفت:(دوستانه حل شد، دیگه این آقا مزاحمت نمی شه.)
⭕️هیچ وقت نفهمیدم آن روز به هم چه گفتند؛ اما آن پسر دیگر مزاحمم نشد.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤صحبت دوستانه با شهید🌹
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤مصاحبه با همسر شهید بلباسی قبل از بازگشت به وطن🇮🇷
و فیلم از شهید🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh