eitaa logo
تیـرانداز
1هزار دنبال‌کننده
475 عکس
65 ویدیو
0 فایل
کانال تیرانداز↓ https://eitaa.com/joinchat/2103181931Cc78e299616 کانال شروط و پاسخگویی به پیام های ناشناس تیرانداز↓ https://eitaa.com/joinchat/2967601771C0ed636ced1 لینک ناشناس برای سخنانان ارزشمند شما بزرگواران↓ https://daigo.ir/secret/432031818
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه مذهبی بودن مثل نردبونه هرچقدر بالاتر میری به خدا نزدیکتر میشی اما یادت نره.. اگه از بالا بیفتی دردش خیلی بیشتر از افتادن از پله های پایینتره! حواست باشه سقوط نکنی:)))
چندوقت پیش یه کیف پول تو کوچه پیدا کردیم بارفیقم! واسه پیدا کردن مشخصات صاحبش، مجبور بودیم کیف و باز کنیم..! کلی عابر بانک توش بود و مدارک و چک و پول نقد. ولی یه چیز این بین خیلی جالب بود! صاحب کیف، رو تمام فیش‌هایی که پرداخت کرده بود، نوشته بود: «خدایا شکرت پرداخت شد» معمولا ماها اگه خیلی شاکر باشیم، وقتی پولی به حسابمون بیاد یاد خدا میافتیم و شکرش می‌کنیم...! ولی این بنده خدا از پرداخت پول و اینکه توانایی پرداخت داشته خداروشکر می‌کرده! این خیلی قشنگه!!!
انسان گاهگاهۍ فراموش میکند که همیشگۍ نیست ... . ـــ ـــــــــــــــــــــــ ـــ .
عاقبت روزی مُحقق میشود رویای من میروم از صحن‌زهرا سوی ایوان حسن
اونقدر اُمیدوار باش که برای نا اُمیدی وقتی نداشته باشی☘️
با اینکه روی دامن خود نور قمر داشت بر خانه ی خورشید، همه عمر نظر داشت در کلِ مدینه فقط او بود که یک عمر … در خانه ی خود، بعدِ سحر نیز قمر دا‌شت گاهی به لبش (ها قَمَرٌ کَیفَ قَمَر) بود گاهی به لبش (ها عَلیٌ کَیفَ بَشَر) داشت هر کس نتواند بشود مادر زینب … او بود که نقاشِ ادب بود و هنر داشت تنها نه خودش، بلکه به نور قمر او از جاده ی او اُمّ وَهَب نیز گذر داشت … چون تابشِ خورشید به هر خار و به هر سنگ سوزِ دل او در دلِ مَروان هم اثر داشت زهرا به کنار پسرش آمد و او نیز انگار نه انگار خودش چار پسر داشت سِرّی است که در خاک مدینه ز جهان رفت از تربتِ زهرا به گمانم که خبر داشت …
دانشجوی جنونم، استادِ من علیست من پای بحث عشقِ علی جُم نمی خورم
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
غم امّ‌البنین پایان ندارد که درد بی‌کسی درمان ندارد نظر بر کربلا می‌کرد و می‌گفت بیا جانا که مادر، جان ندارد