🔴 حجم عجیب اعتصابات و اعتراضات در غرب
در غرب، از معلم گرفته تا لوکوموتیو ران و پرستار و راننده آمبولانس و مردم عادی، و حتی بسیاری نیروهای نظامی دست به اعتراض و اعتصاب زده اند؛ حجم این اعتراضات بدون هیچ دخالت خارجی آنقدر زیاد است که همه التهابات ایران علیرغم دخالت و هزینه های سرسام آور دشمن یک چهارم آن هم نیست!
🔸 حمله سایبری ۷ هزار کشتی را در آب راههای جهان از کار انداخت
🔹️بیش از ۷ هزار کشتی متعلق به ۳۰۰ شرکت باری در آب راههای بینالمللی بر اثر حمله سایبری گسترده به سرورها و زیرساختهای راهبری و انتقال دادههای ماهوارهای از کار افتادند و خطوط کشتیرانی جهان مختل شد.
💚 حق مادر در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله
🔷 قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ ، مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَيَّامَ الدُّنْيَا قَامَ بَيْنَ يَدَيْهَا مَا عَدَلَ ذَلِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فِي بَطْنِهَا.
🔷 از رسول خدا (ع) سؤال کردند حق مادر چیست؟ فرمود: هیهات: هیهات: اگر به عدد ریگ های بیابان و قطره های باران در خدمت مادر بایستید معادل یک روزی که در شکم او بوده اید نخواهد بود.
📕 مستدرک الوسائل، ج 15، ص 203
#پیشاپیش میلاد نورانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وروز مادر، همسر، مبارکباد.
♦️ مرتضوی: بزرگترین تسویه بدهی نظام بانکی انجام شد
🔹 وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی:
بزرگترین تسویه بدهی تاریخ نظام بانکی در این دولت انجام گرفت وقتی که برای اولین بار بانک مرکزی فهرست ابر بدهکاران را به نظام بانکی را اعلام کرد یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی سازمان تامین اجتماعی بود حسب دستور ریاست جمهور آیت الله رئیسی ۸۸ هزار میلیارد تومان بدهی بزرگ بانکی این سازمان تسویه شد.
🔷 به مناسبت ۲۱ دی ماه، سالروز خونبارترین روز شهدای مدافع ایرانی در سوریه
🔴 شهید آوینی: «یاران شتاب کنید! گویند قافلهای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست. آری، گنهکاران را در آن راهی نیست اما پشیمانان را می پذیرند.»
🔹یکی از این پشیمانان که به قافله سال ۶۱ هجری قمری پیوست، شهید مدافع حرمی بود اهل یافت آباد و صاحب دو قهوه خانه بزرگ!
🔹آذرماه ۱۳۹۴ به سفر اربعین رفت تا آن را همانند یک تفریح تجربه کند اما تیر غیب حضرت زینب به قلب او اصابت و مدتی بعد با فرمانده شهید مدافع حرم مرتضی کریمی آشنا می شود. از طریق مرتضی متوجه عمق فاجعه و ظلم در حق نوامیس مردم سوریه می شود. همانجا توبه می کند و گریه کنان عهد می بندد که خود را به تکفیری ها برساند. در دوره ها شرکت کرد اما به خاطر نداشتن حسن شهرت، خالکوبی های دستش که همه آن را می دیدند، داشتن قهوه خانه، قلیان و... به طور محرمانه و بدون گفتن علت خط می خورد!
🔹قلبش می شکند و گریه می کند. در روز تشییع یکی از شهدا، به عمه اش گفته بود: «خواب حضرت زهرا را دیدم که به من می گوید: به سوریه می آیی، روز هفتم شهید می شوی و پیکرت بر نمی گردد.» سرانجام چند روز بعد با گریه و التماس فراوان در ۱۳ دی ماه ۱۳۹۴ به سوریه می رود و دقیقا ۷ روز بعد یعنی در ۲۱ دی ماه به همراه ۱۳ تن از همرزمانش در گردان فاتحین استان تهران در منطقه خانطومان به شهادت می رسد. روز قبل از شهادت به خاطر داشتن خالکوبی او را به شوخی سرزنش می کنند و با اندوه جمله مجید سوزوکی فیلم اخراجی ها را زمزمه می کند و می گوید: «تا فردا خدا یا خاکش می کنه یا پاکش می کنه.» فردا دقیقاً همانند حضرت زهرا از ناحیه پهلو مجروح و ۴ تیر می خورد و خالکوبی های دستش با خون پاک می شود.»
🔹پیکرش به همراه شهدای دیگر در منطقه ماند و امکان بازگشتشان فراهم نشد. مادرش میگوید مدتی بعد به مشهد و حرم امام رضا (ع) رفتم و با گله و اندوه فراوان گفتم: «من فرزندم را از شما می خواهم و باید یک خبری از فرزندم بیاورید.» به تهران بر می گردد و چند روز بعد در عین ناباوری خادمان حرم حضرت با تشریفات مخصوص و پرچم گنبد حرم به منزل آنها می آیند و میگویند: «طرح فرهنگی سرکشی از خانواده های شهدای مدافع حرم استان تهران را داشتیم و برای شروع قرعه زدیم و اولین شهید مربوط به شما بود!»
🔹حدود سه سال بعد و در سال ۹۸ مادرش به کربلا می رود و در بین الحرمین در دل خود می گوید: «امام حسین، دیگر پیکر فرزندم را نمی خواهم. او فدای علی اکبر شما.» می گوید دلم گرفته بود و به مداحی که آنجا بود گفتم در بلندگو خطاب به همه زائرین بگوید «مادر فلان شهید التماس دعا دارد و مردم دعا کردند.»
🔹مادر می گوید لحظاتی بعد تماس گرفتند و گفتند پیکر برخی از شهدای خانطومان تفحص شده و احتمالا فرزند شما هم جز آنها است. باید خودتان را آماده کنید و سه روز بعد در روز ولادت «حضرت علی اکبر» او برگشت! او مانند علی اکبر اربا اربا برگشت و داعشی ها بدن او را در اسید حل کرده بودند و فقط چند استخوان کوچک از وی باقی ماند! روزی کاملا اتفاقی و تلفنی با پدر شهید که بر سر مزار فرزندش بود صحبت کردم، از اینکه پیکر فرزندش اینگونه شده است ناراحت بود. به او گفتم آیا از خوابی که یکی از فرماندهان آن عملیات از شهید مرتضی کریمی دیده مطلع هستید؟ گفت نه، به او گفتم بعد از شهادت فرزندت و مرتضی، بچه ها تا شش روز تلاش کردند که پیکر شهدا را به عقب بیاورند اما نتوانستند تا اینکه مرتضی به خواب یکی از فرماندهان (حاج مهدی هداوند) می آید و می گوید: «شما برگردید، بعد از شهادت حضرت زینب برای ما نامه نوشت و ما نیز پیکرهایمان را به او هدیه دادیم!» پدرش آرام شد.
🔹سال ۱۴۰۰ به یادواره شهیدی رفتم که سردار اهوازیان سخنران آن بود. تعریف کرد که قرار بود حاج قاسم نزدیک اربعین سال ۹۸ به یادواره این شهید بیاید اما چون در سوریه عملیات بود نتوانست. در سوریه بودیم که به من گفت تو جای من برو و در یادواره این شهید صحبت کن. من به تهران آمدم و دو ساعت قبل از شروع یادواره در حال تهیه مطالب مربوط به سخنرانی بودم و این نکته در ذهنم تداعی شد که او قبلاً «لات» بوده و من باید به خاطر تلنگر به دیگران به آن اشاره کنم! مطالب را آماده کردم و خوابیدم و فوراً خواب شهید را دیدم که می گوید: «ما لات نبودیم. ما اگر لات بودیم که مادرم حضرت زهرا من را به عنوان شهید انتخاب نمی کرد!»
🔸اینجاست که باید تداعی کنیم این جمله شهید آوینی را که فرمود: «هرکس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد!» آری، سرگذشت او نیز همانند یکی از شهدای کربلا یعنی حر ابن یزید ریاحی رقم خورد. او کسی نبود جز حُرّ مدافعان حرم، شهید «مجید قربانخانی»
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
❤️خاطرهای که سردار سلیمانی در دوران حیاتشان اجازه انتشار آن را نداده بود
♦️مادربزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه میخوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل میروم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.
♦️بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که میگویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم میخواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمیشد.
♦️آخرین بار قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر میکردم حتماً رفتنیام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.
♦️سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونههایش را پاک میکرد، گفت: نمیدانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مداحی آنلاین - اون زمانکه نه زمین بود نه زمان - مهدی رسولی.mp3
2.99M
🌸 سلام صبح شما بخیر
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا (س)
💐نه زمین بود نه زمان
💐تو مکان لا مکان
🎙حاج مهدی رسولی
👏 #سرود
👌بسیار زیبا