eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
145 دنبال‌کننده
369 عکس
214 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی از و نقش روستای ما در ! (قسمت ۰۰۲): بررسی نقش تاریخی «روستای امامزاده علاءالدین» در باخت‌های پی‌درپی «تیم‌های ملی در جام جهانی» (عمدتاً ورزش‌های جمعی)!!! اگر قرار است که بعد از صرف تومان و دلار و یورو از بیت‌المال برای ، اعطای معافیت‌های گوناگون مالیاتی، خدماتی، سربازی و امثالهم به عده‌ای که ادعای قهرمانی دارند، تخصیص هزاران ساعت از لحظات گران‌بهای (میلی!؟) به سل‌بریدی‌های دوزاری، تخصیص انواع امکانات و تسهیلات و خدمات ملی به عده‌ای پرمدعا ووو... نتیجه‌اش باخت ۶ بر ۲ در جام جهانی باشد، اکیداً پیشنهاد می‌کنم، اهالی روستای ما را به مصاف تیم‌های جهانی بفرستید. البته نه جوان‌های امروزی (روغن‌نباتی؟!) بلکه همان جوانان قدیمی را که همچون آهو در کوهها به هر سوی در پی گله خود می‌جهیدند و همچون ببر، درندگان را فراری می‌دادند و اینک البته پیرسال شده‌اند. اگر قرار به شکسته، ما هم بلدیم شکست بخوریم! فوقش بجای ۶ گل ۶۰ تا گل می‌خوریم! عوضش اینهمه در اوضاع ناهنجار اقتصادی ملت و بلکه ، صرفه‌جویی می‌شد و آبروی مثلاً اسطوره‌های هم بر باد نمی‌رفت. اگر قرار به باشد، هزاران روستا را می‌توان به صف کرد. چه لزومی دارد، اراذلی را بفرستیم که بجای تمرکز بر ، دنبال تقلید از اداواصول مشتی و متمرکز باشند؟! و با وطن‌فروشی آشکار به ولی‌نعمتان خود، دهن‌کجی، اهانت و کنند و به ، لگد بزنند؟!! جوانان قدیمی و حتی جدید روستای ما (امامزاده علاءالدین) و هزاران روستای دیگر اگر در میدان، غیرتی‌تر از بی‌صفت‌های نمک‌بحرامی که نای خواندن را ندارند، نجنگند و حتی ۶۰ بر ۶ شکست بخورند نهایتاً همه دنیا می‌فهمند که فرضا فلان روستای نامتمدن و بی‌فرهنگ شکست خورد نه ! اینک این دلقک‌های اعزامی اگر در بازی با ولز و ، باخت مسخره خود به را جبران نکنند، نه تنها از بازگشت آن‌ها به ایران‌زمین باید ممانعت شود بلکه نه تنها وزیر ورزش که کلیه وزارتخانه ورزش و نیز باید استیضاح شوند و قطع و امکانات و... البته با همه این احوال؛ بنده صرفاً این تیم‌های اعزامی متخصص در شکست‌های جهانی را نمی‌دانم بلکه ریشه این ناکامی‌ها را باید در بخش «» این ملت، جستجو کرد که بدون این آسیب‌شناسی خطیر، هرگز قادر به قله‌های افتخار در سطح جهانی نخواهیم شد. واقعیت‌های دردناک ملی را باید بصورت عمیق و دقیق شناخت و آنگاه در صدد پیچیدن نسخه علاج برآمد. آری! سخن از کشف «درد ملی نهادینه» شده است که در طی هزاران سال در تمامی موی‌رگ‌های ملت ما رسوب کرده است و لازمه آنژیوگرافی و آنژیوپلاستی موفق این آترواسکلروزیس کهن، مشاهده و معاینه رسوبات در اخلاق و و تفکرات این است. خوشبختانه بسیار عالی و کارآمدی هم داریم ولیکن، و مدیرانی نداریم که بتوانند بین «درد و درمان» موجود پی به انطباق اصولی و عقلانی ببرند. بدیهی است که وقتی را نمی‌شناسند، راه را هم نمی‌یابند. درمانی هم که پیشه می‌کنند، درد اصلی را معالجه نمی‌کند و این کهنه‌درد کماکان فغان‌انگیز است و راه درمان هم کماکان معطل می‌ماند! که حیرت‌انگیزتر از هر چیز همین است! یعنی همان حکایت همیشگی؛ «آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌چرخیم / یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم»! از آب و یار همراه خود کرده و از تشنگی و بی‌کسی رنجوریم و البته که حکایت غریبی است! آری! درمان درد ما در «بازگشت به خویشتن خویش» است و بس. اما چگونه؟ و چگونه؟! و چگونه؟!! راه حل پیشنهادی شما چیست؟ لطفا با ما همراه باشید. ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ «چلچراغ معارف و احکام» https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
📲 📋+ استاد رحیم‌پور ازغدی؛ (عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی): «عده‌ای در و حتی در درون تشکل‌های دانشجویی هستند که کلا باید بگوییم همه چیز عالی است تا بگویند شما هستید و اگر بگویید فلان جا دارد شما را و منحرف می‌دانند که این‌ها خودشان کاسب و هستند و می‌خواهند هم به عنوان شناخته شوند و هم از بخورند.» ☝️ از پیام‌های دریافتی☝️ نقدونظر مدیریت ! در دهه ۷۰ متوجه عیب بزرگی در دستگاههای حکومتی شدم و اسمش را گذاشتم؛ «مدیریت هیس‌نوچی»! و در ادامه آن دیدگاه در دهه ۸۰ مقاله را نوشتم که در قالب یک برگه A4 چاپ و در برخی ، توزیع کردم. (این مقاله بعنوان بنده در دوره مدیران ۱۳۸۱ هنری شهرداری تهران بنام حائز گردید) ؛ یعنی هیچی نگو! ؛ یعنی نه، نمی‌پذیرم! منظورم نحوه مواجهه برخی از با و سازنده بود که علت آن (هیس/نوچ) برایم معمائی شده بود! تا اینکه تدریجا متوجه شدم، آنست که به آن انتقاد یا پیشنهاد اگر ترتیب اثری داده شود، از جمله کسانی که باید از قطار آن دستگاه پیاده شوند، همان مدیران هستند! بنابراین «مدیران هیس/نوچی» نیز از به و و هستند! حال در هم چنین خائنانی کم نیستند که هیچگونه انتقادی به نظام را بر نمی‌تابند! زیرا اگر این انتقادات تحت پیگرد جدی قرار بگیرند، بساط یا محیط آن‌ها مشوش یا محدود و یا معدوم خواهد گشت! فتأمل بنابراین، گفته فوق‌الذکر استاد رحیم‌پور ازغدی کاملاً واقع‌بینانه است. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) انتقالی از واتساپ ۱۳۹۹ این را هم ببینید 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2278 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
مصاحبه با خبرگزاری ایرنا در باره حقوقهای نجومی.amr
1.64M
مصاحبه تلفنی (سخنگوی وقت جبهه حامیان ولایت در مسجد ارک تهران) با در باره دور اول و در آستانه ۱۳۹۴ کلیدواژه‌ها: ؟ ؟ آیا این مصاحبه (متعلق به ۸ سال قبل)، در مجلس شورای اسلامی ۱۴۰۲ هم، موضوعیت دارد؟! (ضمناً خاطرم نیست که مفاد این مصاحبه، در آن خبرگزاری، منتشر شد یا نه؟! ولیکن اخیراً بصورت تصادفی آن‌را در آرشیو مجازی خود دیدم و بازنشر آنرا در این مقطع، خالی از لطف نمی‌دانم!) ✅ لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 قاضی‌القضات جمهوری ا.ایران همچنان پنچر است! در خلأ ساختاری «شورایعالی صیانت از نهضت+نظام اسلامی»، قاضی‌القضات جمهوری اسلامی ایران، پلنگ‌های را به حال خود وانهاده است تا ستم‌کاری بر گوسفندان، کماکان تداوم یابد! 👈ملعونین👉 حکومتی که بخش قابل توجهی از را بدون حسابرسی و ارزیابی عملکرد مثبت (و ای‌بسا منفی) به اشخاص حقیقی یا حقوقی ، تخصیص می‌دهد تا مثلاً به بپردازند ولیکن خروجی آن می‌شود عدم مشارکت بالای ۵۰٪ و بلکه بالای ۸۰٪ ملت در ، آیا در دنیا بی‌نظیر نیست؟! حکومتی که اجازه و حتی می‌دهد به بهترین‌های خادمین خود که هر چهار سال و بلکه هر دو سال یکبار بیایند تمام بافته‌های دشمنان علیه نهضت+نظام اسلامی را ظرف یک هفته، جار بزنند و در رقابتی کاملاً مسموم، آن‌ها را به همدیگر نسبت بدهند و از فردای مناظرات و تبلیغات هم راست راست بچرخند و بچرند، آیا بی‌نظیر نیست؟! تکرار مکرر چنین چرخه کاملاً معیوبی که ، قربانی اصلی آن است و افشاگری‌های شب انتخاباتی بعلت شهوت مقام‌پرستی مشتی ... (البته مؤید !) موجب تثبیت بدبینی و بلکه نفرت ملت از نهضت و نظام ولایی می‌گردد، آیا بی‌نظیر نیست؟! فردی دم از «تخلیه خسارت‌بار سدها» می‌زند که دود آن به چشم ملت و دولت خواهد رفت. اگر راست می‌گوید، باید مجرم اصلی، شناسایی و اعدام شود و اگر دروغ می‌گوید، خودش باید اعدام شود ولیکن ماشین قاضی‌القضات کماکان پنچر است! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۹ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دغدغه بانوی سیستانی در دیدار با رئیس‌جمهور مهین ریگی، فرزند شهید و عضو هیئت علمی پژوهشگاه دانشگاه زابل، عصر امروز پنجشنبه، یکم آذرماه به عنوان بانوی نخبه و فرهیخته سیستان و بلوچستان در دیدار با رئیس‌جمهور از مشکلات به ویژه منطقه سیستان گفت ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌نظارت مفید؛ حلقه مفقوده مدیریت کشور این بانوی فرهیخته سیستانی، هم خوب حرف زد و هم حرف‌های خوبی زد. (اگرچه در گزارش ، سانسور شد!) بنده در سال‌های ۵-۱۳۷۲ باتفاق خانواده در زابل بودم (مأموریت ۳ ساله فرهنگی-دینی از طرف مرحوم آیة‌الله غیوری) و از فرزند فعال امام جمعه وقت سیستان شنیدم که بودجه پرداختی به استان نسبت به سایر استان‌ها رتبه اول کشوری را دارد. ولیکن بودجه‌های پرداختی معمولاً در این استان، هزینه نمی‌شود و صرف پروژه‌های دیگری در سایر استانها بویژه خراسان و تهران و حتی امارات عربی می‌گردد! مثلاً برای برج‌سازی، تولید نوشابه، شرکت‌های حمل و نقل و...! زیرا نمی‌شود یا اینکه ناظرین ذی‌ربط هم رشوه می‌گیرند و بی‌خیال پی‌گیری‌های لازم می‌شوند. بودجه‌های هنگفتی از به نام محرومین استان س‌وب اما به کام متنفذین استان! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دغدغه بانوی سیستانی در دیدار با رئیس‌جمهور مهین ریگی، فرزند شهید و عضو هیئت علمی پژوهشگاه دانشگاه زابل، عصر امروز پنجشنبه، یکم آذرماه به عنوان بانوی نخبه و فرهیخته سیستان و بلوچستان در دیدار با رئیس‌جمهور از مشکلات به ویژه منطقه سیستان گفت ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌نظارت مفید؛ حلقه مفقوده مدیریت کشور این بانوی فرهیخته سیستانی، هم خوب حرف زد و هم حرف‌های خوبی زد. (اگرچه در گزارش ، سانسور شد!) بنده در سال‌های ۵-۱۳۷۲ باتفاق خانواده در زابل بودم (مأموریت ۳ ساله فرهنگی-دینی از طرف مرحوم آیة‌الله غیوری) و از فرزند فعال امام جمعه وقت سیستان شنیدم که بودجه پرداختی به استان نسبت به سایر استان‌ها رتبه اول کشوری را دارد. ولیکن بودجه‌های پرداختی معمولاً در این استان، هزینه نمی‌شود و صرف پروژه‌های دیگری در سایر استانها بویژه خراسان و تهران و حتی امارات عربی می‌گردد! مثلاً برای برج‌سازی، تولید نوشابه، شرکت‌های حمل و نقل و...! زیرا نمی‌شود یا اینکه ناظرین ذی‌ربط هم رشوه می‌گیرند و بی‌خیال پی‌گیری‌های لازم می‌شوند. بودجه‌های هنگفتی از به نام محرومین استان س‌وب اما به کام متنفذین استان! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 یاد ایامی (بخش ۳) 👈بخش قبلی👉 قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (قسمت دوم): در مقطعی که دنبال اسپانسر برای سناریوی بنده بودیم، طی نشستی باتفاق ع.ع. با آقای محمدزاده (مدیرعامل ) هم صحبت مفصلی داشتیم که وی از نوع نگرش هنری-سیاسی و صحبت‌های فرهنگی-انقلابی بنده خیلی خوشش آمد (بلحاظ إشرافیتی که به افکار و عقاید یافته بودم و...) و تقاضا کرد که بعنوان نماینده آن بنیاد به اعزام بشوم تا به پسر او در گزینش فیلم‌های سینمایی مورد نیاز جامعه ، مشاوره بدهم! تا او خودش ماهی یکبار بیاید فرانسه و قرارداد ببندد. ولیکن بمحض مطرح کردن پیشنهاد او برای پدرم با مخالفت خانواده‌ام مواجه شدم! همه اعضای خانواده معتقد بودند که رفتن یک پسربچه تازه بالغ به فرانسه و‌ دیدن انواع فیلم‌های سینمایی غربی (ولو جهت گزینش برخی از آنها که متناسب برای باشد)، اصلاً صحیح نیست! در حالیکه من نوجوانی بودم که می‌توانستم گلیم خود را از آب بکشم! ولیکن نهایتاً تسلیم مخالفت شدید خانواده‌ام شدم که متفقاً زیر بار نرفتند و به صلاح من ندانستند و لذا من هم نرفتم! حرف حسابشان هم این بود که چه معنی دارد؛ پسر مجرد تازه بالغ یک در ۱۷ سالگی خود برود در و فساد و فساق، آن‌هم نه برای تحصیلات بلکه برای این که بنشیند صبح تا شب، انواع فیلم‌های سینمایی فاسد و مفسد غربی و هالیودی را تماشا بکند تا تعدادی را مثلاً گلچین کند که فرضاً مناسب حال و هوای مردم انقلابی سینمارو ایران باشد؟! غرض این که؛ در آن دوره، از اینگونه جلسات هم برای هم‌افزایی در پیشبرد اهداف‌مان داشتیم. تا اینکه یک روزی، عموی کوچک ع.ع. به من خبر داد که قرار شده ، برای برپائی مراسم جشن گرامیداشت اولین سالگرد در ایران (یا فقط در تهران؟)، مبلغ ۴٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان به مرکز سینمایی فجر پرداخت نماید! که بعنوان بزرگترین تشکل فعال هنری شناخته شده است! اما عبداله و دو برادر من (همان رهبر ارکستر و اخراجی ) سه‌تایی تصمیم گرفته‌اند که با این پول به فرار کنند! بنده هم با شنیدن این خبر تلخ، یک‌راست رفتم سراغ در آموزش و پرورش (حاج‌آقا موسوی و کارپرداز او آقای حاج‌سیدجوادی) و گفتم؛ اگر این خبر صحیح باشد، بهتر است که شما هم که اینهمه امکانات در اختیار ما گذاشته‌اید، در این امر بزرگ، و حتی دخالت داشته باشید. زیرا من به علیخانی‌ها اعتمادی ندارم و نگرانم که آن پول هنگفت ، حیف و میل شود! ولیکن حاج‌سیدجوادی، ترجیح داد که همان روز هر دو ساختمانی را که در اختیار ما گذاشته بود، پلمپ کند! وقتی من به او معترض شدم که بجای درست کردن ابرو چرا داری چشم ما را کور می‌کنی؟! عبداله متوجه شد که قضیه آن‌ها لو رفته طلبکار شد و لذا با چاقوکشی انتقام‌جویانه در صدد کشتن من برآمد که چرا خبرچینی کرده‌ای و...؟! و من با کمک عموی کوچک او از مهلکه گریختم! بدینگونه شد که مرکز سینمایی ما (فرهنگسرای بزرگی با عضویت صدها هنرپیشه در خیابان سمنان و روبروی ی فعلی) به فروپاشی رسید! بعد از آن بنده، فیلمنامه خود (نبرد تا آزادی) را بردم برای که بنظرم بهار ۱۳۵۹ بود. با توجه به قدوقواره نوجوانی‌ام اول مرا فرستادند به «واحد کودک و نوجوان»! در آن‌جا تشخیص دادند که فیلمنامه بنده فراتر از مفاهیم کودک و نوجوان است و لذا مرا فرستادند به «واحد جوانان» که مجری خوش‌تیپی هم داشت بنام ناصر عنصری اگه اشتباه نکنم! در آنجا هم فیلمنامه مرا که مطالعه کردند، گفتند برای «واحد فیلم و سریال»، مناسب‌تر است و لذا مرا درگیر واحدی نمودند که مراجعین آن‌جا همه بزرگسال و بعضاً پیرمردها و پیرزن‌ها بودند و من در لابلای آن‌ها بنظر می‌رسید که بچه آن‌ها باشم!😂🥴 ولیکن در این واحد هم بعد از چندین ماه رفت و آمد، صریحاً و خیلی جدی به بنده اعلام کردند که خمیرمایه فکری شما که بودن است در اثر شما مشهود و لذا مردود است! و تأکید بنده بر این نکته که تشکیلات بنده (با عنوان انجمن توحیدی مستضعفین بازار) در از بنی‌صدر، حمایت کرده است، به خرج آن‌ها نرفت! به صراحت می‌گفتند: اگرچه حامی بنی‌صدر بوده‌اید اما بنیاد فکری و تربیتی و اعتقادی شما کاملاً مکتبی است و از پلن به پلان فیلمنامه شما مشهود و ملموس است! البته بنظرم آن حرف‌ها نوعی بهانه‌جویی هم بود! زیرا در آن مقطع (۱۳۵۸ و قبل از هجوم به ایران)، بنده نوجوانی ۱۷ ساله بودم و حضورم در جلسات دست‌اندرکاران و مراجعین به واحد مذکور، چندان به چشم نمی‌آمد و لذا پی بردم که آن واحد، عمدتاً تحت تأثیر کسانی قرار گرفته که در صدد... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏