eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
145 دنبال‌کننده
369 عکس
214 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ راز «انتظار فرج» و «نیمه خرداد»! فریدالدین ، سخت در تکاپوی شغل (داروسازی و داروشناسی و فروش عطر و ادویه) در مغازه خود بود و احیاناً مشغول چرتکه انداختن دخل و خرجش و «درگیر تن‌ها بود تا دل‌ها» که عارفی وارد شد و وابستگی او به دنیا و را به رخش کشید و اینکه از دارد و بعد از طی صحبتی که مبادله شد، ناشناس، دراز کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد! عطار به شدت متأثر شد و دست از کشید و و را پیشه کرد و در وادی‌های عرفان تا آنجا تاخت که را گشت در حالی که دیگر مدعیان، اندر خم یک کوچه بودند! او دانشمندی است که به شهادت آثارش علاوه بر و ادویه، در ، و نیز تبحر دارد. دلپذیرترین و مقبول‌ترین ، کتاب اوست که مجموعه کاملی از عرفان، حکمت و است. بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»، از جمله ابیاتی است که به منسوب شده اما در انتساب آن تردید است و علامه حسن‌زاده آملی در کتاب «نامه‌ها برنامه‌ها» (مشتمل بر ۴۷ نامه و دستورالعمل) آن را به «عارف جامی» نسبت داده‌اند. اگرچه هم در جای جای آثار خود از عطار به نیکی یاد کرده و بی هیچ اغراقی او را می‌ستاید؛ چراکه شاید ارزش وجودی آثار خود را وام‌دار این و عارف بلندآوازه می‌داند. معروف است که بهاءالدین محمد –پدر مولوی- در مهاجرت خود، زمانی که از نیشابور می‌گذرد به ملاقات عطار رفته و عطار نسخه‌ای از کتاب خود را به مولوی که در آن زمان خردسال بود می‌بخشد. در کتاب درباره دگرگون شدن عطار و گرایش او به عرفان می‌نویسد: «گویند سبب وی آن بود که روزی در دکّان عطّاری مشغول و مشغوف(=غرق در) معامله بود. درویشی به آنجا رسید و چند بار شیءالله گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت: ای خواجه! تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مُرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی مُرد؟! عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت، زیر سر نهاد و گفت: و جان بداد. عطار را متغیّر شد و برهم زد و به این در آمد.» و سرانجام به دست سربازهای مهاجم به به رسید. که در دوره دوم مغول‌ها مدتی ساکن نیشابور بوده‌اند، بی‌تأثیر از نبودند و بلکه بر او پیشی گرفتند. نیز (همچون درویشی که عطار را منقلب و ساخت)، چنان کرده و با به ، بود که می‌توانست (رحلت) خود را خودش انتخاب کند. زیرا که دعای همیشگی «الهی! هب لی الیک» حضرتش، بود و اجابت شد که در شب ، جان به جان‌آفرین تقدیم نماید تا از عالم شهود به عالم غیب کند. او خودش به خودش داد که توانست کند عبارات پایانی خود را به ! خالق حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (که سالگرد آنرا برای همیشه، اعلام فرمودند) آن مردمی در نظرش، دردناک‌ترین بود و سرانجام هم خود را به آن ، پیوند زد تا را برای پیروانش، مضاعف سازد. او از همان زمان که سینه خود را به سرنیزه‌های به گشود، منتظر فرج (شهادت) خود بود. البته ظاهر عبارت « از کشم»، اشاره به انتظار ظهور و فرج (عج) دارد ولیکن برای عارف کم‌نظیری مثل او فرج می‌تواند و مرگ خودخواسته‌ای باشد که انتظارش را از نیمه خرداد ۱۳۴۲ تا نیمه خرداد ۱۳۶۸ کشیدند: از غم دوست در این می‌کده فریاد کشم‏ ‏‏دادرسی نیست که در هجر رخش داد کشم‏ ‏‏عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری‏ ‏‏بار هجران و وصالت به دل شاد کشم‏ ‏‏مُردم از زندگی بی‌تو که با من هستی‏ ‏‏طرفه سری است که باید بر استاد کشم‏ ‏‏سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آیند‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!! امام خمینی در پیامی (به‏‎ ‎‏تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۵۸) اعلام کردند: «ملت ما نه را که شاهد قتل‌عام‌های‏‎ ‎‏وحشیانه است، فراموش می‌کند و نه (سال ۱۳۴۲) را که سرآغاز ‏‎ است» و تأکید کردند: «ملت ما این روز را عزیز می‌شمارد و من‏ را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‌کنم.»‏‎ نام و یادش در این سال‌یاد مبارک، گرامی‌باد. 🔹 امام خامنه‌ای (نیمه خرداد۱۴۰۲): «امام بزرگوار ما ابعاد شخصیتش از و بزرگتر و متنوع‌تر است. را نه می‌شود حذف کرد و نه کرد. امام خمینی سرآمد همه‌جانبه است.» ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) نیمه خرداد۱۴۰۲ 💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
هدایت شده از گنبد فیروزه
29.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(روغن‌مالی) نمونه‌ای دیگر از تحرکات مدیرکل اوقاف قزوین () برای توجیه و در مسئله واگذاری موقوفه عظیم امینی‌ها به خود! با اینکه در متن قرارداد صریحاً از بعنوان طرف قرارداد اسم برده شده وی مکرراً به (پسر رئیس) اشاره می‌کند تا شاید از قبح مسئله قدری بکاهد! در این گزارش هم تأکید دارد که قرارداد در ۱۳۹۵ منعقد شده تا توجیه کند که واگذاری در زمان ریاست بر سازمان بی‌در و پیکر نبوده است! و بلکه در زمانی بوده که ، رئیس بوده است! گوئی که با و دست‌کاری‌ها، شدت این تخفیف می‌یابد! وی برای توجیه مذکور، متوسل به دیگری می‌شود ولیکن آنچنان گیج و دست‌پاچه است که نمی‌بیند؛ قرارداد را (رئیس اوقاف ) در بهار ۱۳۹۷ امضاء کرده است نه در ۱۳۹۵ (که رئیس اوقاف بود)! مضافاً که مدت قرارداد از ۱۴۰۰/۱/۱ (لغایت ۱۴۰۳/۱/۱) تعیین شده است که اگر انعقاد آن، ۱۳۹۵ بوده، مسئله پیش می‌آید که غیرمتعارف است و بالتبع قضیه را کاملاً غیرعادی نشان می‌دهد! ولیکن اینست که مردم را و فرض می‌کند! غافل از اینکه با این دست و پا زدن‌های زائد در لجنزار خودساخته خود بیشتر فرو می‌رود و گوئی هیچ راهی بسوی و و و و بلد نیست! امان از ✅ کانال‌های 💠 🆔 @SMHM212 💠 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM 💠
☫﷽☫ @SMHM212 امر خطیر خطرشناسی و هشدار در بنیاد فقاهت! (بخش ۰۱) یعنی و یعنی روحانیت، عبارتند از: ۱) خطرشناسی ۲) هشدارگری در مقاله «جایگاه ابدی روحانیت» اشاره کردیم که منشأ و علت وجودی و روحانیت و ، آیه مبارکه ۱۲۳ سوره بدون است. (در بعضی نسخ ، آیه ۱۲۲ سوره شریفه ) ولیکن برخی از از بیان این آیه شریفه، واهمه دارند و از تبیین و حتی ذکر آن گریزانند! یعنی؛ در حالیکه آحاد روحانیت و اسلام، در نعمت و رحمت برخورداری از فضای و و حتی از سپهر و فضای حوزات علمیه و نیز یافتن متأثر از آن‌را، مدیون این آیه مبارکه هستند، با این حال بعضاً التفاتی به آن نداشته و (گویا که تعمد دارند آن‌را نادیده بگیرند!) بلکه جرأت نمی‌کنند توجه دیگران را به مفاهیم والای آن جلب نمایند! چرا؟! نشان به آن نشان که (بنده ۶۱ ساله‌ای که یک‌سوم عمرم به مسافرت در انواع بلاد اسلامی و غیراسلامی گذشته)، کمتر حوزه علمیه‌ای را دیده‌ام که تابلوی سر درب ورودی خود را با این تزیین کرده باشد! و البته این متحیره، محدود به بعضی از روحانیت نیست و بنظر می‌رسد، بسیاری از مردمان هم چندان علاقه‌ای به شنیدن و فهم مسئولیت‌آور آن ندارند! تدبری در مفاهیم خود این آیه شریفه، می‌تواند علل این آیه را روشن سازد. زیرا باید دقیقاً ملاحظه کرد که؛ در آیه ۱۲۲ قرآن؛ کلمه «لینذروا» چه سنخیّت و تناسبی با کلمه «لیتفقهوا» دارد؟! طبق مفاهیم این آیه؛ فقه یعنی و یعنی و هم بالتبع یعنی و یعنی ، فلذا «تفقه» یعنی ادراک و فهم دقایق و عواقب خطراتی که جامعه و آحاد آنرا تهدید می‌کند. زیرا کسی قادر به در باره است که خطرات را بشناسد و چرا قرآن از فقیه توقع دارد که پیوسته به هشدار بپردازد و دائماً اعلام خطر کند؟! آیا بجز اینست که در ذات فقه و بلکه محور بنیادی آن، خطرشناسی جهت دادن مردمان است؟! (مفهوم۱؛ تفقه و فقیهی که خطرشناسی و هشدارگری ندارد، اساساً فقاهت و فقیه نیست و «فقیه آل‌محمد» یعنی کانون خطردانی و هشدارگری) به همین دلیل؛ و در قرآن، معمولاً قرین هم به کار رفته‌اند. زیرا دانش، زاینده تقواست و تقوی هم از علم، نشأت می‌گیرد. (إنما یخشی الله من عباده العلماء) با دقت در این آیه، درمی‌یابیم که؛ سؤال و جوابی مقدر است مبنی بر اینکه؛ وقتی که فراگیری جهت اقامه «دیانت‌ورزی»؛ چنان امر خطیری است که می‌طلبد عموم مؤمنین بدان مبادرت و اهتمام بورزند ولیکن چنین مطلبی، بعللی عملاً امکان‌پذیر نیست و قرآن هم بر این مسئله، صحه می‌گذارد که؛ «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً»؛ امکانپذیر نیست که همه به امر فراگیری امر کوچ نمایند! (کوچ بمفهوم دست شستن از زندگی عادی ولو در قالب مسافرت به شهری غریب و دور از وطن و بستگان) پس چه باید کرد؟! جواب آنست که؛ «آب را اگر نتوان کشید، پس بقدر باید چشید»! همان سخن (ص): «ما لا یُدرَک کلُّهُ لا یُترَک کلُّهُ»؛ آنچه را کامل به دست نمی‌آید، نباید به تمامی وانهاد. فلذا آیه با این سؤال (= مطالبه الهی) تکمیل می‌شود که؛ «فَلَوْ لَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ؟»؛ پس چرا از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای کوچ نکنند؟ یعنی که از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای باید کوچ کنند. چرا باید عده‌ای کوچ کنند؟! جواب: «لِيَتَفَقَّهُوا فِي‌الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» برای اینکه؛ در تفقه کنند تا زمانی که بسوی مردم خود برگشتند، آن‌ها را (به و جاری و آتی آن‌ها) هشدار بدهند تا شاید (امیدست) آن‌ها هم و احتیاط نمایند. بنابراین؛ چرخه مطلوب ، لزوم کوچیدن طایفه‌ای از مؤمنین برای فراگیری دقیق و عمیق امر خطرات و تهدیدات دنیوی و أُخروی مردمان برای زمانی است که بسوی ارتباط با مردم برمی‌گردند تا با تمام وجود خود (و بتعبیر امیرالمؤمنین؛ «أن لا یقارّوا»؛ با بی‌قراری و دل‌واپسی!) هشدار بدهند، بدون آنکه توقع داشته باشند که مردمان هم لابداً و حتماً به هشدارهای آنان، کمترین ترتیب‌اثری بدهند! (مفهوم۲؛ اگر مردمان نه تنها بی‌تفاوتی، بلکه دشمنی هم بورزند، فقیه باید به امر هشدار ورود یافته و به خطرگویی خود ادامه بدهد) (مفهوم۳؛ کسی/کسانی غیر از فقهای دینی، اعلام خطر و هشدار دادن ندارند. زیرا که این امر، مطلبی کاملاً است) (مفهوم۴؛ سخنرانی فقیه/فقهاء چیزی بجز خطررانی نیست!) ..ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آبان۱۴۰۲ 🆔 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 💎 💠 کانال «حیفه این پیام‌ها را نبینی» 🌹
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش سوم): کلمه را بیش از ۳۰ بار به کار برده است و بیش از دو برابر آن از کلمه استفاده کرده است. ولیکن ما را محدود به این دو مفهوم نکرده است، بلکه ساحت سومی هم برای ما منظور داشته است که اشاره به ارزشمندترین بُعد وجودی ماست در قالب کلمه و مفهوم «آدمیت» که کمتر از ۳۰ آنرا به کار برده است! 👌 همان است که مقامی بس رفیع و تقریبا دست نیافتنی است! چنانکه ظریفی گفت: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!» و دقیق دیگری تکمیل کرد که: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است»! آدمیت فراتر از انسانیت است همچنانکه انسانیت فراتر از بشریت است. 👈 در بشریت هیچکسی بر دیگری برتری ندارد حتی برگزیده‌ترین مخلوق خدا که معترف است به «قل إنما أنا بشر مثلکم»! در بشریت همگان مثل هم هستند ولو اینکه خواص جسمانی انواع تیره‌ها و نژادها با هم بسی متفاوت باشند؛ از سفید تا سیاه و از کوتاه تا بلند و... اما در انسانیت بلحاظ «نوسان نفوس»، تفاوت‌ها بسی هست که بلحاظ ناپایداری آنها ایضا نمی‌توان ارزیابی دقیقی از آنها به عمل آورد. ای‌بسا و زاهدی که یکشبه و بلکه در یک لحظه سقوط می‌کند و ای‌بسا و که مقبولیت پیدا کرده و صعود می‌یابد. (و المخلصین فی خطر عظیم)! ۲- و اما مذهب؛ مطلق‌گوئی و کلی‌گوئی در این حیطه، بسیار ابلهانه است. زیرا کدام مذهب؟ سؤالی است که اجازه نمی‌دهد کسی از جواب دادن بدان بگریزد. آیا هر مذهبی محکوم است؟! در حالیکه در زمین شاهد هستیم که بعضا تا ۱۸۰ درجه در مقابل همدیگر قرار دارند. مذهب علیه مذهب یک واقعیت و بلکه حقیقت است. به تعبیر قرآن؛ «لکم دینکم و لی دین» که بعد از تأکید و تکرار عجیبی بر مرزبندی و ، بیان می‌شود. ⁉️ محکومیت هر مذهبی به همسانی با نژادپرستی (در حالی که برخی مذاهب از جمله ، آنرا شدیدا تخطئه کرده و می‌کنند) چه وجهی از خردمندی و درایت دارد؟! ✅ محکومیت همه مذاهب بصورت یکپارچه، نهایت بلاهت و سفاهت است. و اتفاقا آفرینش صحنه‌ای که بهانه تحریر این مقال گشت، از تأکیدات مصرحه مذهب ماست. مذهبی که آن «رحمة للعالمین» است (و البته شمشیری آخته علیه بی‌رحم و و ) بنابراین در انتخاب عبارات و کلمات خود باید بسیار اهل دقت و نظر باشیم تا بخاطر اهمال‌گوئی، موجب تضییع ارزشهائی نباشیم که در ذات خود آنها را و می‌دانیم. و اینکه حواسمان به () باشد که با سلاح «ارزش علیه ارزش» ما را از الهی، دور نسازد. بنابراین بشریت (با مفهوم انسانیت و بلکه آدمیت) نه در مقابل است و نه بر مذهب حق برتری دارد. ⁉️ بشریتی که بجز حیوانیت (بل هم أضل) نباشد کی و کجا بر مذهبی که عین آدمیت (عاشق معشوق حقیقی و خادم للعالمین) است، رجحان دارد؟! فتأمل! و السلام ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) + ابعاد حکم‌رانی قرآنی؛ (جواب کوتاهی به سؤالی که دو سال قبل (۱۴۰۰) یکی از دوستان راجع به وجاهت برگزاری یک دوره آموزشی در موضوع «حکم‌رانی قرآنی» توسط یک مؤسسه فرهنگی، پرسید:) بسمه تعالی حکم‌رانی قرآنی چنانکه مستحضرید؛ در قرآن، ما را با سه عبارت؛ «آدم+انسان+بشر» معرفی می‌کند که نشان از سه بُعدی بودن ما دارد. در اینجا از استدلال و تعلیل این عبارت‌پردازی عبور کرده و به ابعاد اجتماعی (محتاج حکم‌رانی) جامعه سه ساحتی؛ بشریتی، انسانیتی و آدمیتی اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم. هر جامعه‌ای که دارد، نیازمندی‌ها و حوائج سه‌گانه‌ای دارد که عبارتند از: ۱) حوائج و توقعات بشریتی ۲) حوائج و توقعات انسانیتی ۳) حوائج و توقعات آدمیتی هر حکومتی بویژه از نوع ، ملتزم است تا به اجابت این حاجت‌ها و بپردازد. اجابت این نیازمندی‌های سه‌گانه، امری کاملا تخصصی است که قاعدتاً متخصصین آن باید تربیت شوند. امر خطیر حکم‌رانی قرآنی (متخصص در اجابت تمنیّات بشری، نیازمندی‌های انسانیتی و حاجت‌های آدمیتی جامعه) قاعدتاً رهین معرفت‌شناسی، برنامه‌ریزی و امکانات ضروری آنست. البته این امر یک است ولیکن در قالب «اُمّة یدعون الی الخیر» هم قابل پیشبرد است و بالتبع «السابقون السابقون؛ اولئک المقربون»! حال که «مرکز تربیت مدیران قرآنی» تحت پوشش «بنیاد قرآن» مصمم به رِدامندی جبّه «امة یدعون الی الخیر» است، باید مهیای «عزم عظیم»ی گردد. فلذا باید دید؛ چیستند و کدامند؟ ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🥴خبط و خطای معرفتی دو رئیس جمهور کم‌سواد ایران!! بیت شعری از روشن‌ضمیر مشهور به ؛ «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، تاکنون مورد تمسک (سوءاستفاده) دو قرار گرفته است: ۱) () در مورخه ۱۳۹۴/۲/۹ ۲) () در تحلیف ۱۴۰۳/۵/۹ و (دقیقاً به فاصله ۹ سال و ۳ ماه از همدیگر) منظور هر دو نفرشان؛ ترسیم کاملاً غلط برای با سوء برداشت از این شعر حافظ است! آن‌ها که گویا چندان بهره‌ای از مطالعات عمیق و دقیق نه تنها بلکه ادبیات و ندارند، خود از عبارت بخشی را ملعبه تصورات خود از و در سیاست خارجی قرار داده و پنداشته‌اند که لابد این شعر بخشی حافظ، حلاّل مشکلات نحوه مواجهه با و است و در نتیجه، بصورت اجتناب‌ناپذیری به نتیجه غلطی می‌رسند و آنگاه که مواضع‌شان به شکست می‌انجامد، تقصیرات را ابلهانه در جای دیگری (فرضاً در قانون اقدام راهبردی مجلس!) می‌جویند! و ریشه این هر دو نفر و بلکه میلیون‌ها ایرانی دیگر را احتمالاً باید در فارسی، جستجو کرد! و اما معنا و مفهوم شعر حافظ: قبل از بررسی هر مطلبی، لازمست این نکته را متذکر شویم که؛ حافظ شیرازی، بعد از حمله مغول و از بین رفتن متون و منابع معرفتی ایرانیان، همزبان با (از جمله عرفای خراسانی، اردبیلی و همدانی اجداد امام خمینی که بعد از نیشابور، کشمیر هند را پایگاه قرار دادند) به تجمیع و ارائه معارف در قالب شعر پرداخت و اشعار عرفانی زیبا و عمیقی هم از خود به یادگار گذاشت. تمرکز حافظ عمدتاً بر تعریف و تبیین مبتنی بر تنوع روایات مورد اشاره به بود. «عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت» 👌 حافظ می‌داند که وقتی از به عرضه می‌شود، مردمان چهار دسته می‌شوند؛ ، ، و صرف‌نظر از منافقین که نهانی تیشه به ریشه اسلام و مسلمین می‌زنند، دو دسته با اسلام و مسلمین در عیان می‌ستیزند که عبارتند از کافرین و مشرکین ولیکن دستور در مواجهه با این دو دسته دشمن علنی، کاملاً متفاوت است: ۱) در باره کفار (و منافقین) بدون هیچ حاشیه و تبصره‌ای، دستور به شدت و غلظت عمل در حد قتال است؛ «... أشدّآء علی الکفار ...» (فتح/۲۹) و «... جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ وَ ...» (توبه/۷۳) ۲) در باره مشرکین، مواجهه دو مرحله‌ای را توصیه می‌کند: ۲/۱- دستور به مدارا و قبل از شدت عمل؛ «... فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ...» (توبه/۶) و «... فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ ...» (توبه/۵) ۲/۲- شدت عملی همانند مواجهه با کفار و منافقین؛ «... فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» (توبه/۵) و «... إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لَا ذِمَّةً ۚ يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ تَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ ...» (توبه/۸) بنابراین این بیت شعر حافظ جنبه بخشی دارد (نه کلی) و اشاره به راهکار دوم (صرفاً تعامل در مواجهه با مشرکین آنهم قبل از آنکه دست به سلاح بشوند مورد اشاره در بند ۲/۱ این مقاله و صرفاً در زمان اهدای فرصت مطالعاتی به نادانان آن‌ها) می‌کند نه راهکارهای اول و سوم که فرمان به اقدام شدید و مقابله و مقاتله و (و نه ) است. 👌 نحوه مواجهه با و (کرگدن‌های ویران‌گر و کروکودیل‌های غارت‌گر) هم دقیقاً باید همین باشد؛ ۱) اذناب مزدور باید به سختی مجازات شوند. ۲) به نادانان و باید «فرصت مطالعاتی توأم با مهر و شفقت» داده شود تا و نمایند. ۳) جاهلینی که مایل به یافتن و انجام توبه نیستند، باید به شدت مجازات شوند. پ.ن.: «با دشمنان مدارا» در بیان حافظ لسان‌الغیب، صرفاً اشاره به همین مهلت و فرصت مطالعاتی جهت یافتن بصیرت به مشرکین است و بس و به هیچ وجه قابل تعمیم به کفار و نیز منافقین و همچنین مشرکین مسلح و مهاجم نیست. فلذا به چنین رؤسای جمهوری که گرفتار یا هستند، باید گفت: «فأینَ تذهبون»؟! آیا ضرورت ندارد این‌ها قبل از ورود به پشت ، ساعتی هم در بنشینند؟ آیا از اوجب واجبات نیست؟ ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۱۱ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 دولت سالمند؛ فرصت یا تهدید؟ (۳) بنابراین، اولین قربانی ترجیح بر ، سستی و اضمحلال دولت است که آشفتگی و پریشانی امور و از پیامدهای آن است و لذا تهدید بزرگی به شمار می‌رود. ولیکن خود کرده را تدبیر چیست؟! و از ماست که بر ماست! به هر حال ، ترجیح دادند چنین بلیّه‌ای را به جان بخرند و در فرآیند نیل به ، ایجاد اختلال نمایند! و حال آنکه مجید، فرمان داده است که «لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» و این بنیان‌گذار نهضت+نظام اسلامی است که مکرراً در مدح جوانی و‌ ذم پیری، داد سخن دارد که بعنوان نمونه فقط دو نوشته کوتاه از ایشان را مورد اشاره قرار می‌دهم: در جایی نوشته است: «...تا در دست تو است کوشش کن در و در و در و که هزاران جوان که به نزدیک‌ترند، موفق می‌شوند و یک پیر موفق نمی‌شود. قید و بندها و اگر در جوانی غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه‌دارتر و قوی‌تر می‌شوند.» در وصیت خویش به مرحوم احمدآقا نوشته‌اند: «پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می‌کنم باید توجه کنی که برای جوانان، آسان‌تر و و سریع‌تر می‌تواند باشد. در ، هواهای نفسانی و و و خود بزرگ‌بینی بسیار افزون‌تر از است. لطیف است و انعطاف‌پذیر و آن‌قدر که در پیران و است در جوانان نیست. می‌تواند به آسانی نسبی، خود را از شر رها سازد و به گرایش پیدا کند. در و آن‌قدر که جوانان تحت تاثیر واقع می‌شوند. نمی‌شوند.» مشکل و بلکه معضل پیری، علاوه بر باطن (ریشه‌دارتر بودن و و شهوات و و مبارزات و امثالهم بودن)، معمولاً در ظاهر هم، مشمئز کننده است. در حالی‌که شاهد حضور یک فرد کهن‌سال (که کنترلی بر اعضای بدن خود ندارد)، بر منصب (که آبرویی برای هیئت حاکمه آمریکا در جهان باقی نگذاشته)، بودند و در عین‌حال به بر مصدر نشاندن کهن‌سال، اقبال نشان دادند! و حال آنکه، متناسب با بالاتر رفتن سن و سال ریاست بزرگ‌ترین ، سالمندی او بیش از پیش، فرساینده خصائلی است که یک باید در طی حداقل ۴ سال، داشته باشد و از خود بروز بدهد بویژه خصلت . بنده حقیر در بخش دوم سلسله یادداشت‌هایی با عنوان انتخاب با قرعه‌کشی (مورخه ۱۴۰۳/۳/۲۷) آورده بودم که: ✅ نخستین ویژگی هر شخصی در جای‌گاه ؛ این است که دارای بالاترین معدل ، و در باشد. 👌 خیلی‌ها در مسائل و امور ممکنست؛ 👈 دانا باشند اما دلسوز و دلیر نباشند. 👈 دلسوز باشند اما دانا و دلیر نباشند. 👈 دلیر باشند اما دلسوز و دانا نباشند. 👈 دانا و دلسوز باشند اما دلیر نباشند. 👈 دانا و دلیر باشند اما دلسوز نباشند. 👈 دلسوز و دلیر باشند اما دانا نباشند. 👌 اگر «دانا و دلسوز و دلیر» باشند، دیندار و دین‌مدار هم هستند! 👌 هر نامزدی که ۳ خصلت از ۴ ویژگی مذکور یا بلکه ۲ ویژگی از ۴ صفت مذکور و یا حتی ۱ رکن از ۴ رکن مذکور را نداشته باشد یا کم‌رنگ و بی‌رمق داشته باشد مستحق استقرار در جای‌گاه نیست. 🤲 «دانا و دلسوز و دلیر دین‌دار»م آرزوست.» دلیری یکی از ارکان اصلی است که متناسب با افزایش سن، (نسبت به دلسوزی و دانائی و دین‌داری) روند کاهشی سریع‌تری پیدا می‌کند و زودتر از آنچه که تصور می‌رود، مضمحل می‌گردد. در گزارشی راجع به مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، قریب به دو ماه قبل از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری (مورخه ۱۴۰۳/۲/۲۲) نیز نوشته بودم: «در هر حال، برای همه راه‌یافتگان به ، آرزوی توفیقات روزافزون دارم و ان‌شاءالله بتوانند با حفظ و توسعه «دانایی+دلسوزی+دلیری دین‌دارانه» خود بصورت حداکثری در خدمت به «نهضت+نظام اسلامی»، «ملت ایران+امت اسلام» و «مستضعفین عالم+دین خدا»، موفق و مؤید باشند و السلام» به عبارتی؛ فزایندگی سالمندی، معمولاً ورطه سقوط خصلت دلیری است که برای دولت‌مردان نهضت+نظام اسلامی (بویژه مجریانی که شبانه‌روز باید در تکاپوی تردد در جای جای ایران و جهان باشند)، سمّ مهلک است. و بدترین عارضه کم‌توانی ، رشد است و أنگَل‌ستان شدن ایران! زیرا که «آقاها» (دولتمردان)، کمبودهای اجرائی خود را ناچاراً به معتمدین خود می‌سپارند که معمولاً فرزندان‌شان هستند! و... خلایق هرچه لایق!سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲هم‌اندیشی 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 وجاهت رنگی (بخش دوم): حضرت (ص) معمولاً بر سر می‌بستند و گاهی هم از كلاهی بنام قَلَنْسُوَه یا بُرْطُلَه بر سر داشتند و گاهی هم به سَرْبَنْدی از دستمال یا شال بسنده می‌کردند. رنگ آن‌ها معمولاً و گاهی و گاهی و گاهی بودند. عمامه سفید آن‌حضرت، سحاب نامیده می‌شد که به (ع) هدیه کردند. در جنگ‌ها معمولاً عمامه زردرنگ بر سر می‌بستند ولیکن در فتح مکه، عمامه سیاه بر سر نهادند. مقام معظم رهبری سعی می‌کنند مناسبت‌های مختلف را در قالب انگشترهای خود مورد توجه قرار بدهند. رنگ غالب ، است که عمدتاً از زمان و به نشانه برای مصائب ، باب شد همچنانکه نشانه آمادگی آنان برای خونخواهی شهادت علیه‌السلام است. نهضت‌ها و ملت‌ها هم در تمام دنیا و در طول تاریخ، معمولاً رنگ‌های خاصی (بعنوان نماد مطلوب و شاخصه متمایز خود) را در قالب دنبال کرده‌اند که هنوز هم در همه جای دنیا جاری و ساری است و حتی از سال ۲۰۰۴ میلادی به بعد شاهد انقلاب‌های رنگی در گوشه و کنار جهان هستیم که (به لحاظ نرم بودن و ، هم نامیده می‌شوند) در هم رنگ‌های و ، در سال‌های اخیر بعنوان نماد و درهم شکستن «نهضت+نظام اسلامی» و سپردن مملکت به ، مورد بهره‌برداری قرار گرفت و هنوز هم ادامه دارد. البته پوستین روباه‌ها عمدتاً قرمز، خاکستری، سفید، قهوه‌ای و خاکی هستند و به حیواناتی اطلاق می‌شود که در ، می‌کنند. الغرض؛ سزامند است که ولایت_فقیه، خود را با رنگ‌ها نیز در آمیزند. رنگ‌هایی که قدمت صدها ساله دارند. رنگ‌هایی که ایامی از سال را به خود تخصیص بدهند. فرضاً؛ 👈 ماه‌های و (تا شب ۲۸ صفر) کماکان همه اماکن و همه‌جا شود. 👈 هفته همه‌جا (اماکن و البسه) (یا لباس خاکی سربازی و بسیجی) شود. 👈 همه‌جا (میادین و معابر و البسه) شود. 👈 ۱۹ روزه (حدفاصل ۲۸ ماه صفر لغایت ۱۷ ربیع‌الاول) همه‌جا (اماکن و معابر و البسه) شود. ضمن آنکه نماد رشد و بالندگی است، رنگ زهر و تلخی هم است و رنگ سمّ و مسمومیت و نیز آنتی‌باکتریال! و اما اینکه چرا این دو دهه را همه‌جا و همه‌چیز را سبزپوش بکنیم؟! بخاطر آنست که در این ایام بیش از هر مقطع دیگری از سال، رخ‌نمایی می‌کند و شهادت یا ولادت پنج تن از علیهم‌السلام به این ایام، گره خورده است! زیرا؛ وقتی که ، ولادت (ع) (که به زهر جفای بنی‌عباس مسموم شد و به شهادت رسید) را قرین زمانی روز میلاد (ص) قرار داد و شهادت (ع) را نیز (که به زهر جفای بنی‌امیه مسموم شد و به شهادت رسید) قرین زمانی روز (ص) قرار داد که به زهر جفای ، مسموم شد و به شهادت رسید، لابد حکمتی را منظور داشته است. فلذا شایسته است که این ۱۸ یا ۱۹ روز (فاصله ۲۸ صفر تا ۱۷ ربیع از ماه‌های هلالی) را «سالیاد شهادت پنج تن از معصومین(علیهم‌السلام) با مسمومیت منافقین»، قرار دهیم تا شاید موجب بیداری و مسلمانان گردد و از تداوم خود نموده و نمایند و به برگردند. بنابراین رنگ سبز را نماد زهر تلقی کنیم و حضرات مقدسی که با سمّ به شهادت رسیده‌اند و بنحوی با این ایام تناسبی دارند، عبارتند از: ۱) حضرت محمد مصطفی (ص) ۲) امام حسن مجتبی (ع) ۳) امام صادق (ع) ۴) امام رضا (ع) ۵) امام حسن عسکری (ع) میلاد پیامبر مصطفی و امام حسن مجتبی علیهماالسلام و الصلوات در این مقطع زمانی، واقع شده‌اند که هر دو حضرت به زهر جفا شده و به شهادت رسیدند. همچنانکه شهادت و علیهماالسلام با زهر جفای در محدوده همین ایام بوده است. البته در مجموع ۱۰ تن از معصومین علیهم‌السلام با مسمومیت به شهادت رسیده‌اند که شهادت و ولادت آنان در سایر ایام سال بوده است و حتی آخرین معصوم(عج) هم با سمّ یک یهودیه به شهادت خواهد رسید! (و فقط و والدین کرام آن‌حضرت علیهم‌السلام با ریختن خون پاکشان ناشی از ضربات سنگین و بُرّنده به پیکرشان، به شهادت رسیده‌اند) فلذا قریب باتفاق معصومین(ع) با مسمومیت شده‌اند. فلذا این ایام، مناسب‌ترین مقطع برای برجسته‌سازی و تبیین نحوه شهادت آنان بویژه (ص) است و باید خیلی جدی به این موضوع بپردازیم و‌ رسواگر (که از کفار بدترند) باشیم که حداقل آن، سبزپوشی است ان‌شاءالله. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۱۶ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 قصه اعتماد بزغاله‌ها به گرگ! چارچوبه (عراقچی+قالیباف+پوزیده+ظریف) مهلک‌ترین درگاه برای ضربه به جبهه مقاومت هستند. زیرا ، مفهومی غیر از برای جنگیدن مجدد ندارد. فلذا معمولاً آن طرفی در جنگ، مشتاق آتش‌بس می‌شود که در ارزیابی واقعی خود احساس می‌کند که اگر ادامه بدهد، شکننده‌تر و بلکه نابود می‌شود. بنابراین با آتش‌بس، می‌کند تا بتواند ضربات شدیدتری بزند. ⁉️ در نبردهای تاریخی و طویل و (حداقل بعد از عملیات )، آرایش نظامی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و از همه مهمتر هویتی و روانی طرفین در چه وضعیتی است؟ صد البته به ، ضربات جبران‌ناپذیری وارد شده است و هیهات اگر ما کسی مثل و ده‌ها هزار نفر عنصر مقاوم مردمی را دیگر پیدا بکنیم ولیکن قطعاً اوضاع بمراتب بدتر از ماست. فلذا نیاز از گرفته تا اعماق و به ، بمراتب شدیدتر است. در چنین شرایطی که کفه ، روز به روز به نفع جبهه مقاومت، سنگینی می‌کند، و انفعال در برابر ، و بلکه است. بدیهی‌ست که با «باند ایرانی»، نه تنها دعوایی ندارند بلکه از آن حمایت هم می‌کنند و بالتبع هواپیمای حامل عوامل آن‌را هدف قرار نمی‌دهند و بلکه بگونه‌ای صحنه‌پردازی می‌کنند که این عوامل، هم جلوه داده شوند تا بتوانند آتش‌بس را بهتر و با بر جبهه مقاومت تحمیل نمایند. ، ، و عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی این شده‌اند و حامیان آن‌ها هم با هماهنگ‌تر هستند! و البته چنان صاحب در ارکان و که می‌توانند را دو ماه به تعویق بیاندازند و موجبات حذف لبنان و فرماندهان آن را فراهم سازند و باعث امت اسماعیل بویژه گردند! این چهار نفر که خود را در قرار داده‌اند، بزرگترین عذرخواهی را به و جبهه مقاومت بدهکارند که با (ای‌بسا کاملاً هماهنگ با دشمنان!) و شب‌خوابی در (با این اطمینان که نخواهند شد!)، جبران نمی‌شود. این‌ها به دلیل اینکه در ایام ماضیه چند صباحی در علیه باطل، حضوری داشته‌اند و با شهدای و ، هم‌نفس بوده‌اند، شاید اگر توفیقی برای پیدا نمایند و به دست به برسند، شانس جبران یافته‌اند و الاّ فلا! شما به خویش به قصاب‌های قتال، اعتراف کردید ولیکن از پیشگاه ملت و رهبری و امت، عذرخواهی نکردید! زمانی که به آمریکا و اسراعیل اعتماد ورزیدید، چرا به ملت اعلام نکردید؟! آیا غیر از این است که حدس زدید امت اسماعیل به جوش و خروش آید و شما را محکوم نماید؟! فرض می‌کنیم که به اطلاع‌رسانی قضیه به مقام معظم رهبری، اکتفاء نمودید ولیکن آیا معظم‌له به شما حق دادند؟! یا اینکه مخالفت کرده و هشدار دادند که ، موجب است؟! : «وَ مَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» (انفال/۱۶) امام خامنه‌ای با اشاره به آیه مذکور به شما هشدار دادند: « غیرتاکتیکی، را به دنبال دارد» ولیکن شما سرمست از که به آمریکا در پیش داشتید، هیچ اعتنایی به این هشدار قرآنی نکردید! همچنانکه به تفأل خودتان به قرآن هم که آیه ۳۸ سوره اعراف (قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِنْ لَا تَعْلَمُونَ) آمد، ترتیب‌اثری ندادید! 👈ترجمه👉 و برای و مورد اشاره این دو آیه، تره هم خورد نکردید!! سعی کردید هم به دست غرق در بیافرینید که نتیجه آن را هم دیدیم! مثلاً در👈این‌جا👉 شما را هم چنان به درد آوردید که فردای عملیات (که نتوانست بازدارندگی بر وارد نماید!) معظم‌له که با دیداری داشتند، هیچ اشاره‌ای به نوشداری پس از وقوع مصیبت نکردند و در هم آن را نامیدند! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۲۷ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
جنگ حقیقی بین شرق و غرب نیست؛بلکه بین افراد نادان و باهوشه!(م.س.) ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌مفسدین و مصلحین نادانی و باهوشی، امری نسبی است. اگرچه اکثریت انسان‌ها نادان هستند و خیلی‌ها غرق در ! و به همین علت هم، انسان‌ها، واژگونی در است. هم، جنگی است که یک طرف آن، باشد که در این‌صورت می‌شود؛ «جنگ حق و باطل» وگرنه ممکنست هر دو طرف جنگ، باشند که در این‌صورت هیچ ارزشی ندارد و در عین برپائی ، نمی‌توان آن‌را جنگ تلقی کرد و فرقی هم ندارد که باهوش باشند یا نادان (قاعدتاً چیزی بنام «جنگ حق با حق» هم موهوم است). اگرچه ، طرف باطل را نمی‌گیرد و اگر خطا کند، و می‌کند و کسی که در بایستد، قطعاً نادان است ولو اینکه خود را باهوش بپندارد. در واقع او به تعبیر ؛ (خودداناپندار) است. بنابراین دعوای و ممکنست در جرگه «جنگ باطل با باطل» باشد که ما هم معمولاً دعا می‌کنیم؛ «أللهم أشغل الظالمین بالظالمین»! ولیکن ممکنست در دعوای شرق و غرب یکی از طرفین بر حق باشد اما طرف باطل محال است که نادان نباشد ولو اینکه و باشد. تعبیر کاربردی‌تری که در این حوزه دارد؛ «جنگ و » است. زیرا در (از زبان ملائکه)؛ انسان در زمین موجودی‌ست که؛ «یفسد فیها و یسفک الدمآء»! فسادگر و خون‌ریز! عجیب‌ترین انسان‌ها؛ مفسدینی هستند که خود را مصلح می‌پندارند! و جواب قرآن، اینست: «ألا إنهم هم المفسدون»! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۸ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏