🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش۰۳۸):
کدام #رئیس_جمهور، بهتر است؟
❌ اصولطلب
❌ اصلاحگرا
❌ اعتدالی
✅هیچکدام😳🙄🤔
گرهگشایی از کلافهای سر در گم
اصولیون، اصلاحیون و اعتدالیون!
(بخش ۰۱):
برخی از صاحبنظران و #فعالان_سیاسی، اصرار دارند که در #ادبیات_سیاسی، بجای دوگانه «اصولگرا/اصلاحطلب» از اصطلاح «انقلابی/غیرانقلابی» (/ضدانقلابی)، استفاده شود. زیرا که هر دو اردوگاه مدعیان #اصلاح_طلبی و #اصول_گرایی، مملو از #انقلابیون و #ضدانقلابیون است و هیچ مرز ارزشمندی بین آنها نیست و هر دو را باید دور ریخت!
فلذا معتقدند که #اصولگرا یا #اصلاحطلب، فینفسه، نه ارزشمند هستند و نه ضد ارزش. بزعم ایشان؛ اصولگرایی و اصلاحطلبی فاقد هرگونه وجاهتی و عاری از واقعیت هستند و لذا این عبارات، فریبنده بوده و موجب گمراهی مخاطبین و هواداران میگردند.
و بعضی از علاقمندان #مسائل_سیاسی هم از بنده حقیر، نظرخواهی میکنند!
آنچه که به عقل ناقص بنده میرسد؛ این مسئله را باید از چند جهت مورد توجه قرار بدهیم.
«اصولگرا و اصلاحطلب»، هر دو ضد «نهضت+نظام اسلامی» هستند و لذا هر دو باید تخریب شوند ولیکن «اصولگرایی و اصلاحطلبی»، هر دو عین «نهضت+نظام اسلامی» هستند و لذا هر دو باید تکریم شوند.
اصولگرایی و اصلاحطلبی، هر دو دارای دو خاستگاه حقیقی و واقعی انکارناپذیر هستند که هنگام عبور اجتنابناپذیر از دو گردنه صعبالعبور، تبدیل به کلافهای سر در گمی شدهاند که اگر به صلابت و ظرافت، گرهگشایی نشوند، بنیاد «نهضت+نظام اسلامی ایران» توسط خود اصولگراهای غریق حماقت و اصلاحطلبهای اسیر وقاحت، بر باد رفته و کوثران #انقلاب_اسلامی ایران و #جمهوری_اسلامی ایران، ابتر میشوند!
یک) اصولگرایی و اصلاحطلبی؛ بعنوان دو مفهوم ذهنی در باره هر چیزی (و نه فقط امور نهضت+نظام اسلامی)، معتبر هستند. یعنی جنبه اعتباری دارند و اعتبار آنها به این است که؛ هر پروسهای، بدون پایبندی به #اصول خاصی که ویژه آن پروسه (فرآیند) است و همچنین بدون #اصلاحات لازمی که خاص هر پروسه منحصربفرد (پروژه/فرآورده) است که مجریان آن، رأساً و شخصاً فاقد سوابق مجربی هستند، امری بدیهی و کاملاً عقلائی است و لزومی به تخطئه آنها نیست.
یعنی هم اصولطلبی و هم اصلاحگرایی، لازم و ملزوم پروسههای خلاقانه است.
اقامه «نهضت+نظام اسلامی»، بزرگترین و پیچیدهترین «فرآیند+فرآورده» #عالم_بشریت است که اساساً بدون اصولطلبی و اصلاحگرایی در آن، ره به جایی نبرده و هرگز به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. إقبال به هر کدام از این دو مطلب، توأم با إدبار به دیگری، نهایت حماقت و بدسگالی است. زیرا هر شخص انقلابی نهضتآفرین و هر فرد ناظم نظامسازی، محتاج هر دو گرایش مذکور است و هر منکر آنها، منکر اساس و بنیاد نهضت+نظام است.
#نهضت بدون اندیشه اصلاحطلبانه و #نظام بدون تفکر اصولگرایان، نه نهضت است و نه نظام و بالتبع هیچکدام هم #اسلامی نیستند.
به همین دلیل است که امام خامنهای، خود را «اصولگرای اصلاحطلب» نامیدند و صریحاً فرمودند: «من به اصولگرای اصلاحطلب معتقدم».
نه از باب اینکه تأییدی از «دو باند مفسد مدعیان اصلاحطلبی و اصولگرایی»، بعمل آورده باشند بلکه بعنوان اینکه این دو مطلب، برای نهضت+نظام اسلامی، جنبه حیاتی دارند.
علت اصلی گیجکنندگی قضیه هم در آنجاست که امر خطیر «نهضت+نظام اسلامی» ما هم بعنوان نهضت، یک پروسه (فرآیند) است و هم بعنوان نظام، یک مگاپروژه (أبَرفرآورده) و این دو مطلب، تفکیکناپذیر هستند.
پروژه؛ «اصولگرایی» را میطلبد و پروسه؛ «اصلاحطلبی» را و فراورده بدون اصولگرایی مضمحل میگردد و اصلاحطلبی در آن، سمّ مهلک است و عمر عاجلی برای آن رقم میزند و فرایند برعکس آن است! یعنی با اصولگرایی، متوقف و متعفن میگردد و اصلاحطلبی، لازمه حیات و بقای آن است.
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
دلبسته سازیم و اسیر می نابیم
گه موج شرابیم و گهی تار ربابیم
(البته این شعر، با پروسه، فرآیند و نهضت، تناسب دارد وگرنه ویرانگر نظام، پروژه و فرآورده است.)
تعریفی در باره تفاوت پروسه و پروژه:
«درک لیدو» (نویسنده و استاد)، پروژهها و فرآیندها را به روشی آسان تعریف کرده است. لیدو در کتاب خود با عنوان Startup Leadership، میگوید؛ پروژهها کارهایی هستند که قبلاً هرگز انجام نشدهاند، در حالی که فرآیندها کارهایی هستند که مستمراً انجام میشوند و میتوان در انجام آنها از سایر فرایندها الهام گرفت. فرآیند یک جریان کار مستمر و تکراری است، اما پروژه یک تلاش موقتی [محدود] محسوب میشود. خروجی فرآیند دارای تکرار شوندگی است، اما خروجی پروژه یکتا است. مفهوم «بهبود مستمر» در فرآیند معنا دارد اما پروژه با رسیدن به هدف پایان مییابد.
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۳
🆔@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏