eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
146 دنبال‌کننده
396 عکس
231 ویدیو
30 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش اول): 👌 خاطرم نیست این مقاله (فراتر از فروتر! در نقد یک نماهنگ) را سال‌ها قبل برای اولین‌بار در واتساپ یا تلگرام (و شاید در بلاگفا!) به اشتراک گذاشتم! بنظرم از این سؤال آغاز شد که کسی از علت کم‌رونقی جماعات پرسیده بود که جواب مختصری داده بودم. اول جوابیه مذکور و آنگاه مقاله را تقدیم می‌کنم: بنظر این حقیر؛ ریشه در و سنگینی و گرایش به حیات مادی و زمینی (اثاقلتم الی الارض؟!) دارد! ، ابعاد وجودی ما را در سه ساحت؛ ، و خلاصه می‌کند. (کلمه را بیشتر از ۳۰ مورد و کلمه را کمتر از ۳۰ مورد و کلمه را بیشتر از مجموع آن‌دو به کار برده است) رفع (کاملا و و بعبارتی ) در اولویت اول این موجود است. تأمین (نیمه مادی - نیمه معنوی) در اولویت دوم اقدامات این موجود قرار دارد. تهیه (کاملا و ) در اولویت آخر این موجود است! مگر آنکه شده باشد به » که آنگاه این اولویت‌ها ۱۸۰ درجه جابجا خواهند شد. معمولا قریب باتفاق انسانها (ولو در لفافه و حتی و باصطلاح بودن!) از چنین تربیتی کمتر برخوردار هستند! ، عمدتا جنبه معنویتی و آدمیتی دارد و لذا مطلوب اول جنبه بشریتی و مادیتی انسانها نیست. البته مواهبی که شما شمردید (و امور دنیوی را هم در آن مورد لحاظ قرار دادید!)، اگر واقعا محسوس باشد اقدام به اقامه آنرا در اولویت دوم قرار می‌دهد. میل به دارد بر خلاف که عشق به دارد. لذا تنها راه احیاء و توسعه نماز جماعت همان راهکار قرآنی است؛ ۱- بالحکمة ۲- الموعظة الحسنة ۳- جدل أحسن (جدل حسن هم و پایداری نخواهد داشت. فلذا فقط ، آنهم بعد از بیان و انجام ) ... + نقادی یک نماهنگ: ⁉️ فراتر از فروتر! ⁉️ نژاد = مذهب ؟! ⁉️ بشریت =/= مذهب؟! 👌 که دشمن است در انسانها به أشکال مختلفی پیدا می‌کند. 👌 یکی از کاربست‌های شیطان، استفاده از برخی انسان علیه بعضی جنود باطنی دیگر اوست! 👈 فرضا عواطف و احساسات پاک انسان (با مرکزیت در ) را بر می‌انگیزد تا افکار و براهین انسان (با مرکزیت در ) را تهی و فاسد نماید! 🌀 اخیرا فیلمی در ، منتشر می‌شود که مثال روشنی از این است. در فضائی از حاکمیت احساسات، یک جوان یمنی شاغل به تحصیل در یک کشور را می‌بینیم که بعلت فقر خود و خانواده، سالها از دیدار همدیگر محروم هستند. تا اینکه جمعی از دانشگاهیان میزبان طی برنامه‌ای نوع‌دوستانه امکان ملاقات آنها (در قالب شوهای نمایشی!) را فراهم می‌سازند. تا اینجای قصه، همه‌چیز خوب پیش رفته است ولیکن پایان‌بخش حاشیه نوشتاری این کلیپ، جمله‌ای هست که بجز بهره‌برداری شیطانی و مصادره آن به زیان انسان چیزی نیست. زیرا ادعا می‌کند؛ «بشریت فراتر از نژاد و مذهب است.»! و اما شرح و نقد این شبهه ظریف (اول؛ توجیه مثبت آنگاه نقادی): الف) توجیه جمله اعوجاجی: ۱. و را همسان می‌پندارد. شاید بخاطر اینکه قدر مشترک آنها بر عدم همرنگی با دیگران است. یعنی نژادپرستها بلحاظ تعصبات نژادی، خود را تافته جدابافته از دیگران می‌دانند و‌ خودبرتربینی نژادی باعث عدم احترام و بالتبع عدم به دیگران می‌گردد. همچنین هم بلحاظ مراعات برخی قاعدتا دارای انضباطی در خود هستند که اجازه نمی‌دهد براحتی با دیگران درآمیزند و با دیگران (کافرین؟) درد مشترک یا احساس مشترکی داشته باشند. بنابراین ویژگی مشترک نژادیون و مذهبیون، همانا افتراق با دیگران است که ناشی از خودبرتربینی یا کمتربینی دیگران است. ۲. بشریت را در اینجا در مقابل (هواپرستی) یا بمفهوم آزادمنشی در مقابل جزمیّت و خودخواهی به کار برده است که البته عامیانه است. در متون مشابهی معمولا از کلمه انسانیت استفاده شده است. و در موارد دقیق‌تر از کلمه حُرّیّت بهره گرفته شده است. همچنانکه (ع) در روز هنگام تقاضای برای إطفاء عطش طفل نوزاد خود یا جلوگیری از حمله به خیام زنان و کودکان خود (حداقل تا زمانی که او زنده است)، مهاجمین را دعوت به حُرّیّت می‌کند؛ «إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. (بحارالانوار/ج۴۵/ص۵۱) زیرا عربها ادعا داشتند که از هستند و لذا مرتکب رذالت نمی‌شوند! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش دوم): 👈 بنابراین چیزی (از قبیل؛ بشریت، انسانیت و حرّیت) بنیادی‌تر از گرایشات و اعتقادات نژادی و مذهبی هم وجود دارد که می‌تواند تعیین‌کننده رفتار اجتماعی انسانها باشد و آنان را به همگرایی و رفتار صحیح سوق دهد. 👌 ب) اشکالات قضیه: ۱- بشریت؛ در افواه عوام ممکنست در مقابل و پایبندی به و بالتبع عاری از صفات نیک انسانی و نوعدوستی به کار برود ولیکن بنده بعنوان یک محقق لازمست توضیح بدهم که؛ در نگاه قرآن کریم؛ بشریت همان حیوانیت است که البته شامل همه مشترکاتی می‌شود که همه انسانها با حیوانات دارند از قبیل؛ جسم و پیکر و اعضاء و‌ جوارح و نیز غرائزی که موجب حیات و بقای این مخلوق (حیوان ناطق؟!) می‌گردد. از بشره (و جمع آن) بمعنای پوست، مشعر بر کالبد ظاهری این موجود است. در واقع هم همان مجموعه‌ای از ترکیبات بافتهای حیوانی است که پوستی بر آنها کشیده شده است و آنچه از آن مشهود است پوست و جنبه فیزیکی آنست. فلذا بهتر است هنگام استفاده از کلماتی که قصد تخطئه حیوانیت و غرائز حیوانی را دارد بجای واژه بشریت از عبارت استفاده شود. ولیکن انسانیت هم (که در متون مشابه معمولا بعنوان یک «دین کامل» یاد می‌شود!) عبارت چندان مناسبی نیست. زیرا ایضا در ؛ بشر (در مقابل و و ؟) دارای دو بُعد وجودی دیگر هم است که وجوه افتراق این مخلوق از سایر خلائق است. انسان/انسانیت (از سه ریشه نسیان یا نَوَسان و یا إنس) بر خلاف بشر/بشریت (که جنبه دارد) دارای جنبه است. به عبارتی؛ بشریت ابعاد سخت‌افزاری و انسانیت ابعاد نرم‌افزاری ما را تشکیل می‌دهد. در نتیجه معمولا بشریت (=حیوانیت) در مقابل انسانیت (=معنویت) است که قاعدتا ترجیح بشریت بر انسانیت، در واقع ترجیح حیوانیت (سبُعیّت و بهیمیّت) بر انسانیت (عقلانیت و فرزانگی) است. 👈 انسان موجودی است که با دیگران و غیر خود و یا هوای نفس خود اُنس می‌گیرد. جویای انس و پذیرنده انس است و از آنجا که سریعا مأنوس می‌گردد، انسان نامیده شده است. این موجود حتی با و یا ترکیبی از این دو هم مأنوس می‌گردد (و و می‌شود!) تا آنجا که با آنها همذات‌پنداری پیدا کرده و یگانگی می‌جوید و معمولا دل کندن از آنها را هم بر نمی‌تابد! چنانکه هم‌اکنون حتی که داعیه (ص) دارد، متاسفانه دارای ماه‌هایی است که اسامی آنها عمدتا یادآور الهه‌های موهوم نیاکان آنهاست و حتی نظامی ایدئولوژیک مثل هم جرأت تغییر این اسامی کهنه‌پرستانه و موهوم را ندارد! 👈 انسان موجودی است که معمولا گرفتار نسیان و فراموشی است و همه چیز را براحتی فراموش می‌کند. فلذا انسان نامیده شده است. این تعریف در مقابل تعریف قبلی است و البته شگفت‌انگیز! 👌 طبق این تعاریف؛ انسان موجودی است که هم اهل أُنس آسان با همه‌چیز است و در عین‌حال اهل نسیان و فراموشی همان چیزهایی که با آنها مأنوس گردیده است! خلاصه: انسان موجودی است که با خود أنس می‌جوید ولیکن همزمان او می‌شود در حد «نسیاً منسیّا»! 👈 در وجه تسمیه انسان، انتساب انسان به نوسان هم خالی از وجه نیست! زیرا این موجود بعد از تعلق بر ، دارای مرتبه وجودی سومی می‌گردد متفاوت از روح و جسم و لذا نامیده می‌شود. نفس حالتی متغیّر در میزان وابستگی به روح یا جسم است. نفس گاهی به جسمانیت (حیوانیت) گرایش پیدا می‌کند و مظهر بشریت و پوستین‌گی و کدورت می‌گردد و لذا بهیمیت (گوسفندصفتی) و سَبُعیّت (گرگ‌صفتی) می‌ورزد که در این حالت نامیده می‌شود آنهم أماره به سوء! (إنّ النفس لَأمّارة بالسوء) ولیکن این نفس بلحاظ نوسانی که در طبیعت خود دارد گاهی هم به (معنویت) گرایش یافته و مظهر و آدمیّت می‌گردد فلذا حُرّیت و و عشقیت می‌ورزد که در این حالت نام می‌یابد. حد فاصل «نفس أمارة» تا «نفس مرضیة»، مراتبی است که به ترتیب از سطح بشریت لغایت آدمیت، عبارتند از: نفس لوّامة نفس عاقلة نفس ملهمة نفس مطمئنة نفس راضیة (قرآن: یآ أیّتها النفس المطمئنة إرجعی إلی ربّک راضیة مرضیة) بنابراین همان «نفس»ی است که در مراتب خود دائما در است. امروز است و فردا و پس‌فردا و شاید روزی با توجه به الهامات الهی بتواند به مرتبه و شاید و حتی به برسد که است. و ایضا ممکنست در یک سیر قهقرائی و ارتجاعی پیاپی سقوط کند و تا خود را به نیافکند، بیقرار باشد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش سوم): کلمه را بیش از ۳۰ بار به کار برده است و بیش از دو برابر آن از کلمه استفاده کرده است. ولیکن ما را محدود به این دو مفهوم نکرده است، بلکه ساحت سومی هم برای ما منظور داشته است که اشاره به ارزشمندترین بُعد وجودی ماست در قالب کلمه و مفهوم «آدمیت» که کمتر از ۳۰ آنرا به کار برده است! 👌 همان است که مقامی بس رفیع و تقریبا دست نیافتنی است! چنانکه ظریفی گفت: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!» و دقیق دیگری تکمیل کرد که: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است»! آدمیت فراتر از انسانیت است همچنانکه انسانیت فراتر از بشریت است. 👈 در بشریت هیچکسی بر دیگری برتری ندارد حتی برگزیده‌ترین مخلوق خدا که معترف است به «قل إنما أنا بشر مثلکم»! در بشریت همگان مثل هم هستند ولو اینکه خواص جسمانی انواع تیره‌ها و نژادها با هم بسی متفاوت باشند؛ از سفید تا سیاه و از کوتاه تا بلند و... اما در انسانیت بلحاظ «نوسان نفوس»، تفاوت‌ها بسی هست که بلحاظ ناپایداری آنها ایضا نمی‌توان ارزیابی دقیقی از آنها به عمل آورد. ای‌بسا و زاهدی که یکشبه و بلکه در یک لحظه سقوط می‌کند و ای‌بسا و که مقبولیت پیدا کرده و صعود می‌یابد. (و المخلصین فی خطر عظیم)! ۲- و اما مذهب؛ مطلق‌گوئی و کلی‌گوئی در این حیطه، بسیار ابلهانه است. زیرا کدام مذهب؟ سؤالی است که اجازه نمی‌دهد کسی از جواب دادن بدان بگریزد. آیا هر مذهبی محکوم است؟! در حالیکه در زمین شاهد هستیم که بعضا تا ۱۸۰ درجه در مقابل همدیگر قرار دارند. مذهب علیه مذهب یک واقعیت و بلکه حقیقت است. به تعبیر قرآن؛ «لکم دینکم و لی دین» که بعد از تأکید و تکرار عجیبی بر مرزبندی و ، بیان می‌شود. ⁉️ محکومیت هر مذهبی به همسانی با نژادپرستی (در حالی که برخی مذاهب از جمله ، آنرا شدیدا تخطئه کرده و می‌کنند) چه وجهی از خردمندی و درایت دارد؟! ✅ محکومیت همه مذاهب بصورت یکپارچه، نهایت بلاهت و سفاهت است. و اتفاقا آفرینش صحنه‌ای که بهانه تحریر این مقال گشت، از تأکیدات مصرحه مذهب ماست. مذهبی که آن «رحمة للعالمین» است (و البته شمشیری آخته علیه بی‌رحم و و ) بنابراین در انتخاب عبارات و کلمات خود باید بسیار اهل دقت و نظر باشیم تا بخاطر اهمال‌گوئی، موجب تضییع ارزشهائی نباشیم که در ذات خود آنها را و می‌دانیم. و اینکه حواسمان به () باشد که با سلاح «ارزش علیه ارزش» ما را از الهی، دور نسازد. بنابراین بشریت (با مفهوم انسانیت و بلکه آدمیت) نه در مقابل است و نه بر مذهب حق برتری دارد. ⁉️ بشریتی که بجز حیوانیت (بل هم أضل) نباشد کی و کجا بر مذهبی که عین آدمیت (عاشق معشوق حقیقی و خادم للعالمین) است، رجحان دارد؟! فتأمل! و السلام ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) + ابعاد حکم‌رانی قرآنی؛ (جواب کوتاهی به سؤالی که دو سال قبل (۱۴۰۰) یکی از دوستان راجع به وجاهت برگزاری یک دوره آموزشی در موضوع «حکم‌رانی قرآنی» توسط یک مؤسسه فرهنگی، پرسید:) بسمه تعالی حکم‌رانی قرآنی چنانکه مستحضرید؛ در قرآن، ما را با سه عبارت؛ «آدم+انسان+بشر» معرفی می‌کند که نشان از سه بُعدی بودن ما دارد. در اینجا از استدلال و تعلیل این عبارت‌پردازی عبور کرده و به ابعاد اجتماعی (محتاج حکم‌رانی) جامعه سه ساحتی؛ بشریتی، انسانیتی و آدمیتی اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم. هر جامعه‌ای که دارد، نیازمندی‌ها و حوائج سه‌گانه‌ای دارد که عبارتند از: ۱) حوائج و توقعات بشریتی ۲) حوائج و توقعات انسانیتی ۳) حوائج و توقعات آدمیتی هر حکومتی بویژه از نوع ، ملتزم است تا به اجابت این حاجت‌ها و بپردازد. اجابت این نیازمندی‌های سه‌گانه، امری کاملا تخصصی است که قاعدتاً متخصصین آن باید تربیت شوند. امر خطیر حکم‌رانی قرآنی (متخصص در اجابت تمنیّات بشری، نیازمندی‌های انسانیتی و حاجت‌های آدمیتی جامعه) قاعدتاً رهین معرفت‌شناسی، برنامه‌ریزی و امکانات ضروری آنست. البته این امر یک است ولیکن در قالب «اُمّة یدعون الی الخیر» هم قابل پیشبرد است و بالتبع «السابقون السابقون؛ اولئک المقربون»! حال که «مرکز تربیت مدیران قرآنی» تحت پوشش «بنیاد قرآن» مصمم به رِدامندی جبّه «امة یدعون الی الخیر» است، باید مهیای «عزم عظیم»ی گردد. فلذا باید دید؛ چیستند و کدامند؟ ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۷): عدول هدف‌مند و هوش‌مند امام مباحثی در بخش ۰۰۵ سلسله مقالات «چالش‌های امام در تشکیل نظام»، ظاهراً موجب بروز دو مورد سوءتفاهم شده و لذا نیازمند توضیح مختصری است: ۱) حضرت امام (رضوان‌الله علیه)، وقتی که پذیرش عنوان ولایت فقیهی و برآمده از نهضت+نظام خونین ، را برای خودشان پس می‌زنند، لابداً آن‌را برای سایر نیز صلاح نمی‌دانند! ۲) اگر در امر جایگزینی جمهوری (بجای حکومت و ولایت)، توسط امام، عدولی صورت نگرفت، لابداً امام، اهل عدول نبودند یا نباید می‌بودند!! ولیکن آن گفته‌های بنده بدین مفهوم نیستند که امام، اهل عدول نبودند. چنانکه در همین فرمایش خود (نماهنگ ضمیمه)، صریحاً اعتراف به می‌کنند. زیرا که و ، فراتر از سلیقه‌های شخصی در «نحوه پیشبرد امر خطیر نهضت+نظام» است. بله زمانی بوده که معظم‌له تمایلی به ورود فقهاء و علمای صالح (از جمله خودشان) به نداشتند و آن‌را به صلاح و نمی‌دانستند ولیکن با ملاحظه شرایط خطرناکی که شکل گرفت، ایشان از آن مصلحت‌اندیشی خویش، عدول کردند به وجوب در . بنابراین امام هم اهل عدول بودند و هم ورود «روحانیت عالم و عادل و صالح» در «جای‌گاه‌های مورد نیاز نهضت+نظام» را می‌دانستد. ولیکن در قضیه بجای ، عدولی در میان نبود و بلکه دلیل آن، غنی‌سازی نهضت+نظام بود. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 ✅ چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 شیطان‌پرستی؛ جنگولک‌بازی اقلیت؟ یا اشتغال اکثریت؟! مسئله اینست!! با دیدن چنین نمآهنگ‌های نفرت‌انگیزی، قطعاً مشمئز می‌شویم و بر آن‌ها لعن می‌فرستیم ولیکن از کجا معلوم که خودمان هم در زمره شیطان‌پرست‌هایی نباشیم که در طول تاریخ زمین، را تشکیل داده‌اند؟! عبارت قرآنی «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا» فقط در ابتدای آیات ۴۰ و ۱۲۸ سوره‌های انعام و سبأ به کار رفته است که در هر دو آیه به بزرگترین محکمه عالم آفرینش بابت «اکثریت انسان‌ها» اشاره دارد و اینکه به همین علت (العیاذ بالله)، اکثریت انسان‌ها روانه می‌شوند! متهمین این دادگاه عظیم و عجیب در ردیف؛ اول؛ ملائکه دوم؛ جنیان سوم؛ انسان‌ها هستند! و موضوع محکمه عبارت از اینست که چرا بجای پروردگار متعال، اکثریت انسان‌ها، را پرستیده‌اند؟! و شاکی پرونده خود خدا و قاضی محکمه هم خود خداست! ملائکه با افشاگری پشت‌پرده‌ها، موجب تبرئه خود می‌شوند. فلذا خدای قهار، اکثریت انسان‌ها را تقریباً یکجا به جهنم می‌ریزد. البته آنها را (متناسب با دُم‌سوزی آنها) تدریجاً از جهنم خلاص کرده و روانه بهشت می‌سازد. ، را تعبیر به (جمع ذنب و یعنی دُم؛ بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!) نموده است! زیرا هر گناهی همچون دُم، دنباله «انسانِ مُذنِب» است و تا از بین نرود، صاحبش را به جهنم می‌کشاند! در واقع؛ جنهم جای‌گاهی است برای دُم‌سوزی انسان‌هایی که (بر خلاف حیوانات) بدون دُم آفریده شده بودند! (رمضان) ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۸): غنی‌سازی نهضت+نظام؛ راز تبدیل حکومت به جمهوری!؟ «سلام مرا به همهٔ کسانی که برای اسلام و در تلاش می‌کنند ابلاغ نمائید. ... برای پیاده کردن طرح و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. و شوید؛ و شده و صفوف خود را فشرده‌تر سازيد... ...نقشه‌های شوم و خانمان‌سوز را برملا نمائید، را بیاموزید و به کار بندید، با در نشر و و معرفی اسلام به دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید. (پاسخ‌ رضوان‌اللّه‌ تعالی‌علیه به نامهٔ مقیم و در تاریخ ۲۱تیر۱۳۵۱/صحیفه امام/ج۲/ص۴۳۷تا۴۳۹) چنانکه قابل ملاحظه است؛ در سال ۱۳۵۱ هم حضرت امام، از عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده و اسمی از نمی‌برند. ممکنست عده‌ای بر این باور باشند که امام اهل عدول از نقاط ضعف به نقاط قوت بودند فلذا بعد از ۳۵ سال مداوم، دم از زدن، نهایتاً از نیمه دوم ۱۳۵۷ هـ.ش. دیدگاه خود را متناسب با شرایط و ملاحظه ، تصحیح و تکمیل نموده و لذا به ، عدول فرمودند! عده‌ای هم ممکنست معتقد باشند که اساساً عدولی صورت نگرفته است. بلکه آن‌حضرت برای برجسته‌سازی بُعد حکومتی اسلام، ناچاراً از این عبارت استفاده می‌کرده‌اند. زیرا که دشمنان و دوستان نادان، تدریجاً را در طی تحدیدی به قدمت ، چنان به سطح سخیفی تنزل داده بودند که گویا اسلام چیزی بیش از مسئله حیض و نفاس نیست! و نهایتاً چند توصیه اخلاقی و عبادی فردی صرفاً آخرت‌نگر و حداکثر خارج شدن از خانه برای و گذشته‌نگر! و اوج آن‌ها و و ، دعا برای سلامت و عافیت و ظهور امامی بود که روزی خواهد آمد و خودش امور مردم جهان را به سامان خواهد کرد! در چنان وضعیت ضعیف و ناقص و بلکه شرم‌آورانه‌ای، بدیهی‌ست که هر کسی برای عیان‌سازی ابعاد سیاسی اسلام (بعنوان ) و زنگارزدایی از غبارهای سنگینی که چهره نورانی اسلام را پوشانده بود، لابداً از عنوان حکومت اسلامی، استفاده می‌کرد که برای اذهان عمومی، رساتر بود تا اینکه بخواهد نوع حکومت (ترجیح جمهوری بر سلطنت) را برجسته نماید. یعنی اول باید ضرورت و اصل تشکیل حکومت اسلامی، تبیین و تثبیت می‌گردید و هر گاه که زمینه لازمه آن در جامعه پدیدار می‌گشت، بالتبع نوبت به برجسته‌سازی نوع حکومت هم می‌رسید. نشان به آن نشان که در همان مقدمه کتاب «ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی» که در صدد توجیه تدریس یا تحریر آن هستند، آورده‌اند: «... [دشمنان اسلام] همه دست بدست هم داده در تحریف کار کردند. بطوریکه بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به ، گمراه و دچار اشتباه شده‌اند. اسلام؛ دین افراد مجاهدی است که بدنبال و هستند، دین کسانی است که و می‌خواهند، و مردم ضد است. اما این‌ها اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌اند و می‌کنند. تصور نادرستی که از اسلام در بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه، عرضه می‌شود برای این منظور است که و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند در کوشش و جنبش و باشند، باشند، دنبال اجرای باشند، حکومتی بوجود بیاورند که سعادت‌شان را تأمین کند، چنان زندگی داشته باشند که در است. مثلاً تبلیغ کردند که؛ اسلام دین جامعی نیست، نیست، برای و ندارد. و نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه، چیزی ندارد! آن‌ها متاسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از ، طبقه تحصیل‌کرده (چه و چه بسیاری از ) اسلام را درست نفهمیده‌اند و از آن، تصور خطائی دارند. همانطور که مردم، افراد را نمی‌شناسند، اسلام را هم نمی‌شناسند و در میان مردم دنیا به وضع زندگی می‌کند. چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن‌طور که هست، معرفی کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمی‌آید! بلکه ...» بنابراین فرایندی که امام راحل‌مان طی کردند، تابع الگویی کاملاً راهبردی و منطقی و مرسوم بوده است و هیچ نیازی به استفاده از برچسب‌هایی از قبیل عدول و تغییر و امثالهم نیست. امام ناچار بودند اول، اندیشه‌ها را چنان بارور سازند که تشکیل حکومت اسلامی، تبدیل به گردد تا نوبت به تعیین نوع حکومت برسد که جمهوری باشد یا ولایت و امارت و یا چیزی دیگر. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
گر در یمنی چو با منی پیش منی گر پیش منی چو بی منی در یمنی (ابوسعید ابوالخیر) معنی: اگر در دورترین منطقه باشی اما به یاد من باشی انگار که کنار همیم ولی اگر در کنار من باشی و با دل پیش من نباشی مثل آن است که در دورترین نقطه از هم هستیم. (این بیت، بیت دومی هم دارد) ! اویس قرنی یمنی، در متولد شد. او از راه شتربانی روزگار را با مادر پیر و نابینا و ناتوان خود سپری می‌کرد و از این طریق امرار معاش کرده و به امور مادر مهربان و سالخورده خود رسیدگی می‌کرد. وقتی از مادر اجازه طلبید که به به قصد زیارت حضرت رسول(ص) مشرف شود، مادرش گفت؛ رخصت می‌دهم به شرط آن که بیشتر از نیم‌روز توقف نکنی! اویس به مدینه سفر کرد و چون به سرای حضرت پیامبر(ص) آمد، از قضا آن‌حضرت در شهر نبود. به ناچار به خاطر قولی که به مادرش داده بود، به یمن بازگشت. چون (ص) مراجعت کرد، فرمود: این نور کیست که در این خانه می‌نگرم؟! گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به این سرا آمد و باز شتافت. فرمود: این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و برفت. آن‌حضرت دگربار هم در مورد او فرمودند: «بوهای بهشت از جانب قرن می‌وزد، ای اویس قرن! چه قدر به تو علاقه دارم» سپس فرمود: هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برساند. او هیچ‌گاه پیامبر(ص) را ندید ولیکن از اصحاب گرانقدر حضرت امیرالمؤمنین(ع) بود و در به شهادت رسید و مرقدش در است. اویس را، از زهاد هشتگانه شمرده‌اند. همه علمای شیعه و سنی او را موثق دانسته و در تقوا و زهد و فضل او سخنانی گفته‌اند. 💠 🆔 @chelcheraaqHM 💠
☫﷽☫ 💎@SMHM212 💝 کارکرد دوگانه مهریه عروس‌‌خانم‌ها 🦋 (بخش ۱): در طول تاریخ بشریت، هر پسری به هر دختری که می‌رسید آواز دوس‌ِت دارم هزارتا عاشقتم هوارتا سر می‌داده (مخ‌زنی!) ودخترهای خنگول و بعضاً مونگول (تک‌احتمالی‌های بی‌مخ‌!) هم بمحض شنیدن چنین آوازی، آوای سر می‌دادند! تا اینکه «دختران مخ‌دار»، هوشمندانه می‌پرسند: از کجا معلوم که صداقت داری؟! از کجا معلوم که بعد از التذاذ، رابطه‌مونو نکشی به انقراض؟! از کجا معلوم ...!؟ و از همین سؤالات هدفمند بود که پدیده‌ای بنام شکل گرفت که در ، به مشهور شد. صداق؛ نشانه صداقت پسرهای زرنگ بود تا حنای پسرهای زرنگ‌تر اما شیاد و بی‌وفا و عاری از صدق و صفا، رنگ ببازد! عروس راضی🤣پدرش راضی😂من ناراضی😭 دخترش با احساساتی عاشقانه می‌گفت؛ مهریه بی‌مهریه! پدرش می‌گفت: احترام خاصی برای دخترم قائلم و مایل نیستم، رو حرفش، حرفی بزنم! اما خیلی لطیف، دخترم را راضی کرده‌ام که به ۱۳۸۰ شاخه گل رضایت بدهد! (ظاهراً شاخه‌گل‌های پیردخترها بیشترترتره! و راهی برای مچ‌گیری سال تولد واقعی آن‌ها😂😁😄) گفتم: یعنی ارزش دخترت معادل یک فرغون گله؟! 😳🥴 گفت: خیلیه حاجی! گفتم: اگه خیلیه، بهتر نیست کمی تخفیف بدی!🤨😉 گفت: تخفیف دادم و شیربها ازش نخواستم! من: 🙄😶😑 گفت: کلیه توافقات انجام گرفته و تنها چیزی که از شما می‌خوام اینه که اسم گل رو در جلسه جا بندازید! (اسم چنان گلی را قبلاً نشنیده بودم و نمی‌گویم که بدآموزی دارد وگرنه باب می‌شود!) 💐 دیشب، توفیقی نصیب شد تا جلسه بله‌برونی را مدیریت بکنم! جلسه از یکی از دوستانم بود که ظاهراً بعللی با ، تعارف و رودروایسی داشتند!! اولش هم نگفت؛ حاجی بیا مجلس را مدیریت کن، بلکه به بهانه اینکه می‌خوام باهات کنم، دعوتم کرد! 🎵 مراسم‌شون خیلی خودمونی بود و تنها غریبه قصه هم من بودم که ظاهراً پدر ، شخصی قابل اعتمادتر یا مدیرتر از بنده پیدا نکرده بود! البته قبلاً همه حرفاشونو زده و بسته بودند و فقط مونده بوده تشریفات قضیه که الحمدلله بخوبی و آبرومندانه، برگزار شد. تنها اشکال ماجرا، حال و هوای خود من بود که گمان می‌کردم در صف خانواده عروس باید طرفداری بکنم و فرضاً بنفع ایشان چانه‌زنی بکنم! در حالیکه منظورش از اینکه باهم رودروایسی داریم، عدم صراحت در تعیین و چانه زدن ذی‌ربط نبوده است. چون پیشاپیش خود 🔐 دختر و پسر، توافق و بر والدین خود تحمیل کرده بودند که مهریه‌شون به تعداد شماره سال تولد دختر خانم قصه، گل گران‌بهایی باشه که تهیه آنهمه گل از آن گُل خاص (قابل تهیه فقط از آفریقا!) تقریباً ناممکن یا خیلی سخت و گران تمام خواهد شد! 💍 با کلی بحث و دعوای یواشکی! بالاخره پدر را متقاعد کردم که تعدادی 💰 هم به لیست مهریه، اضافه کند ولو اینکه بعداً از دست دخترش کتک بخورد!😂😱🙈 بریم سراغ اصل مطلب! 🟨 شیرین‌ترین در ، امر مبارک و خیر و خطیر است ولیکن ممکنست تدریجاً و بعضاً دفعتاً تبدیل گردد به تلخ‌ترین حلال در اسلام یعنی 🟫 ⚫️ بدترین تلخی قضیه هم متوجه دختری خواهد شد که رؤیاهای شیرینش مبدل به خاکستری از کابوس‌ها و مأیوس‌ها (بر حسب قافیه افزودم!🙄) می‌گردد. بنابراین لازمست تدابیری اتخاذ گردد که شیرینی و حلاوت قضیه جای خود را به تلخی و مرارت ندهد. در نتیجه مردمان مجرب روزگار به این نتیجه رسیده‌اند که نیاز به بازدارندگی‌هایی است که عمدتاً بر عهده داماد گذاشته می‌شود. زیرا احتمال بیشتر بر این است که پسرها بعد از کیفوری کیف‌شان، بدنبال تنوع‌طلبی افتاده و دختر مردم را به حال خود رها سازند. ولیکن بهترین بازدارندگی چیست؟! تعهدی که انجام آن بسی سخت (نه ناممکن!) باشد. تا مبادا داماد بمحض اینکه خوشی زد زیر دلش، فیلش یاد هندوستان نکند! و برود سراغ تعدد زوجات و بازار آزاد و...! ولیکن این مطلب، یک روی سکه است و سکه (مهریه ازدواج)، رویه دیگری هم دارد. در واقع، مهریه مطلبی چند بُعدی است و لازمست همه ابعاد آن مورد توجه قرار بگیرند. بُعد بازدارندگی از افسارگسیختگی شوهرهای هوس‌باز یا بی‌مسئولیت در قبال همسر، یک کفه ترازوست و کفه دیگر آن هم مهم است که نباید نادیده گرفته شود. خط قرمز بازدارندگی تا آنجاست که مانع طلاق نشود. اسلام، طلاق را به رسمیت شناخته است و نباید مسیری را رفت که برای طلاق، بن‌بست باشد. ولیکن کفه دیگر ترازوی صداق و مهریه، در اینست که بمحض دستیابی عروس‌خانم بدان، با «کمترین زمان و هزینه» تبدیل شود به سرمایه‌ای برای او کفه اول می‌گوید؛ تهیه و تامین مهریه در نوع و میزان آن برای داماد باید بسی سخت باشد اما برای تبدیل آن به سرمایه برای عروس باید بسی آسان باشد. فلذا باید جُست اعتدال را. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) عید مبعث ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
🌹با رمز یا زهرا (س) ♦️والفجر 8 ، غیرممکنی که ممکن شد 🔹20 بهمن 1364 رزمندگان اسلام با گذر از رودخانه خروشان اروند ناممکنی را ممکن کردند که تعجب دنیا را برانگیخت. 🔹 عملیات «والفجر 8»از بسیاری جهات با سایر عملیات‌ها تفاوت‌های بارزی داشت، چون انجام آن بر روی کاغذ و به نظر قریب به اتفاق فرماندهان جنگ در جهان غیرممکن به نظر می‌رسید. 🔹عبور از رودخانه،همواره یکی از مشکلات ارتش‌های جهان است اما نیروهای عمل کننده در این عملیات با عبور از رودخانه اروند که به رودخانه وحشی مشهور است، تعجب دنیا را برانگیختند. 🔹با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رویارویی با رزمندگان ایران، به لاک دفاعی فرو رفت. پیروزی‌هایی که پس از آن به دست آمد، برتری قدرت ایران را در جبهه‌های جنوب آشکار کرد. این روند تا سال ۱۳۶۴، یعنی شروع حمله ایران به شبه جزیره «فاو» ادامه داشت. 🔹این کار با حساسیت و وسواس زیاد، از سوی فرماندهان دنبال می‌شد. سعی بر آن بود که دشمن به هیچ‌وجه متوجه کوچکترین حرکتی در منطقه نشود زیرا این قطعه از جبهه، برای عراق اهمیت ویژه‌ای داشت. فاو، زمینی است محصور در میان رودخانه اروند، خلیج‌ فارس و خور عبدالله، که از سمت خشکی به بصره منتهی می‌شود. 🔹اهداف عملیات: *قطع ید دشمن بعثی از دریا و تامین امنیت راه‌های دریایی خلیج‌فارس *دور نمودن آتش دشمن از شهرهای مرزی جمهوری اسلامی ایران، ‌ *تسخیر پایگاه‌های موشکی و تاسیسات مخابراتی رژیم بعثی بغداد، *قطع شریان صدور نفت از طریق اسکله‌های الامیه و الوکر، *وارد کردن ضربه اقتصادی و نظامی بر دشمن *شکست رویای پوچ ضربه‌ناپذیری دشمن با نمایش قدرت و توان رزمی ظفرمندان لشکر اسلام 🔹طرح عملیات: در طرح ریزی مانور عملیات «والفجر 8» دو عامل بسیار موثر بودند: 1- تجارب عملیات بدر در جزایر مجنون 2- پیچیدگی های خاص این عملیات. 🔹محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران در جمع فرماندهان در این باره گفت: در عملیات «والفجر 8» باید کل تجارب جنگ به کار گرفته شود. «جنگ شهری، جنگ در دشت، جنگ در آب». 🔹شرح عملیات با رمز یا زهرا(س) 🔹در ساعت 22و 10 دقیقه روز بیستم بهمن ماه 1364 محسن رضایی فرمانده کل سپاه با قرائت رمز عملیات دستور حمله را صادر کرد. 🌸بسم الله الرحمن الرحیم،لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم،و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه «یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا» 🔹در ادامه عملیات نیروهای خودی پس از درک موقعیت و نحوه گزارش قوای لشکر گارد جمهوری عراق، حمله شبانه ای را از سه محور طراحی کرده اند. 🔹بر اساس این طرح، رزمندگان اسلام در تاریکی شب، هنگامی که نیروهای لشکر گارد در حال استراحت بودند آرایش مناسبی گرفتند و با غافلگیری به دشمن یورش بردند و به طور همه جانبه لشکر گارد را هدف تهاجم قرار دادند. 🔹درعملیات والفجر هشت، نزدیک به 800 کیلومتر مربع از خاک عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. 🔹در جریان عملیات «والفجر 8» (فاو) همچنین بیش از 50 فروند هواپیما و چرخبال، صدها دستگاه تانک، نفر بر و خودرو نظامی، توپ صحرایی، توپ ضدهوایی و ناوچه موشک انداز منهدم شد و دهها دستگاه تانک و نفربر، 180 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرایی، 120 عراده توپ ضدهوایی، 3 دستگاه رادار موشک و 34 دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت قوای ایران درآمد. 🇮🇷 ☝️از پیام‌های وارده☝️ خاطره ذی‌ربط 👌 پشه‌ها! بعد از عملیات مذکور، رفتم تا بعنوان مسئول فرهنگی لشگر ۷ ولی‌عصر(عج) به یگان‌های عملیاتی لشگر (نیروهای رزمی سپاه خوزستان) سرکشی فرهنگی بکنم. با اینکه وضعیت عبور از اروند، عادی بود، وحشی بودن آن هم مشهود بود و حتی یک‌بار نزدیک بود که از قایق بداخل آب پرت بشوم. هنگام ورودم به خط مقدم، علاوه بر صدای انواع گلوله‌های هدفمند و سرگردان، صدای دیگری که جلب توجه می‌کرد، صدای انواع الکتروپمپ‌های ایرانی و عراقی بود که یک لحظه هم قطع نمی‌شدند! ارتش صدام از ترس پیشروی ما، در دشت‌های حدفاصل دو جبهه، اقدام به احداث استخرهای گِل‌آلود گسترده کرده بود! متقابلاً رزمندگان اسلام هم مشغول تخلیه آب آن‌ها بودند تا امکان پیشروی زرهی و پیاده ما فراهم گردد! من بعلت موج‌گرفتگی، تحمل صداهای محیطی را نداشتم و رفته رفته سردد گرفتم. لذا غروب به مقرهای لشگر در نخلستان‌های اینطرف لب اروند برگشتیم اما تا صبح نتوانستم حتی یک دقیقه بخوابم! پشه‌های وحشی نخلستان، با نیش‌هایی زهرآگین، گله‌ای حمله می‌کردند و حتی از روی لباس، شدیداً گزنده بودند! صبح همه از دیدن چشمها و صورت ورم‌کرده من، دچار وحشت شدند! (به من پماد ضد حشره نداده بودند🙄) مسئول بهداری آنجا دستور داد هرچه زودتر برای مداوا به اهواز برگردم! ✍ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ لطفاً به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
همه آمدند؛ موّاج‌تر از همیشه، این اقیانوس کران‌ناپیدا بار دیگر در کرانه ، حماسه آفرید! سلام لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🔴 قدرتمندترین سلاحی که انسان تا به حال اختراع کرده است چیست؟ ♻️ تصور نکنید بمب اتم یا هیدروژن است، بلکه است. 📱 تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت. آنقدر قدرتمند است که: ۱- تلفن ثابت را قطع کرد ۲- تلویزیون را کشت ۳- کامپیوتر را حذف کرد ۴- ساعت را از چرخش انداخت ۵- دوربین را بی رنگ کرد ۶- رادیو را از صدا انداخت ۷- چراغ قوه را خاموش کرد ۸- آینه را شکست ۹- روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را پاره کرد ۱۰- بازی ویدیویی رو از بین برد ۱۱- کیف پول جیبی را محو کرد ۱۲- تقویم رومیزی و یادداشت را از میان برداشت ۱۳- کارت اعتباری را ساقط کرد. 💢 و بدترین لطمه آن ، این است که : ۱- زوج های زیادی را از هم جدا کرد ۲- بسیاری از خانواده ها و دوستی های خانوادگی را از هم پاشاند ۳- دانش آموزان را بی رمق و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و مانند پر در مسیر باد قرار داد. 🤔 کم کم متوجه می شویم که چشم مان را هم کشته و ستون فقرات  ما را شکسته و ذهن و فرهنگ ما را تغییر داده و خواهد کشت. او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست. اگر مراقب خود نباشیم جان و روح مان را مچاله کرده و دل هایمان را  سخت و سنگین خواهد کرد و کاری می کند که نسل های آینده پشیمان شوند در حالیکه پشیمانی سودی نخواهد داشت. و قطعا وحتما وسیله ای است برای به کنترل اذهان وتغییر باورها وفرهنگ ها بوسیله فضای مجازی پس بیائیم با استفاده صحیح از این سلاح ویرانگر هرگز دچار سانحه و پشیمانی نشویم. ..... .... ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر بمثابه ! در این مطلب که تلفن همراه، روز به روز در حال تبدیل شدن به ابزاری همه‌فن حریف با امکاناتی در حد یک است، تردیدی نیست. با این‌حال، این «ابزار قدرتمند و هر روز قوی‌تر و فربه‌تر از دیروز»، صرفاً یک ابزار است که در مسیر پیشرفت بشر، تولید و استفاده از آن، اجتناب‌ناپذیر است ولیکن نحوه مواجهه با آن، و فرار از آن، نیست بلکه استفاده محتاطانه از آن‌ست. بهره‌برداری بدون لازم از آن، قطعاً آسیب‌زاست. حتی بجرأت می‌توان آنرا به تعبیر و تلقی کرد که هر لحظه امکان فیزیکی و کشتن دارد! بدیهی‌ست که همراه داشتن ، نیازمند احتیاطات لازمه و بلکه کافیه است. ولیکن احتیاطی که نباید تبدیل به تحریم و حذف آن گردد. تفصیل این نکته محتاج تحریر و تألیف کتابی قطور و حداقل مقاله‌ای بلند است. در اینجا شاید عبارت «رُبَّ تال القرآن و القرآن یلعنه»، به درک این مطلب، کمک بکند. وقتی که قرآن هدایت‌گر و مایه رحمت، ممکنست تبدیل گردد به وسیله‌‌ای که تلاوت‌کننده آنرا لعنت کند، باید فهمید که هر چیزی در می‌تواند خطرناک باشد و راه‌حل اساسی دور افکندن آن‌ها نیست بلکه مراعات قاعده بازی‌ست! وقتی که یکی از بزرگترین دادگاه‌های روز ، محاکمه بابت «مهجور گذاشتن قرآن» است و مجازات سختی بدنبال دارد (وَ قَالَ ٱلرَّسُولُ يَٰا رَبِّ إِنَّ قَوۡمِي ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا /سوره ۲۵/آیه ۳۰) باید فهمید که «حق ترک قرآن» را نداریم که سخت مجازات خواهیم شد ولیکن باید بدنبال آن بود که؛ «چگونه باشیم که مورد قرار نگیریم؟» دیگه از ، بالاتر و ارزشمندتر و مفیدتر مگه داریم؟ عدم استفاده از آن، خطرناک و استفاده بد از آن هم خطرناک! هم باید استفاده کرد و هم باید ، بگونه‌ای باشد که استفاده‌کنندگان را عالم نسازد. تلفن همراه هم همانند هر وسیله و پدیده دیگر دنیوی، چنین است. چگونه از آن استفاده کنیم که نحسی آن دامن ما و فرزندان ما را نگیرد؟ قاعدتاً قواعد و قوانین و آئین و مقرراتی دارد که باید یافت و تنظیم کرد و به کار بست وگرنه موجب بازگشت به توحش غارنشینی خواهد گشت. آری! ،م از دنیا آرزوست! ✍ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ لطفاً با کلیک روی نوشته‌های آبی‌رنگ، به صفحات مجازی حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 💝 کارکرد دوگانه مهریه عروس‌‌خانم‌ها 🦋 (بخش ۲): در بخش اول، اشاره کردیم که؛ در تعیین نحوه تهیه و مصرف مهریه زنان، باید اعتدالی برقرار باشد. ... و اعتدال نوع و میزان مردان (یا و یا کابین زنان)، ترازویی‌ست که به کار انداختن آن، قرین «زمان و هزینه» است. بدینگونه که؛ همان‌قدر که تأمین و تهیه آن برای داماد باید بسی سخت و گران باشد برای عروس باید سهل و آسان باشد. زیرا که سرمایه‌ای برای اوست. طلاق، تلخ است و تهیه آن، تلخ‌تر ولیکن مهریه، شیرین است و استفاده از آن باید شیرین‌تر! مهریه را می‌توان به سکه‌ای تشبیه کرد که دو طرف دارد و یا مشابه ترازویی در نظر گرفت که دو کفه دارد و لذا باید هر دو طرف مسئله را یکسان در نظر گرفت وگرنه از اعتدال خارج خواهد شد. آن‌ها که فقط یک کفه این ترازو را ببینند و از ملاحظه کفه دیگر آن، غفلت بورزند، قطعاً ره به خطا برده‌اند. بدیهی‌ست که در ازدواج، آسیب دیدن دختر، نقد و تحصیل مهریه، نسیه است و شاید همین تفاوت هم باعث شده که کفه دوم، ناچیز شمرده شده و حتی به غلط ضرب‌المثل شده که؛ کی داده؟! کی گرفته؟! ولیکن مُتعَلَّق صحبت ما، یک تربیت‌یافته است که مسلمانان آن، پایبند تعهدات خود هستند وگرنه در و بی‌تربیت که مبحث دیگری دارد. در جامعه اصول‌مدار، مهریه عروس، معنا و مفهوم شفاف و روشنی دارد که باید فهم شود. مهریه‌ای که تعیین و توافق می‌شود باید تهیه آن چنان سخت و صعب نباشد که نهایتاً چیزی گیر عروس نیاید. بلکه به آن مقداری باید سخت باشد که در عین‌حال تهیه آن ناممکن نباشد و اگر عندالمطالبه، تهیه و تقدیم عروس شد، آنقدر سهل‌الاستفاده باشد که استقلال اقتصادی عروس‌خانم را رقم بزند. مهریه اگر قابل تهیه نباشد به چه درد عروس می‌خورد؟! یا قابل تهیه باشد اما براحتی قابل تبدیل به سرمایه‌ای قابل استفاده و به روز نباشد، باز هم به درد عروس نخواهد خورد. یافتن چنین اعتدالی، صد البته کار چندان آسانی نیست. خصوصاً که شرایط و شئونات عروس‌ها هم یکسان نیست که براحتی بشود برای همگان نسخه واحدی پیچید. مهم اینست که عروس بعد از طلاق و اخذ مهریه و استفاده از آن، آسایش و آرامش از دست رفته خود در هنگامه طلاق را بتواند جبران کند. اگر به هر علتی فرجام ازدواج شیرین، تلخی طلاق باشد، مهریه باید بتواند تلخی آن را کاهش بدهد. مهریه در نوع و میزان خود باید بگونه‌ای باشد که، موجب بازگشت آسایش و آرامش به مطلقه باشد. تعیین مهریه‌هایی که آسایش و آرامش لازم را برای زن مطلقه، فراهم نسازند، دور از عقلانیت است. بهانه تحریر این مقاله، تعیین ۱۳۸۰ شاخه گل خاص گران‌بهایی بود که دوستم برای مهریه دخترش، تعیین کرد که مورد اعتراض بنده بود! اولاً که احتمال موفقیت داماد در تهیه آن، در حد ۱٪ است! آنچنان گران است که فقط فوق سرمایه‌داران قادر به خرید و تهیه آن گل هستند نه داماد بدبختی که کارگر/کارمندی بیش نیست. ثانیاً بر فرض که معجزه‌ای شد و داماد توانست یک فرغون از آن گل را تحویل زن مطلقه خود بدهد، عروس چقدر باید زمان و توان و هزینه صرف حفظ و فروش آن بکند و اگر در بازاریابی و فروش آن‌ها موفق نشود، گل‌های پوسیده و پلاسیده به چه درد زندگی او می‌خورد؟! و آیا تا آخر عمر خود علیه والدین خود لعن و نفرین نخواهد فرستاد؟! بنده اگر اصرار داشتم که به نیت ۱۲۴ هزار پیغمبر، ۱۲۴ تا سکه ولو نیم‌بهار تعیین کند، داشتم آینده‌ای را می‌دیدم که الآن دخترخانم ایشان تصورش را هم نمی‌کند! (ظاهراً او به ۱۴ معصوم، ارادت بیشتری داشت!) و البته امیدوارم هیچوقت کار به آنجا نکشد که روزی بگویند خدا رحمتش کند که لااقل این کیسه را در دامن ما گذاشت! نکته ظریفی هم در پیام قبلی درج شد که نیاز به اصلاح است. آنجا که به دوستم گفتم؛ آیا ارزش دخترت معادل یک فرغون گله؟! هرگز منظورم این نبود که جنس و میزان مهریه، بیانگر ارزش دختر است. بلکه در صدد متقاعد کردن دوستم بودم تا شاید در مآل‌اندیشی خود، منطقی‌تر تصمیم بگیرد وگرنه دخترها اصلا با مهریه‌هایشان قابل ارزش‌گذاری نیستند. خصوصاً که بالقوه مادری هستند که بهشت زیر پای آن‌هاست. مهریه هیچ ربطی به ارزش دختر ندارد و صرفاً نشانگر آن است که اگر کارش به طلاق کشید، بتواند استقلال اقتصادی در شأن و منزلت خود و متناسب با شرایط روز را داشته باشد. در عین‌حال مهریه گران‌تر هم نه تنها دلیل بر شئونات بالاتر دختر نیست‌ بلکه نشانگر میزان وابستگی (انگل‌وارگی؟!) او به دریافتی‌ش از دیگران است! یعنی اگر زنی پیدا شود که بعد از طلاق، شخصاً قادر به تأمین آسایش و آرامش خود باشد، دیگر نیازی نخواهد بود که کفه دوم این ترازو را خیلی جدی بگیریم! و کافیست بیشتر به بازدارندگی مهریه برای طلاق آسان اندیشید. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) عید مبعث ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۹): پارادوکس حکومت و جمهوری! در مقالات ۱۳‌گانه قبلی، اشاره کردیم که پارادوکس و (از موضوعات مهم جامعه‌شناسی) به دلیل هر دو، در ایران مدخلیتی ندارد. در حال تبیین این مطلب بودیم که حاشیه‌ای رخ داد و لازمست نگاهی بدان بشود: میزان دخالت روحانیت در حکومت!؟ یکی دیگر از «چالش‌های امام در تشکیل نظام»؛ مسئله در و میزان آن بود. این مسئله را مستقلاً در جای خود، مورد بررسی قرار خواهیم داد اما در این‌جا هم طرداً للباب، پیش‌درآمدی لازم آمد: یکی از دوستان در واکنش به بخش ۰۰۷ این سلسله مقالات، نوشتند: «سلام برادر عزیز در مورد عدول و ورود امام ره از فرمایش خود و ورود روحانیت عادل و عالم وصالح در جایگاههای مورد نیاز نظام فقط در مورد ولایت فقیه می‌تواند اجرا گردد آن هم به واسطه وجود مجلس خبرگان رهبری که عده زیادی از کارشناسان زیر نظر دارند فرد مورد نظر را اما این در جایگاههای اجرایی دیگر نظام نمیتواند صادق باشد چرا ؟ چون تمامی مناسب اجرایی به دست روحانیت هیچ گونه جایگاهی ندارد چرا ؟ چون روحانیت در کار خود که همان راهنمایی دینی ‌معنوی جامعه کارشناس هستند ان هم معلوم نیست عادل یا صالح باشند فقط عالم هستند لذا اگر سعی کنید ورود روحانیت را به سیستم اداری کشور امری لازم بدانیم این مانند شمشیری دولبه عمل میکند که یک لبه ان به شخص برمیگردد و لبه دیگر ان به دین هرطرف بچرخد خسران است و بس اجازه ندهیم که اشکالات اداره کشور که امری عادی در تمام جوامع دنیاست به پای دین گذاشته شود اگر قرار باشد فردی از علما در امور اجرایی مشارکت کند بهتر نیست لباس معممی را کنار بگذارد و خدمت نماید در عمل آنچه در مورد ورود امام در امر سیاست میبینیم در کل تاریخ زندگی پربرکتشان راه و گفتارشان فقط راهنمایی بود و ایشان در امور جاری هیچ دخالتی نداشت کاری که ولایت فقیه در قانون اساسی و در اجرا اقا هم همین کار را میکند شما ببینید حضرت اقا در تمام دولت‌ها در عین حمایت چقدر در اجرای امور توصیه داشتند وچقدر دولت‌ها ان توصیه ها را توجه نمودند مابقی باشد در بررسی میدانی جنابتان» (پایان نقد) چنانکه ملاحظه می‌کنید، اگرچه ایراد قابل تأملی است ولیکن ایشان بدون آنکه، قرینه‌ای برای ادعای خود ارائه بفرمایند، در صدد تفسیر حضرت امام، برآمده و ورود روحانیت به مناصب حکومتی را محدود به حوزه ولی‌فقیه و نهایتاً مجلس ، می‌کنند! قاعدتاً چنین تحدیدی در انجام ، نیازمند بررسی‌های دقیق‌تر و عمیق‌تری است. فرضاً آیا روحانیت صاحب اهلیت و صلاحیت هم همانند انقلاب اسلامی، موظف به پاسداری عملی و میدانی از است؟ پاسخ به چنین مسائلی، نیازمند نگرشی کلان به آن‌هاست. زیرا بعد از پیروزی انقلاب، «محدودسازی ورود روحانیت به نظام و امور حکومتی»، مجدداً تبدیل به جریانی گردید که بازنمائی وجه دیگری از منکوب روحانیت در دوران شاهنشاهی بود که حتی توسط (موسوم به اصولگرا!) هم دنبال شد! شاید تندتر از باند افسادطلب (موسوم به اصلاح‌طلب!) که ضمن شگفت‌انگیز بودن چنین وحدت رویه‌ای بین ضدانقلاب و انقلابیون دیروز، تا حدودی قابل درک بود! شاید تنها وحدتی که بین و ، صورت گرفت، اخراج و بلکه عدم ورود و حضور مطلق روحانیت در حکومت بود که در دوره ریاست به اوج خود رسید! زیرا دعوا بر سر بود! خاطرم هست که دبیرکل حزب مؤتلفه هم با حضور در یکی از جلسات (که معمولاً در آستانه انتخابات، سروکله‌شان پیدا می‌شود!) ادعا کرد؛ آقایون علماء، توجه داشته باشند که اصلاح‌طلب‌های چپ‌گرا در پدر سوختگی سیاسی، هیچ فرقی با عمال شاه و آمریکا ندارند و از آن‌جا که روحانیون محترم، به همه انسان‌ها خوش‌بینی ذاتی دارند، قاعدتاً در برابر این‌ها هم قطعاً رکب می‌خورند! بنابراین بهتر است علمای اعلام بجای مطرح کردن خودشان در انتخابات، ماها را که به شگردها و شیطنت‌های این فرقه، واقف‌تریم، به مردم معرفی و توصیه کنند که از زمان زندان این‌ها را می‌شناسیم! توجیه مدعیان اصول‌گرایی «در خارج از گود نگهداشتن روحانیت» همان نظریه بود که ادعا و القاء می‌کرد: روحانیون هم همانند همه انسان‌ها در معرض ارتکاب خطا و خلاف هستند و چنانچه در مناصب و مصادر حکومتی، مرتکب خلاف شوند، به پای دین نوشته می‌شود و لذا مردم را نسبت به اصل دین و دیانت، بدبین و متنفر می‌سازد. بنابراین بهتر است بمنظور حفظ اعتقادات مذهبی مردم، روحانیت اساساً در هیچ رده‌ای از مسئولیت‌های معطوف به حکومت و حتی نهادهای عمومی و اجتماعی، ورود نداشته باشند! این توجیه مشوّش،... ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۱۰): میزان دخالت روحانیت در حکومت!؟ ... این توجیه مشوّش، بازتولید همان اعوجاجاتی بود که قبلاً هم توسط (ساواش) و ، رواج داده می‌شد که «سیاست از دیانت جداست» و تا زمان ظهور امام زمان(عج)، هیچ شخصی حق تشکیل حکومت ندارد و هر پرچمی که بلند شود، محکوم به شکست است! این القائات هنوز هم (و بلکه شدیدتر!) ادامه دارد که از دیگر چالش‌های جدی امام برای تشکیل نظام بود و در جای خود بدان خواهیم پرداخت. آنچه که در اینجا لازمست استطراداً بدان اشاره نمایم اینست که؛ علت عدول بدون قید و شرط امام کاملاً شفاف است ولیکن نیازمند تفسیر صحیح هم است: نظر اولیه ، بازگشت بعد از به و و عدم دخالت در بود (چنانکه خودشان هم در کشور نمانده و به مشرف شدند) ولیکن بنا به ملاحظاتی (خطر بازگشت تفاله‌های شاهنشاهی بواسطه و غیره)، از این نظر خود فرمودند و در راستای بعنوان ، ورود روحانیت به را، مجاز دانستند و خودشان هم مقیم گشتند. زیرا که بعد از پیروزی انقلاب، خطر سلطه مجدد تفاله‌های غربی، سریعاً رخ عیان نمود! آن‌هم با شدّت و‌ حدّتی در حد ترورهای گسترده و نفوذهای فراگیر که می‌رفت دوباره مملکت را بر باد دهد! بعد از عدول مذکور، این مسئله هم پیش آمد که ابعاد و اعماق ورود روحانیت به نظام، باید چه میزان باشد؟ قاعدتاً ورود مذکور بعنوان ، امر موقتی بود و می‌بایستی متناسب با سلطه‌جویی و ، تنظیم می‌گردید. تفصیل این مطلب بماند برای جای‌گاه خودش! یکی از اعضای گروه، در اعتراض به بارگذاری نماهنگی توسط عضوی دیگر (باشتراک گذاشتن در شماره بعدی)، نوشت: «به نظر بنده پخش این چیزها که باب مباحثی را باز میکند که بسیار تخصصی است و برای کسانی که مطالعه لازم در متون اسلامی را ندارند، ایجاد گره ذهنی و شبهه می کند، در این فضاها، اشتباه است و نوعا شبهات هم بی پاسخ می مانند و آمدیم ابرو را درست کنیم، میزنیم چشم را هم کور می کنیم!!! اصولا این بحث، بحث مشروعیت و مقبولیت است و سر دراز دارد، اما من باب مثال توضیحی عرض میکنم و ارجاع میدهم دوستان را به مطالعه کتاب امامت آیه الله مطهری یا بزرگانی مثل ایشان با این عنوان، این مبحث مشروعیت و مقبولیت از آنجایی آغاز شد که در صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر،در محفلی در محل سقیفه ساعدیه،ابوبکر به جای امیرالمومنین علیه السلام که مستقیما توسط خدا در غدیر به امامت و خلافت مسلمین پس از پیامبر نصب شده بود و پیامبر این نصب را به اطلاع مردم رساند، انتخاب شد(در همین انتخاب حرف ها هست) ولی ما فرض را درست می گیریم و از بحث دور نیفتیم عرض میکنم که این دو(مشروعیت و مقبولیت) گاهی با هم جمع می شوند مثل زمانی که امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از ۲۵ سال محرومیت از تصدی امر ولایت و امامت جامعه اسلامی، با استقبال مردم به خلافت رسید، گاهی هم، از هم جدا می افتند مثل زمانی که امیرالمؤمنین علیه السلام به دلیل خیانت خواص و همراهی بخشی از مردم با آنها از تصدی امر ولایتمداری مردم و جامعه اسلامی محروم شد. و امر به فرد دیگری واگذار شد!!! حالا آنچه ما باید توجه داشته باشیم این است که از نظر اسلام، عدم تصدی حضرت در آن ۲۵ سال موجب عدم مشروعیتش نمی شود و نشد، و چون محرومیت بر او تحمیل شد، لذا امرش هم در جامعه نافذ نبود،و اجرا هم نمی شد!!! همان طوری که کسانی که جای او را در حاکمیت گرفتند،(من تعمدا لفظ غصب را به کار نبردم) هر چند به فرض، مقبولیت را به دست آوردند(چون اجبار و الزام عده ای هم در کار بوده) و امرشان هم نافذ بود، ولی از نظر اسلام مشروعیت نداشتند و لذا نه آنها و نه مردم،هیچکدام، در نزد خدا معذور نیستند و هر دو مآخذه خواهند شد. پس معلوم شد که مبانی اسلام با دموکراسی تفاوت دارند، این کار را دموکراسی مثل اسلام محکوم نمی کند!!! چون در دموکراسی رأی اکثریت نافذ است(البته در اینم که همیشه چنین باشد حرف است و گاهی اکثریت سازی می شود و...) اما در اسلام باید کار، مبتنی بر احکام الهی باشد، فرضا در حکومت های با فرض مبتنی بر اکثریت شرب خمر، همجنس بازی، فحشاء و منکرات و... هست که قانونی است(حالا نظر اکثریت در پذیرش لحاظ شده یا نه، آن بحث دیگری است)و آزاد است و... اما اسلام از مبنا مخالف این امور است و هرگز مجاز نمی شوند، و لو فرضا اکثریت هم بخواهند، خلاصه خلاف، خلاف است و با رأی اکثریت قانونی و مجاز نمی شود!!! خلاصه این مباحث محل خاص و افراد اهل تخصص را لازم دارد تا شبهه ایجاد نشود و لذا همان گونه که عرض کردم، جاش در گروه ها نیست.» (پایان نقد) ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۱۱): معنا و مفهوم جمهوریت! (مقبولیت یا مشروعیت؟) طی بخش‌های قبلی اشاره کردیم که بعد از ۳۵ سال بر طبل کوفتن، در نیمه دوم سال اوج‌گیری و پیروزی ، مدل حکومتی مد نظر خود را ، تعیین فرمود بدون کلمه‌ای کم یا بیش! فلذا این سؤال، پیش آمد که آیا ایشان از نظریه قبلی خود، کردند یا اینکه در خویش، به نظریه جدیدی از حکومت، نائل گشتند که نیازمند تعریف و تبیین است؟ شاید بعضی معتقد باشند که امام اهل عدول بودند چنانکه در باب «ورود روحانیت به نظام»، عدول کرده و خود بر آن تصریح نمودند. از آن‌جا که مبحث جاری ما در این سلسله مقالات، (و نقش در آن) است، لاجرم به مقوله هم باید بپردازیم، تصادفاً یکی از اعضای گروه، نماهنگی را به اشتراک گذاشتند که ظاهراً در صدد القاء این ذهنیت است که بین دیدگاه‌های شهید بهشتی و مرحوم مصباح‌یزدی، در موضوع جمهوریت، اختلافی وجود داشته است! فلذا یکی دیگر از اعضای گروه هم‌اندیشی بنده، معترضه‌ای داشتند که عین متن آنرا در شماره قبلی به اشتراک گذاشتم. فلذا با این مسئله مواجه شدیم که آیا جمهوریت؛ علاوه بر ، مولّد مشروعیت برای حکومت هم است؟! و از آن‌جا که این مسئله با مبحث جاری ما، سنخیتی دارد، ایضاً بعنوان طرداً للباب، متعرض آن می‌شویم تا القاء هر دو عضو گروه را مورد بررسی قرار بدهیم که دنبال هستند یا قلب حقیقت؟! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۳بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردمی که در دامنه کوه‌های هیمالیا ایران و انقلابش را ندیده‌اند اما آرمان‌هایش روی پرچم‌هایشان است! ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌 ریشه ولایت‌دوستی کشمیریان همزمان با شعرسرایی حافظ لسان‌الغیب در شیراز، جنبش عظیمی هم در نیشابور شکل گرفت که نهایتاً کشمیر را به خط کرد! نیشابوری که پیش از آن، توسط مغول‌های چنگیزی، دو بار قتل‌عام و از صفحه روزگار محو شده بود! آیة‌الله العظمی «میرسید علی حسینی همدانی»، عالمی جهانگرد که در صدد «پاتک فرهنگی به مغول» برآمد، کشمیر را پایگاه اصلی خود قرار داد. او داماد خود (آیة‌الله عارف و شاعر؛ سید حیدر موسوی اردبیلی) را برانگیخت تا حدود ۷۰۰ نفر صنعتگر را برای ارتقاء سطح کار و زندگی شرق آسیا، از خطه خراسان به کشمیر ببرد. همان‌ها که نیشابور خاکستر شده را بازسازی کرده بودند. میرسید حسینی در کشمیر مستقر و گروه‌هایی را بسوی هند و چین و تاجیکستان روانه کرد. مقبره او اینک در تاجیکستان، زیارتگاه است. پسرش؛ آیةالله سیدمحمد حسینی‌ همدانی، معاونت آیة‌الله سیدحیدر موسوی (جد شانزدهم امام خمینی) را بر عهده داشت و موفق شدند نسلاً در نسل، میلیون‌ها هندی و چینی را به تشیع دعوت کنند و طی چند قرن پیاپی، مکتب علوی می‌رفت که سراسر شرق و جنوب آسیا را فرا بگیرد که صهیونیزم شیطانی، انگلستان خبیث را روانه منطقه کرد و کلیه سادات حسینی و موسوی را از دم تیغ گذراند و جد سوم امام (سیداحمد)، تنها و مجروح به عتبات و ایران (خمین) بازگشت و... (به همین علت هندی نامیده شدند!) ✍ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حسینی منتظر: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 🌐 مشارکت تمامی مردم در رهبری امور خویش ؛ بدون کلمه‌ای زاید یا ناقص جمهوری اسلامی؛ نه حرفی زیادتر و نه حرفی کمتر ✅ امام خمینی‌ره: 💠 «جامعه فردا، و منتقدی خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست» (صحیفه امام؛ جلد۴، صفحه ۳۵۹) 💠 «آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگامی آنها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت در جامعه خواهد بود.» (صحیفه امام؛ جلد۴، صفحه ۲۴۸) 💠 «... و دعوت کنند به اینکه رأی بدهید به جمهوری اسلامی - این هم با همین کلمه؛ نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر - برای اینکه الآن شیاطین افتاده‌اند دنبال اینکه جمهوریِ محض، همین باشد، باشد و از این حرفها، برای اینکه آقایان تشریف ببرند و بکنند ... همه را کنند که که شد؛ همه بگویند جمهوری اسلامی ... رأی بدهند به جمهوری اسلامی و هیچ زیر بار کلمه زاید و ناقص نروند.» «مردم رأی بدهند به جمهوری اسلامی همه آزادند.» «رأی من جمهوری اسلامی است ... در هر صورت همین کلمه جمهوری اسلامی. من هم رأیم همین است. رأیم را هم إن‌شاءاللَّه در صندوق می‌اندازم؛ رأی من هم مثل رأی شماها جمهوری اسلامی است و اگر این را إن‌شاءاللَّه تعقیب کنید - و امید است نصرت پیدا کنید و نصرت پیدا می‌کنید إن‌شاءاللَّه - خداوند با شماست... إن‌شاءاللَّه پیروز خواهید شد.» (صحیفه امام، ج۶، ص ۳۲۸-۳۲۴) 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 👈 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۱۲): قلب حقیقت و قلب حقیقت! و اصل چیست؟ و چرا عده‌ای خواسته یا ناخواسته در صدد قلب و در آن هستند؟! ✅ امام‌ خمینی: 💠 حفظ جمهوری اسلامی از جان بالاتر است. 💠 همه و فدای حفظ اصل و می‌شدند. (صحیفه امام/ج۱۵/ص۳۶۴) 💠 اگر از بین برود، صدها و حتی هزاران سال طول می‌کشد تا اسلام بتواند خودش را بلند کند و اینکه توقع داشته باشیم، این نظام با این‌همه دشمنان داخلی (منافقین و نفوذی‌ها) و خارجی، مشکلی نداشته باشد غلط است و خود نیز انواع مشکلات را داشته است. (صحیفه امام/ج۲۱/ص۴۴۷) ⁉️ جمهوری اسلامی ایران بعنوان نظامی که حفظ آن است و حتی ارزش فدا شدن زمان(عج) را دارد و به مفهوم «مشارکت همه مردم در رهبری امور خویش» است، آیا استحقاق تحقیر شدن توسط آیات عظامی چون مصباح یزدی را دارد؟! و آیا جمهوری خمینی؛ همان نظریه آبراهام لینکلن (موصوف به در تعبیر یکی از رؤسای جمهوری اسلامی ایران!) نیست که دکترین او، بود و مورد حمایت دنیا بویژه آمریکا قرار گرفت؟! و اساساً آیا امام خمینی پس از مدت‌ها، جمهوری (از جمله آمریکایی) را در ردیف حکومت‌های سلطنتی و فاشیستی تلقی کردن، چنان از آن نظریه صائب خود، عدول کردند که آن‌را چنان سبّوحٌ قدّوس تلقی نمودند که امام زمان(ارواح‌العالمین له‌الفدا) هم باید برای حفظ و بقای آن، جان مقدس خود را ببازند؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۶بهمن۱۴۰۲ 🆔@chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ حم 🙏