eitaa logo
انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی خوی
350 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
203 ویدیو
198 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6039470011045644596.mp3
4.69M
سلطان قلبم یاد حرم هواییم میکنه دلتنگ ع هواتو کردم چی میشه خوب کنی حال منو...😔 @S_F_U_Q_khoy
دیدم پیرزنی داره آش درست میکنه سوال کردم : مادر...آش چی می پزی؟ گفت: آش پشت پا ... گفتم : کسی قصد سفر داره؟ گفت:حسین (ع) امشب از مدینه به سمت مکه راه می افته😔 گفتم: چرا تو؟ گفت: آخه حسین (ع) مادر نداره... امروز ميخوایم تا آخر شب حداقل 2 میلیون نفر به امام حسين سلام بدن ... خودم شروع ميکنم: السلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عًلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداً" ما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهاروَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم اَلسلامُ عَلی الحُسین و َعَلی علی بن الحُسین و َعَلی اُولاد الـحسین و عَلی اَصحاب الحُسین. به اندازه ارادتت ارسال کن اصلا هم خبر خوش و اینا قرار نیس بهت برسه 👈هر کس بیشتر ارادت ب امام حسین (ع) داره بیشتر به دوستانش بفرسته @S_F_U_Q_khoy
کاش کنار این هشتگ: این هشتگ هم ملی میشد: بزرگواران از ویژگی های مومن که در سوره ی حجرات هم اومده اینه که هر خبری رو از هر منبعی نپذیره و تحقیق کنه، خصوصا اگر نیت داره پخشش کنه... @S_F_U_Q_khoy
. صرفا جهت اطلاع ✍🏼فراخوان مقاله http://imam-quran.ir/ 🔷دومین همایش بین المللی قرآن در اندیشه و سیره امام خمینی با رویکرد اخلاق و اجتماع ✅مهلت ارسال مقالات تا پایان شهریور ماه ۹۹ خواهد بود. ✅ زمان برپایی همایش در آذر ماه ۱۳۹۹و با حضور مسئولین، در جوار حرم حضرت امام و از طریق وب، همزمان در بیش از ۲۰کشور برپا می گردد . ✅ با توجه به اینکه این همایش موفق به اخذ رتبه علمیISC شده است با معرفی مقالات برتر؛ فضایی فراهم خواهد شد تا نویسندگان ومحققین از امتیاز آن برخوردار گردند ✅مقالات برگزیده، در چند نشریه علمی پژوهشی چاپ و منتشر خواهند شد. @S_F_U_Q_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) (ع) ❤️اَلسَّـلامُ عَلَیـكَ یـا ضامِــنِ آهـو❤️ 🎉۱۱ ذے القعدھ، ولادت امام رضا علیہ السلام بر تمام شیعیان جهان مبارك باد. @S_F_U_Q_khoy
🔹معرفی سایت های مهم علمی و پژوهشی👇🏻👇🏻👇🏻 💠چهل منبع مهم دریافت مقالات انگلیسی 1. ieeexplore.ieee.org 2. acm.org 3. link.springer.com 4. wiley.com 5. sciencedirect.com 6. acs.org 7. aiaa.org 8. aip.org 9. ajpe.org 10. aps.org 11. ascelibrary.org 12. asm.org 13. asme.org 14. bioone.org 15. birpublications.org 16. bmj.com 18. emeraldinsight.com 19. geoscienceworld.org 20. icevirtuallibrary.com 21. informahealthcare.com 22. informs.org 23. ingentaconnect.com 24. iop.org 25. jamanetwork.com 26. joponline.org 27. jstor.org 28. mitpressjournals.org 29. nature.com 30. nrcresearchpress.com 31. oxfordjournals.org 32. royalsocietypublishing.org 33. rsc.org 34. rubberchemtechnol.org 35. sagepub.com 36. scientific.net 37. spiedigitallibrary.org 38. springermaterials.com 39. tandfonline.com 40. theiet.org 🌀معرفی سایت هایی جهت دانلود رایگان کتاب تقدیم شما: 🔺www.ketabnak.com 🔺www.urbanity.ir 🔺www.98ia.com 🔺www.takbook.com 🔺www.irpdf.com 🔺www.parsbook.org 🔺www.irebooks.com 🔺www.farsibooks.ir 🔺www.ketabesabz.com 🔺www.readbook.ir 🌀سایتهای مهم علمی،پژوهشی 🔺www.digitallibraryplus.com 🔺www.daneshyar.net 🌀بانک های اطلاعاتی 🔺www.umi.com/pqdauto 🔺www.search.ebscohost.com 🔺www.sciencedirect.com 🔺www.emeraldinsight.com 🔺www.online.sagepub.com 🔺www.springerlink.com 🔺www.scopus.com 🔺http://apps.isiknowledge.com 🔺www.anjoman.urbanity.ir 🌀پایان نامه های داخلی و خارجی 🔺www.irandoc.ac.ir 🔺www.urbanity.ir 🔺www.umi.com/pgdauto 🔺www.mhrn.net 🔺www.theses.org 🌀مقالات فارسی 🔺www.urbanity.ir 🔺www.shahrsaz.ir 🔺www.magiran.com 🔺www.civilica.com 🔺www.sid.ir 📚کتابخانه ملی ایران، آمریکا و انگلیس 🔺www.nlai.ir 🔺www.loc.gov 🔺www.bl.uk 🌀دسترسی آزاد روانشناسی و آموزش و پرورش: 🔺http://eric.ed.gov 💠اطلاعات عمومی کشورها: 🔺www.worldatlas.com 🌀مقالات رایگان کتابداری و اطلاع رسانی: 🔺www.infolibrarian.com 💠آرشیو مقالات از سال ۱۹۹۸ 🔺www.findarticles.com 🌀کتابخانه الکترونیک 🔺www.digital.library.upenn.edu/books 💠رایانه و بانکهای اطلاعاتی فارس: 🔺www.srco.ir 🌀دانشنامه آزاد اینترنتی: 🔺www.wikipedia.org 💠دسترسي به متن کامل پايان نامه هاي 435 دانشگاه از24 کشور اروپايي: 🔺http://www.dart-europe.eu/basic-search.php 🌀دسترسي رايگان به بانک مقالات دانشگاه کاليفرنيا: 🔺http://escholarship.org/ 💠دسترسي رايگان به بانک مقالات دانشگاه TENNESSEE: 🔺http://www.lib.utk.edu:90/cgi-perl/dbBro...i?help=148 🌀دسترسي رايگان به 1,550,632 مقاله ي دانشگاهي: 🔺http://www.oalib.com/ 💠دسترسي به پايان نامه هاي الکترونيکي دانشگاه ناتينگهام: 🔺http:/etheses.nottingham.ac.uk/ 🌀دسترسي رايگان به کتاب ها و ژورنال هاي سايت In Tech: 🔺http://www.intechopen.com/ 💠دسترسي رايگان به مقالات علمي ، دانشگاه McGill : 🔺http://digitool.library.mcgill.ca/R 🌀دسترسي رايگان به مقالات علمي، مقالات 1753 ژورنال- دانشگاه استنفورد: 🔺http://highwire.stanford.edu/ 💠دسترسي به مقالات و متون علمي پايگاه Proceeding of the National Academy of Sciences ايالت متحده ي آمريکا: 🔺http://www.pnas.org 👈لینک گروه کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث: https://t.me/joinchat/A4IKTjvvmF80wPDm0M4ceg 👈لینک آرشیو کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث: https://t.me/Archives_of_files 👈فراخوان ها و اطلاع رسانی های علوم قرآن و حدیث: https://t.me/hamayesh1111 کپی با ذکر منبع بدون مشکل @S_F_U_Q_khoy
🔹نماز توبه یکشنبه های ماه ذی القعده🔹 🔶رسول اکرم(ص) فرمودند: هر که این نماز را به جا آورد؛ توبه او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان دهد.🔶 @S_F_U_Q_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اجزاء‌يك علمي: 1- مقاله و نام مؤلف يا مؤلفان 2- 3- واژه 4- 5- یا متن 6- 7- و مأخذ
. : 1- پختگي عنوان، حاكي از توان علمي نويسنده است و عنوان نامناسب ارزش مقاله را كم مي¬كند. 2- اين عنوان ناظر به مسأله و پرسش اصلي است. 3-همچنين پوششدهنده¬ي كليدي است. 4-پس بايد گويا و رسا باشد، در عين حال اختصار،‌ يك امتياز است و كلمات بايد بين سه تا هشت كلمه باشد. 5-عنوان نبايد اعم يا اخص از محتواي مقاله يا انتخابی از روي تعصب باشد. 6-زمان انتخاب عنوان مي¬تواند در ابتدا و يا پس از تكميل مقاله باشد و در صورت تمایل می¬توان آن را در انتها تعويض کرد. 7-از عناوين كليشه¬اي بايد پرهيز شود و در مقالات علمي، ‌عنوان باید علمي و بدور از صنايع ادبي و دور از ابهام باشد. @S_F_U_Q_khoy
https://www.noorsoft.org/File.ashx?ID=233 نرم افزار فیش نگار اخرین نسخه رایگان آن @S_F_U_Q_khoy
✌️ تنبلی ممنوع! 🛌 هیچ ملتی با تنبلی به سعادت نمی‌رسد! 👌 نباید گفت «وِلش!» 😴 😎 نو+جوان @S_F_U_Q_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍خاطرات شهید فرهاد شاهچراغی ‌● ●نویسنده :مجیدخادم مادر بد حال یکی دو ماه می شد که راه رفتن برای سخت شده بود و دکترها می‌گفتند سیاتیکش باید عمل شود اما بعد از زایمان .پدر که راضی نمیشد صدرالحکما را آورده بود خانه تا مادر را ببیند .گوشی بوقی شکلش را در آورده و روی شکم مادر که قبایش را بالا زده بود گذاشت و خم شده و سر دیگر گوشی را توی گوشش گذاشته بود و گفته بود که بچه زیادی بزرگ است و قول داده بود که یک ماه تا ۳ روز بعد از زایمان خوب راه می‌روند و همه چیز رو به راه می شود. گفته بودند :«بچه ؟ اینکه پهلوانی است برای خودش» بهار سال ۴۱. بازدید های همیشگی ما و عیدی و همه آن چیزها. سیزده بدر را همه رفته بودند باغ محمدی. فردای آن روز، دم عصر فرستاده بودند دنبال قابله.اتاق را هم از چند روز قبل از آماده کرده بودند.غروب به دنیا آمد. اینجا به خیالشان مادر فارغ شد .اما در اصل فارغ شد از فراغت. با رنگ روی رفت و صورتتان برق نشسته ،بیحال ،پسرش را خواسته بود ،در میان هیاهوی شادی بچه ها که دیگر همه به اتاق آمده بودند و از قابل شنیده بود «ای حالو یعنی مادرش مریض بوده ؟ والله من که زورم نمیرسه بلندش کنم! انگار دو سه سالشه !» و پدر تکرار کرده بود « ماشالله» هفتمین بود بعد از شهین و علی و شهناز و ابراهیم و فریدون و فرشته .فرهاد آهنگ اسمها را تکمیل می‌کرد. سه چهار ماه شده و گهواره بچه های دیگرکه گشته و گشته تا به او رسیده جواب قدش را نمی دهد .پدر گهواره آهنی بزرگتری برایش آورده و مادر توی اتاق او را خوابانده و در را بست تا صدای صدای آن ۶ تای دیگر بیدار ش نکند . میروم بالای سرش بیدار است .با چشمان بق شده نگاهم می کند .انگشت شست را در دهان می مکد. دوست دارم سرم را توی گهواره ببرم تا بوی بچه کوچک را از گردنش حس کنم که بنای تکان خوردن می گذارد .بی صدایی بی گریه ،این طرف و آن طرف می شود. گهواره آرام می جنبد و بعد با جنبیدن های شدیدتر فرهاد پایش تکان تکان می‌خورد آنقدر خود را این طرف و آن طرف می کند تا گهواره یله می شود کف اتاق .می غلتد و از گهواره بیرون می‌افتد . هم می شوم تا بلندش کنم اما دستم چون غبار رد می‌شود. به خودم می آیم . گوشه‌ای می‌ایستم و تنها نگاه می کنم از وسط اتاق سینه مالان روی زمین می خزد تا پشت درب. هنوز نمی‌تواند گاگله کند دستش را روی در چوبی می کشد‌ خش خش نرمه صدای در مادر را می‌تواند به سمت اتاق در که باز می شود می‌خورد به سر فرهاد گریه نمیکند مادر بلندش می کند و می برد. «این یکی را هم انداخته گمونم باید یه آهنی چیزی جوش بدن به پایینش سنگین تر بشه» از اتاق به آشپز خانه می‌روم. در یخچال باز است و صدایی از پشت سرش می آید نگاه می کنم فرهاد است. دستش را دراز کرده . به طبقه بالایی پا می‌گذارد ،لبه یخچال و پای دیگرش را روی طبقه اول، در یخچال به سمتش تکان می‌خورند میترسم یخچال بیفتد رویش! یک طبقه دیگر بالا می‌رود .دست دراز می‌کند به طبقه آخر نوک انگشتش پوست سرد تخم مرغ را حس می‌کند. کامل آویزان است به در یخچال و دست چپش را به طبقه بالایی بند می کند و با دست راست تخم مرغی برمی‌دارد. پایین را نگاه می کند. تخم مرغ را می گذارد توی طبقه خالی پایین تر به یکی دیگر بعد یکی دیگر تا ۵ تا تخم مرغ.پایش را یک طبقه پایین می گذارد و تخم مرغ ها را یکی یکی کف یخچال می‌گذارد و کف پایش که به فرش آشپزخانه می‌رسد آرام تخم‌مرغ‌ها را برمی‌دارد و می‌گذارد روی فرش کنار هم .در یخچال که بسته می‌شود مادر سر می‌رسد، نمی‌داند چه بگوید هاج و واج است! فرهاد کنار تخم‌مرغ‌ها ایستاده و می گوید« پنج تا می خوام» مادر همانطور که زیر لب غرولند می کند«نمی دانم از کجا۵ را یاد گرفتی » او را بغل میکند و در بیرون رفتن از آشپزخانه می گوید« مامان پیسی میگیری, کبدت خراب میشه ،این همه تو میتونی بخوری؟» میگذاردش سر سفره تو هال و برمی گردد به آشپزخانه .فرهاد بلند می گوید «پنج تا میخواما » مادر دو تا را می پزد و می گذارد جلویش باقی بچه ها هم نیم خواب و بیدار صورت شسته آمدند پای سفره .فرهاد همان طور نشسته خودش را می‌کشد عقب و تکیه می‌دهد به دیوار. «من پنج تا می خوام» « حالا ایه بخور اگه باز گرسنه ات بود میپزم برات .» برمی‌گردد پای سفره .بین دو ابرویش چین انداخته. دست به غذا نمی‌برد .مادر ظرف را می‌گذارد جلوی فریدون می‌رود آشپزخانه سه تای دیگر را می‌پذیرد و بر می‌گردد. فرهاد می گوید «پنج تا می خوام» مادر سرش داد می‌زند « ۵ تا است که بخور » «همش زدی دیگری نمی خوام » «مادرنمکش باید قاطی بشه» فرهاد دوباره خودش را از پای سفره می‌کشد کنار دیوار. .دلم می خواهد با چشم های بلند شوم از این طرف سفره بروم توی خاطره مادر و یک پس گردنی لبخندت نمی گذارد. ادامه دارد.. @S_F_U_Q_khoy
1_149678368.pdf
607.6K
آموزش ساختار علمی بصورت خلاصه و مفید برای همه دوستان توصیه میکنم حتما یک بار مطالعه بفرمائید @S_F_U_Q_khoy
کسانی که دوست دارند یک عالمه کتاب در دست داشته باشند ✍‏«کتابخانه دیجیتال آستان قدس رضوی» را در بازار اندروید ببین: http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.zohasoft.qodslib&ref=share . @S_F_U_Q_khoy
همه یک جور به دنبال بهشتند ولی ما بهشتی شده‌ی گوشه ایوان توایم.. ♥️ 🌱 @S_F_U_Q_khoy
انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی خوی
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #کدامین‌_گل ✍خاطرات شهید فرهاد شاهچر
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍خاطرات شهید فرهاد شاهچراغی ‌● ●نویسنده :مجیدخادم به دنبال های و هوی گنجشک ها از هال به حیاط بزرگ خانه می‌روم ،چرخی میزنم بین درخت های پر شده از نارنج توی باغچه و به دور حوض وسط حیاط قدم میزنم .آفتاب صبح جمعه تابستان خودش را یواش یواش روی آب حوض می کشد مادر روی صبحانه‌خوری ایستاده و به پدر که توی دهانه در حیاط ایستاده می‌گوید «چه کار کنیم دکتر میریم؟» «کاراتون رو بکنین من یه سر میرم داروخانه یک کاری دارم یه ساعت دیگه میبندم میام که بریم» لنگه در حیاط می‌خورند به هم و مادر بچه‌ها را که ردیف دراز شده اند روی تخته آهنی بزرگ کف حیاط از پشت پشه بند صدا می‌زند تا با شوق و ذوق تشک ها و پتو ها را جمع کنند ببرند داخل و آماده شوند برای تفریح روز جمعه!  تا بچه ها صبحانه می خورند مادر وسایل را توی سبد پلاستیکی می چیند و می گذارد توی حیاط کنار زیلوی حصیری لوله شده که با تریشه پارچه رنگارنگ دورش را بسته اند هنوز توی نخ بازی نور روی آب بی موج حوض که پدر کلید می اندازد. مادر می گوید :«ماشین چه کار کنیم» فرهاد کنار پای مادر ایستاده دارد به پدر نگاه می کند« تا کسی چیزی این ماشین های معمولی به دردمون نمیخوره ها .جنجالیم. ده نفریم از این تاکسی بنزهای بزرگ بگیریم که هممون تو یکی جا بشیم» «حالا این صبح جمعه بنز از کجا بیارم؟! تو این خیابونای خلوت این موقع حالا یه کاریش می کنیم خانم بزار همه آماده بشن» مادر برمی‌گردد داخل خانه تا شیر کپسول گاز را ببندد و درها را پشت سر بقیه قفل کند همه توی حیاط منتظر دوره ها نشستند مادر نگاهی می کند به بچه ها فرهاد را نمی بیند . عادت کرده بود اول از همه دنبال او بگردد «فرهاد کو؟» به همه دور و برش را نگاه می کنند« همین جا بود»دلهره می‌افتد توی دل مادر، حیاط را زیر و رو می کنند روی درختها را هم می گردند در حیاط نیمه باز است ،پدر می گوید:« شاید تو خونه جا مونده» مادر می‌گوید« بریم تو کوچه دنبالش بگردین حتماً رفته بیرون» و بعد پشت سر بچه ها که میدوند به طرف در کوچه داد می‌زند :«خیلی دور نریدا تا سر کوچه برین اگر نبود برگردین» یکی از این طرف؛ یکی از آن طرف کم کم شور توی دل همه می‌افتد .پدر از سر کوچه، توی خیابان سی متری سینما سعدی را هم سرک می‌کشد. تا آخر از همه برمی گردد به خانه ساعتی طول کشیده . همه رو به مادر ایستادند و هیچ چیز نمی گویند مادر چادرش را سر می من و هول می‌خورد  توی کوچه ثانیه بعد بقیه پشت سرش با فاصله. از سر کوچه می پیچد توی خیابان. بنز ۱۸۰ دیزلی بزرگ مشکی رنگی را می‌بیند که آرام به سمت شما می آید فرهاد روی صندلی کنار راننده به زور گردنش را بالا میکشد تا جلو را ببیند با دست به راننده کوچه شان را نشان می دهد . تندِ قلب مادر انگار آرام گرفته ،که روی چهره‌اش در میان اضطراب و عصبانیت لبخندی نشسته بود توی این خاطرات .به کوچه برمی‌گردد و بقیه پشت سرش همراه ماشین همه میرسن جلوی خانه «ماشالله جنجال هم هستین» پدر کناری ایستاده و خنده به لب فقط نگاه می کند بچه ها وسایل را آورده اند پای ماشین. « چهار سالشه» زیر لب می گفت« الله اکبر» و سر تکان می داد و می خندید. «من  گمان نمیکردم هشت ساله به نظرم رسید.» همان روز توی باغ فرهاد دست بردار درخت‌های انگور نبود .یک دفعه دادش در می‌آمد از وسط تاک ها و می دوید سمت بقیه که زیر سایه چنار ای نشسته بودند. دستش را زنبور گزیده بود مادر بار اول با تشر و عصبانیت و بارهای بعد با خنده و خستگی, از سرکه کاهو ترشی عصرانه روی جای زنبورزدگی می مالید و منعش می کرد از رفتن وسط درخت‌های انگور و تا جای نیش آرام می شد و چشم مادر را دور می دید می دوید وسط تاکستان ته باغ را آن روز زنبور زد میان درختان کوتاه قامت انگور ،تمام دستش پف کرد. جز جیغ اول نیش خوردن دیگر صدایش در نمی آمد تا نیش بعدی حسرت گریه اش به دلم ماند و حسرت های دیگر. آنجا که دیدم فرهاد و ۴ تا از بچه ها با هم یک و دو سه  گفتند و با لباس به حوض پریدند توی آب،  نصف آب حوض ریخت بیرون و مادر که گذاشت دنبالشان داد و فریاد کنان جیغ و خنده زنان دویدن توی اتاق و پشت در را محکم ۵ نفره گرفتند که مادر نتواند داخل شود .تمام قالی ها را خیس کرده بودند و ما در پشت دردی عصبانیت با خنده ای که به زور نگهش داشته بود خط و نشان می‌کشید برایشان «همه قالی ها را خیس خیس و نجس کردین» حسرت هایم یکی دوتا نیستند تو خودت اینطور ساخته ای مرا،پر از حسرت ! ورق میزنم خاطراتم را و می بینم  که فرهاد عصبانی با آن صورت در هم رفته از خشمی بچه گانه با پا در هال را باز کرد و آمد صاف جلوی مادر سلام کرد و قبل از آنکه مادر بپرسد مگر چه شده انگشت اشاره دست راستش را با تحکم بالا گرفت و گفت:« امروز به همه کتاب دادن الا من» ادامه دارد.. @S_F_U_Q_khoy
📌فراخوان مقاله📌 ✨✨نشریه احسن الحدیث از مقالات اساتید _پژوهشگران و دانشجویان در کلیه مقاطع تحصیلی در زمینه علوم قرآنی و جدیدی استقبال می نمایند .✨✨ @S_F_U_Q_khoy