از بهونهها بدم میاد ؛
بهونههایی که باهاشون قطع ارتباط میکنید باهام .
بهونههایی که دیر جواب دادنهاتونو پوشش بده .
بهونههایی که بوی دروغ میدن ..
دوست دارم برگردم به شب ِتولدم
با اینکه هیچ اتفاقی نیوفتاد و کسی
برام تولد نگفت ولی بازهم میخوام برگردم اون شب ..
اون شب به معنای واقعی حس
ِبهدنیااُمدن داشتم .
از ساعت ده هیچی نخوردم و هیچ میلی به خوردن ندارم و دقیقا تنها کاری که میتونم بکنم تحمل غرغر ِشکممِ