pov:
ساعت سه ِنیمهشبِ و تو داری با یه
تیشرت ِیشمی برای شوهر خیالیت ذرت
مکزیکی [باآویشنفراوان] درست میکنی .
- سِدنا -
چقدر هوس فستفود کردم
اونجایی که به عمق ماجرا [شوهرنداشتن] پی میبری و خودت بلند میشی یه چیزی درست کنی و بخوری :))))))))))
ولی جدی از یهجایی به بعد دیگه از اینکه
یهمدت طولانی حالت بد بوده خسته
میشی و تنها کاری که میکنی اینِکه حال
تو خوب نگهداری و تا جایی که میتونی به
غمهای بقیه بها ندی ..
بنظرم اونجاست که تو میفهمی چقدر با ارزشتر از بقیه هستی . درود .🛵
دوس ندارم اینجا جایی باشه که همیشه منظمِ
جدی خسته شدم از این کمالگرایی پس
برای غلبه بر این نفس ِلعین من عکسی
که تازه گرفتم و دوس داشتم رو میفرستم 🙏🏼