گریه امشب اینطوری بود که یه اشکش
بخاطر دیشب
یه اشکش بخاطر استرس نهایی
یه اشکش بخاطر یادآوری نهایی
خرداد ..
از تناقض موجود در خلقت انسان متحیرم
شبی را با گریه صبح میکنیم و صبحی را
با خنده و شوق به پایان میرسانیم ..
شبی را از دلتنگیهای مداوم فقط ناله
میکنیم
اما صبح دیگری را نوازش و بوسهها آغاز
میکنیم
شما ببین یه شب پراز انگیزه و شوقی
اما یه شب بیحوصله بدون انگیزه بدون هیچ امیدی ، نشستی غمبادی کردی و منتظری یکی بهت بگه عه و تو گریه کنی
انگار میخوای همه اینارو با گریه دور بریزی