eitaa logo
مسیرِ تو...
89 دنبال‌کننده
109 عکس
9 ویدیو
0 فایل
در مسیر تو ره پویم، تا تو را جویم، لیک می دانم خوب که مسیر خود هدف است وقتی هدف خداست... دفتر دلنوشته های من... @shafagh62
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اتاق کنجی من
میخواهم بخوابم ولی درست همین ساعت، یک تکه ی کوچک از همین جهان، دارد زیر باران موشک، زیر و رو میشود. و در غوغای دود ها و خاک ها و شعله ها و آهن ها... کودکانی هستند که اگر ناخن به گلبرگشان بیفتد مجروح میشوند، و اگر صدای فریادی بشنوند هراسان میشوند گرسنگی به آنی بی تابشان میکند و تشنگی جان به لبشان و فکر میکنم یک کودک، چقدر تاب می آورد؟ زیر موشک باران نمردن را! میخواهم بخوابم و باخودم فکر میکنم کاش خدا فقط یک امشب به اندازه ی بی پناهی همه کودکان غزه آغوش به من میداد یا کاش مرز های غزه را آنقدر میکشید تا اگر پایم را از این اتاق لعنتی بیرون میگذاشتم، می‌توانستم در غربت سیاه غزه بدوم و از زیر آوار و آتش، نفس های آخر بچه ای را بیرون بکشم، یا سلاحی به دست می گرفتم و صدایم، صدای بی قوت زنانه ام را بر سر ظلم فریاد میکردم... کاش خدا فقط همین یک امشب، وقتی دارد جان به لب غزه میرسد، وقتی از آسمان غزه فقط آه مادرها و نفس آخر بچه های غرق خون بالا میرود، به من راهی نشان میداد، تا زیر این پتوی لعنتی پهلو به پهلو نشوم و برای غزه شعر ننویسم کاش من هم کسی بودم چیزی بودم... سنگی... قلابی... تیری... موشکی..سرپناهی... قطره ی آبی... ..... ..... لعنت به لحظه ای که باید روی مبل بنشینم وچای بنوشم و از تلوزیون پخش زنده ی بمباران شدن غزه را ببینم وقتی راستی راستی کمی آن طرف تر دارند با هر انفجار جان میدهند... .... عاشورا شد و صبر خدا تمام نشد. اینها که چیزی نیست...
و من با خود می اندیشم: چطور در دنیای روزمرگی های خویش سرگرمم وقتی گوشه ای دیگر از زندگی، جان و جهان زنان و کودکان بی گناهی به گلو رسیده...
دوست دارم به سراپرده مقصود رسم، راهی هست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدم های مغرور را باید تنها گذاشت تا زیر چکمه های غرور خود لگدمال شوند... @Saaraann
دوست دارم بنویسم دل آشفته خود را چه نویسم که به جز نام تو گل واژه ندارم... @aSaaraann
دوست دارم برهم از دل ویرانکده خود من ویرانه نشین غیر تو کاشانه ندارم @Saaraann
دوست دارم که تو باشی بر من در همه دوران چه کنم رخصت دیدار تو در این دل دیوانه ندارم @Saaraann
دوست دارم که شبی از دل خود کوچ کنم سوی دیارت حاجتی غیر تمنای وصال رخ جانانه ندارم @Saaraann
دوست دارم همه عمرم که مرا دوست بداری چه کنم گر تو بگویی که تو را دوست ندارم... @Saaraann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱صبحگاهان در نگاه تو بخیر می شود... نگاهت سراسر نور...✨ @Saaraann
می جویمت، می خواهمت، در پی ت به هر سو سر می کشم، دل می سپارم، رخ می تابم می دانم که هستی در اعماق وجودم حس می کنم تو را... هر چند دوری از دسترسم به ظاهر در نهان منی به واقع.... دست می کشم به سویت دیدگانم تو را جستجو می کند و قلبم به تپش می افتد با مزمزه نامت... در هر آنچه می نگرم تو را می بینم دشت های سبز فلک، گلبرگ های رنگ رنگ، رقص باد لابه لای برگ ها، کوه های سر به فلک کشیده، امواج بلند دریاها و ریزش پرشتاب آبشارها... دستانم به هر سو تو را می خواند، تو را می خواهد، تو را می جوید هر چند قلبم سرشار از توست ، از مهرت، پر کن از زمزمه حضورت تمام وجودم را و رهایم کن از هر آنچه غیر توست... @Saaraann
گمان مبر که تو از خاطرم بروی، نمی روی، نروی، جز وداع راهی نیست... @Saaraann
شاعری گمشده در فاصله هایم که دگر واژه برای دل دلتنگ ندارد من و یک حادثه تلخ،تو بر باد رهایی طبع چون آینه ام طاقت این سنگ ندارد و تو رفتی و خزان شد دفتر همچو بهارم شعر من از تو تهی گشت و دگر رنگ ندارد @Saaraann
باران برایم نوید عشق بود عشق را به درونم کشید... پر شدم ازشور و مستی... و ناگهان از درون، بیرونم راند! حالا خالی شده ام، نه عشقی مانده و نه منی! حالا می فهمم چرا هر وقت یادت می افتم چشمانم می بارد! تو خود باران بودی و من چه دیر فهمیدم تو را.... @Saaraann
Alone in the Forest - Martin Czerny.mp3
2.48M
و تو خود باران بودی و من چه دیر فهمیدم تو را...
به راستی، 
چگونه باید زیست 
که چرائی اش معنا شود...؟!

@Saaraann
تلفن دوستم به صدا درآمد. لبخند روی لبش آمد و گفت بابامه! بغض راه گلویم را بست اشک در چشمانم حلقه زد یادت در ذهنم پیچید قلبم تنگ شد برای شنیدن صدایت یاد باد آن روزهای با تو بودن یاد باد...
شبها سر بر بالین امتداد روز را با خیال تو به پایان می برم و از عطر حضورت توشه ای برای رویاهای شبانه ام برمی چینم نمی دانم، در انتهای نگاه خیره مانده ام به دوردستهای نامعلوم چه آرزویی این من از خود تهی گشته را تقدیر خواهد کرد...؟! @Saaraann
خواستم آدم شوم ،اما نشد! بر دلم مهتر شوم، اما نشد! در میان حجم بی حد بدی اندکی بهتر شوم، اما نشد! @Saaraann
خواستم در شور و شوق بندگی دشمن شیطان شوم، اما نشد! خواستم ازخود برون سازم بدی در درون انسان شوم، اما نشد!
دلم همچون گلی، بشکسته گلدان است... @Saaraann
دیدگان را بر بیرون و جهان پیرامون ببند چشمی درون بین بایدت...!
قایقی خواهم ساخت روی تک برک گل سرخ به آهنگ نسیم و به اندوه زمین و تپش های مدام دل عاشق پیشه و به سرمستی باران روی شالیزاران و سپیدی، گیسوی درهم پیچان دستهایم هر سو زیر چتر باران زندگی باید کرد ابر رخسار ز خورشید درون باز ستان سوی خود دل بگشا، رخ بگشا، باز به آغوش بیا... @Saaraann
امروز روز توست بانو... امروز را باید صبر نام نهاد، بانوی صبر و مقاومت... امروز روز توست، بانوی آب و آینه ، ای مظهر حیا... امروز روز توست، بانوی رضا... بانوی عشششششق!! امروز معنای صحیح رنج ها را با تو یافتم، آنجا که فرمودی :"ما رأیت الّا جمیلا" رنگ خدایی می پاشی بر همه زندگی، حتی رنج هایش، دردهایش، مصائبش تا حقیقت این آیه را بر ما بنمایی:" و من احسن من الله صبغة"!! بانوی آب و آینه و حیا، ای کوه صبر و استقامت، بگیر دستمان را در این روزگار ظلمانی، در این عقلانیت بشرساز، در این جهل علم نما، در این کمرنگ شدن ارزش ها... بانو، بانوان سرزمینم را در مسیر حیا و صبر در آغوش مهرت جای ده، دست عنایت بر سرمان گذار، ما را به نور وجودت روشن کن و رنگ خدایی بر ما بزن... نگذار دنیای مدرن ما را ببلعد و در خود فرو برد... نگذار شرمنده خون عزیزان خدا شویم... مگذار با ارزش های وارونه، حقیقت وارونه گردد برایمان... من یک زنم بانو، گوهر من حیا و صبر من است که در سایه آن به رصایت خواهم رسید و به عششششق! بانو جان دستمان گیر که در ورطه نابودی و در موج بلاییم... حیا، صبر، رضایت و عشق مرحمت کن🙏 @saaraann