eitaa logo
﷽سـبکــ زنـدگـےمهـدوے🇮🇷🏴
179 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
51 فایل
﷽ ●|بِـ‌ســم‌ࢪـب‌الـ‌مـــــ℘ــد؎|● ●امـــام مهــــ𔘓ـدے(عــج): ●هـر یــــــک از شمـا بایـد کارے کـنـد کـه بـا آن به محـــ𔘓ـبت ما نـزدیــــــک شــود. «بحـارالـانوار/ ج/ص۱۷۶» ●خادم: @Yazahra_NP ●ناشناس: https://daigo.ir/secret/7390823665
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراجع تقلید درباره حضرت رقیه چه میگویند؟
🏴 یا رقیه (س) ◾️ وقتی حضرت زینب (س) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (س) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (س) افتاد و فرمود: «اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.» زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (س) بسیار گریستند.[1] ◾️هنگامی که زن غساله، بدن رقیه (س) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: «سرپرست این اسیران کیست؟ حضرت زینب (س) فرمود: چه می خواهی؟ غساله گفت: این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟ حضرت زینب (س) در پاسخ فرمود: ای زن! او بیمار نبود؛ و این کبودی ها آثار تازیانه ها و ضربه های دشمنان است.[2] ◾️در روایت دیگر است که آن زن دست از غسل کشید و دست هایش را بر سرش زد و گریست. گفتند: چرا بر سر می زنی؟ گفت: مادر این دختر کجاست تا به من بگوید چرا قسمت هایی از بدن این دخترک سیاه شده است؟ گفتند: این سیاهی ها اثر تازیانه های دشمنان است.[3] 1.ناسخ التواریخ، ص ۵۰۷ 2.الوقایع والحوادث، ج ۵، ص ۸۱ 3.مرقاة الایقان، ص ۵۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ✔️ ۱۵ روز تا اربعین حسینی💔🖤 روی تا کربلا به یاد اسارت حضرت زینب (س) و اهل بیت امام حسین (علیه‌السلام)
أبتاه یاحسین💔 «یا أبتاه! لیتنی کنت عمیاء و لا أراک بهذا الحال، یا أبتاه! لیتنی مت قبل هذا الیوم و لا أری رأسک مخضّباً بالدماء و مضروباً برُمح الأعداء» «ای پدر! کاش کور شده بودم و تو را با این حال نمی دیدم، ای پدر! کاش پیش از این مرده بودم و سر بریدۀ تو را نمی دیدم که دشمنان چوب و نیزه بر آن می زنند. و به این وسیله دل ما را بسوزانند و ما را در مجلس خوار و ذلیل نمایند.» 📚از مدينه تا مدينه ص 963 ( سید محمد جواد ذهنی تهرانی)
جان من، بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت؛ چرا زنده بمانم، بابا؟