پس از بازگشت سردار همدانی از سوریه در جلسه ای که داشتیم یکی از دوستان از ایشان پرسید:سردار شما که از سوریه برگشتید و فعلا مسئولیتی را نپذیرفتید؛ چه برنامه ای دارید؟ شهید همدانی فرمودند:آقایان!ما,در زمینه کار فرهنگی و تربیتی کم گذاشتیم.... بنده پس از این به پایگاه بسیجی خواهم رفت و شروع به کار فرهنگی و تربیتی خواهم کرد تا برای امام زمانمان سرباز تربیت کنیم؛چراکه احساس میکنم کار تربیتی از همه مجاهدت های بنده از ابتدای انقلاب باارزش مند تر است!بلکه احساس نمیکنم و مطمئنم! #تلنگر #ما_کجاییم_اونا_کجا_بودن؟!............. @SABKESHOHADA @SABKESHOHADA
اردوهای جهادی را توسعه و تداوم دهید
اردوهای جهادی را توسعه بدهید، تداوم بدهید... این اردوهای جهادی، هم تمرین است، هم خدمت است، هم خودسازی است، هم آشنایی با فضای جامعه است؛ خیلی چیز با ارزشی است. روزبهروز اینها را بتوانید توسعه بدهید؛ جهاد هم هست، واقعاً جهاد است؛ کار است، جهاد است، تلاش است، خدمت به محرومین است... اردوهای جهادی خیلی خوب است؛ پرداختن به مسئلهی روستاها مهم است. @SABKESHOHADA @saBKESHOHADA
علی هاشمی در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۳۴۰ در شهر اهواز، در محلهٔ عامری، در خانواده ایرانی عربتبار، زاده شد. پدر وی اهل روستای مویلحه هواشم، از توابع شهرستان باوی بود. دوران کودکی و نوجوانی او در محله حصیرآباد، شهر اهواز سپری شد.[۱]
پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، وی با همکاری گروهی از دوستانش در دشت آزادگان، اقدام به تشکیل سپاه حمیدیه نمود. با شروع جنگ ایران و عراق، در پی کشته شدن نظرآقایی؛ فرمانده سپاه حمیدیه، علی شمخانی؛ فرمانده وقت سپاه خوزستان، هاشمی را به عنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب کرد.[۲]
با گسترش محورهای عملیاتی در طول جنگ ایران و عراق، علی هاشمی تیپ ۳۷ نور را در منطقه حمیدیه راهاندازی کرد. پس از عملیات بیتالمقدس، اقدام به تشکیل سپاه بستان و پس از آن سپاه هویزه نمود. ایجاد تعدادی از پاسگاههای مرزی، با هدف پدافند از منطقه خوزستان نیز از فعالیتهای دیگر او در سالهای نخست جنگ بود. وی پس از تشکیل قرارگاه نصرت در سپاه پاسداران و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و عملیات بدر، مسؤلیت سپاه ششم (سپاه امام جعفر صادق) را عهدهدار شد، که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی سپاه پاسداران، در استان خوزستان بود. @SABKESHOHADA @SABKESHOHADA
#وصیت
در فرازی از وصیت نامه شهید لبنانی مدافع حرم، مهدی رعد آمده است: «وصیت من به دخترانی که عکسهایشان را در شبکههای اجتماعی میگذارند📲
این است که این کار شما باعث می شود #امام_زمان خون گریه کند...»💔😔
@SABKESHOHADA
@SABKESHOHADA
سبک شهدا
🔻حاجیه خانم رئوفه نورالدین مادرِ مکرمه سیدحسن نصرالله درگذشت.... #تسلیت_به_سید_حسن✋🏻
این خبر دیروز هم به دستمان رسید؛اما چون موثق نبود انتشار داده نشد☑️
بسم الرب المهدی.عج الله تعالی فرجه.
سخنی با عزیزان
#تهدید_را_تبدیل_به_فرصت_کنیم
👈بدانیم که #ویروس_گناه خطرش از #ویروس_کرونا بدتر است.
(نیش بر جان آن یکی جان و ایمان)👌
فکر گناه به گناه میکشد به تعبیر مولایمان علی علیه السلام و علاجش انصراف فکر از گناه است.
مراقب افکار و ذهنیات🧠 و زبان🗣 و گوش ها👂و چشمانمان👀 باشیم که آلوده به #ویروس_گناه نشود.
((راهش برنامه ریزی است.توزیع صحیح وقت⌚️))
👈خانه نشینی فرصت خوبیست برای جبران وقتهایی که نتوانستیم در خدمت همسر و فرزندان باشیم.
بپردازیم به ارتباط عاطفی قویتر و مستحکم تر.(🌺خانواده بهتر جامعه بهتر🌺)
بازی های فکری(حتی الامکان موبایلی نباشد📵) توصیه میشود. مثل دوز و اتللو و نقطه چهار خط و فکرو بکر و تانگو.(سرچ ساده در اینترنت)
👈فرصت خوبیست برای مطالعه کتابهایی📚 که وقت مطالعه اش را نداشتیم.(برای عزیزان کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی مقام معظم رهبری.حفظه الله. به شدت توصیه میشود...با عینک آقا به دین و اسلام و قرآن نگاه کنیم.)
👈از اینترنت های هدیه استفاده کنیم. مستندهای زیبایی ساخته شده است.🎥مثلا سینما مارکت مستندهای خوبی دارد. استفاده کنیم.
👈تلاوت قرآن ، تدبر در قرآن و ادعیه ماه رجب حتما مورد توجه باشد.
👈 توسل به حضرات معصومین(علیهم السلام) خصوصا حضرت اباعبدالله(علیه السلام) را جدی مد نظر قرار دهیم. روضه بخوانیم از درون برای مصیبت اهلبیت(علیهم السلام)بسوزیم. آرامش بعدش را با دعا همراه کنیم.
👈توجه روزانه به یاد امام زمان(علیه السلام) و دعا برای ظهورشان.
@SABKESHOHADA
یاعلی مدد
📃خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بود: تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!...
💢همسر شهید لشگری میگفت:
خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین کسی بودکه رفت( اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که برگشت....
💢اسیر که شد پسرش علی، ۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...
💢وقتی بازگشت از او پرسیدند:
این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
◽️و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
◽️سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
⚪️قرآن را کامل حفظ کرده بود،
⚪️زبان انگلیسی می دانست
⚪️و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌷حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌷بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
@SABKESHOHADA
📚خاطرات دردناک.ناصر کاوه.