677f14ed83da9f1d32583f0c6bcc195610999935-360p.mp3
4.68M
🎙 قدرت عجیب زن
🔴 #استاد_پناهیان
🍃❤️@SabkeZendegi6
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت بیست و یکم مسئولیت های بچه ها تغییراتی کرده بود. بردن زباله
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣
قسمت بیست و دوم
سعید دنبال بهانه ای بود تا بچه ها این سوال رو بپرسند. نیم نگاهی به مریم کرد. بعد نگاه پر از آرامش و محبتش رو چرخوند سمت فاطمه و گفت:
_آفرین به دختر خوشگل خودم که این سوال به جا رو پرسید.
بعد رو به بقیه بچه ها ادامه داد:
_کی میتونه جواب بده؟ البته مامان نباید جواب بده.
و چشمکی زد و خندید.
علی جواب داد:
_چون خدا گفته.
بابا در جوابش گفت:
_آفرین به حاج علی. حالا ببینم میتونی بگی خمس دادن یعنی چی؟
علی آره کشداری گفت که در واقع می خواست نشون بده کاملاً به موضوع آگاهه. بعد ادامه داد:
_ ما اینا رو تو کتاب احکام نوجوان تو مدرسه خوندیم.
مریم گفت:
_ خب بگو تا بقیه هم یاد بگیرند.
علی گفت:
یک پنجم اضافه خرج یکسال را باید به مرجع تقلیدتون بدیم.
_مثلاً شما امروز میری سر کار و حقوق می گیری. همون روزی که حقوق می گیری میشه سر سال خمسی شما. یعنی تا سال دیگه همین موقع هرچی درآمد داشته باشی و خرید کنی مال خودت. اما به این روز که رسیدی هرچی برات مونده باشه باید یک پنجم اون رو بدی به مرجع تقلیدت. اون یک پنجم اصلاً مال خودت نیست. و اگه ندی از چهار پنجم مالی که برای خودت هست هم نمیتونی استفاده کنی چون باید خمسشو میدادی و ندادی. مثلا سر سال خمسی شما 100 هزار تومن تو جیبت هست. باید 20 هزار تومن رو خمس بدی به مرجع تقلید خودت.
فاطمه از بابا پرسید:
_چرا باید به مرجع تقلیدمون بدیم؟
سعید رو به علی کرد و گفت:
_داش علی شما جواب بده.
علی گفت:
_دیگه جواب اینو خودمم نمی دونم.
مریم سریع وارد بحث شد و گفت:
_چون خدا گفته خمس رو به امام معصوم بدیم تا برای مخارج اسلام و نیازمندان جامعه هرطور که صلاح بدونه هزینه کنه. الان که امام معصوم زمان ما در غیبت هستند باید به مرجع تقلیدمون بدیم تا او به نیابت از امام زمان هزینه کنه.
سعید گفت: بچه ها خمس دادن خیلی برکت داره ها. مثلا اولین باری که خمس دادیم، همون سال امام رضا ما رو طلبید و رفتیم زیارتش.
_ مریم ادامه داد و گفت خب حالا پاشید برید اتاق تون رو مرتب کنید که شتر با بارش اونجا گم میشه. علی آقا شما هم سفره رو جمع کن بعد برو وسایلت رو مرتب کن.
علی از اول صبحونه تلویزیون رو روشن کرده بود و نیم نگاهی به شبکه ورزش داشت. در مقابل صحبت مامان سری تکون داد و گفت:
_باشه مامان الان جمع می کنم.
مریم کمی صداش رو بلندتر کرد و گفت:
_علی آقا مگه قرار نبود فقط مسابقات تیم ملی رو ببینی؟
علی جواب داد:
_خب اینم یه جورایی تیم ملیه. تیم باشگاهی ایران و تیم باشگاهی عربستان.
سعید گفت:
_ان شا الله که این عربستانیا لوله بشن.
و خندید.
بعد از علی پرسید:
_حالا کدوم تیم باشگاهی ایرانه؟
_استقلاله.
_حالا اگه تیم ملی بود ارزش داشت ببینیم ولی استقلال، پرسپولیس و این تیمای باشگاهی ارزشش رو نداره وقتمونو براش بذاریم. اگه خودمون پاشیم گل کوچیک بازی کنیم بیشتر می ارزه.
بعد دو بار آروم زد به پشت شونه ی علی و ادامه داد:
_پاشو باباجون. وقتی مامان میگه خاموش کنیم فقط باید بگیم چشم. پاشو سفره رو جمع کن و وسایل اتاقتو مرتب کن تا بعدش خودمون با هم بازی کنیم.
صدای زنگ تلفن بلند شد. محمد دوید سمت گوشی. طبق معمول هم یادش رفت سلام کنه.
_الو.بفرمایید...... _شما؟......... _مامانم داره صبحونه می خوره.الان گوشیو میدم بهش.
دوید سمت مامان و یواش گفت:
_خاله عارفه ست.
مریم گوشی رو برداشت و سلام علیک کرد.
صدای عارفه اما نشاط همیشگیشو نداشت. با بغض و ناراحتی سلام و احوال پرسی کرد.
_مریم جون یه اتفاق بدی افتاده که نمی دونم چی کار کنم.
مریم با آرامش و ملاطفت جواب داد:
_چی شده عزیزم؟
بغض عارفه ترکید و گریه کنان به مریم گفت:
_امروز دیدم شوهرم داره تو گوشیش با یه خانمی چت می کنه. آسمون رو سرم خراب شد. حالم خیلی بده. نمی دونم باید چی کار کنم. تو رو خدا بگو من چی کار کنم.
مریم آرام و خیلی با آرامش گفت:
_نگران نباش عزیزم. الان بچه ها اینجان نمی تونم صحبت کنم. تا چند دقیقه دیگه از تو اتاق، خودم باهات تماس می گیرم.
عارفه با هق هق گفت:
_باشه مریم جان منتظرم.
و قطع کرد.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
🍃❤️@SabkeZendegi6
❤️👌 «دوستت دارم» معنای بزرگی دارد:
یعنی مسئولیت پذیری
یعنی جوانمردی
یعنی قدرت محبت
یعنی وفاداری
یعنی صداقت...
👆وقتی نمیتوانید پای حرف خود بِایستید،
هیچگاه آنرا به زبان نیاورید!
👈چون این ناتوانی و بی مسئولیتی شما،
یک آدم صالح را به افسردگی، ناامیدی، بیاعتمادی، اضطراب، بحرانروحی و... می کشاند!
«چه زن ، چه مرد»
🍃❤️@SabkeZendegi6
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 حتما خیلیاتون شنیدین که میگن خدا میرسونه، مخصوصا وقتی بیفتید تو پروسه #ازدواج و اینا؛ اما ته دلتون فکر میکنید اگه قرار بود خدا برسونه که هیچ جوونی پشت موانع ازدواج نمیموند و هرکس هر موقع اراده میکرد میرفت سر خونه زندگیش!
❤️ شروع این زندگی رو #ببینید ، پسانداز داشتن ولی کم بوده، با اینکه از طلا و خرجهای مختلف فاکتور گرفتن بازم کم بوده ولی #توکل کردن و پیش رفتن و خدا به معنای واقعی کلمه از برکت و رحمت بهرهمندشون کرده و از #رزق_من_حیث_لايحتسب بهشون رسونده، اونقدر که عروسی باب میلشونم گرفتن و عکاسی هم رفتن و بعدها طلاشونم خریدن.
#ازدواج_آسان
🍃❤️@SabkeZendegi6
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ - زندگی دلبرونه.mp3
1.72M
🎙 زندگی دلبرانه
⛔️ زندگی حقوقی ممنوع
🔴 حجت الاسلام #عالی
🍃❤️@SabkeZendegi6
💠یکی از ملاکهای هم رتبه بودن، دیانت است.
.
⭕️چرا این قدر بر دیانت تاکید شده است؟
.
به دو دلیل:💠
1. یکی اینکه اگر خانم و آقا متدین باشند ، در مسیر تکامل الهی ، میتوانند به همدیگر کمک کنند .
.
فردای پس از ازدواج،پیامبر خدا از حضرت علی پرسید : علی جان فاطمه را چگونه دیدی ؟
آقا عرض کردند:
🍀 فاطمه چه خوب یار و همکاری است بر طاعت الهی ..
2. در تنش ها زندگی ، به یکدیگر ستم نمیکنند.
فردی می خواست دخترش را شوهر بدهد ، پیش امام حسن عسگری (ع) رفت و
گفت : دخترم را به چه کسی بدهم ؟
آقا فرمودند : به مرد متدین بده .
زیرا اگر دوستش داشته باشد اکرامش میکند و اگر مورد غضبش قرار بگیرد ، به او ستم نخواهد کرد .
💝💝💝💝
🍃❤️@SabkeZendegi6
بسیار کلنجار رفت
اول با مرغابیها
بعد با میخ در...
هرکدام میپرسیدند: چـرا؟
آرام درگوشی میگفت:
دلتنگ فاطمهام 💔
◼️سالروز ضربت خوردن امام علی(ع) و شب قدر تسلیت باد/التماس دعا
🍃❤️@SabkeZendegi6
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مسجد نرو بابا
👤 حاج محمود #کریمی
🍃❤️@SabkeZendegi6