eitaa logo
❤سَـبک زنـدگی❤
8.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
13 فایل
لطفا کانال را به عزیزانتان معرفی کنید. نظرات و پیشنهادات👈 @RedFish6 تبلیغ بصورت محدود و قیمت مناسب هم داریم 👇 @RedFish6 ادمین تبادل: @SSbb_rr کانال دیگر ما👇 🇮🇷 @tarigh_alhagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 شروع زندگی‌مان بود و در عین حال باصفا. نمی‌شد گفت خانه! دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. کنار در یکی از اتاق‌ها، یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود . زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیله‌ی خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شده بود . به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم . 📙نیمه پنهان ماه،ج ۱۲،ص۱۸ 🆔 @SabkeZendegi6
🔴 💠 شروع زندگی‌مان بود و در عین حال باصفا. نمی‌شد گفت خانه! دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. کنار در یکی از اتاق‌ها، یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود . زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیله‌ی خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شده بود . به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم . 📙نیمه پنهان ماه،ج ۱۲،ص۱۸ 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 مردی متوجه شد همسرش کم شده است و نمی‌خواست همسرش مطلع شود. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی‌شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. گفت: برای اینکه بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان شنوایی همسرت چقدر است، ساده‌ای را انجام بده و جوابش را به من بگو! در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در ۳ متری تکرار کن! بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. 💠 آن شب همسر مرد در سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است بگذار امتحان کنم. سوالش را مطرح کرد نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت:” شام چی داریم؟” و گفت: عزیزم برای چهارمین بار دارم میگم داریم! 💠 گاهی بد نیست نگاهی به خودمان بیندازیم شاید که تصور می‌کنیم در وجود دارد در وجود خودمان است. ‍‌‎‎‌‎‎🍃❤️@SabkeZendegi6