eitaa logo
سبک زندگی اسلامی
129 دنبال‌کننده
151 عکس
3 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آثار و برکات عزاداری برای امام حسین(ع)؛ از آمرزش گناهان تا بقای اسلام. در روایات و سيره حضرات معصومين«ع» تأکيد فراواني بر عزاداري‌ شده است. علّت اين امر نيز آن است که عزاداري، رمز بقاء تشيّع است. برگزاري مجالس عزاداري و اهتمام به آن، فوائد، آثار و برکات فراواني دارد و در ادامه، به برخي از آن آثار اشاره مي‌شود. اوّل: آمرزش گناهان: اوّلين نتیجه عزاداري‌، آمرزش گناهان است. طبق روایات، اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین «ع» شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده می‌شود.[‍1] چنانکه از پیامبر«ص» و ائمّه طاهرین«ع» رواياتی در اهميّت عزاداري و اينکه گریه بر مصائب اهل بیت«ع» بهشت را واجب مي‌گرداند، وارد شده است. بحمدالله همیشه جلسات عزاداري رونق داشته و سزاوار نیست کسی خود را از فيض آن و نتایج مفید آن محروم سازد. دوّم: ثواب فراوان: در روايات معصومين«ع» براي عزاداري‌ و زيارت امام حسين«ع»، ثواب حج و عمره بيان شده است.[2] حتّي در روايات آمده است که افضل از همه اعمال است.[3] همچنين در روایات فرموده‌اند ثواب عزاداری‌ و زیارت ابی عبدالله الحسین«ع» مانند آن است که خداي سبحان را در عرش زیارت کند.[4] البته خداوند متعال مجسّم نیست که روی عرش و کرسي بنشیند. پس معنای عرش خدا، استیلای خداوند بر عالم وجود است و این روايت از باب کنایه و تأکید بیان شده است. بر این اساس، ثواب زیارت امام حسین«ع»، از دور یا نزدیک، مانند آن است که اگر پروردگار متعال عرشی داشت و شما می‌توانستید خدا را زیارت کنید، از چنان ثوابي بهره‌مند مي‌شديد. تحلیل آمرزش گناهان و اعطای ثواب در عزاداری همان‌طور که بیان شد، عزاداری و گریه برای امام حسین«ع» یکی از اسباب آمرزش گناهان  است و ثواب‌ها و پاداش‌های شگفت‌آوری نیز برای آن وضع شده است. تحلیل این مطلب آن است که عزادار امام حسین«ع» باید با آن حضرت رابطه عاطفی برقرار کند؛ به این معنا که به اندازه عشق و محبّتی که به ایشان و شعائر حسینی دارد، از گناهانش افسرده و ناراحت بوده، به پیروی از اهل بیت«ع» علاقه داشته باشد. پس، به تعبیر دیگر، معنای روایت چنین می‌شود که: اگر کسی برای عزاداری امام حسین«ع» وارد جلسه عزا شد و توبه کرد و از گناهان خود پشیمان شد، گناه او هرچه بزرگ و فراوان باشد، آمرزيده مي‌شود. بنابراين برقراری رابطه عاطفی و رابطه عملی با امام حسین«ع»، نوعی توبه به شمار می رود و طبق تصریح قرآن کريم، گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، با توبه، ‌آمرزيده مي‌شود: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»[5] توبه حقیقی، عبارت از سرافکندگی در محضر حق‌تعالی و خجالت‌زدگی از اهل بیت«ع» است که ناظر بر اعمال انسان هستند. چنین توبه‌ای ثوابی بیشتر از حجّ و عمره و حتی بیش از زیارت ابی عبدالله الحسین«ع» دارد و در تعالیم دینی بسيار حائز اهميّت است. لذا اینکه در روایات می‌خوانیم گریه برای مظلومیّت امام حسین«ع» موجب آمرزش گناهان است، به این معناست که اگر کسی عزاداری کند، به شرط آنکه به اندازه عشق به امام حسین«ع»، رابطه عاطفی و عملی با آن حضرت پیدا کند، بالاترین ثواب‌ها را مي‌برد و پروردگار عالم به خاطر این عزاداری، گناهان او را مي‌آمرزد. جلسات عزاداري به خصوص مجالس دهه اوّل محرّم، فرصت مناسبی براي برقراري رابطه عملی و عاطفی با امام حسين«ع» است؛ لذا انسان در دهه اوّل محرم می‌تواند علاوه بر عشقی که به امام حسین«ع» دارد، یک رابطه مفید و ثمربخش هم با آن امام بزرگوار برقرار کند. نقش تأثیرگذار عمل نیکو در تثبیت ایمان شخصي به نام ابو دعامه نقل مي‌کند در زمان بيماري امام هادي«ع» که منتهي به شهادت ايشان شد، براي عيادت خدمت آن حضرت رفتم. وقتي مي‌خواستم از نزد ايشان مرخّص شوم، حضرت فرمودند: تو با عيادت خود بر من حقّي پيدا کردي، دوست داري در ازاي آن يک روايت برايت نقل کنم؟ راوي می‌گوید: اظهار خرسندي ‌کردم. سپس آن حضرت فرمودند: پدرم از پدرش از پدرانش، از جدّم رسول خدا«ص» نقل فرمود: «الْإِيمَانُ مَا وَقَرَ فِي الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ»[6] یعنی تشیّع و ایمان، آن است که از نظر دل، شیعه باشید و عمل شما کاشف از آن عقيده باشد. بحمدالله در زمان حاضر، مردم، از نظر عقیده، وضعیّت مطلوبی دارند، امّا آنچه نيازمند توجّه بيشتر است، عمل بر طبق عقيده است که به آن رابطه عاطفی می‌گوییم.  لزوم سرمشق گرفتن از درس‌های اخلاقی عاشورا در مجالس عزاداری بايد توجّه شود که امام حسین«ع» در روز عاشورا، در آن بحبوحه جنگ، نماز خواندند، پس شیعه ايشان هم باید به نماز اهمیت بدهد. در عزاداری‌ها مي‌فهميم که امام حسین«ع» به خاطر دین، همه هستي خود، حتی بچه شیرخوار را در راه خدا فدا کردند، پس ما نيز بايد درباره دين، از هيچ کوششي دريغ نکنيم و در رابط
ه با ديگران، ایثار و گذشت و فداکاری داشته باشیم. امام حسین«ع» برای احياي تشیّع، تلاش کردند، ما نيز بايد با عمل و رفتار خود، تشیّع را سربلند کنیم. وقتي اينگونه رفتار کرديم، مسلّماً ثواب اين عزاداري بالاترينِ ثواب‌هاست. از وقتي کسي وارد مجلس عزاداري امام حسین«ع» مي‌شود، به‌خاطر توبه و رابطه عاطفي با آن حضرت، گناهان او مي‌ريزد و بالاترين ثواب‌ها را که از حج و عمره نيز بالاتر است، مي‌برد. بنابراين، حتی در یک شبانه روز یا یک جلسه عزا، انسان مي‌تواند جدّاً خود را اصلاح کند و با برقراري رابطه عاطفي با امام حسين«ع»، در قيامت همراه با آن حضرت زير لواي حمد رفته، از آب کوثر بنوشد تا سایر مردم از حساب و کتاب فارغ شوند، سپس با امام حسين«ع» به بهشت برود. سوّم: دستیابی به حسن عاقبت فایده سوم عزاداری، عاقبت به خیری است. به عبارت ديگر، دست عنايت امام حسین«ع» روی سر عزاداران قرار می‌گیرد و به این واسطه، از عاقبت سوء و سرنوشت بد، مصون و در امان خواهند ماند. حسن عاقبت سه معنا دارد: اوّل اینکه ذلت بعد از عزت پیدا نمی‌کند. دوّم اينکه تا آخر عمر، حالت انحراف برای او  پديد نمي‌آيد و سوّم اينکه هنگام مرگ، اهل بیت«ع» را می‌بیند، آن بزرگواران به فریاد او می‌رسند و او نزد ايشان سربلند است. جلسات عزاداري، هر سه معناي حسن عاقبت‌ را براي عزاداران پدیدار می‌سازد. به تجربه هم اثبات شده افرادی که با مسجد، روحانیّت و جلسات عزاداري رابطه دارند، عاقبت به خير مي‌شوند. حسن عاقبت، از دنيا و آنچه در دنیاست، ارزش‌مندتر است. اينکه انسان بعد از عمري عزّت، ذليل شود، يا پس از عمري دين‌داری، با یک شبهه، دچار انحراف گردد و به تشیّع شک کند، يا هنگام مرگ، معصومين«ع» به بالین او نيايند، خسارت بزرگی است و عزاداري‌، رافع این خسارات است. چهارم: ابقاي اسلام و احياي تشيّع فایده چهارم عزاداری، که از فوايد قبلي بالاتر و ارزشمند‌تر است، این است که عزاداری، عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. امام حسین«ع» براي احياي اسلام و تشيّع به کربلا آمدند. در آن زمان، اسلام در خطر و تشیع در حال نابودي بود و شيعيان نمي‌توانستند ابراز عقيده کنند، امّا شهادت امام حسین«ع» ورق را برگرداند؛ اسلام باقي ماند و تشيّع زنده شد. در واقع، زحمات رسالت پیامبر اکرم«ص» در تبليغ اسلام و معرفي تشيّع که پس از جريان نامبارک سقیفه بنی ساعده، در حال از بين رفتن بود، زنده شد. در آن دوران، حتّي اميرالمؤمنين«ع» چه قبل از خلافت و چه بعد از آن، به شدّت در تنگنا بودند. پس از ايشان نیز امام مجتبي«ع» تنها بودند و بدین سبب محبور به صلح با معاويه شدند. امام حسين«ع» تا زمان مرگ معاويه، به صلح برادر خویش پاي‌بند بودند. امّا پس از آن و با روي کار آمدن يزيد که عهدشکنی آشکاری بود، اقدام به قيام کردند، زيرا مي‌دانستند با وجود يزيد، بايد فاتحه اسلام را خواند، لذا فرمودند: اگر کسی مثل یزید حاکم باشد، اسلام نابود مي‌شود: «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد»[7] لذا قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنی‌امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشيّع مرهون شهادت امام حسين«ع» است. امّا آن شهادت و آثار عظیم آن سزاوار نبود که در کربلا تمام شود. آن امام بزرگوار نیز توجّه داشتند که موج کربلا بايد در جهان اسلام سراسري شود؛ لذا خاندان و فرزندان را نيز به همراه خود بردند. در آستانه مسافرت، محمد بن حنفيّه گفت: اگر شما براي شهادت مي‌رويد، چرا زنان و کودکان را مي‌بريد؟ فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا»[8] یعنی اینها ادامه دهنده رسالتی هستند که با شهادت آغاز می‌شود. بر این اساس، پس از عاشورا، و شهادت امام، نوبت به حضرت زینب«س» و اهل بیت امام حسین«ع» رسيد که با اسارت خود،‌ موج شهادت امام«ع» و وقايع کربلا را سراسري کنند. اسارت اين خانواده، موجي در عالم اسلام ايجاد کرد. پس از اسارت نيز با عزاداري، به خصوص توسّط ساير ائمّه معصومين«ع» موج شهادت، عالم‌گير شد. در واقع، حرکت حسيني، ابتدا با اسارت خاندان رسول خدا«ص» و سپس با عزاداري شیعیان، جاودان و سراسري ‌شد و هميشه باقی خواهد ماند. از این رو مي‌توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداري در يک راستا هستند. به عبارت دیگر، استمرار عزاداری، تا روز قیامت، سبب و عامل بقای اسلام و احياي تشیّع است. بنابراين اگر ثواب آن از حج و عمره بالاتر باشد، تعجّب ندارد.  تأکيد مکرّر تعالیم دینی بر عزاداري نیز به خاطر نقش مؤثر آن بر بقای تشيّع است. در روايات مي‌خوانيم کسانی که به عزاداری اهمیت می‌دهند، مانند اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا هستند. امام حسین«ع» به اصحاب خود فرمودند: مثل شما نیامده و نخواهد آمد. حال اگر کسي در اين مجالس شرکت کند، مثل اصحاب امام حسین«ع» می‌شود.
مثلاً عزاداران می‌توانند با شرکت در عزاداری، حالت توبه و انابه پیدا کنند و مثل حرّ، فايده اوّل، یعنی آمرزش گناهان را ‌ببرند. پنجم: استجابت دعا: از ديگر فوائد عزاداري، استحابت دعا است. بحث دعا و استجابت آن در جلسات عزاداري مفصّل است و ان‌شاء‌الله در آينده به آن خواهيم پرداخت و در اين جلسه، صرفاً به بيان يک نمونه از موارد متعدّد استجابت دعا در مجالس عزاداري بسنده مي‌کنيم: مرحوم آیت الله دستغیب«ره» نقل مي‌کنند: در شیراز حصبه آمده بود و بسیاری از افراد مبتلا شده بودند. در آن زمان، حصبه دارويي نداشت و همه دم مرگ رفته بودند. آقای دستغیب از قول یکی از افرادی که خانواده او دچار حصبه شده بودند، نقل می‌کنند که گفته بود: روزي همسايه ما جلسه روضه داشت. من به آن جلسه رفتم و برای امام حسین«ع» گریه کردم و از حضرت زهرا«س» شفای زن و بچه‌ام را خواستم. وقتی به خانه آمدم، دیدم که زن و بچه‌ام نشسته و غذا می‌خورند و سالم هستند. تعجب کردم. دخترم گفت: پدر جان، حضرت زهرا«س» در اين اتاق آمدند و سیاه‌پوش بودند. وقتي نشستند، به امام حسین«ع» گفتند: روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین«ع» روی سر ما دست کشیدند و همه خوب شدیم، اما روی سر مادر دست نکشیدند. حضرت زهرا«س» فرمودند: چرا روی سر مادرشان دست نکشیدی؟ امام حسین«ع» فرمودند: مادر جان! او نماز نمی‌خواند. فرمودند: شوهرش شفاي آنها را از من خواسته است، پس روی سر او هم دست بکش. پس آن حضرت روی سر مادرم دست کشیدند و او هم خوب شد. اين وقايع به تجربه اثبات شده و حاکي از عنایت خاص معصومين«ع» به عزاداران است.  دعا برای فرج و دعا به نظام جمهوری اسلامي به تناسب بحث دعا، لازم است يادآوري ‌و تقاضا کنم که در وضع فعلی، به جمهوری اسلامی دعا کنید. همین‌طور که در ایام پیش رو و در جلسات عزاداری برای حوائج خودتان دعا می‌کنید، برای این نظام مقدس هم دعا کنید. نظام جمهوری اسلامی، همان‌طور که قبلاً نیز بارها متذکر شده‌ام، مبتلا به سه فساد اقتصادی، اخلاقی و اداري است و رفع این مفاسد هم بسیار مشکل است. از این رو بهبود این وضعیّت و بهبود وضعیّت زندگی مردم نیاز به دعا دارد. همچنين در عزاداري‌ها، دعا براي سلامتي حضرت ولیّ عصر«عج» و تعجيل در ظهور آن حضرت فراموش نشود تا انشاء الله مورد نظر لطف آن حضرت قرار گيريد. سابقه عزاداري توسط اهل‌بيت(ع) ائمه طاهرین«ع» علاوه بر اصرار و پافشاری بر برگزاری عزاداری، خود نیز به ذکر مصیبت می‌پرداختند. مثلاً امام صادق«ع» روضه می‌خواندند، اما معمولاً غير مستقيم بود؛ در فرصت‌ها گریه می‌کردند و عطش یا سایر مصائب کربلا را یادآوری می‌فرمودند.[9] امام سجّاد«ع» وقتي آب و غذا مي‌ديدند، گريه مي‌کردند و مي‌فرمودند: ابا عبدالله را گرسنه و تشنه کشتند.[10] ائمّۀ طاهرين«ع» در جلسات عزاداري نيز به شدّت گريه مي‌کردند و مدّاح هرچه سعي مي‌کرد روضه را تمام کند، آنها با اصرار مي‌فرمودند باز هم ادامه بده.[11] پیامبر «ص» نيز خود برای امام حسين«ع» گريه مي‌کردند و روضه مي‌خواندند. آن حضرت وقتي امام حسين«ع» را مي‌ديدند، او را روي دامن خود مي‌نشاندند، گلوي او را مي‌بوسيدند و برخي از اوقات، روضه آن حضرت را مي‌خواندند که چگونه کشته مي‌شود.[12] امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و ائمّه اطهار«ع» چنين روشي داشته‌اند.  واکنش تاريخي بدخواهان تشیّع نسبت به عزاداری در طول تاريخ، بدخواهان تشیّع و به خصوص بنی امیّه و بنی عباس، تشکیل مجالس عزاداري را ممنوع کرده، مانع زيارت کربلا می‌شدند؛ زیرا آنان به خوبی دریافته بودند که عزاداري، مايه بقا و حیات تشيّع است. حتی در روایات می‌خوانیم که امام صادق«ع» هرگاه مدّاحي می‌دیدند، جلسه عزا به پا می‌کردند؛ بین زنان و مردان پرده مي‌کشیدند‌ و مداح روضه‌خواني مي‌کرد و زنان و مردان گريه مي‌کردند. روزي هم جاسوسان خليفه با شنيدن صداي گريه و زاري درب منزل آن حضرت آمدند و یکی از افراد خانه براي آنکه مأموران به داخل خانه نريزند و اذيت نکنند، با ترفندی آنها را رد کرد.   در زمان پهلوی هم در راستای اجراي دستورات انگلیس، عزاداری ممنوع شد. در آن دوران، مبارزه با روحانيّت، مساجد و حسينيه‌ها و مخصوصاً عزاداري‌ها در دستور کار پهلوی و ایادی او قرار داشت. در واقع، هدف بیگانگان براندازي تشيّع بود و رسيدن به اين هدف، مستلزم تعطیلی رمز بقاي آن، يعني عزاداري‌ بود. امّا در همان دوران نیز با وجود خفقان شديد، علما و بزرگان، آشکارا یا مخفيانه مجالس عزاداري برگزار ‌کردند و مانع تعطیلی این فیض عظیم شدند. پهلوی هم طولی نکشید که با عاقبت عبرت آموزی نابود شد؛ او را به جزيره‌اي منتقل کردند و يک بيماري واگيردار گرفت. نقل می‌کنند در روزهاي آخر عمرش، از دور تکّه نانی در مقابل او مي‌انداختند تا بخورد و به او نزدیک نمی‌شدند. لزوم برگزاری عزاداري به شيوه سنّتي و پرهيز از افراط و تفريط مطلبی که نیاز به توجه جدی، به خصوص از س
وی روحانيّت و جوانان دارد، این است که باید در عزاداری سوژه و بهانه به دست معاندان تشیّع ندهند. عزاداري باید به روش سنّتي که ائمه طاهرین«ع» داشتند و در زمان ما مراجع و علما و بزرگان دارند، برگزار شود. برگزارکنندگان جلسات باید از افراط و تفريط بپرهيزند و برای رسانه‌های بیگانه سوژه تهیه نکنند. اصل عزاداری با سخنرانی، ذکر مصیبت، گریه کردن، سینه زدن و آنچه عرف مردم به آن عزاداري مي‌گويند، حتماً بايد باشد، امّا افراط و تندی که هميشه بد بوده و در زمان ما بدتر است، بايد نباشد. در زماني که دشمن به دنبال موقعيّت و سوژه براي کوبيدن و تمسخر تشيّع مي‌گردد، نبايد بهانه دست او داد. گاهي ديده مي‌شود در سايت‌ها و خبرگزاري‌ها، به‌خاطر رفتار برخي از جوانان در عزاداري‌ها، به شيعه توهين مي‌کنند، لذا بايد همگان مواظب باشند در عين اهتمام به عزاداري که رمز بقاي تشيّع است، از انجام کارهايي که موجب وهن تشيّع است، بپرهيزند. در طول تاريخ، زحمات فراواني کشيده شده تا تشيّع به دست ما برسد و ما بايد مواظب باشيم با رفتار خود، به تشيّع ضربه نزنيم. ضرورت تحکیم بنیه اعتقادی آنچه در این مبحث توجه جدی می‌طلبد، این است که اگرچه اعتقادات تشیّع ریشه‌دار و مستحکم است، امّا متأسفانه جامعه و به خصوص جوانان، آن‌طور که شایسته است، در جهت تحکیم مبانی اعتقادی تلاش نمی‌کنند. حاصل کوتاهی در تقویت بنیه اعتقادی، تأثیر شبهات رنگارنگ بر ذهن و فکر جوانان است. به خصوص در زمان ما که زمان شبهه شده است و متأسّفانه بدخواهان تشیّع، بسیار  پرکارند و هر روز براي تشيّع، برای ولایت و برای عزاداري به شبهه‌پراکني می‌پردازند. امروز معاندان تشیّع با جنگ نرم به مصاف تشیّع آمده‌اند و به طرز مرموز و زیرکانه‌ای در دانشگاه‌ها و در بین جوانان شبهه‌افکنی می‌کنند. کار به جایی ‌رسیده که در شب عید غدیر، یک مقاله بی‌ادب در یک روزنامه بی‌ادب منتشر شد که در آن، نصب اميرالمؤمنين «ع» از جانب پيامبر اکرم«ص» به خلافت، انکار شد. نظیر این شبهات زياد مطرح می‌شود، به خصوص این‌گونه حرکت‌هاي انحرافي در آستانه محرّم بیشتر می‌شود تا جوانان نسبت به شرکت در جلسات عزاداری، سرد و بی‌انگیزه شوند. لذا همه باید مواظب باشند و همه باید برای تحکیم و تقویت اعتقادات خود و اطرافیان بکوشند. پي‌نوشت‌ها: 1. ر.ک: تفسير القمي، ج 2، ص 292؛ بحار الانوار، ج 45، ص 257 2. كامل الزيارات، ص 156 3. كامل الزيارات، ص 146 4. كامل الزيارات، ص 147  5. زمر / 53 6. بحار الأنوار، ج 50، ص 208 7. اللهوف، ص 24 8. اللهوف، ص 65 9. مصباح المتهجّد، ج 2، ص 782 10. مثير الاحزان، ص 115 11. ر.ک: کامل الزيارات، ص 104 و 105 12. ر.ک: الإرشاد، ج ‏2، ص 131؛ الطبقات الكبرى، ج ‏10، ص 423 تا 431.  
💥 چهار شرطِ همراهی با کاروان امام حسین(علیه السلام ): 💞«مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ‏ مَعَنَا»💞 در همین فراز کوتاه، 🔻چهار شرطِ همراهی با کاروان عاشورا ذکر شده است: 🔹 شرط اول: از جان گذشتن«بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَه‏». اگر کسی می‌خواهد با امام حسین حرکت کند، باید جانش را در کفِ دست بگیرد و همه سرمایه‌اش را بیاورد. امام حسین(علیه السلام) با همه کسانی پا به این میدان می‌گذارند که می‌دانند جان دادن در رکاب سیدالشهداء «غرامت» نیست، بلکه «غنیمت» است. 🔹 شرط دوم: آمادگی لقاء‏ الله اگر کسی خودش را آمادۀ لقاء‌الله کرده و مشغول به دنیا نیست، بلکه از دنیا بزرگ‌تر شده و دلش از دنیا بیرون رفته است، می‌تواند با سیدالشهدا(ع) حرکت کند. کسانی که هنوز از دنیا بزرگ‌تر نشده‌اند و تمام هَمّشان این است که به چرب‌وشیرین دنیا برسند، با امام همراه نمی‌شوند. 🔹 شرط سوم: کوچ از دنیا. «فَلْيَرْحَل‏». کوچ به‌معنی مسافرت نیست. «مسافر» غیر از «راحل» است. وطنِ مسافر در پشت‌سرش قرار دارد؛ می‌رود و برمی‌گردد! اما راحلْ آن کسی است که دل از وطن شسته، چشم از وطن برداشته و وطنش پیشِ روی اوست؛ لذا به فکر برگشتن نیست. 🔹 شرط چهارم: معیت با امام: فَلْيَرْحَلْ‏ «مَعَنَا». ❤️ باید خودش را به امام برساند. مهم‌ترین نکته در سفر الی الله همین است: راهی به سوی خدا نیست الا با امام. این راه با پای ما رفتنی نیست؛ نه با پای دل، نه با پای عقل. آن‌هایی‌که با امام حرکت نمی‌کنند طعمۀ شیطان می‌شوند؛ گاهی اشتیاق و بی‌قراری هم دارد، شوری هم در دلش می‌افتد، دلش گرم می‌شود، می‌خواهد به سمت خدا حرکت کند، ولی اگر با امام حرکت نکند به مقصد نمی‌رسد. 🏴❤️❤️لبیک یا حسین علیه السلام❤️❤️🏴
🔵 *۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد* *👌فَتَبَيَّنُوا:* اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید. *👌فَأَصْلِحوُا* اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید. *👌وَأَقْسِطُوا:* عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید. *👌لَا يَسْخَر:* دیگران را مسخره نکنید، مردم‌ و‌ اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید. *👌وَلَا تَلْمِزُوا:* به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید. *👌وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب:* لقب‌های زشت و ناپسند بر یکدیگر مگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید. *👌اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ:* از بسیاری از گمانها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید. *👌وَلَا تَجَسَّسُوا:* اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید. *👌وَلَا يَغْتَب:* اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید. *🗣 🌹این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسانها را به اختصار بیان فرموده است.🌹
‏‏﷽ امام زمان(عج)فرمودند: من برای مؤمنی که یادآورمصیبت جدشهیدم شودسپس برای تعجیل فرج من دعاکنددعامیکنم اللهم عجل لولیک االفرج سلام علیکم عزاداریها قبول پیشاپیش تاسوعاوعاشورای حسینی تسلیت باد التماس دعا
(من و پدرم) *من اکنون ۴ سال دارم و میگم :* *پدرم بهترین است!* When I was 4 Yrs Old : My father is THE BEST *من اکنون ٦ سال دارم:* *پدرم همه مردم را میشناسه!* When I was 6 Yrs Old : My father seems to know everyone *ومن اکنون ۱۰ سال دارم:* *پدرم عالی و بی نظیره!* *ولی کمی بداخلاقه!* When I was 10 Yrs Old : My father is excellent but he is short tempered ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌ *و من اکنون ۱۲ سال دارم:* *وقتی کوچک بودم، پدرم خیلی با من مهربان بود!* When I was 12 Yrs Old : My father was nice when I was little *و من اکنون ۱۴ سال دارم:* *پدرم کم کم داره نسبت به من بیشتر حساس میشه!* When I was 14 Yrs Old : My father started being too sensitive *و من اکنون ١٦ سال دارم:* *پدرم نمیتونه با نسل امروز و عصر حاضر سازگار بشه!* When I was 16 Yrs Old : My father can't keep up with modern *و من اکنون ۱۸ سال دارم:* *پدرم روز به روز داره سختگیرتر میشه!* When I was 18 Yrs Old : My father is getting less tolerant as the days pass by ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌ *و من اکنون ۲۰ سال دارم:* *دیگه تحمل رفتار پدرم را ندارم و رفتارش قابل بخشش نیست* *تعجب میکنم مادرم چگونه تو این مدت تونسته او را تحمل کنه*! When I was 20 Yrs Old : It is too hard to forgive my father, how could my Mum stand him all these years *و من اکنون ۲۵ سال دارم:* *هر کاری میکنم پدرم به من گیر میده!* When I was 25 Yrs Old : My father seems to be objecting to everything I do *و من اکنون ۳۰ سال دارم:* *من با پدرم به سختی میتونم به تفاهم برسم،* *تعجب میکنم! یعنی پدربزرگم هم از دست پدرم وقتی که جوان بود اینقدر سختی میکشید؟* When I was 30 Yrs Old: It's very difficult to be in agreement with my father, I wonder if my Grandfather was troubled by my father when he was a youth *و من اکنون ۴۰ سال دارم:* *پدرم مرا در زندگی، با شرایط و قوانین زیادی تربیت کرده است و من هم باید با فرزندانم همان روش را بکار بگیرم* When I was 40 Yrs Old: My father brough up with a lot of discipline, I must do the same *و من اکنون ۴۵ سال دارم:* *من حیران موندم، چگونه پدرم تونسته همه مارا تربیت و بزرگ کنه؟* When I was 45 Yrs Old: I am puzzled, how did my father manage to raise all of us *و من اکنون ۵۰ سال دارم:* *کنترل کردن بچه هام خیلی مشکله!!* *حالا میدونم پدرم برای تربیت و نگهداری ما چقدر رنج و مشقت متحمل شده است.* When I was 50 Yrs Old : It's rather difficult to control my kids, how much did my father suffer for the sake of upbringing and protecting us *و من اکنون ۵۵ سال دارم:* *پدرم خیلی دوراندیش و آینده نگر بود* *و برای خوشبختی ما خیلی برنامه ها برای خیلی چیزها داشته،* *او واقعا بی نظیر و مهربان بود.* When I was 55 Yrs Old: My father was far looking and had wide plans for us, he was gentle and outstanding. و من اکنون ٦٠سال دارم:* *پدرم بهترین هست.* When I became 60 Yrs Old: My father is THE BEST *این چرخش کامل ۵۶ سال طول کشیده تا دوباره به نقطه شروع آن، (سن ۴ سالگی)، برسد:* *"پدرم بهترین بود"* Note that it took 56 Yrs to complete the cycle and return to the starting point 'My father is THE BEST ' *تا دیرنشده و فرصتی هست به پدران و مادران خود نیکی کنیم و از پرودگار عاجزانه بخواهیم تا فرزندان ما، بهتر از آنچه ما با والدین خود رفتار میکردیم، با ما رفتار کنند‌.* Let's be good to our parents before it's too late and pray to Allah that our own children will treat us better than the way we treated our parents *پیامی از مردی که همه این مراحل را تجربه و زندگی کرده است و آن را در چند جمله خلاصه کرده که عبرتی برای دیگران باشد* A message from a man who lived all these stages, and he summarized the story briefly خداوندا به همه پدرانی که زنده هستند تندرستی بده 🌹 و همه پدران آسمانی را بیامرزد آمین ... 🙏🙌🏻
قال امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام: إِنَّ اللّه‏َ کَتَبَ القَتلَ عَلی قَومٍ و المَوتَ عَلی آخَرینَ وَ کُلٌّ آتیهِ مَنیَّتُهُ کَما کَتَبَ اللّه‏ُ لَهُ فَطوبی لِلمُجاهِدینَ فی سَبیلِهِ وَ المَقتولینَ فی طاعَتِهِ؛ به راستی که خداوند برای گروهی کشته شدن را مقدر فرموده و برای دیگران مردن را.هر گروهی به همان سرنوشت که خداوند مقدر کرده است می‏‌رسد. پس خوشابه سعادت مجاهدان در راه خدا و کشته شدگان در راه طاعت او. سلام علیکم ضمن آرزوی قبولی عزاداریهای سرور وسالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) شب جمعه است، شب رحمت و مغفرت ؛ برای شادی روح مطهر ان امام همام وشهدای دشت کربلا و ایران زمین امام شهداء ،والدین ، ذوالحقوقین  رحم الله من یقراء بِحُرمَه الفَاتِحةِمَع الاخلاص و الصَّلَوات التماس دعا
🔴 عکس‌العمل مردم در برابر راه خدا 🔹این رفتارها و برخوردها، گاهی جنبه مثبت دارد و گاهی جنبه منفی، البته دارای مراحل و درجات است، از باب نمونه به چند مورد اشاره می‌کنم، سایر موارد را دوستان با مراجعه به قرآن می‌توانند استخراج کنند. 🔸گروهی در انتظار فهم راه خدا و پیمودن آن هستند(قصص/۲۲) 🔸گروهی به خاطر خدا، هجرت می‌کنند(نساء/۱۰۰) 🔸گروهی به خاطر در راه خدا بودن، محاصره می‌شوند(بقره/۲۷۳) 🔸گروهی در راه خدا، آزار می‌بینند(آل‌عمران/۱۹۵) 🔸گروهی منادی دیگران به راه خدا می‌شوند(نحل/۱۲۵) 🔸گروهی در راه خدا هرگز سست نمی‌شوند(آل‌عمران/۱۴۶) 🔸گروهی در راه خدا می‌جنگند(نساء/۷۶) 🔸گروهی در راه خدا، شهید می‌شوند(آل‌عمران/۱۶۹) ▪️گروهی خیال می‌کنند در راه خدا هستند!(اعراف/۳۰) ▪️گروهی راه خدا را کج می‌خواهند(اعراف/۴۵) ▪️گروهی راه خدا را بر دیگران می‌بندند(اعراف/۴۵) ▪️گروهی برای بستن راه خدا، پول خرج می‌کنند(انفال/۳۶)
🔴 در حضور همسر و اعضای خانواده برای مصیبت اهلبیت علیهم السلام ! 💠 زن و شوهری که در ایام بدون خجالت از یکدیگر برای اهل بیت علیهم السلام ریخته و گریه می‌کنند یکدیگر می‌شوند. 💠 گریه علنی همسران برای اهل بیت علیهم‌ السلام و ابراز عشق به آنها، بسیاری از و دلخوری‌ها را خود به‌ خود شستشو می‌دهد و دلها را بین زن و شوهر نرم و می‌سازد. 🆔 @hamsardarl 🔴 💠 گاهی بین زن و شوهر سر قضیه‌ای می‌شود و زن یا مرد به همسرش می‌گوید: "مطمئنم فلان مطلب را به من " و همسرش نیز با عصبانیت می‌گوید: "گفتم!" و سر همین قضیه، بگو مگو و مشاجره‌ی سختی رخ می‌دهد. 💠 پیشنهاد می‌شود با یک تغییر جزئی در خود از ایجاد مشاجره و تشدید شدن ناراحتی و عصبانیّت یکدیگر‌ جلوگیری کنید! مثلاً به همسرتان بگویید: "اگر فلان مطلب را گفتی شرمنده من ." یعنی کلمه‌ی "شرمنده نشنیدم" را بجای کلمه "نگفتی" به کار ببرید تا همسرتان نشده و فضای زندگی متشنّج نگردد. ....... 🔴 💠 به شوهران خود پیشنهاد بدهید. با اینکار هم به یکدیگر در معنوی کمک کرده‌اید و نیز بسیار عجیبی از لحاظ ومعنوی در زندگیتان نازل می‌شود. از طرفی ائمه علیهم السلام ویژه‌ای به حل مشکلات شما خواهند کرد. 💠 وعده خدا در است که هرگز به نیکی نمی‌رسید مگر از اموالی که علاقه‌مند آنهایید در راه خدا کنید. 🆔 @hamsardarl کانال آداب همسرداری
🇮🇷سلام هم سنگر شهیدم! می دانم که فراموشم نکرده ای که اگر اینگونه بود، معلوم نبود چه سرنوشتی داشتم. همینکه هنوز افتخارم تویی و به اهداف مشترکمان وفادار مانده ام، نشانه ای است که از حضور دوستان شهیدم بهره مندم. دوست شهیدم ! این روزها (هفته دفاع مقدس) دوباره همه از تو و همسفرانت می گویند. بعضی ها از روی اعتقاد و بعضی ها هم از... اصلا چه فرقی می کند که با چه نیتی از شماها سخن می گویند. آنچه مهم است و من و دیگر هم سنگرانت دلمان به آن خوش، اینکه حداقل چند روزی احساس غربت نمی کنیم و فضای کشور پر می شود از عطر نام و یاد شما مردان میدان و و . من و دیگر یاران بازمانده از کاروان شهادت هم، در این ایام دلمان هوایی می شود و بودن در کنار شماها را آرزو می کنیم . نمی دانم چرا احساس کردم دلم می خواهد با تو حرف بزنم. فکر می کردم خیلی حرف برای گفتن دارم ولی شروع به نوشتن که کردم همه چیز یادم رفت و فقط ماند دلتنگی ام برای تو و هم سنگرانی که دلم در هوایشان پر می کشد. به تو می گویم و فقط به تو، هم سنگرشهیدم که در بدترین شرایط دل مشغولی، دستمان را می گیرید؛ بدان که هنوز تعداد زیادی از همسنگرانتان، پای بند به همان اصولی هستیم که برای حفظ آنها با شما هم قسم شدیم و چند صباحی در کنارتان نفس کشیدیم و برای سربلندی ایران و پایداری انقلاب اسلامی، با دشمن جنگیدیم . یادش بخیرآن روزهای و و مردانگی وامتحان که وقتی دشمن، خاک میهن مان را آماج حملات خود کرد تا انقلاب اسلامی مان را نابود کند؛ من، تو، و دیگر هم سنگرانمان به فرمان لبیک گفتیم و در ای که محلی برای اثبات فداکاری و مردانگی و ایثار بود، دورهم جمع شدیم. همانجا بود که دوستی های مقدسمان شکل گرفت و جاودانه شد. درآن مکان مقدس و در آن روزهای سرنوشت ساز که هشت سال طول کشید، تو و تعدادی از هم سنگرانمان، شدید، نمره قبولی گرفتید و بالا رفتید، ولی امثال ما تجدید شدیم و حالا دائم در حال ... هم سنگر شهیدم! می دانی که هنوز در با دشمنیم؛ البته روش جنگ عوض ‌و بسیار پیچیده شده و نابکار، دیگر با جسممان کاری ندارد بلکه و ایمانمان را هدف گرفته و می خواهد با سرقت عقایدمان، دستمان را از دست ولایت، و راهمان را از راه جدا کند. توی گوشمان زمزمه می کند که دیگر دوستی با شما و ماندن در راهتان را برای خود افتخار ندانیم. می گوید دیگر زمانه عوض شده و برای زندگی باید فکر تازه ای کرد و طرحی نوی در انداخت. به تو می گویم، فقط به تو هم‌سنگر شهیدم، که با همین حربه دشمن، عده ای از همسنگرانمان، راهشان را از شما جدا کردند و... اما ما هنوز تحت فرمان اماممان هستیم و به عهد و پیمانی که با هم سنگران شهیدمان داشتیم، وفاداریم، پس دعایمان کنید تا خدا یاریمان کند تا برسر این پیمان بمانیم. دوست خوب من! به خون پاک و راه مقدست قسم که ماندن برسر عهد و پیمانی که در دوران عزت وافتخار ملت ایران – – باهم داشتیم، بسیار سخت شده است. از تو و دیگر دوستان شهیدمان می خواهیم که شفاعتمان را بکنید و از خدای مهربان که پیشش خیلی عزت دارید، بخواهید تا دستانمان را همچنان در دست نگهدارد. می دانی که من افتخار دوستی با تو را یدک می کشم‌ و هنوز هم در شرایط سخت و دشوار، پشت نام تو و دیگر هم سنگران شهیدم سنگر می گیرم. می دانم کاری شایسته برای حفظ و حراست از اهدافی که تو برایشان، جان شیرینت را تقدیم کردی انجام نداده ام، که به دلیل ناتوانی ام بوده، نه اینکه نخواسته باشم کاری بکنم. بقیه حرف هایم را نمی گویم که می دانی .فقط این را می گویم که خیلی دلتنگتم و... همین. یاد وخاطره شهدای انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم بویژه سردار دلها شهید سلیمانی عزیز و امام شهدا گرامی باد.
📌 ☘وَلا تَقُف ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ إنَ السَمعَ وَ البَصَرَ وَ الفؤاد کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسؤُولا (اسراء:36) ☘ 💠آگاه باش💠 🔸وقتی که به تاریکی میرسی می ایستی و قدم از قدم بر نمی داری. وقتی هم که یک مساله برایت تاریک است و روشن نیست یعنی نمیدانی درست است یا نه، بایست و هیچ داوری و قضاوت نکن و اجازه حرکت و گفتن به زبانت نده! این سفارش حق است:🌷🍃   🍃لاَ تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ؛🍃 چیزی که به آن آگاهی نداری و برایت روشن نیست دنبال نکن.🌷🍃 📚منبع: كتاب سی تدبر، سی تلنگر،
🔴 💠 کوه ، از فاصله دور مانند عقابی زیبا و با‌ابهت است اما هرچه به آن نزدیک می‌شویم دیگر اثری از آن زیبا پیدا نیست و نقش عقاب زیبا محو می‌شود. 💠گاهی زن و شوهرها زندگی دیگران را با زندگی خویش و با رفتار خود می‌کنند! در حالیکه اگر داخل زندگی آنها شویم زیبایی‌هایی که از دور دیدیم سرابی بیش نیست! 💠این اشتباه مخربی است که ناخودآگاه و تنفر را نسبت به همسر خود ایجاد می‌کند و در نتیجه بهانه‌ای برای ندیدن و زیباییهای همسر است. 🆔 @hamsardarl
در یڪ خانه و خانواده چهار چیز باید باشد : 💥 محبت 💥حرمت 💥 مشورت 💥مدیریت 💥جایی ڪه محبت هست 💥 دو چیز وجود ندارد 💥 یڪی قدرت 💥 دیڪَری دشمنی... @hamsardarl
 راه های کسب فضایل و مبارزه با رذایل. برای کسب فضایل و مبارزه با رذایل، توجه به چند نکته اساسی لازم است، که عبارتند از: 1. طلب و خواستن: انسان باید تصمیم بگیرد که خوب شود و خود را به فضایل نفسانی آراسته و از رذایل اخلاقی دور سازد. این خواسته را باید به عنوان پیش درآمد و آغاز راه، در خود تقویت نماید. 2. باور: انسان باید توجه داشته باشد که خداوند متعال توان و قدرت مقابله و ستیز با رذایل را در وجود او قرار داده است و او می تواند در برابر تهدیدها و وسوسه های شیطانی مقاومت نماید؛ لذا اظهار عجز و ناتوانی، اثر روانی و زیانباری را در انسان پدید می آورد و او را در برابر دشمنانش خوار و زبون می نماید. 3. ریاضت و مجاهده: در تربیت نفس، ریاضت و جهاد با هواهای نفسانی ضرورت دارد؛[1] همان گونه که ریاضت و ورزش، برای سالم سازی بدن، امری ضروری و بدیهی است. 4. تدریج: همان طور که در تربیت جسم باید از کم شروع کرد و با تمرین و تکرار در آن به رشد مطلوب جسمانی رسید، در تربیت روح نیز باید به تدریج مراحل و مدارج را تحصیل نمود و فضایل انسانی را در خود به وجود آورد و از رذایل اخلاقی پاک کرد. 5. استمرار: ریاضت و مجاهده با رذایل نفسانی، باید تا ریشه کن کردن آن ادامه یابد و نیز جلب فضایل باید آن قدر ادامه یابد که به صورت ملکه راسخه درآید. 6. آسیب زدایی: قبل از ورود هر آفت و رذیله ای در فضای جان آدمی، باید از آن جلوگیری شود و چنانچه آفات و رذائل به شکلی وارد فضای جان شد باید به سرعت آن را بیرون کرد، تا توان حرکت به سمت جلب فضیلت های اخلاقی، سست و کند نگردد.[2] 7. تکرار عمل صالح: تکرار عمل صالح باعث می شود اخلاق پسندیده در روان آدمی نفوذ کند و به صورت ملکه درآید؛ زیرا تکرار، صورت علمی خاصی را در انسان پدید می آورد و در صفحه دل و جان آدمی نقش می بندد. تکرار در ترک رذیلت نیز سبب می شود که قبح و زشتی آن کاملًا نمایان شود و انزجار و تنفر نسبت به آن همیشه باقی بماند.[3] 8. تصحیح و تقویت باورها: یکی از راه های مهم جلب فضایل اخلاقی، اصلاح اعتقادات و باورهاست. انسان با تقویت خداباوری در دوری از رذایل از خود همت نشان می دهد، و رذایل اخلاقی مانند کبر و ریا، دیگر در نزدش جایگاهی نخواهد داشت و این نوع رذایل با چنین باور و نگاهی به آسانی ریشه کن خواهد شد.[4] 9. نماز: یکی از راه های درمان رذایل اخلاقی نماز است. امام علی علیه السلام فرمود: خداوند به وسیله نماز و زکات و روزه بندگان مؤمن خود را از رذایلی چون تکبر و ظلم حفظ می کند.[5] و نیز فرمود: والصلوة تنزیهاً عن الکبر[6] خداوند نماز را برای پاکسازی از کبر و غرور قرار داده است. 10. راه علمی و عملی: برای زمینه سازی راه عملی آراسته شدن به فضیلت های اخلاقی و پیرایش از رذایل نفسانی، علمای اخلاق چهار مرحله را یادآور می شوند که عبارتند از: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه. الف) مشارطه: (که به آن معاهده نیز گفته می شود)، یعنی: انسان با خود عهد و پیمان می بندد که در ادای وظایف و مسئولیت ها و تکالیفی که بر عهده اش گذاشته شده کوتاهی نکند و به دستورهای پروردگار متعال پای بند باشد. او متعهد می شود که در کارهای خیر و نیک، کوشا بوده، از امور ناپسند پرهیز نماید و چه مناسب و بجاست که هر روز صبح با خود تجدید عهد کند که از عمر و سرمایه وجودی خویش بهره جوید و آن را بیهوده از دست ندهد. پس از این مرحله، باید با مراقبت خویش، بر عهدی که بسته پای بند شود؛ زیرا اهل ایمان، عهد شکن نخواهند بود؛ خدای متعال می فرماید: وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ[7] مؤمنان نسبت به امانت ها و عهد و پیمانشان پای بندند. ب) مراقبه: در این مرحله، هیچ گاه نباید خدای متعال را فراموش کند. همواره باید بکوشد که به کار خود رنگ و صبغه الهی دهد. علی علیه السلام درباره مراقبت می فرماید: طُوبی لِمَن راقَبَ ربَّه و خافَ ذَنْبَه[8] خوشا به حال آن که همیشه خدا را در نظر دارد و از گناه خویش بیمناک است. و در جای دیگر نیز فرموده است: ینْبَغی ان یکونَ الرجلُ مُهَیمِناً عَلی نَفسِه، مراقباً قَلْبَه، حافظاً لِسانَه[9] سزاوار است که انسان بر خویش اشراف داشته، همیشه مراقب قلب خود و نگه دار زبان خویش باشد. همچنین در وصف مؤمن عاقل می فرماید: راقَبَ فی یومه غده و نظر قَدَما امامه[10] عاقل کسی است که امروز به فکر فردایش باشد و همیشه چند قدم جلوتر را ببیند. ج) محاسبه: در مرحله سوم، به محاسبه نفس بپردازد در احادیث به محاسبه نفس توجه زیادی شده است؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حاسِبوا انفُسَکم قَبل أَن تُحاسَبُوا وزِنُوا قَبل أَن تُوزَنُوا وتجهّزوا لِلْعَرضِ الاکبر[11]. پیش از آن که به حساب شما رسیدگی نمایند، حسابگر خویش باشید؛ و پیش از آن که اعمال شما را سنجش نمایند اعمال خود را بسنجید و خویشتن را برا
ی روز قیامت آماده سازید. برای آن که انسان، خود و خدا را فراموش نکند و با خود بیگانه نشود و غرور بی جا در او به وجود نیاید، محاسبه لازم است. د) معاتبه: بعد از مراحل سه گانه ای که گفته شد، معاتبه و انتقاد از خویش است. در این مرحله آدمی باید خود را مورد عتاب و خطاب و سرزنش قرار دهد. او در این مرحله خود را محاکمه و از کرده های خویش توبه و استغفار می کند و برای جبران کوتاهی هایش اقدام عملی می نماید.[12] پی نوشت ها: [1] . براى اطلاع بيشتر ر. ك: مهدوى كنى، اخلاق عملى، بحث« رياضت و مجاهدت با نفس». [2] . براى اطلاع بيشتر ر. ك: مهدوى كنى، اخلاق عملى، ص 29- 44. [3] . الميزان، ج 5، ص 349. [4] . ر. ك: فريده مصطفوى، روش خودسازى. [5] . نهج البلاغه، خطبه 192،( ازالة للخيلا عنهم). [6] . همان، قصار 252. [7] . مؤمنون/ 8. [8] . شرح غررالحكم، ج 4، ص 238، ش 5938. [9] . فهرست غررالحكم، ص 393، ش 1947. [10] . نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه 83. [11] . محاسبة النفس، ص 13. [12] . براى مطالعه بيشتر ر. ك: روش خودسازى، فريده مصطفوى، فاطمه جعفرى و صديقه معصومى، ص 65- 197؛ و مهدوى كنى، نقطه‏هاى آغاز در اخلاق عملى، ص 343- 373.
🌺﷽ ♦️ اخلاق و رفتار محمدی(ص) 🔷🌺 از دست ندهید 🌺🔷 ۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت ۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد. ۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود. ۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد. ۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است. ۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش اربابان با گوشه چشم نظر نمي کرد. ۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد. ۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود. ۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد. ۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست. ۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست. ۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا. ۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن. ۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد. ۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد. ۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت. ۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد. ۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد. ۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد. ۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد. ۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟» ۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد. ۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت. ۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود. ۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد. ۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد. ۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد. ۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر مي‌گفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند. ۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد. ۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد. ۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند. ۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد. ۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد. ۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت. ۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد. ۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود. ۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد. ۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد. ۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود. ۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است. ۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد. ۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود. ۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد. ۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد. ۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد. 📚 منبع: طبرسی، مکارم الاخلاق ، باب اول؛ ویژگیهای پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله)
ها همیشه باید به سوی آینده پیش رود اگر خدا می‌ خواست که انسان به گذشته باز گردد و راه و رسم گذشتگان را پیش بگیرد یک چشم پشت سر اومی‌ گذاشت! مهرجویان‌ زیبای روز آبان ماه و روز ربیع الاول پائیزی تون بخیر مملو ازشادی و آرامش و مهر 🥦🥦 💠 💠 خوش آمدید 🌸 🍃 ۱ آبان ماه ١۳۹۹ ذکر روز "پنجشنبه" "۱۰۰مرتبه"🍃 🌼لااِلهَ اِلَّااللهُ المَلکُ الحقُّ المُبین ذکر روز پنجشنبه 🍃موجب رزق و روزی می شود. 🍃 🥦🥦 كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِين َ حقيقت دسته‏ اى از بندگان من بودند كه مى گفتند پروردگارا ايمان آورديم بر ما ببخشاى و به ما رحم كن كه تو بهترين مهربانى 📚 سوره مبارکه المؤمنون ✍ آیه ۱۰۹ 🥦🥦 شنبه است و ياد درگذشتگان باشیم. جهت خشنودی ارواح‌مطهرشهدا، امام شهدا، ذوالحقوقین وهمه رفتگان بخوانیم : اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَالاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَبَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ‌الدَعَوَاتِ‌اِنَّکَ‌غافِرَالذَنبِ‌وَالخَطیئَاتِ‌وَاِنَّکَ عَلَی‌ کُلِّ‌شَیءٍ‌ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الصَّلَوَاتِ 🥦🥦 … سپاس از امروز، كه باز هم وباز هم، سلامت عزیزانم، قشنگترین هدیه ى زندگى‌ به من است؛ ودل‌انگیزترین نغمه است، شنیدن‌ صدای نفسهایشان، بر حریر زندگى و این همه را سپاس و باقى هیچ و دیگر تلاش من و مصلحت تو؛ 🥦🥦 !! تازگی ها؛ هرگاه از دیگران می‌رنجم، یا حتی نگرانم که چه قضاوت‌هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان، برایم می کنند؛ چشمانم را می بندم، جمله‌ی معروف را در ذهنم مرور می کنم؛ "دیگران به اندازه ی سر دردشان حتی؛ به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند." و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست! و من نگرانِ قضاوتِ مردمی که به اندازه ی سر دردشان هم برایشان مهم نیستم، نخواهم بود. رازِ آرامش همین است! 🥦🥦 خودت ايمان داشته باش. به اينكه قدرت‌داری تك تك روزهای زندگيت را خودت در اختيار بگيری باوركن نيرويی راكه در ژرفای وجودت نهفته‌ است و باور كن كه ايمان راهنمای تو خواهد بود. به فردا و آن چه به همراه دارد ايمان داشته باش بگذار تا قلبی اميدوار تو را به مقصد برساند اگر باور كنی و ايمان بياوری كه توانایی هايت محدوديتی ندارند همه چيز درست خواهد شد! هميشه به خودت‌ايمان داشته باش به ندای قلبت گوش كن به ندای درون اطمينان كن که تو را به خوبی و تلاش و آرامش و کمال دعوت می کند. بپذيركه می توانی به توانیهايت‌ بنگر. رويايی در سرداشته باش و با شجاعت آن را دنبال كن آن چه را از آن می ترسی انجام بده ايمانت‌ را حفظ كن رويايت را دنبال كن... به خاطرداشته‌باش كه هرچيزی ممكن است تنها اگر به خدا ايمان داشته‌ باشی... به خودت و توانمندی ها ی خود ايمان داشته باش. 🥦🥦 بـاش، خودت روخوب بشناس وبه‌ خودت احترام بگذار شبیه بقیه بودن، شبیه بقیه‌حرف‌زدن، شبیه بقیه پوشیدن، از تو‌ فقط یک کپی می‌ سازه و یک کپی هر چقدر هم که زیبا به نظر بـرسه، در نهایت یک کپی بـاقی می مونه پس، بـرند خودت بـاش، تو بهترینی. به این نکته فکر کن که امروز میخواهم دست خودم را بگيرم و به سمت جـايگاهى كه استحقاقش را دارم ببرم و به خودم يادآورى كنم كه قناعت كردن با اين تفكر كه من لايق بهتر از اين نيستم، جـز قهقرا راه به جايى ندارد. پس ترس هايم را كنار مى گذارم و با اطمينان و گام‌هاى محكم به سمت مسير جديدم به پيش مى روم و به خود میگویم: 🌷 لايق بـهترين ها هستم "🌷 🥦🥦 مهمی میان “درمان” و “شفا” وجود دارد. درزبان معاصرما، درمان به معنی‌حذف یک‌ بیماری یازخم است‌ اما شفامعنای دوباره کامل شدن‌ دارد. برخی اندوه ها را نمی‌توان و نباید درمان کرد، اما میتوان اجازه داد در زندگی ماحضور داشته‌باشند وبخشی از شیوه زیست ما درجهان شوند. همچون غلافی که‌باید بشکندتاگل شکوفا شود، بعضی‌ غمها هم دعوتی هستند به شکوفایی 🥦🥦 همان طور که هستید بهترین هستید، نه کم و نه زیاد. نیازی ندارید که به دیگران ثابت کنید چه کسی و چگونه هستید. هر یک از ما برای خود شخصیتی منحصر به فردداریم. در این لحظه، شما همین چیزی هستیدکه هستید وهمین بهترین‌ است قدر خودتان را بدانید، خودتان را دوست بدارید و احساس شادی و نشاط بکنید. وقتی خودتان را دوست دارید، دیگران را نیز دوست‌ خواهید داشت و با دوست داشتن خودتان و دیگران،  جهان را زیباتر و بهتر می کنید. شما می توانید با عشق و  محبت، جهانی زیبا برای زیستن بسازید.
❌مسئولیت پدران❌ ✅روزى عدّه ‏اى از كودكان در كوچه مشغول بازى بودند. پيامبر(ص) در حين عبور، چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسيار بزرگ پدران و مسئولیت سنگين آنها را در رشد كودک به همراهانشان گوشزد كند. 🌹فرمود:«واى بر فرزندان آخرالزّمان از دست پدرانشان.» اطرافيان پيامبر با شنيدن اين جمله به فكر فرو رفتند. 🔥 لحظه ‏اى فكر كردند شايد منظور پيامبر، فرزندان مشركان است كه در تربيت فرزندانشان كوتاهى مى‏ كنند. عرض كردند: «يا رسول الّله، آيا منظورتان مشركين است؟» 🌺نه، بلكه پدران مسلمانى را مى‏ گويم كه چيزى از فرايض دينى را به‏ فرزندان خود نمى‏ آموزند و اگر فرزندانشان پاره‏ اى از مسائل دينى را فراگيرند، پدران آنها،ايشان را از اداى اين وظيفه باز مى ‏دارند. اطرافيان پيامبر با شنيدن اين سخن، تعجب كردند كه آيا چنين پدران بى‏ مسئوليتى نيز هستند. 🌹پيامبر كه تعجب آنها را از چهره‏ شان خوانده بود ادامه داد: «تنها به‏ اين قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنيا چيزى را به دست آورند....» ❤️ آنگاه فرمود: «من از اين قبيل پدران بيزار و آنان نيز از من بيزارند.» ❎❎مستدرک الوسائل،ج2،ص 625 ✅نتیجه : در عصر حاضر، دليل دور بودن و ناآگاهى قشر عظيمى از كودكان و نوجوانان از مسائل مذهبى، بى‏ توجهى والدينشان به اين مسأله مهم‏ است. 🌈🌈 ❤️ @madraneha 🌴🍀☘🌿🦋🌱
هشت توصیه علیه السلام به شیعیان: 🍃ادای امانت 🍃سجده طولانی 🍃نیکو همسایه داری 🍃 پروا الهی داشتن 🍃مایه آراستگی ما باشید، نه ننگ ما 🍃خدا و مرگ را، فراوان یاد کنید 🍃 بسیار قرآن بخوانید 🍃فراوان بر پیامبر صلوات فرستید؛ 🌴اللهم صل علی محمد و ال محمد🌴 ، صفحه ۴۸۷"
نامه مریم پترونین به رییس‌جمهور فرانسه خانم تازه مسلمانی که بعد از ۴ سال اسارت در کشور مالی به فرانسه بر می گردد خیلی جالبه حتماً تا آخر بخوانی. ‏‪ این پیامی از طرف خانم مریم پترونین به رئیس جمهور فرانسه / امانوئل مکرون است 🔴🔴🔴 آقای ماکرون درود بر کسی که از راه مستقیم پیروی می کند اما بعد ... من دریافتم که شما در حیرت و شوک به سر می برید که من چگونه صوفی پترونین، زن فرانسوی نژاد سفید ، مسیحی کاتولیک ، پس از 75 سال مسیحیت و در طی 4 سال اسارت در میان مسلمانان به اسلام گرویدم! بگذارید همه چیز را برای شما شرح دهم... آقای ماکرون بله ، من اسیر مسلمانان در کشور فقیر مالی بودم ، اما آنها هیچ وقت با من با بدی رفتار نکردن، و رفتار آنها با من با نهایت احترام بود. آنها به من غذا و نوشیدنی پیشنهاد دادند با وجود کمبود منابع غذایی که داشتند، به حریم خصوصی من احترام می گذاشتند. هیچ یک از آنها مرا مورد آزار و شکنجه کلامی و جسمی قرار ندادند ، و هیچ گونه توهینی به دین من ، حضرت مسیح علیه السلام یا حضرت مریم (سلام الله علیها) نکردند ،آنگونه که شما با پیامبر اسلام محمد ،صل الله علیه و آله و سلم ، انجام می دهید. آنها اسلام را به من تحمیل نکردند ، اما من آن را در اخلاق و رفتارهای روزمره آنها از طریق سادگی ، صداقت و رحمت می دیدم. افرادی که خود را با آب پاک می کنند، پنج نماز روزانه را به درگاه خداوند می خوانند ، ماه رمضان را روزه می گیرند ، واجبات را انجام می دهند و اخلاقیات خوب را علیرغم گرسنگی ، فقر و نداشتن اساسی ترین نیازهای زندگی عادی گسترش می دهند ، اما با روح پاک خود بر مشکلات غلبه می کنند! آقای ماکرون // مسلمانان در مالی فقیر هستند ، بله .. و کشور آنها فقیر است. هیچ برج ایفل ، موزه لوور ، وقصر ورسای وجود ندارد و آنها عطرهای فرانسوی ما یا مدل های پیشرفته ما را نمی دانند ، اما آنها پاک ترین بدن‌ها ، پاکترین قلب ها و درخشان ترین روح ها هستند بله ، آنها رستوران های شیک و ماشین های لوکس ندارند ، در برج های بلند زندگی نمی کنند و در سالن های رقص خود را نمایان نمیکنند اما آرزوی آنها بالاتر از ابرها است ، ایمانشان نسبت به کوهها محکم تر است و روح آنها برای کمال تلاش می کند. آقای ماکرون // آیا در زندگی خود تلاوت قرآن را شنیده اید ، آنها در نمازهای خود روز و شب و در هر زمان و در هر فرصتی قرآن می خوانند چه زیباست قرائت قرآن و چه نفوذ پذیراست ب قلب، حتی اگر چه نمی فهمی که آنها چه میخوانند ، بدن شما به لرزه می افتد ، و خواندن آنها به اعماق شما نفوذ می کند وقتی گوش میدهی،چون آنها آن را در ذهن حفظ می کنند! ... سپس با ضمیر ناخودآگاه خود متوجه می شوید که این سخن انسان نیست بلکه کلام آسمانی است که از آسمان به زمین نازل شده است و شما تمایل زیادی دارید که بدانید معنای آنچه را که آنها در روز و شب از کلام آسمانی می خوانند چیست ،که جالب ترین آن وجود ندارد! آقای ماکرون // آیا شما در زندگی خود یک سجده به خدای واحد کرده اید و پیشانی خود را به زمین لمس کرده و با پروردگار بخشنده و ، مهربان ، در مورد نگرانی ها و امیدهای خود نجوا کرده و از او به خاطر نعمت هایش تشکر کرده اید؟ آیا تاکنون احساس نزدیکی خدا با خود و نزدیکی خود با او کرده اید؟ تا جاییکه مثل اینکه او با شما باشد و گویی شما با او هستید؟! این همان کاری است که مسلمانان ساده و فقیرشان انجام می دهند ، بنابراین به ثروت آنها نگاه کنید و فقر خود را ببینید! آقای ماکرون // زنان آنها سیاه مانند ذغال سنگ هستند اما قلب آنها مانند شیر سفید است آنها لباسهای ساده و گشاد می پوشند ، اما از نظر مردان آنها زیباترین و محبوب ترین ها هستند آنها با مردان بیگانه اختلاط نمیکنند و یکی از آنها در غیاب شوهرش مردی به خانه او وارد نمی کنند و پاکی او را با گناه ، سوء ظن یا نقص آلوده نمی کند. آنها شراب نمی نوشند ، قمار نمی کنند ، زنا نمی کنند ، همجنس بازی نمی دانند و در رابطه با سگها از مردان خود جدا نمی شوند! آقای ماکرون // مسلمانان آنجا به همه پیامبران ، حتی پیامبر خدا ، عیسی مسیح ، که آنها را بیشتر از ما ،و مادرش ، مریم مقدس ، که نامم را به خاطر عشق و احترام زیادی که به او و جایگاه او در قلبشان داشتند ، نامگذاری کردم ، ایمان دارند ، به طوری که او را مانند فاطمه و خدیجه ، دختر پیامبر و مادرش ، صل الله علیه و آله و سلم قرار می دهند. آقای ماکرون // ممکن است از من بپرسید: آنها چگونه مسیح را بیشتر از ما دوست دارند؟ و آنها آن را به جای ما تقدیس می کنند من به شما پاسخ خواهم داد: بله ، آنها مسیح را بیش از ما دوست دارند زیرا کشور ما خون فقیران بی گناه را به نام مسیح ریخت و او از این امر مبراء است و آنها را به بردگی کشید و کشورشان ویران شد ، ثروت آنها غارت شد و گذشته و حال آنها نابود شد. با استعمار