eitaa logo
صـَـدࢪ؏ـشـق‌
1.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
13 فایل
‌‌‌‌‌شھادت‌آن‌است‌که‌متفـاوت‌بھ‌آخر ‌برسے... وگرنھ‌مرگ‌ڪھ‌پایان‌همھ‌قصھ‌هاست:) شهیدےکہ‌حاج‌قاسم‌عاشقش‌بود♥ روزتاسـوعابـہ‌آرزوش‌رسید🕊 کپی؟ نعم. مدیر: @gomnam_00_315 <ناشناسمون> 👀 https://daigo.ir/secret/4632984607 ادمین تبادلات: @khadem_yazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان لطفاً لفت ندین🥺مگه کانال ما چه مشکلی داره؟ اگه مشکلی داره بیاین ناشناس بگین که حلش کنیم..!🙏🏻
غم مخور، دادرس عاشق مظلوم‌ خداست!🌿' “ ملک‌الشعرای‌بهار”:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌‌خدای‌ ِخالق‌ ِ‌حب ِرضا💛:)!
•°♥°• ابـاعبدالله ‏وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ. پیشانی او را به زمین نهاد «تا ذبحش كند.» صافات/آیه۱٠۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آنکه‌ خدا خیرش‌ را بخواهد عشق‌ حسین‌ را به‌ قلب‌ او می‌اندازد ‌. . - امام‌ صادق 'ع'
اگر عشق امام زمان را حس کنی و درک کنی ،کمک هایش را هم میبینی . . نگاه او و دعای او را حس میکنی ، آنقدر کمک و تایید میرسد ؛ منبع رحمت است ، منبع قدرت است ! فقط کافی است شما یک پیوندی را در دلت ایجاد کنی ، و یک چراغی را روشن کنی و همه جا در رفت ، در آمدن یک یادی از حضرت بکنی ؛ آن وقت یک ( یاصاحبالزمان ) دلت را روشن میکند ، دلت را بیدار میکند !
"5روز دیگر تا عید غدیر💙"
دلگرم توییم ؛ سوگند به گرمایِ عراق . خاکم بکنید ؛ در کنج حرم هایِ عراق .
استغفار کن‌ ، غم‌ از دلت‌ میره ! اگر ‌استغفار کردی ‌و غم ‌از دلت‌ نرفت ، یعنی ‌داری‌ خالی بندی‌ میکنی ؛ ‌بگرد گناهتو پیدا کن‌ و اعتراف ‌کن ‌بهش :)🌱" .
💚💙💚💙💚💙 💙💚💙💚💙 💚💙💚💙 💙💚💙 💚💙 💙 اسم داستان:*نرگس* قسمت:1⃣ از صبح تا حالا هی التماس می‌کنم؛ ولی مادر قبول نمی‌کند. می‌گویم که قُلک برای خودم است و هر طور دلم می‌خواهد،باید خرج کنم. اما او می‌گوید:(تو بچه ای. عقلت نمی‌رسه. پولاتو حیف و میل می‌کنی. تازه،همه پولا رو می‌خوای چه کار؟) دیگر دارد لجم را در می‌آورد. از صبح تا حالا ۲۰ بار گفته‌ام که می‌خواهم چیزی بخرم که خیلی خوب است و بعد از خرید، همتان خوشحال می‌شوید؛ اما باز هم قبول نمی کند. نرگس هم عوض اینکه از من طرفداری کند، طرف او را گرفته. امروز صبح نزدیک بود باز هم با او دعوایم شود. شانس آورد به خودم قول داده بودم دیگر اذیتش نکنم؛والّا می‌دانستم چه بلایی سرش بیاورم. تازه، مگر من پول‌ها را برای که می‌خواهم؟ زحمت سه ماه تعطیلاتم را می‌خواهم یک جا خرج او کنم. از وقتی مدرسه‌ها تعطیل شد، من و بابا رفتیم نان خشک جمع کنی.کار سختی بود؛ اما غروب که می‌شد پنج تومان می‌داد و خستگیم را در می‌آورد. اول تصمیم داشتم با آن پول برای خودم یک دوچرخه دست دوم بخرم. تا همین چند روز پیش هم تصمیمم عوض نشده بود. اما از شانس نرگس، با او دعوایم شد و یک چک خواباندم زیر گوشش. او هم با من قهر کرد. راستش همان روز خیلی پشیمان شدم. ولی چه می‌شد کرد؟ کاری بود که شده بود. آن روز مادر کلی دعوایم کرد. بابا که آمد، با چوب دنبالم گذاشت. نه اجازه داد ناهار بخورم و نه شام. اگر مادر آن یک خورده نان و پنیر را یواشکی نداده بود، از گرسنگی می‌مردم. فردایش بابا چشم غره‌ای کرد و چیزی نگفت. مادر هم انگار یادش رفته بود چه آتشی سوزانده ام. اما نرگس را می‌گویی؛ دیگر با من حرف نزد تا امروز. امروز هم نه اینکه حرفی زده باشد؛ از مادر طرف داری کرد. اخم‌هایش را کرده بود توی هم و می‌گفت:(مادر،پول که بچه بازی نیست. اول بپرس این همه پول را می‌خواد چه کار...) ادامه دارد... کاری از: 💚 💙💚 💚💙💚 💙💚💙💚 💚💙💚💙💚 💙💚💙💚💙💚
💙💚💙💚💙 💚💙💚💙 💙💚💙 💚💙 💙 اسم داستان:*نرگس* قسمت:2⃣ دیگر طاقت نمی‌آورم. تا آمدن بابا، یک ساعتی وقت است.اگر در این فرصت، قلکم را گرفتم،که هیچ؛ وگرنه جلوی او دیگر جرات نمی‌کنم حرفی بزنم. پس باید بجنبم. یا علی! تازه، یکی دو ساعت دیگر حکومت نظامی شروع می‌شود. آن وقت دیگر نه من می‌توانم از خانه بزنم بیرون و نه اینکه مغازه‌ای باز است. فردا هم که روز اول مدرسه‌هاست؛دیگر هیچ... شروع می‌کنم به داد و بیداد. _ چرا پول من رو نمیدین؟ من صب تا شب تو کوچه ها گاری هل دادم.جون کندم.دستام رو نگاه کنین! همش باد کرده و زخمی شده. پدرم در اومده. دلتون اصلاً نمی‌سوزه؟... من پولم رو می‌خوام، ياالله. اصلا شما چه کار دارین که چی می‌خوام بخرم؟... مادر از جا پرید. بیچاره خیلی ترسیده. از قیافه‌اش پیداست که می‌خواد سرم داد بکشه یا از اتاق بیرون کند. اما چیزی نمی‌گوید. شاید راستی راستی خیال کرده عصبانی هستم. دلم به حالش می‌سوزد. اگر به خاطر داداش نبود، زیاد دلم نمی‌سوخت. از وقتی دایی صمد گم شده، مادر پیرتر شده. هر روز برایش گریه می‌کند. نرگس از آشپزخانه بیرون می‌آید. سریع به اتاق می‌آید. معلوم است باز هم می‌خواهد دو به هم زنی کند. تا او حرفی نزده، باید شلوغ‌ترش کنم؛ وگرنه این همه داد و بیدادم هدر می‌رود. دروغکی خودم را می‌زنم به گریه و صدایم را بلندتر می‌کنم. _ قلک من رو بدین، اگه ندین، می‌زنم شیشه‌ها رو می‌شکنم. دستام رو ببینین! هنوزم می‌سوزه. من زیر آفتاب روزی چقدر عرق ریختم. پدرم در اومده. چطوری دلتون میاد پولای منو ندین؟ من می‌زنم در کمد رو می‌شکنم. برین کنار ببینم.های... چند لگد می‌زنم به کمد. پایم از درد سرّ می‌شود. اما الان وقت آخ و اوخ نیست. اگر کمی دیر بجنبم، سر و کله بابا پیدا می‌شود. نرگس بیچاره، دست و پایش را گم کرده. مادر هم، که از دستم دلخور شده، اول کمی سرم جیغ می‌زند و بعد می‌رود سراغ دسته کلیدش. _ ای وای از دست این پسر بی‌صاحاب. الو بگیری انشالله اسماعیل. این چه دیوونه بازیه تازگیا یاد گرفتی؟ خدا از روی زمین ورت داره به حق پنج تن، تا من یکی راحت بشم. چرا اینقدر عذابم میدی؟ خودم ناراحتی کم دارم؟ چرا نمی‌ذاری با بدبختیای خودم کنار بیام؟ مگه نمی‌بینی هوش و حواسم سر جاش نیست؟ نه شبا خواب دارم، نه روزها خوراک. ای کاش خدا من رو هم با داییت می‌برد و از شر شماها راحت می‌کرد.. ادامه دارد.... کاری از: 💚 💙💚 💚💙💚 💙💚💙💚 💚💙💚💙💚 💙💚💙💚💙💚
دوقسمت از داستان زیبای: تقدیم به نگاه های مهربون شما✨
در حدیثی دیگر می‌فرمایند..! آقا امیرالمومنین‌علیه‌السلام: کاری که از ارزش شما میکاهد؛ انجام ندهید.
خليني ابهل خدمة لاتحرمني النعمة؛ ابوفاضل منو از نوکری خودت محروم نکن "
ای صاحب ذوالفقار وقت مدد است
4_5825489401714578877.mp3
2.96M
زمانه بر سر جنگ است یاعلی مددی مدد ز غیر تو ننگ است یاعلی مددی..
4_5818672927838582083.mp3
547.3K
خیلی کوتاه زندگی مرگ من نزدیک حسین..
بسم‌‌خدای‌ ِخالق‌ ِ‌حب ِرضا💛:)!
نظری کن که دل از جورِ فراقت خون شد ..
دنیا را یک بار نگاه کن ؛ آخرت را چند بار ، و صاحب خانه را همیشه :)
خورشید شرمگین به تماشای گنبدت هر صبح از جبین عرق نور میچکد از پشت بام خانه سلامت که میکنم باران عشق بر دلم از دور میچکد صبحتون_حسینی
به کویت گرچنین آشفته می‌گردم مکن منعم دلی‌ گم‌کرده‌ام اینجا و می‌جویم نشانش‌را❤️‍🩹:)
حیف است ‌ای دل از غم دنیا گداختن همت کن و ز غربت شاه¹²⁸ جهان بسوز
نوشته بود : مثلا یه گوشه دنج حرم در صحن آزادی با یار🩵 :)
به گنبد و به ضریح و به حُرمت نجفش علی امام من است و منم غلام علی✨