eitaa logo
◦•●◉✿صـَـدࢪ؏ـشـق‌✿◉●•◦
1.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
13 فایل
‌‌‌‌‌شھادت‌آن‌است‌که‌متفـاوت‌بھ‌آخر ‌برسے... وگرنھ‌مرگ‌ڪھ‌پایان‌همھ‌قصھ‌هاست:) شهیدےکہ‌حاج‌قاسم‌عاشقش‌بود♥ روزتاسـوعابـہ‌آرزوش‌رسید🕊 <ناشناسمون:> 👀 https://daigo.ir/secret/4632984607 ادمین تبادلات: @khadem_yazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت86 اولین صندلی خالی که پیدا کردیم، نزدیک هم نشستیم. آقایی برای صحبت و اعلام زمان امتحان بالای سالن ایستاده بود. بعد از همکارانش خواهش کرد که سوالات را پخش کند. نگاهم به نرگس اُفتاد هردو استرس داشتیم ولی باز هم به روی هم لبخندی زدیم و به هم امید دادیم. مراقبین شروع کردند به پخش کردن برگه ها... سرم را پایین انداختم و زیر لب آیه الکرسی را خواندم همان موقع بود یک جفت کفش واکس زده جلوی پایم ایستاد و برگه ای را به طرفم گرفت کفش ها برایم آشنا بودند سرم را که بالا گرفتم عموی نرگس بود... هُل شده سلامی دست و پا شکسته کردم که با خونسردی و همان طور که نگاهش پایین بود جوابم را داد و رفت. نگاهم را به نرگس دادم که با تعجب و آرام گفت: من با این عمو نیاز به دشمن ندارم خودش مراقب هست و احتمالا طراح سوالات، بعد من را اصلا کمک نکرد صبح هم بدون اطلاع رفت. از حرص خوردن نرگس خنده ام گرفت. شروع به پاسخ دادن کردیم سرم را بالا نمی آوردم احساس می کردم نگاه کسی دنبالم هست این باعث استرسم میشد. چون کتاب را با عشق خوانده بودم سوالات برای من شیرین بودند با شوق می خواندم و جواب می دادم. خیلی زود برگه ام را دادم و بیرون رفتم و منتظر نرگس نشستم . 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت87 آخرای امتحان بود تقریبا بیشتر شرکت کننده ها از سالن بیرون آمده بودند که نرگس هم با قیافه ای درهم از سالن خارج شد به طرفش رفتم به محض دیدنم و نزدیک شدنش مثل بمب منفجر شد. - چقدر خوانده بودم! چقدر سوالات سخت بود! تو چه طور زود نوشتی؟ دیدی عمو همه کاره بود! اصلا این عمو یک راهنمایی نکرد! اصلا نگفت که از کجا بیشتر باید بخوانم! اصلا سوال می کردم جواب سربالا می داد... حالا صبر کن شب خانه بیایید من می دانم و او... همین الان ده کیلو بادمجان می خرم از امشب تا آخر هفته باید نهار و شام بادمجان بخوریم... دیگر نمی توانستم خنده ام را کنترل کنم با خنده گفتم: - به جان خودم الان سکته می کنی آرام باش! حالا چرا اینقدر بادمجان قرار هست بخری؟ نکند می خواهی لیته درست کنی؟ - نه عمو حساسیت شدید دارد کهیر می زند تاوان پنهان کاری را باید پس بدهد. - بروم برایت آب بیاورم شاید آرام تر شدی و رحم کردی... - نه آب نمی خواهم من را به خانه می رسانی؟ - حتما، حالا چرا عجله داری؟ - می خواهم زودتر از عمو به خانه برسم تا بی بی را خوب آماده کنم دست تنها حریفش نمیشوم عمو قانون و فلسفه های پر پیچ و خمی دارد. - پاشو، پاشو برویم خدا به عمویت رحم کند... 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت88 امروز از صبح دلم می خواهد به نرگس زنگ بزنم تا بپرسم دیروز با عمویش چه کرد ولی هم خجالتم میشد هم احساس می کردم در موردم فکر هایی بکند که دوست ندارم. کلافه و بی حوصله جلوی تلویزیون نشسته بودم. همان طور که کانالها را بالا و پایین می کردم کانالی پیدا کردم که مشهد الرضا را نشان می داد و چه آهنگ قشنگی را می خواند دلم هوای روزهای مشهد را کرد. گوشی ام را برداشتم تا چند عکسی را که از مشهد داشتم ببینم. پیش خودم گفتم بهتره کلیپی درست کنم ولی عکس هایم کم بود برای نرگس پیام گذاشتم بعد از احوال پرسی از او خواستم تا اگر عکسی از مشهد دارد را برای من بفرستد. به ده دقیقه نکشید که پیام نرگس را دریافت کردم. چند عکس را برایم فرستاد. بازشان کردم بیشتر از گنبد گرفته بود ولی بازهم خوب است. دربین عکس ها ؛ عکس عمویش راهم فرستاده بود. مثل اینکه اگر خودم هم می خواستم خوددار باشم تقدیر نمی گذاشت برای اولین بار بود که صدای تپش قلبم را میشنیدم. یکی از عکسها از پشت سربود ولی یکی دیگر نیم رخش را نشان میداد. همین عکس کافی بود که لبخندی روی لبانم شکل بگیرد. در دلم از این همه بی پروایی ناراحت بودم ولی خوشحال هم بودم که بی خجالت و غیر مستقیم می توانم سید را خوب ببینم. چون در حالت عادی که فقط مو هایش قابل روئیت است بس که سرش را پایین میگیرد بی توجهی او نصبت اطرافیانش واقعا کلافه کننده هست. احتمالا زندگی با این جور آدم های خشک خیلی سخت است. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یکم‌قشنگی‌خلقت‌ببینیم:)!
😍 کربلای همه دستته خانم سه ساله🥺
اگر که بنجلم اما تو من هم خریداری آقا جان😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دُنیای مَداحی😍
VID_20230327_165458_430.mp3
3.23M
نماهنگ به فرمان رقیه ╭─✨♥️─↷ │ᵂᴱ ˢᴴᴵᴺᴱ ᵀᴼᴳᴱᵀᴴᴱᵀ❝ │ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛@donyay_madahi
هدایت شده از دُنیای مَداحی😍
enc_16756365563901530566471 (1).mp3
2.34M
نماهنگ صور محشر ╭─✨♥️─↷ │ᵂᴱ ˢᴴᴵᴺᴱ ᵀᴼᴳᴱᵀᴴᴱᵀ❝ │ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛@donyay_madahi
دمه اونایی که عضو شدن گرم اگه هم نشدی بازم دمت گرم‌که هستی😁😍
می‌گویند‌شهیدحساب‌می‌شوی..! اگرمیخِ‌گناه‌برقلبت‌نَکوبی.. -شهداخوب‌طبیبانےاند.. به‌آنها‌توسل‌ڪُن.. تااِلتیام‌ْبخشندبالْهاےسوخته‌ات‌را.. مثل‌شهید‌باش‌زمینے‌اماازجنس‌ِآسمان...
اۍشھید‌گمنام‌تو‌چه‌کرده‌اۍ؟! که‌خدا‌همه‌ات‌را‌براۍخودش‌خواست و‌نصیب‌ما‌چیزۍنگذاشت :)) حتۍنامۍ،حتۍنشانۍ...☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکسی اینجا بیاید مجتبایی میشود.... [هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع]
مداحی آنلاین - سالروز تخریب بقیع.mp3
2.79M
🏴 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ــــــــــــــــــ🌱ـــــــــــــــــ 💚
YEKNET.IR - shoor - hafteghi 1401 - hasan ataei.mp3
3.12M
🔳 🌴آخه تو این دنیا کدوم مادری مثل منه 🌴یه پسرم بی حرم و یه پسرم بی کفنه 🎙 👌بسیار دلنشین