تویی که شُهرهی شَهری به شِعر و خوشسُخنی
خودَت به مُدعیانت بگو که مال ِمنی ..."!
یک دم از یاد تو فارغ نشود خاطرِ دل...
جایِ خون در رگِ ما ، عشقِ تو جریان دارد!"
ثاقِــب | Sagheb
گنگسترایِ نظام ...>>>
بهجاماندهاز عکاسیِ راهپیمایی دیروز!
به تو سوگند همان لحظه که لبخند زدی...
دل سرگشته ی ما را به خودت بند زدی!("
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟
راستش زور من خسته به طوفان نرسید
گفته بودم بهاران برسد مال منی
قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید ...