eitaa logo
مدرسه صهبا
670 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
669 ویدیو
9 فایل
ارتباط با ادمین: @sahba_edu
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم کلاس اولی ها از زنگ کانون ،ارائه توانمندیها و مهارت هایی است که هر روز بیشتر و بیشتر می شود..🍃
خورشید خانم با اشعه های متفاوتی مهمون یاس های پیش دبستانی شد.🌞 یک گردی به همراه ٨ تا چهارگوش دراز کشیدند و روی چهارگوش ها رو انواع خطوط〰️➖➰ البته به صورت نقطه چین کشیدند به خورشید خانم چسباندند. حالا نوبت برش خطوط شده بود برای نوشتن
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🖤🖤 من نمیدانم دست مردانه بنشیند به صورتی زنانه؛ چجور ظلمی است!! ولی خیلی درد دارد علی قصه را از کبودی خوانده باشد.. این علی همانی است که روز اول ازدواج؛ شما را «نعم العون» یعنی بهترین یار وصف کرده «کاشف الهم و الحزن» بودید برایش. نگاه که به شما میکرد غمش میرفت! علی بیتاب شده بانو....از مسجد تا خانه راهی نیست اما..... کاری کنید بانو! نمیدانم.. یک چراغی سو کنید.. یک آب و جارویی به خانه بزنید.. یک آسیابی بگردانید..تنوری گرم کنید..نانی..سفره ای.. چند قدمی توی خانه راه بروید لااقل! یک حرفی..تبسمی.. نگاهی... شهادت حضرت زهرا(س) ام ابیها تسلیت باد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همان طور که می دانید کلاس اولی ها از قبل هم دستی در آشپزی داشتند، اما دلشان می خواست کمی پیشرفت کنند! در زمینه های دیگر هم فعالیت کنند.. مثلا زبان درخت ها را بلد باشند🌿 رفتند سراغ درخت ها🤔 اول با اجازه درخت چند تا برگ از شاخه های بلند آن جدا کردند😎 بعد نازش کردند تا درد جدایی را تاب بیاورد..😌 بعداز شستن صبر کردند تا خشک شود! بعد ... بعدش را دختر کلاس اولی مان گفته که چطور عصاره ی اکالیپتوس تهیه کردند برای درد زانوی مادر بزرگ .... 😘
چشم هایتان را ببندید! بله ببندید! ببند جانم نگاه نکن😏 تصور کنید با ماشین زمان سفر کنید به پنجاه سال آینده🏗 چه چیزهایی تغییر کرده؟🚟 کلاس ششمی ها گفتند ماشین ها دیگر گازسوز نیستند و برقی اند. خیلی از کارها دیگر دستی انجام نمی شود و با کامپیوترهایی که در هوا باز می شوند انجام می شود.. خب تا اینجا که چشمهایتان باز بود ،حالا ببندید! تصور کنید برگردید به زمان قدیم خیلی قدیم.. قدیم تر.. حتی قبل از اسلام.. همه چیز خیلی ابتدایی است..⛺ اما در آن زمان ها هم کنار ادمهای عادی کسانی بودند که درس می خواندند و به گسترش علم فکر می کردند..👳‍♂️ به نظر شما انگیزه ی آنها برای تحصیل علم چه بوده؟🤔 کلاس ششمی ها با چشمان بسته تصور می کردند که زمان شیخ الرئیس ابوعلی سینا گوشی هوشمند بود و تحصیل علم بصورت آنلاین انجام می شد.. زنگ خورده بود اما ابوریحان بیرونی و بقیه دانشمندان و بزرگان زمان قدیم دور هم نشسته بودند و همچنان از تجربیات شگفت انگیزشان درباره علم سخن می گفتند🤩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیش از این از تجربیاتشان راجع به ترس گفته بودند.. هرکسی از چیزی می ترسید ..😱 بعضی ها در گذشته از چیزی می ترسیدند و حالا دیگر نه...😌 حتی برایشان خنده دار بود..😎 از سوسک و ملخ و زنبور تا تاریکی و تنهایی...🙄 اما درباره ترسهایشان گفت و گو کردند..😊 شکلک ترس را کشیدند ،روی پارچه های نمدی برش زدند و دوختند...✂️ به انتخاب خودشان داستانی راجع به ترس انتخاب کردند و نمایش آن را اجرا کردند..🧕🙍‍♀️💭 بعد از نمایش هم خودشان خواستند صدای دوستانشان را وصل کنند تا از ترس هایی که در دل دوستانشان پنهان شده بود بپرسند و باهم گفت و گو کنند..💻
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کانون های رشد دانش آموزان تشویق به حرف زدن و ابراز عقیده می شوند.😊 دانش آموزان در فرآیند خلق اثر هنری یا آشپزی درباره طرح ،وسایل مورد نیاز و طرز ساخت یا تهیه صحبت می کنند. و همین مسئله به افزایش اعتماد به نفس انها کمک می کند. 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه چیز از جایی شروع شد که رنگین کمانی ها یه سر رفتند منزل شهردار لی لی ....👨🏻‍🦳 انجا فهمیدیم شهردار ۶ تا خرگوش دارد که زود به زود گرسنه میشدند شهردار لی لی ما را به انباری برد ..۰🐇🐇🐇 و سوال پرسید چطوری هویج ها را به خرگوش ها بدهم که همه به یک اندازه بخورند؟؟!!!🤔 رنگین کمانی ها دست به کار شدند و‌ شروع کردند به جدا کردن هویج ها...🤓 بعد از اینکه هویج ها جدا جدا شد شهردار با ذوق گفت یااااافتم🥕🥕 ما ده روستا داریم که همیشه موقع پخش آرد و روغن بین انها اختلاف هست می توانیم از همین راه برای تقسیم خوراکی بین انها استفاده کنیم.👌🏻😏 شهردار پشت بلندگو رفت تا راه حل را بگوید؛ اما نمیدانست چطور بگوید؟؟؟🙁 پس دوباره سراغ رنگین کمانی ها رفت.. بعد از بحث و تبادل نظر، رنگین کمانی ها گفتند بگو دسته بندی😌 از آن زمان به بعد، تمام محصولات دسته های ده تایی میشد و به ده روستا فرستاده میشدند .🙂 یک روز شهردار به انبار شهر رفت و دفتر انبار داری را دید ... اما انبار دار لی لو باید چطور تعداد دسته ها را می نوشت؟!🤔 رنگین کمانی ها به کمک انبار دار لی لو رفتند و جدول ده تایی و یکی ها را کشف نمودند.😌 اینگونه بود که نام کاشفان رنگین کمانی برای همیشه در شهر لی لی پوت ثبت شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است همه تا دامنه ی کوه تحمل دارند.. 🖤🖤🖤 سالروز آسمانی شدن مرد میدان ها، سردار دلها تسلیت باد.