همه چیز از اون شبی شروع شد که خانم معلم یک پیام عجیب فرستاد🙄 توی اون پیام ، یک عملیات عجیب به ما داده شده بود و باید راز یک بطری رو کشف می کردیم🤔🧐 وای که تا صبح چه فکرهایی کردیم ومنتظر بودیم زودتر کلاس شروع شه☺ و بالاخره سوت اغاز عملیات زده شد 💥💥💥💥 عملیات نجات آب🥳 باید آب داخل بطری رو از دست سنگ و خاک نجات می دادیم🙃 اول حسابی همه جا رو گشتیم تا وسایلی پیدا کنیم که بتونیم آب رو تمیز کنیم. به کاسه و سبد توری فکر کردیم ؛ اب رو داخل سبد ریختیم آشغال ها و سنگ ها داخل سبد ماند و آب داخل کاسه ریخته شد . اما هنوز گِلی بود😑 باید چکار میکردیم؟ کلی فکر کردیم و کلی راه حل به ذهنمون رسید .. مثلا میتونیم آب رو بجوشونیم تا گِل ها ته نشین بشه😇 مورد داشتیم که آب رو با قیف تمیز کرد😲 از جوراب که نگم براتون که چطوری آشغال های آب رو گرفت🧦😯 خلاصه تا حدودی تونستیم آب رو نجات بدیم...🤗 اما هنوز هم میدونیم کلی راه حل دیگه تو دنیا وجود داره... #حفظ_منابع_طبیعی #تفکر_خلاق #تصفیه_اب #مهارت_هم اندیشی #تدریس_فرایندی #کلاس_دوم_بنفشه

در #کانون های-رشد مدرسه چه میگذرد ؟ به روایت تصویر😊

اموزش گلدوزی #کلاس _اول_رنگین کمان

اموزش _کیک_قاشقی #کلاس_سوم_اقاقیا

اموزش کیک شکلاتی #کلاس _اول_رنگین کمان

ما رنگین کمانی ها سرمون درد میکرد برای یک ماموریت ویژه، یک عملیات غیر ممکن.. 💣 این شد که کتاب ریاضی رو باز کردیم و شروع کردیم تو هر صفحه چوب خط گذاشتن.. گفتیم ببینیم کتاب چند صفحه است؟!تو هر صفحه چندتا چوب خط باید می گذاشتیم؟ 🤔 فردا همینطور که اوازخوانان، سوت زنان تو اسکای روم وارد کلاس شدیم ؛چشممون خورد به یک نقشه گنج!🤩 گفتیم همینه! ماموریت امروزمون همینه!🤗 روی تخته سیاه چندتا مسیر بود و اقاجون و خاله پیرزن رو باید میرسوندیم به گنجینه! خانم معلم گروه بندیمون کرد تا راحت تر بتونیم همه ی مسیرها رو امتحان کنیم.. بالا پایین چپ راست ، تند و سریع میرفتیم و به سوالهایی که وسط راه تو کارتهای رنگی پنهان شده بودند ؛ جواب میدادیم. تا رسیدیم به یک جعبه!🤔🗳 توی جعبه یک نامه بود و از ما پرسیده بود ایا روش چوب خط راهکار درستی بود؟ بعضی ها گفتند بله!😎 بعضی ها گفتند زمان بر بود .🙄 بعضی ها هم معتقد بودند با اینکار دستاشون قوی شدن! 😊 بعد رفتیم سراغ کتاب ، ببینیم صفحات کتاب چطور مشخص شدن!❔ کتاب رو که ورق زدیم دیدیم پایین هر صفحه یک نشونه هایی هست! اما اینا چی هستن!؟❗ همینجا بود که یک صدایی شنیدیم ... یکی کمک میخواست! صدا از تو جعبه بود! عدد یک تو جعبه گیر افتاده بود! و ما باید راز اعداد رو کشف می کردیم!😰 عدد یک رو که نجات دادیم کلی خوشحال شد..😃 به ما گفت: یک اغاز اعداد است و بعداز اون یه دنیااا عدد وجود داره.. بعد از ما خواست بریم بگردیم ببینیم کدوم اشیا یکی هستن! 🧐 ما رفتیم و هر چی یک بود جمع کردیم و اوردیم.. اما دلمون میخواد بقیه اعداد رو هم تو بغلمون داشته باشیم.. 😎 #حل _مسئله

#کار _گروهی #مفهوم_عدد #چپ_راست #کشف_نماد