eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.3هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
28.9هزار ویدیو
289 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره 💚💜 🔆 امشب هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
62570b69634041539a40d0c8_5457031446274841687.mp3
3.6M
25 ❣با خدا حرف بزن! این تنها هم کلامی آرامش دهنده است، که تو رو غرق نور میکنه! 💓تو و خدا...دونفری! حرفاتو بگو...خدا میشنوه👇 ترک‌گناه = ↯
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_140 من و او تا ساعتها کنار در نشسته بودیم و بی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 حاج مهدوی اون جمله ی همیشگی رو تکرار میکرد و من مدام این حرفها رو در ذهنم مرور میکردم تا تمرین بندگی کنم.. اما سخت بود. بین حرف تا عمل خیلی فاصله بود. اون هم برای کسی مثل من که تازه خدا رو پیدا کرده بودم و دنبال آدمیت بودم. گاهی کم میآوردم گریه میکردم...شک میکردم..قضاوت میکردم.. اما حاج کمیل درست در همون لحظات بیشتر کنارم بود.کنار گوشم عاشقانه ها میخوند..تصنیف های آرامش بخش و امیدوارانه بر لب میروند و به همه ی اضطراب‌های من میخندید. آپارتمانم رو برای فروش گذاشته بودم و مدتی بود که خریدار جدیدش قصد سکونت در آنجا رو داشت. من به ناچار در اون بحبوحه ی آزار دهنده مجبور بودم جا به جا بشم و به آپارتمانی که حاج احمدی برایم پیدا کرده بود نقل مکان کنم اما حواشی اون محله و آدمهاش دل سردم کرده بود که ساکن اونجا بشم. حاج کمیل وقتی دلسردی ام رو میدید با مهربانی میگفت:شما علی الحساب اثاثیه رو به منزل جدید ببرید ان شالله بعد از ازدواج ،به منزل بنده نقل مکان میکنیم وجای نگرانی نیست. حاج کمیل بعد از فوت الهام خانه اش رو به یک زوج اجاره داده بود و با خانواده اش زندگی میکرد.او بعد از فوت الهام پیش نماز مسجد شد واز کار تبلیغ فاصله گرفت و تدریس میکرد. اگرچه ایشون اصرار داشت که زمان عقدمون محدود باشه و ما هرچه سریعتر ازدواج کنیم ولی بخاطر دودلیها و ترسهای من بهم فرصت دادند تا یک دل بشم. من حتی دیگر به اون مسجد نمیرفتم و در خانه ی خودم نمازهام رو میخوندم که دیگرشاهد حرفهای زشت دیگرون نباشم ولی همین کارم هم موجب شد که همان عده پشت سرم بگویند حاج مهدوی رو تور کرد دیگه مسجد بیاد چیکار؟!!! یک شب حاج کمیل تماس گرفت و گفت: خانوووم خودم چطوره؟ هنوز هم عادت نکرده بودم که او را مالک خودم بدونم! از وقتی این مشکلات پدیدار شده بود فکر میکردم عمر این بهشتی شدن کوتاهه و بالاخره یک روز حاج کمیل تحت تاثیر حرفهای دیگرون قرار میگیره و با من سرد میشه. گفتم:وقتی صدای شما رو میشنوم خوبم. گفت:حالا این که صداست..فکر کن اگر امشب منو ملاقات کنید چه انقلابی ایجاد میشه.. خندیدم.. با خوشحالی گفتم:واقعا قراره شما رو ببینم؟! گفت:بله..تا چند دیقه ی دیگه آماده باشید دارم میام دنبالتون بریم بیخیال دنیا و بی مهریهاش خودمون باشیم و خداا. حدس میزدم که او قراره منو به یک محل زیارتی ببره.برای من مهم نبود کجا.. او هرجا بود من خوش بودم. سریع آماده شدم و تا او زنگ خانه رو زد با شوق بی اندازه از پله ها پایین رفتم. آقای رحمتی در راه پله بهم برخورد کرد و سلام گفت. از وقتی که به عقد حاج کمیل در آمده بودم دیگر از هیچ کس دلگیر نبودم حتی از او. جواب سلامش رو دادم و با عجله قصد رفتن کردم که گفت:اون حاج آقایی که پایینه با شما کار داره؟ من با اینکه میدونستم او بعد از مراسم عقد قطعا خبر داشته که اون حاج آقا همسر فعلی من بوده ولی باز جواب دادم:بله او با مکث پرسید:ایشون باهاتون نسبتی دارن؟ با افتخار گفتم:بله. همسرم هستن! او ابروها رو بالا انداخت و لبهاش رو پایین آورد وگفت: عجیبه!! ایشالا که خیره... من از غیض دندانهامو روی هم فشار دادم و از پله ها پایین رفتم. وقتی سوار ماشین شدم عصبانیت در صدام موج میزد و با همون خشم به مقابل نگاه میکردم. سنگینی نگاه حاج کمیل رو حس میکردم. پرسید:چیزی شده رقیه سادات خانوم؟ نفس حبس شده م رو بیرون دادم و با حرص گفتم:نه... او داشت همینطوری نگاهم میکرد که با عصبانیت به سمتش چرخیدم و گفتم:مردک با اینکه میدونه شما همسر من هستی ولی باز ازم میپرسه نسبتم باهاتون چیه؟ وقتی هم که میگم شما همسرمید..تاج سرمید بهم با تمسخر میگه عجیبه!!! خیر باشه ... او بی خبر از ماجرا با ابروانی بالا رفته از تعجب، با لذت به خشم من خندید و گفت: از کی حرف میزنید سادات خانوم؟ گفتم:رحمتی. او همچنان با لذت وسرگرمی نگاهم میکرد. خندید وگفت:خب راست میگه بنده ی خدا عجیبه..!! اخم کردم. _کجاش عجیبه؟! گفت:اینکه یه خانوم خوش اخلاق و مهربون که قراره همه ی سعیش رو کنه خدایی زندگی کنه اینقدر عصبانی وبداخلاق باشه! با دلخوری گفتم:حاج کمیل قبول کنید عصبانیت داره..تا قبل از این وصلت یک جور آزارم میدادن بعد از وصلت جور دیگه...بعضیها مثل این آقا شهامتشون زیاده جلو روی خودم میگن بعضیها هم پشت سر..من تحمل شنیدن این حرفها رو ندارم.. او خیره به چشمان عصبانی من دستم رو گرفت و بوسید. داشتم لمس لبهاشو به روی پشت دستم مرور میکردم که با لحنی که دلم رو میلرزوند گفت: چقدر زیبایی!چشمهایی به این زیبایی تا حالا ندیدم.خداکنه اگر اولاد دار شدیم چشمهاشون شبیه شما بشه .. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_141 حاج مهدوی اون جمله ی همیشگی رو تکرار میکرد و
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 این تعریف اون قدر غیر منتظره بود که حادثه ی چند دقیقه ی پیش را فراموش کردم و با گونه هایی سرخ از شرم سرم رو پایین انداختم! او خنده ی ریزی کرد و ماشین رو روشن کرد. نمیدونستم منو کجا میبره؟دلمم نمیخواست بدونم من فقط به جملاتش فکر میکردم و جای بوسه اش رو در زیر چادر سیاهم نوازش میکردم. او بلند بلند برام تصنیف عاشقونه میخوند و مدهوش و مستانه نگاهم میکرد.. من هرگز باور نمیکردم این مرد همان حاج مهدوی سفت وسخت چندماه پیشه. انصافا شنیدن جملات عاشقانه از لبهای حاج کمیل شیرین تر از شنیدن همان کلمات از زبان باقی مردها بود.نگاه های با حیا و سرد او بعد از محرمیت تبدیل به نگاههای عمیق وعاشقانه شد و من روز به روز از اینکه عاشقش شده بودم خوشحال تر و راضی تر میشدم. او برخلاف تصورم منو به درکه برد!! من با تعجب میخندیدم و میگفتم: _اینجا چیکارمیکنیم؟؟ اون هم تو این سرما؟!! او درحالیکه کمربندش رو باز میکرد گفت: غر نزنید سادات خانووم..پیاده شید.من که با شما سردم نمیشه شما هم هروقت سردتون شد میتونید رو آتیش دل من حساب کنید.. از تعبیر زیبا وشاعرانه ش غرق غرور و شادی شدم و دست در دست او از کوه بالا رفتیم. من حتی درصدی فکر نمیکردم که حاج کمیل چنین محلی رو برای دعوت من در نظر گرفته باشه. هرکس که مارو میدید با تعجب نگاهی میکرد و کنار گوش دیگری میخندید! عده ای هم دستمون می انداختند و میگفتند.حاجی مواظب باش عبات گیر نکنه به پات بیفتی... و فکر میکنید که حاج کمیل چه پاسخی میداد؟؟! _با روی گشاده وخندان میگفت:ممنون از یادآوری تون اخوی.. یکی به تمسخر گفت:حاجی تقبل الله. . او خندید و گفت: با این فشاری که روی زانو بنده هست و سرمای شدید قطعا قبوله از شما هم تقبل الله. . من از صبروحوصله ی او در حیرت بودم و گاهگاهی از جوابهای زیبا و شوخ طبعانش میخندیدم..یاد اون روزی افتادم که با کامران در ماشین نشسته بودم و او ما رو دید.اون روز هم در مقابل گزافه گوییهای کامران همینگونه رفتار میکرد بی آنکه خم به ابرو بیاره و دلخور شه. گاهی اوقات از اینهمه صبر و بلند نظری او حیرت زده میشدم و از خودم میپرسیدم من چه عمل خوبی انجام داده بودم که خدا او را به من هدیه داده بود!؟ وقتی به پیسنهاد او به یک رستوران سنتی در همون ناحیه رفتیم تاشام وچای بخوریم.ازش پرسیدم:حاج کمیل واقعا این رفتارها و کنایه ها آزارتون نمیده؟ او که هنوز نفس نفس میزد دستهایش رواز شدت سرما زیر بغل گذاشت و بالبخندی گفت: رقیه سادات خانوم این بنده ی خداها دنبال تیکه پرونی نیستن.جوونند..دنبال شوخی وخنده اند.شاید یکی از علتهای کارشون سر به سر گذاشتن ما باشه ولی ته ته دلشون خبری نیست..اونا فقط یک کم بی اعتمادند. چون مدتیه ما رو اونطوری که باید نمیشناسند.فکر میکنند ما شبیه اون چیزی هستیم که رسانه های غربی نشون میدن..البته بعضی هامونم به این حرفها وحدیثها دامن زدیم.. من وقتی این لباس و تنم کردم یعنی در خدمت همه ام..این همه شامل این جوونها هم میشه..میخوام اونا بفهمن که من هم یکی از خودشونم..شاید تو بعضی موارد مثل اونا فکر نکنم ولی درکشون میکنم. میفهممشون.. همون موقع یکی از همون جوونها به سمت تختمون اومد و درحالیکه نیشش تا بناگوشش باز بود گفت:بههههه سلاااام حاج آقا راه گم کردی..چه عجب از این طرفها. نبودی چند وقت.. حاج مهدوی به احترام او نیم خیز شد و دستهای او را گرفت و صورتش رو بوسید. اون جوون با دیدن من سرش رو پایین انداخت و باحجب وحیا سلام کرد وگفت:ببخشید خانوم. .از ذوق دیدن ایشون بی ادبی کردم سلام نگفتم. من چادرم رو محکم تر گرفتم و با متانت جوابش رو دادم و سرم رو پایین انداختم. جوان که اسمش آرش بود و تیپی کاملا امروزی داشت خطاب به حاج مهدوی نگاه معناداری کرد و پرسید: حاجی بله؟؟ حاج کمیل سرش رو به حالت تایید تکون داد و هردو باهم خندیدند. جوون سرو صورت او رو بوسید و گفت:خیلی خوشحال شدم حاجی..دست راستت رو سر ما بعد رو کرد به من وگفت:خانوم یعنی خوش بسعادتتون..خداوکیلی یه دونست..ماهه..ان شالله مبارکتون باشه.. و با عذرخواهی ازکنار تختمون دور شد. من با کلی سوال به حاج کمیل نگاه کردم. او با لبخندی زیبا سرش رو به اطراف چرخوند وگفت:دوسالی میشه میشناسمش..همینجا باهم آشنا شدیم.جوون خوبیه...از هموناییه که ظاهرش با باطنش کلی فرق داره.. نگاهش کردم.. ودوباره فهمیدم چقدر درمقابل روح او روح ضعیفی دارم. او از بیحیایی نگاهم خنده ی محجوبانه ای کرد. ولی من همچنان نگاهش میکردم.. عاشقانه و بدون هراس! من عاشق این مردم!! بگذار هرکس هرچی میخواد بگه.. میخوام تا ابدیت کنار او باشم. میخوام تا همیشه نگاهش کنم. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
اۍ شھِ منتـظر از‌منتظران‌چهرهـ مَپوش کہ دِگر جآن بھ لب از محنت‌هجران‌آمد همهـ‌گویندکھ‌مفتاح‌فرج‌صبر بُود! صبرنَتْوان کھ دِگر عمر به پایان آمد 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️! اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱 _
༅࿇༅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༊░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༊᭄༊࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا تالِيَ كِتابِ اللّٰهِ وَتَرْجُمانَهُ از شما می گویم ! برای شما ! به خاطر شما ! به امید دیدنِ لبخندی که روز ظهور بر لبانتان نقش خواهد بست ! هیچ کس و هیچ چیز مهمتر از شما نیست! 📚زیارت آل یس. 【】 【】 ا༅࿇༅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༅࿇༅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇༊᭄༊࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... نمیگم خیلی با معرفتم! نمیگم خیلی باوفام! نمیگم خیلی ب فکرتون بودم! نمیگم خیلی ب یادتون هستم! اما هیچ وقت هیچ کس جای شما رو برام نگرفت... من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه، که آن هم به اختیارم نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋 آغاز روزمان را مزین و منور میکنیم به کلام روحبخش و دلنشین قرآن کریم و ثوابش را هدیه می کنیم به روح مطهر امام خمینی و شهدا و صلحا و اموات و درگذشتگان، خاصه اموات اعضا و مدیران محترم کانال 🌸🌹🌸
🌼 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم *۞اَللّهُمَّ۞* *۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞* *۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞* *۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞* *۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞* *۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞* *۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞* *۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞* *۞طَویلا۞* 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
🌸زیارت امام حسن عسكرى عليه السلام در«روز پنج‌شنبه»🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍ أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ‏»🌷🌷🌷
enc_16476154466543036864306.mp3
2.83M
🔊🔉دعای سلامتی امام زمان ارواحنافداه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠تربیت نسل مهدوی 📌راهکارهای عملی تبلیغ غدیر برای کودکانراهکار شماره ۱ 🔖 کتاب خوانی درباره عید غدیرخم 🌱اگر شما هم مایل هستید کودکان به شکلی دلنشین پیام غدیر را بشنوند و از آن لذت ببرند؛ یکی از بهترین راهکارها، شنیدن این ماجراها از زبان کتاب است. همان دوست قدیمی و دانایی که بی هیچ ادعایی آنچه را که می داند به مخاطبش منتقل می کند. چه بسا این کتاب خواندن ها، مصداق فرمایش و دستور پیامبر برای رساندن پیام غدیر به غائبان باشد. ⏪راهکار شماره ۲ 🔖تزئین محیط زندگی با همکاری کودک 🌱یکی از اتفاقات لذت بخش و راهکارهای تبلیغی مناسب برای ایام عید غدیر، تزئین منزل و زیباسازی محیط زندگی است. 🌱حالا فکر کنید بتوانیم با کمک کودکان محیطی جذاب به سلیقه آن ها ایجاد کنیم. این تعامل و همکاری علاوه بر ایجاد ارتباط بین والدین و یا مربیان و کودک می تواند استعدادها و علائق او را نیز بروز دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱در این کشاکش سخت میان موت و حیات امید وصل تو ما را دلیل هر نفس است ...
امام كاظم عليه السلام: يَنبَغي لِلعاقِلِ إذا عَمِلَ عَمَلاً أن يَستَحيِيَ مِنَ اللّه ِ سزاوار است خردمند، هنگامى كه دست به كارى مى زند، از خداوند شرم كند تحف العقول صفحه398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چرا آقامون امام زمان(عج) هفته ای دوبار نامه اعمال مارو نگاه میکنه?? 🎙 استاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به تـــــو از دور ســـــلام.....✋ السلام‌علیک‌یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌